- ثقلین - http://thaqalain.ir -
خوارزمی گوید:
کندی آمد و شب کلاه را که از جنس خز بود برداشت و چون آن را نزد همسرش امّ عبدالله برد تا خونش را بشوید، زنش گفت: آیا جامهی پسر دختر پیامبر را غارت میکنی و به خانهام میآوری؟ برو بیرون! خدا قبرت را پر از آتش کند! گویند: دستانش خشک شد و تا زنده بود فقیر و بد حال ماند.
قال الخوارزمیّ:
و جاء الکندیّ فأخذ البرنس و کان من خزّ، فلمّا قدم به بعد ذلک علی إمرأته أمّ عبدالله لیغسله من الدّم، قالت له امرأته: أ تسلب ابن بنت رسول الله برنسه و تدخل بیته؟ اخرج عنّی حشا الله قبرک ناراً! و ذکر أصحابه أنّه یبست یداه و لم یزل فقیراً بأسوء حال إلی أن مات.[۱]
[۱]– مقتل الحسین (ع) ۲: ۳۵، تاریخ الطّبری ۳: ۳۳۱٫
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%ba%d8%a7%d8%b1%d8%aa-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d9%87-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86-%d8%b9%d9%84%db%8c%d9%87-%d8%a7%d9%84%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85-4/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.