توبه‌ی حقیقی

در قرآن آمده است: «مُنیبینَ إِلَیْهِ وَ اتَّقُوهُ».[۱] خدای متعال توسط قرآن کریم بت‌پرست‌ها را دعوت می‌کرد که به طرف خدا برگردند و به جای بت‌ها خدا را قرار دهند و بعد از این‌که بت‌پرست بودند، خداگرست شوند. امّا این برگشت یک شرط دارد و آن شرط این است که وقتی برگشتند، چه کنند؟ آیا همین که از بت‌پرستی برگشتند، خدا را بپرستند، کافی است؟ خدا فرموده: نه؛ بلکه «وَ اتَّقُوهُ». باید وقتی برگشتی، به حرفش گوش دهی؛ یعنی نماز بخوانی؛ روزه بگیری؛ دروغ نگویی؛ ظلم نکنی و همه‌ی دستورات را پیاده کنی. این می‌شود برگشت؛ و الّا اگر بدون این‌ها فقط از اصل بت‌پرستی برگردی، این برگشت نیست؛ بلکه توقف است.

Khoshvaght-Thaqalain (19)

بنابراین مسأله‌ی تقوا بعد از تغییر و تبدیل باور که همان تبدیل بت‌پرستی به خداپرستی است، می‌باشد. همراه این خداپرستی باید «وَ اتَّقُوهُ» باشد؛ یعنی تقوا را مراعات کنید. پس این‌که من بت‌پرست بودم و حالا خداپرست شدم، کافی نیست. باید تمام واجبات را در زمان و مکان خودش انجام دهم و همه‌ی محرّمات را در زمان و مکان خودش ترک کنم. این را می‌گویند: «مُنیبینَ إِلَیْهِ». در این صورت ما با چمدان پر به طرف خدا رفته‌ایم.

پس اوّل خدا را قبول کردیم و بعد وظیفه را انجام دادیم؛ چون صرف اعتقاد به خدا کافی نیست. خدا حرف دارد. خدا می‌خواهد انسان‌های روی زمین را اصلاح کند. اصلاح هم به انجام واجبات و ترک محرّمات است و الّا باور تنها فایده ندارد.

شما می‌بینید خیلی از غربی‌ها امام حسین علیه السلام را خیلی دوست دارند یا بعضی‌ها عاشق قمر بنی هاشم علیه السلام هستند. این کافی نیست. در این صورت هم اصل خراب است و هم فرع. آن‌ها اگر راست می‌گویند، باید به سمت خدا برگردند و هر چه را گفته است، انجام دهند. این را انابه‌ی به طرف خدا می‌ویند. بعد، «وَ اتَّقُوهُ». وقتی بر می‌گردید، باید به حرفش گوش دهید. آن وقت «مُنیبینَ إِلَیْهِ» می‌شوید؛ و الّا خدا آن برگشت را می‌خواهد چه کند؟ خدا می‌خواهد فرد فرد انسان‌ها را تربیت کند و تربیت به این است که کارهای بد را انجام ندهند و کارهای خوبی را که برای تقویت ایمانشان لازم است، انجام دهند؛ در این صورت درست می‌شود.

بنابراین خدا خیلی مختصر و کوتاه فرمود: «از بت‌پرستی به طرف خداپرستی برگردید امّا در حال برگشت به خداپرستی باید تقوا را مراعات کنید و خودتان را از مخالفت فرمان حفظ کنید. باید همه‌ی کارهای واجب را انجام دهید و همه‌ی حرام‌ها را هم ترک کنید.»

برگشت یعنی تقوا. بدون تقوا اصلاً برنگشته‌ایم و سر جای خودمان هستیم. لذا خدای متعال تقوا را پشت سر هم در قرآن تکرار می‌کند که یادمان نرود. برگشت و ارتباط و توبه و همه چیز، مقرون به تقوا و اطاعت فرمان باید باشد. آنچه که انسان‌ها را می‌سازد، تقوا است؛ لذا خدا فرموده: بدون تقوا نمی‌شود بیایی و اگر بیایی، یک انسان عوضی آمده‌ای و من قبول نمی‌کنم. خداوند دو تا آیه فرستاد و اعلام کرد من دو گروه را خیلی دوست دارم: یکی انسان‌های باتقوا؛ «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ».[۲] خدا فرمود: متّقین را دوست دارد که دیگران هم بفهمند تشویق شوند تقوا را پیاده کنند. دوم اگر خدای نکرده آلوده‌ای یا بعد آلوده شدی «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ».[۳] آن‌هایی که وقتی خراب شدند زود برگردند و خود را اصلاح کنند این‌ها را هم خدا دوست دارد، امّا اگر برنگردی که خودت را اصلاح کنی خدا بدش می‌آید، عمر که بگذرد خطر پیش می‌آید. بنابراین تقوا آن است که وقتی فرد گناه کرد فوراً توبه کند؛ این را خدا دوست دارد. (مدرسه حضرت صاحب الأمر عج ۲۲/ ۱۰ /۹۰)

Khoshvaght-Thaqalain (8)

توفیق توبه در آخر عمر

در یکی از دعاهای امام سجّاد علیه السلام در صحیفه‌ی سجادیه آمده است: «وَ إِذَا انْقَضَتْ أَیَّامُ حَیَاتِنَا، وَ تَصَرَّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا، وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُکَ الَّتِی لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَیْنَا کَتَبَهُ أَعْمَالِنَا تَوْبَهً مَقْبُولَهً».[۴] عمر انسان محدود است. بالاخره چه طولانی باشد چه کوتاه، روزی به آخر می‌رسد. وقتی به آخر برسد، آخرین عمل ما چه باشد بهتر است؟

امام علیه السلام به ما یاد می‌دهد کسی که در طول عمر کارهایی را که نباید بکند، کرده است، بهترین عمل در آخرین لحظه‌ی عمرش توبه است. اگر انسان توبه کند و دیگر چیزی بدهکار نباشد و برود، این بهترین عمل است. اگر وقتی که عمر انسان به پایان رسیده، خدا توفیق دهد که توبه‌ی مقبول انجام دهد و گذشته را اصلاح کند، راحت به بهشت می‌رود إن‌شاءالله.

هر گاه ایام زندگی ما تمام شد و دعوت خدا به ما رسید، باید برویم. این دعوت را ناچاریم که اجابت کنیم. کسی نمی‌تواند بگوید: «نمی‌آیم». اگر خودش بیاید که هیچ؛ و الّا به زور می‌کِشند و می‌برند.

امام علیه السلام می‌فرماید: وقتی به آخر آن رسیدیم، خِتام اعمال ما که کُتّاب عمل می‌نویسند، توبه‌ای مقبول باشد و آن‌ها بنویسند: «فلانی با همه‌ی کارهایی که در دنیا انجام داد، آخرین کارش توبه مقبول بود.» توبه‌ای که تصمیم جدی بر ترک گناه باشد. این توبه، همه‌ی گذشته‌ها را اصلاح می‌کند و در آینده هم که به بهشت می‌رود، آن‌جا هم که هیچ تکلیفی نیست.

امام علیه السلام همچنین فرموده‌اند: «لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَى ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ» که بعد از این توبه در آن گناهی نباشد. «وَ لَا مَعْصِیَهٍ اقْتَرَفْنَاهَا»؛ ننویسند یک گناهی کرد. «إِنَّکَ رَحِیمٌ بِمَنْ دَعَاکَ، وَ مُسْتَجِیبٌ لِمَنْ نَادَاکَ» این‌ها همه از مراحم الهی است، خدا وعده داده، اگر یک عمر گناه کرده‌ای و در آخر کار، توبه‌ی مقبول کنی، کار تمام می‌شود.» این یکی از مصادیق رحمت واسعه‌ی خدا است. امیدواریم خدای متعال به ما هم توفیق مرحمت کند آخرین عمل‌مان توبه مقبول باشد که دیگر آینده‌اش گناه نیست و گذشته‌اش هم صاف شده است إن‌شاءالله (مدرسه حضرت صاحب الأمر عج ۰۴/ ۰۱ /۸۹)

منبع: کتاب طریق بندگی، صفحات ۲۰۰ الی  ۲۰۲

 


[۱]. مُنیبینَ إِلَیْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ (روم، ۳۱)

[۲]. توبه، ۴

[۳]. بقره، ۲۲۲

[۴]. صحیفه سجادیه، دعای ۱۱