مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عباسعلی اسلامی، بنیانگذار جامعه‌ی تعلیمات اسلامی، به نقل از یکی از علمای بزرگ سامرّا می‌نویسد:

در عهد مرجعیت شیخ مرتضی انصاری، طبیب حاذقی به نام سید عبد الحسین شیرازی در سامرا می‌زیست. شیخ انصاری بیمار شد و پزشک مزبور را برای مداوا به بالین وی آوردند. طبیب تشخیص داد که علت بیماری شیخ، مداومت او به تدریس، و عدمِ تحرّک جسمی ایشان است. لذا دستور داد که شیخ به نرمش و ورزش بدنی، خصوصاً به پیاده‌روی بپردازد.

سپس به شیخ گفت: من پزشک جسم هستم و آنچه مورد صحت جسمانی شما بود عرض کردم؛ شما نیز طبیب روح هستید، انتظار دارم آنچه سبب صحت نفس است بیان فرمایید.

شیخ وقتی این سخن را شنید از بستری که تا لحظاتی پیش در آن آرمیده بود برخاست و نشست و خطاب به طبیب فرمود:

-‌ ‌مطلب بسیار مهمّی را پرسیدید. در پاسخ باید بگویم آنچه از آیات و روایات در این خصوص استفاده می‌شود بیش از حدّ بیان است، ولی اهمّ آن موارد، دو نکته است: نخست، سیر و سفر در اقطار جهان. دوم، برآوردن حوایج مردم.

دعا و توصیه‌ی شیخ در حقّ دوستان نیز آن بود که : «در انجام امور مؤمنین و حوائج مسلمین، سعی و اهتمام» ورزند.[۱]

منبع: کتاب تراز سیاست / مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران 


[۱]. نامه‌ی شیخ به سیاح گنجوی، مندرج در: سرآمد عقلای دهر…؛ صص ۱۲- ۱۳٫