اسلامی و مردمی که آمادگی درگیری و نبرد با سپاه معاویه را نداشتند، همچنین تطمیع و پیوستن برخی از فرماندهان سپاه عراق به معاویه، امام حسن(ع) مصلحت دیدند که صلح را بپذیرند، اما تعدادی از طرف‌داران حضرتشان که هنوز خواستار ادامه نبرد با معاویه بودند، در مقابل ایشان قرار گرفته، و گفتند شما با پذیرش صلح، مؤمنان را خوار و ذلیل نمودید و حتی اینگونه حضرتشان را مخاطب قرار دادند: «یا مذل المؤمنین!».[۱]
امام حسن مجتبی(ع) در برابر این موضع‌گیری آنان فرمود: «من خوارکننده مؤمنان نیستم، بلکه عزّت بخش آنانم. وقتى دیدم شما در برابر دشمن قدرتى ندارید، کار را به معاویه واگذاشتم تا من و شما بتوانیم در میان آنان زندگی کنیم. همچنان‌که آن فرزانه [خضر] کشتى را سوراخ کرد تا براى صاحبانش باقى بماند، و این چنین است حکایت من و شما تا در میان آنها باقى بمانیم».
[۲]
با توجه به آنچه که بیان شد، و با توجه به صریح سخن خود امام(ع)، شرایط جامعه و مردم در زمان آن‌حضرت به گونه‌ای بود که در صورت ادامه نبرد با معاویه، سرانجام پیروزی از آن دشمنان بود. و اصحابشان نیز مانند اصحاب امام حسین(ع) نبودند که تا آخرین نفس به جنگ ادامه دهند و عزتی پایدار برای دینداران تا روز قیامت به وجود آورند ، بلکه قرائن نشانگر آن بود که بسیاری از آنها با خواری و ذلت تسلیم می‌شدند و علاوه بر شکست ظاهری، دچار نوعی تحقیر می‌شدند و چنین نبردی دست‌مایه آن می‌شد تا عزت آنانی که از نبرد جان سالم به در بردند نیز پایمال شده و حتی جایگاهی در آینده تاریخ برایشان وجود نداشته باشد تا مانند شهدای کربلا، سرمشقی برای جهانیان باشند؛ لذا امام حسن(ع) در حقیقت با پذیرش صلح باعث عزت شیعیان شد.
 
 منبع: اسلام کوئست


[۱]. ر. ک: پاسخ‌های ۳۳۴۷؛ ۳۰۶۴٫

[۲]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص ۳۰۸، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق. «مَا أنَا بِمُذِلِّ المُؤمِنینَ ولکِنّی مُعِزُّ المُؤمِنینَ، إنّى لَمّا رَأَیتُکُم لَیسَ بِکُم عَلَیهِم قُوَّهٌ سَلَّمتُ الأمرَ لأِبقى أنا و أنتُم بَینَ أظهُرِهِم، کَما عابَ العالِمُ السَّفینَهَ لِتَبقى لأِصحابِها و کَذلِکَ نَفسِی و أنتُم لِنَبقى بَینَهُم».