نوشته‌اند: شاگردان شیخ (ظاهراً در همان زمانی که وی در مسند مرجعیت و زعامت عامّه قرار داشت) یک وقتی، متوجه شدند چند روزی است شیخ دیر به جلسه‌ی درس تشریف می‌آورد. سرّ این امر را از وی پرسیدند، فرمود:

-‌ یکی از سادات، تمایل پیدا کرده طلبه شود و شروع به خواندن درس طلبگی کرده و جامع المقدمات می‌خواند. و چون کسی را پیدا نکرده که به او درس بدهد، از من درخواست کرده است که به او درس بدهم. لذا مقداری از وقتم را صرف تدریس به این بچه سید می‌کنم، و آمدنم به جلسه‌ی درس مقداری به تأخیر می‌انجامد.

منبع: کتاب تراز سیاست / مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران