- ثقلین - http://thaqalain.ir -
وقتی از شهادت حرف میزد، دلم یکباره میریخت. میگفتم: «خدا نکند! دور از جان تو! تو اگر شهید بشوی، من یکی دق میکنم.»
امّا او همیشه با روشی خاصّ، راضیام میکرد به رضای خدا.
یک روز سوار بر موتور، توی کوچههای شهر میگشتیم. ماشینی از توی حیاط یک خانه، دنده عقب بیرون میآمد. چیزی نمانده بود که تصادف کنیم. امّا خدا به ما رحم کرد. وقتی از معرکه جان سالم به در بردیم، گفت: «ببین اگر الآن با این ماشین تصادف کرده و مُرده بودیم، مردم میگفتند این دو نفر تصادف کردند و مُردند. امّا شهادت با این جور مُردن فرق دارد. ارزش کسی که شهید میشود خیلی بیشتر از کسی است که میمیرد.»
باز هم راضی شدم به رضای خدا.
منبع: کتاب رسم خوبان ۶٫ معرفت. صفحهی ۹۲/ حریف شب، ص ۴۸٫
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%b4%d9%87%d8%a7%d8%af%d8%aa-%d8%a8%d8%a7-%d9%85%d9%8f%d8%b1%d8%af%d9%86-%d8%ae%db%8c%d9%84%db%8c-%d9%81%d8%b1%d9%82-%d8%af%d8%a7%d8%b1%d8%af/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.