ذوالفقار شمشیری است که پیامبر اکرم(ص) آنرا در روز جنگ خندق به امیرالمومنین علی علیه السلام داد و آنحضرت به مدد خداوند تبارک و تعالی عمروبن عبدود را به هلاکت رساند و موجب پیروزی سپاه اسلام شد.
اصل داستان در تمامی کتب روایی و تاریخی به طور مفصل ذکر شده که ما به طور نمونه آنرا به نقل از سیره حلبیه نقل می کنیم:
در سیره‌ی حلبیه روایت می‌کند: در یکی از روزهای جنگ خندق ؛ هنگامیکه عمرو بن عبدود به میدان آمد فریاد زد: کیست که به جنگ من آید: بعد از لحظه‌ای سکوت که همه‌ی نامداران صحابه سر به گریبان انداخته بودند، فقط علی, که نزد رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ بود برخاست و گفت یا رسول الله: من به جنگ او می‌روم. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: بنشین، او عمرو بن عبدود است، عمرو برای بار دوم فریاد زد و شروع کرد به سرزنش و توبیخ مسلمانان، می‌گفت: کجاست آن بهشتی که شما پندارید که هر کس از شما کشته شود به آنجا می‌رود. آیا مردی نیست که به جنگ من آید و سپس شعری بدین مضمون خواند: صدای من گرفت از بس فریاد زدم آیا مبارزی هست. و بار دوم نیز علی ـ علیه السلام ـ برخاست و گفت: یا رسول الله! من به جنگ او می‌روم. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: او عمرو است. علی ـ علیه السلام ـ گفت: اگرچه عمرو باشد.

 

رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به علی ـ علیه السلام ـ اجازه داد، تا به جنگ عمرو برود. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در آن حال شمشیر خود ذوالفقار را به علی ـ علیه السلام ـ داد و زره خود را به او پوشانید و عمامه‌ی مخصوص خود را بر سر او نهاد، آنگاه دست به دعا برداشت و گفت: بارالها! این بردار و پسر عموی من است. پروردگارا مرا تنها مگذار. علی ـ علیه السلام ـ عازم میدان نبرد گردید، بعد از مبارزات شدید عمرو شمشیرش را بر فرق علی ـ علیه السلام ـ فرود آورد و علی ـ علیه السلام ـ سپر را روی سر کشید ولی ضربت عمرو آنقدر شدید بود که سپر علی ـ علیه السلام ـ را شکافت و عمامه را پاره نمود و به فرق سر آن حضرت رسید که شدیدا مجروح گردید، علی ـ علیه السلام ـ نیز به او مهلت نداد با شمشیر به پای عمرو زد و عمرو روی زمین افتاد و مسلمانان با صدای بلند تکبیر گفتند، رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ از صدای تکبیر دانست که علی, عمرو را به قتل رسانده است.

 

در روایت است که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در آن حال فرمود فضیلت این کار علی بن ابی طالب(کشتن عمرو) از عبادت جن و انس بالاتر است(علی بن برهان الدین حلبی شافعی، سیره‌ی حلبیه، بیروت، ناشر المکتبه الاسلامیه، ج ۲، ص ۳۱۹، ۳۲۰، و ینابیع الموده، ج ۱، ص ۹۳)

 

 

ذوالفقار یعنى چیزى که داراى مهره‏ها و شیارها و حفره‏ها است. فقار جمع فَقره (مهره‏هاى کمر) و «فُقره» (شیارها و حفره‏ها) است. شمشیر «مُفقَّر» یعنى، شمشیرى که شیارهاى باریک و با عمقى اندک یا حفره‏هایى در وسط تیغه دارد. شیارها از وسط تیغه، به سمت بیرون کشیده شده است.

 


به شمیر امام على(ع) ذوالفقار مى‏گفتند؛ چون روى تیغه‏ى آن حفره‏هایى (گودى‏ها) کوچک و زیبایى، جهت تزیین داشت.(لسان العرب، ج ۱۰، ص ۳۰۰؛ تاج العروس، ج ۷، ص ۳۵۶ – ۳۵۷٫ ماده‏ى فقر؛ ربیع الأبرار، زمخشرى، ج ۳، ص ۳۱۵)
همچنین گفته‏اند روى تیغه‏ى آن از کنار دسته تا نوک شیارى بلند و باریک داشت که شیارهایى باریک از آن شیار بلند، به طرف نوک شمشیر در دو طرف ایجاد شده بود (علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۰؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۳۴۰)
البته برخى به خطا تصور مى‏کنند که «ذوالفقار»؛ یعنى، شمشیرى که دو تیغه دارد و بر همین اساس، در نقاشى‏ها و حتى فیلم‏ها، آن را دو تیغه نشان مى‏دهند.

 


تنها ابن شهر آشوب گفته است: و کان ذوالفقار ذا شعبتین ، ذوالفقار دو تیغه داشت‏که به نظر مى‏آید برداشت شخصى او، از معناى «ذوالفقار» است (ر.ک: مناقب آل ابى طالب، ج ۳، ص ۲۹۰)
در روایتى منسوب به امام صادق(ع) آمده است : «ذوالفقار بدین جهت این نام گرفت که در وسط تیغه در طول آن، شیارى بود که آن را به مهره‏هاى کمر تشبیه کرده بودند» (علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۰؛ مناقب، ج ۳، ص ۳۴۰)
همچنین از آن حضرت نقل شده است: «بدان علّت به شمشیر حضرت على(ع)، ذوالفقار مى‏گفتند که آن را بر هر کس مى‏زد، در دنیا از زندگى و در آخرت از بهشت محروم مى‏شد»، (مناقب آل ابى طالب، ج ۳، ص ۳۳۹)
شیخ صدوق گوید: ذوالفقار شمشیرى بود که پیامبر(ص) به امام على(ع) داد و بدین جهت این نام گرفت که در پشت آن مهره‏هایى چون مهره‏هاى کمر انسان بود، یا بدین جهت که کمر کافران را قطع مى‏کرد.

 


بنابر منابع شیعه، «ذوالفقار»، بعد از پیامبر(ص) به امام علی (ع) رسید و از آن حضرت به امام حسن(ع) و سپس به حسین(ع) تا آخر امامان و اکنون ذوالفقار نزد حضرت مهدى(عج) است. شیعیان، امام را به چند نشانه مى‏شناختند که از آن جمله ذوالفقار بود. آن را نزد هر کس مى‏یافتند که با نشانه‏هاى دیگر همراه بود، او را به امامت مى‏پذیرفتند. از امام صادق و امام رضا(ع) روایاتى نقل است که سلاح (ذوالفقار و زره)، از جمله شنانه‏هاى امامت است و در زمان ایشان نزد آنان بود؛ (من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۱۸ ۴۱۹؛ خصال صدوق، جزء ۲، ص ۸ ۵۲۷؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج‏۱، ص ۳۱۲؛ الثاقب فى المناقب، ص ۴۱۶ ۴۲۰؛ احمد بن محمد بن حنبل، کتاب العلل و معرفه الرجال، ص ۷۳ ۷۴) و…)

 

 

 

منبع:پرسمان