- ثقلین - http://thaqalain.ir -
جز غم نبود مائدهی[۱] خوان[۲] کربلا[۳]
جز خون نبود نعمت الوان کربلا
از نان لختهای دل و آب دیده بود
کردند اگر ضیافت مهمان کربلا
تا شور حشر بر دل ناسور[۴] میرسد
صد کاروان نمک ز نمکدان کربلا
ز آن دم که گشت شعلهور آن آتش قتال
سیخی است جاده بر دل بریان کربلا
همچون نمک در آتش دلها فغان کند
شور شبِ وداع اسیران کربلا[۵]
افلاکیان هنوز به سر خاک میکنند[۶]
ز آن گردها که خاست ز میدان کربلا
پای فرات، آبلهدار از حباب شد
در جستوجوی سوخته جانان کربلا
آب روان ز موج، الف میکشد[۷] هنوز
از انفعال حلق شهیدان کربلا
شد شمعوار ریشهکن از سوز تشنگی
نخلی که سرکشید ز بستان کربلا
در قید رشته همچو اسیران فتاده است
عقد گهر به یاد یتیمان کربلا
دارد پیام از دل صد چاک مصطفی
هر گل که سرزند ز گلستان کربلا
از غم دگر نکرد کمر، چرخ پیر، راست
ز آن دم که دید داغ جوانان کربلا
دلها چو داغ لاله بُوَد در وطن، غریب
از روز بیکسیّ غربیان کربلا
یاد از زبان تشنهلبان میدهد هنوز
گر سبزهای دمد ز بیابان کربلا
زآن دم که دید تشنهلب آن ناموَر بمانْد
آب گهر، گره به گلوی گهر بمانْد
منابع: دیوان محسن تأثیر تبریزی، سخنوران آذربایجان، به عیّوق میرسد
[۱]. در این جا «مائده» به معنی خوردنی و طعام است نه سفره؛ چرا که در غیر این صورت، ترکیب «مائدهی خوان» بیمعنی و کملطف میشود.
[۲]. سفره (پاورقی قبل مطالع شود).
[۳]. دیوان محسن تأثیر تبریزی، ص ۵۱٫
[۴]. جراحت، زخم.
[۵]. نسخهی دیگر: شد چون نمک ز آتش دلها فغان، بلند از سوزش وداع اسیران کربلا.
[۶]. نسخهی دیگر: دست زمانه خاک به سر میکند هنوز.
[۷]. الف به تن کشیدن، داغ به صورت الف بر بدن سوزاندن.
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%b4%d8%b9%d8%b1-%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%88%d8%b1%d8%a7%db%8c%db%8c%d8%9b-%d8%aa%d8%a3%d8%ab%db%8c%d8%b1-%d8%aa%d8%a8%d8%b1%db%8c%d8%b2%db%8c/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.