- ثقلین - http://thaqalain.ir -
از پشت زین فتاد چون سلطان کربلا[۱]
بر روی خاک گرم بیابان کربلا،
شومان شام و کوفه پی قتل آن جناب
کردند ازدحام به میدان کربلا
شاهی که خضر، تشنهی دیدار او بُدی
ممنوع شد ز چشمهی حیوان کربلا
از یاد برد فتنهی توفان نوح را
آن فتنهای که خاست ز توفان کربلا
عبّاس را ز کف چو علم گشت سرنگون
بشکست پشت لشکر سلطان کربلا
مانند قامت علیاکبر ندیده بود
سروی به طرف خویش، گلستان کربلا
روشن چو روی قاسم سرباز[۲] نوجوان
شمعی ندیده بود شبستان کربلا
پیکان به خنجر علیاصغر چو کرد جای
خاموش گشت مرغ خوشالحان کربلا
از بس که خون پاک شهیدان به خاک ریخت
گفتی دمیده لاله ز دامان کربلا
نزدیک شد که خرمن هستی رود به باد
از تاب برق آه اسیران کربلا
آه! از دمی که جانب کوفه روان شدند
آن خستگان بی سر و سامان کربلا
پیوسته ریزد «اختر طوسی» ز دیده، اشک
در ماتم شهنشه عطشان کربلا
منابع: اثرآفرینان، صد سال شعر خراسان، نغمههای پیروزی، گلزار حسینی
[۱]. گلزار حسینی، ص ۳۳۵٫
[۲]. در دیوان شاعر، کلمهی «داماد» بود که به سبب اختلاف مقتلها و نقلها و با ادای احترام به شاعر خوشآوازهاش کلمهی «سرباز»، جایگزین شد.
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%b4%d8%b9%d8%b1-%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%88%d8%b1%d8%a7%db%8c%db%8c%d8%9b-%d8%a7%d8%ae%d8%aa%d8%b1-%d8%b7%d9%88%d8%b3%db%8c/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.