«وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ».[۱]

شناخت غریزه‌ی حسد

در این دعای امام سجّاد علیه السّلام، بخشی از آسیب‌ها، آفت‌ها، بیماری‌ها، مهلکاتی که باید نسبت به آن‌ها حسّاس باشیم و به خدا پناه ببریم، رقم خورده است. یکی از آن‌ها، حسد است که یکی، دو جلسه در مورد این رذیله‌ی مهلک خدمت شما بزرگواران صحبت شد. دو نکته مرحوم سیّد علی خان مدنی، حکیم بزرگواری که شارح صحیفه‌ی سجّادیه است می‌گویند که بعضی از به تعبیر من- علمای اخلاق، یا علمای تربیت یا روانکاوان بر این باور هستند که حسد، امر طبیعی است؛ یعنی حکم سایر غرائز را دارد و همه‌ی انسان‌ها مبتلا هستند منتها همان‌گونه که غریزه‌ی جنسی، غریزه‌ی حبّ جاه، غریزه‌ی خود بزرگ دیدن، خود بزرگ کردن با این غرائز، با کمک گرفتن از عقل و شرع، انسان می‌تواند مبارزه‌ی مستمر داشته باشد، هدایت شده از این‌ها استفاده کند و مقدار مضرّ آن را کنار بگذارد. اگر طبیعی باشد که «زُیِّنَ لِلنَّاسِ زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ»[۲] آن‌جا هم «زُیِّنَ» فرموده است؛ یعنی شما نکرده‌اید، در مورد شما این کارها انجام شده است. این جاذبه‌ها در وجود شما قرار داده شده است. شما نسبت به این‌ها گرایش دارید.

اگر حسد هم یک امر طبیعی در وجود انسان‌ها باشد، اصل آن مشکلی ندارد امّا نحوه‌ی تعامل با آن، مورد توجّه است. فرموده‌اند: «وَ إِذَا حَسَدْتَ فَلَا تَبْغِ»[۳] حسد داری ولی امتحان الهی است.

 

چگونگی کنترل حسد

اگر کسی را دوست نداشته باشی، نعمتی که خداوند به او داده است تو را ناراحت می‌کند امّا این را به زبان نیاور، می‌توانی خود را در این مورد کنترل کنی و به زبان نیاوری. بدگویی نکن، غیبت نکن، برای شخصی پرونده درست نکن، اگر می‌توانی خدمت کنی، چون دوست نداری او دارای امتیاز بشود، علیرغم نفس عمّاره‌ی خود، کمک کن تا او به مقام برسد. این تربیت مستمرّ نفس است که اگر انسان با تربیت درست، حساب‌شده، آنچه در اختیار دارد و خدا اجازه نداده اعمال کند، با اراده زبان را نگه دارد، جوارح خود را نگه دارد و در زبان نعمت او مؤثّر نباشد و در ازدیاد نعمت او، آن مقدار که به او مربوط است مضایقه نکند.

خدا یک سری قول داده است: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»[۴] آدم آن‌چنان سعه‌ی صدر پیدا می‌کند، خدا چنان بلند نظری به او می‌دهد که آدم همه را خودش می‌بیند، نه تنها از پیشرفت دیگران ناراحت نمی‌شود، بلکه با سیر در مسیر اخلاق، به جایی می‌رساند که همان کسی که دیروز خوشحال نبود، او جلو بیفتد، ممتاز بشود، نفر اوّل بشود وقتی که می‌شنود او رکوردی را زده است، خوشحال هم می‌شود و سجده‌ی شکر هم به جای می‌آورد.

 

جلوگیری از اشاعه‌ی ظلم توسط شخص ظالم

نکته‌ی دیگری که این بزرگوار در آخر این بحث مطرح فرموده‌اند این است که حالا اگر یک ظالم، یک نفوذی، یک فاجر، یک فاسق، امکاناتی دارد که آن امکانات، آن تمکّن، آن منصب، آن نفوذ اجتماعی یا سیاسی به او کمک می‌کند تا او بر ظلم خود، اضافه کند، تا او در فسق و فجور خود بتازد، تا او در بدی‌هایی که دارد رشد کند. آیا نسبت به آن کسی که شخص ناراحت است که این تمکّن را دارد و اگر از او ساخته باشد از او سلب تمکّن کند و سلاح را از او بگیرد و او را خلع سلاح کند تا ظالم نتواند ظلم کند، فاجر نتواند فجور کند، فاسق نتواند فسق انجام دهد، آیا این هم حرام است؟ جزء رذائل اخلاقی است؟ دو قول نقل می‌کنند؛ یک قول این است که در اصول آمده است: «مَا مِنْ عَامٍّ إلّا و قَد خُص»[۵] هر عمومی یک تخصیصی دارد، هر مطلقی یک مقیّدی دارد، این هم استثناء است، درباره‌ی این مورد گفته‌اند اشکالی ندارد امّا قول دقیق‌تر این است که در تحلیل، ما طالب زوال نعمت از کسی نیستیم بلکه ما طالب زوال ظلم هستیم، مبارزه با ظلم، مبارزه با فساد، مبارزه با بی‌عدالتی، مبارزه با فسق و فجور، این اصل است نه این‌که حسد عامل آن باشد. غیرت، عامل این است. این غیرت است، این حساسیت در برابر منکر است، این خیرخواهی به آن فرد ظالم است. ظالم هر چقدر زودتر بمیرد به نفع خود او است، پرونده‌ی او سبک‌تر است، هر چقدر عمر او طولانی‌تر می‌شود، پرونده‌ی او طولانی‌تر می‌شود و همچنین عذاب او شدیدتر می‌شود. بنابراین خلع سلاح ظالم، یا یک مسئول رشوه‌خوار، یک مسئولی که فقط با روابط برای مردم کار می‌کند، آدم یک راه‌هایی را بلد باشد که این مسئولی که فقط به جریان خودش می‌رسد و به دیگران اعتنا نمی‌کند و مشکلات مردم را حل نمی‌کند بتواند او را از جایگاهی که دارد بردارد. این کار نه تنها اشکال ندارد بلکه مصداق بارز «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»[۶]. خداوند متعال همه‌ی ما را از همه‌ی رذائل، خصوصاً رذیله‌ی حسد که از آفت‌های بزرگ بشر از ابتدا تا به امروز بوده است، محافظت بفرماید.


[۱]– الصّحیفه السّجّادیه، ص ۵۶٫

[۲]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۴٫

[۳]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۵۵، ص ۳۲۰٫

[۴]– سوره‌ی عنکبوت، آیه ۶۹٫

[۵]– وسائل الشیعه، ج‏ ۹، ص ۳۸۶٫

[۶]– سوره‌ی مائده، آیه ۲٫