«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ‏ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِنَا أَبِی الْقَاسِم مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

 «وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ».[۲]

پیروزی مقاومت، در برابر جریان فتنه در منطقه

خبر پیروزی کامل مقاومت، در برابر جریان فتنه‌گری آمریکا در منطقه که پیروزی بر استکبار است، پیروزی بر صهیونیسم جهانی است و پیروزی بر جریان خطرناک ترور و تکفیر است به امام زمان عجّل الله فرجه، به نایب امام زمان عجّل الله فرجه تبریک عرض می‌کنم. الحق جای سجده‌ی شکر دارد، جای روزه‌ی شکر دارد و نعمتی است که الحمدلله «وَحْدَهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ أَعَزَّ جُنْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ»[۳]. کشورهای دنیا همگی صف کشیدند و به جنگ آمدند و خدا این فتنه را خاموش کرد.

حبّ به بقاء

در ارتباط با وقف که موضوع سخن سه‌شنبه‌ی ما نبود ولی حالا از ما خواسته‌اند، چند کلمه‌ای بیان می‌کنیم. خدای عزیز در نهاد ما مسئله‌ی باور به معاد یا جوشش و خیزش به سوی ابدیت را قرار داده است. انسان از مرگ فرار می‌کند، از نیستی فرار می‌کند. معلوم می‌شود مرگ، عَرَض است، انسان از ذاتی خود فرار نمی‌کند. انسان دوست دارد بماند. تا چه زمانی بماند؟ زمان ندارد. این مسئله اختصاص به انسان شهری و دهاتی و دانشگاهی و حوزوی و کارگر ندارد، همه دوست دارند بمانند. این حبّ به بقاء یک نکته است و جزء اصول غیر قابل انکار است و همه دوست دارند که بمانند.

نکته‌ی دوم این است که عرضه و تقاضا در عالم خلقت، هماهنگی دارد. خدای متعال، بشر را طوری آفریده است که او تشنه می‌شود، گرسنه می‌شود، آب می‌خواهد، غذا می‌خواهد. آنچه در درون آدم، در کمون آدم، در خمیره‌ی آدم به صورت یک خواست تکوینی نه قراردادی، پارلمانی، تصویب کابینه نه، آنچه خدا در نهاد هر انسانی با قلم خلقت نوشته است، به عنوان تقاضاها در وجود او قرار داده است، این نشانه‌ای است که خدا عرضه را قبل از تقاضا آفریده است، بروید پیدا کنید. فرمود: «فَامْشُوا فی‏ مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ»[۴] بر گرده‌ی زمین سوار بشوید، بروید (که) روزی شما در این تعبیه شده است (و آن را) بیرون بکشید.

بازتاب اعمال انسان در معاد

نکته‌ی سوم هم اعتقاد به خدا و هم پرستش خدا، هم اعتقاد به معاد است که آدرس آن در درون انسان، نهاده شده است. آدمی که دوست دارد بماند، معلوم می‌شود که می‌ماند. آدم برای بقاء هست، انسان برای ماندن آفریده شده است نه برای مردن. مردن پلی است که ما را عبور می‌دهد، «تَنْتَقِلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَى دَارٍ»[۵] اگر این حق است که هم فطرت می‌گوید حق است و هم عقل می‌گوید حق است و هم ادیان الهی، انبیاء، همه آمده‌اند که خبر از یک عالم دیگر بعد از وفات ما داده‌اند و ما مکلّف هستیم آن‌جا را برای خودمان آباد کنیم. در قرآن کریم، آیات متعدّدی ما را به این معنا متذکّر شده است. یکی این آیه بود که از سوره‌ی مبارکه یس خدمت شما خواندم که خدای متعال می‌فرماید: «وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ»[۶]. خدا آنچه شما پیش می‌فرستادید… نمازی که خواندیم بحمد الله امروز یک نماز دیگر هم امروز در دانشگاه تهران با شما پاکان، نیکان، مؤمنان یک نماز خواندیم. ما این نماز را پیش فرستادیم. إن‌شاءالله در عالم برزخ که می‌بینیم همین نماز، سر سفره‌ی ما گذاشته شده است. شما بزرگواران تعقیبات خواندید، صلوات گفتید، برای پیروزی شکر کردید یا سجده‌ی شکر به جا آورده‌اید. این‌ها همان «ما قَدَّمُوا» است، ما فرستاده‌ایم. خدا نکند، کسانی غیبت کردند، دروغ گفتند چشم ناپاکی کردند، هرزگی کردند، بیت المال… این‌ها هم «قَدَّمُوا» تمام این گناهان رفت و آن‌جا ذخیره شد امّا کنار «قَدَّمُوا» خدای متعال می‌فرماید: «وَ آثارَهُمْ» علاوه بر این چیزهایی که شما فرستادید، یک چیزهایی بعد از شما رویش دارد، آثار شما است، می‌ماند، علاوه بر آن ذخیره، شما حساب جاری دارید. خدا می‌گوید: ما این آثار شما را می‌نویسیم. یکی از این آثار که در عالم بقا به کار ما می‌آید، بعد از آن‌که دست ما از این عالم کوتاه می‌شود، وقتی وارد آن‌جا شدیم می‌فهمیم چقدر ضرر کرده‌ایم. یکی از اسامی روز قیامت، «یَوْمُ التَّغابُنِ»[۷] است. در قرآن، سوره‌ی به نام تغابن داریم. یکی از اسامی قیامت، «یَوْمَ الْحَسْرَهِ»[۸] است. آن‌جا آدم می‌بیند می‌توانسته خیلی از کارها را انجام دهد که برای زندگی ابدی او بیشتر از این‌ها دارایی داشته باشد و نکرده است. یکی از مصادیق بارز که قطعاً بعد از مرگ آدم می‌بیند، این برای انسان آثار باقیه است، صدقات جاریه است.

وقف، میراث ماندگار

وجود مقدّس پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، حضرت زهرا سلام الله علیها، ائمّه‌ی هدی صلوات الله علیهم اجمعین، همگی به این سنّت عمل کرده‌اند، موقوفاتی از خود به جای گذاشته‌اند. ما وقتی اقدام به وقف می‌کنیم برای خودمان آثار باقیه به جا می‌گذاریم و هم به پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و ائمّه‌ی اطهار علیهم السّلام تأسّی می‌کنیم که خود این تأسّی که ما با آن‌ها همرنگ می‌شویم، خدا ما را در هم می‌خرد. وقف ما، اخلاص ما، نیّت ما قابل مقایسه با آن‌ها نیست ولی چون آن‌ها را دوست داریم، سبک زندگی ما، سبک زندگی پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و ائمّه‌ی اطهار علیهم السّلام است. آن‌ها چیزی برای بعد از خودشان از دنیا نگذاشته‌اند، هرچه خدا به آن‌ها داده بود پیش فرستادند یا کاری کردند که برای بعد از خودشان هم آثار باقیه باشد، سنّت باشد، روش باشد، سبک زندگی باشد، عادت‌های خوب باشد، این‌ها را باقی گذاشتند و الّا آن‌ها از مواهب دنیا سپرده‌ای داشته باشند، گنجی داشته باشند، قصری از آن‌ها باقی مانده باشد، شما یک پیغمبر، یک امام پیدا نمی‌کنید امّا یک پیغمبر و یک امام هم پیدا نمی‌کنید که وقف نداشته باشد، برای عالم ابد، برای بعد از خودش کلاس‌هایی که دایر باشد و آن‌ها از این سود ببرند، این را نداشته باشند ما این را نداریم.

وجود مقدّس حضرت امیر علیه الصّلاه و السّلام خودشان آمدند و در یک مزرعه به نام مزرعه‌ی ابی ۰۹:۴۹؟؟ آن‌جا کلنگ به دست گرفتند، جدّیت کافی کردند تا آب بیرون زد. یک قناتی را، آبی را جاری کردند. عرق‌ریزان به ابی ۱۰:۰۱؟؟ گفتند که کار کرده بودند، گرسنه شده بودند- چه چیزی داری؟ عرض کرد: آقا کدو دارم، کدوی آب‌پز دارم. فرمود: بسیار خوب است. حضرت آورد و سه لقمه از این غذا میل فرمودند و فرمودند قلم و دوات را بیاور. بلا فاصله، هنوز عرق ایشان خشک نشده این را به عنوان موقوفات نوشتند که مردم بیایند از این آب استفاده کنند که الآن هم در مدینه بهترین آب‌های مدینه، همان اطراف مسجد شجره است و این‌ها موقوفاتی است که از وجود مقدّس امیر المؤمنین علیه السّلام برای مردم باقی مانده است.

مرحوم سیّد مرتضی اعلی الله مقامه، یک کار جدیدی را شروع کردند که برای دانشگاهی‌ها و حوزوی‌ها، درس بود. ایشان آدم متمکّن و ثروتمندی بود جای توضیح آن این‌جا نیست، فرصت بسیار کوتاه است- ایشان بخشی از اموال خود را وقف خرید کاغذ و قلم برای کسانی که در آن روزگار چاپ نبود و کاغذ پیدا نمی‌شد، موقوفاتی برای نشر فرهنگ، برای تشویق متعلّمین، دانش‌آموزان، دانشجویان، طلبه‌ها وقف مالی کردند که در طول زمان، با درآمد آن مزرعه، آن کارگاه، قلم و دوات تهیه کنند و حوزه‌های علمیه را با نوشتارهای خود تقویت کنند. این یاد دادن سبک زندگی است. او نیامده است که مالی را برای یک امر مادّی صرف وقف کند.

برکات وقف در توسعه‌ی علوم و معارف دینی

این کار فرهنگ را بالا می‌بَرَد، این کار، یک کار فرهنگی جدید است و اگر در کمون نیّت کسی، خدا باشد، چیزهایی که خدا دوست دارد بخواهد در وقف رعایت کند که هم سبک زندگی و هم خانواده در آن گنجانده بشود. یکی همین کارها است که ما بیاییم علم را توسعه بدهیم، بیاییم علوم معنوی را، اخلاقی را، سبک زندگی دینی را که دنیا و آخرت از هم تفکیک نشده است، دین و سیاست از هم تفکیک نشده است، این زندگی غلطی است که دین را از سیاست جدا کرده‌اند و گفته‌اند لازم نیست حکّام متدیّن باشند، در عمل به سیاست‌های کلان، مدیریت‌های کلان، خدا حکم ندارد، این افتراء به خدا بوده است. ما بیاییم موقوفاتی را در این زمینه که یک بنگاه‌هایی، یک کانون‌هایی برای اجرای دستورات اسلام در سبک فکر کردن، سبک اخلاق، تعامل و سبک زندگی افرادی تربیت بشوند و برای مردم حیات طیّبه را بخواهند.

برکات حیات طیّبه و رفتار نیک

«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً»[۹] حیات طیّبه، حیات دلنشین است. آدم وقتی که همسایه‌آزار است، قطعاً آزار هم می‌بیند. آدم وقتی تنگ نظر و حسود است، قهراً عکس العمل دارد، آدم وقتی تکبّر دارد، نمی‌تواند زندگی دلنشین و دلپذیری داشته باشد. خدا به ما حیات طیّبه داده است. حیات طیّبه در قدم اوّل آرامش می‌خواهد. آدم هر چیزی داشته باشد ولی آرامش ندارد، همسر بدی دارد، فرزند ناخلفی دارد، همسایه‌ی بدی دارد، فامیل مردم‌آزاری دارد. همیشه در جان او نیشی می‌خلد امّا اگر ما جامعه را جامعه‌ای ساختیم که به تعبیر مرحوم آقا شیخ حسنعلی نخودکی مرنج و مرنجان شد یا طبق رهنمود قرآن کریم «رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری‏»[۱۰] انسان سعه‌ی صدر پیدا کرد، زندگی، الهی بود، برای منافع شخصی خود نه با خانواده‌ی خود دعوا می‌کند و نه برای فرزند خود و نه برای همسایه‌ی خود دردسر درست می‌کند. همیشه رضای خدا را در نظر می‌گیرد. عمل صالح عملی است که هم شرع آن را به صورت قانون امضا کرده است، به صورت دستور اخلاقی، به صورت یک قانون فکری، به صورت یک حکم شرعی بیان کرده است. اگر شرع امضا نکرده باشد، عمل صالح نخواهد بود و هم این‌که نیّت، خدا باشد. آدم کار شرعی را، کار زیبا را، کار ایثارگرانه و خدمتی را بخواند به خاطر ریا انجام بدهد، هیچ ارزشی در پیشگاه خدا ندارد. انسان‌ها را طوری تربیت کنند که هم انگیزه، هم اندیشه، هم عمل، هم صحیح باشد و هم برای خدا باشد. این می‌شود پایه‌های سعادت بشر، سبک زندگی خوبی که خدا آن را می‌پسندد و بشر به سعادت و خوشبختی می‌رسد. اگر انسان این‌طور بود، دریا دل می‌شود، دیگر تنگ نظر نیست، آدم گله‌مندی نیست، گیرد نمی‌دهد (مدام ایراد نمی‌گیرد)، مچ نمی‌گیرد، عیب نمی‌گیرد، ریزبین نیست، کلان فکر می‌کند، همه را خودش می‌بیند، همه را عائله‌ی خدا می‌بیند و در این مسیر، فکر الهی، انگیزه‌ی الهی و عمل الهی از او سر می‌زند. این می‌شود زندگی طیّبه، حیات طیّبه.

فرهنگسازی برای ازدواج

از چیزهایی که خدا بسیار می‌پسندد و در روایت دارد بر این‌که خدا چند گروه را در روز قیامت با آن‌ها معامله‌ی مجرمی که در محکمه حاضر شده است نمی‌کند، برای او پرونده باز نمی‌کند، از او بازجویی نمی‌کند. این‌ها تحقیر است، این‌که کسی را ببرند و جلوی میز قرار بدهند… این صحنه‌ی مجازات صدّام برای من عبرت عجیبی است، این‌که آدم تأمّل کند و ببیند عاقبت ظلم چه می‌شود. گفتند: بلند شو و بایست، نمی‌خواست بلند شود و بایستد. نمی‌دانم با او چه کار کردند که یک مرتبه صاف ایستاد و تا آخر هم که از او سؤال می‌پرسیدند ناچار شد همین‌طور ایستاده باشد. این تحقیر است.

روز قیامت خدا یک عدّه را اکرام می‌کند. یکی از آن گروه‌هایی که خدا آن‌ها را اکرام می‌کند و برای آن‌ها پرونده باز نمی‌کند، «مَنْ زَوَّجَ عَزَباً»[۱۱] کسی است که افراد بی‌همسر را دارای همسر می‌کند. دخترانی که همسر ندارند، پسرانی که همسر ندارند، خدای متعال این را به خانواده‌ها می‌گوید، به حکومت می‌گوید، به مسئولین می‌گوید، به متنفّذین جامعه می‌گوید. قرآن به جوان، به پسر جوان و به دختر جوان نمی‌گوید برو ازدواج کن. به مسئولین، به کسانی که امکاناتی دارند، توانی دارند، به آن‌ها خطاب کرده است، «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ»[۱۲] می‌گوید: برای آن‌ها همسر تدارک ببینید، شما مسئولیت دارید. این دِین حکومت است، این دین متمکّنین است، این دین ارباب قلم است، دین ارباب قلم و فرهیختگان است. دین دانشگاه‌ها است که فرهنگی درست کنند که جامعه پذیرای عزب نباشد. «شِرَارُ أُمَّتِی عُزَّابُهَا»[۱۳] عزب خطرناک است، باید برای این جهت فکر کرد. یکی از موقوفات می‌تواند برای ازدواج دخترها و پسرها باشد. افراد متمکّن یا غیر متمکّن.

روش فرهنگسازی

شما خودتان را دست کم نگیرید؛ قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود. اگر هزار دانشجو بخواهند یک کاری را انجام دهند، با یک مبلغ ماهیانه‌ی جزئی بخواهند یک کار عظیم انجام دهند، این مبلغ یک مرتبه دریا می‌شود. اگر فکری دنبال آن باشد، درست از آن استفاده کنند، منبع یک درآمد می‌شود. یا مثلاً مدرسه‌ی مروی را که وقف کردند این شرط را گذاشتند که طلبه‌ی غیر نماز شب‌خوان آن‌جا نمی‌تواند باشد. یک شخص متمکّن یک مدرسه ساخته است و از جمله شرایط قبولی طلبه‌ی ساکن در آن‌جا این است که طلبه، مقیّد به نماز شب باشد. این روش، سبک زندگی تولید می‌کند، تولید نماز شب می‌کند، تولید ازدواج می‌کند، تولید فرهنگ می‌کند.

بنابراین بسیاری از موقوفات می‌تواند هدف‌دار باشد، با اهداف فرهنگی، توحیدی، اخلاقی، ولائی، انقلابی، رزمی، جهادی واقع بشود و آثار آن برای بعد از خودش همیشه باقی بماند.


[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی یس، آیه ۱۲

[۳]-‌ جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، ص ۲۴۷٫

[۴]– سوره‌ی ملک، آیه ۱۵٫

[۵]-‌ بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏ ۳۷، ص ۱۴۶٫

[۶]– سوره‌ی یس، آیه ۱۲

[۷]– سوره‌ی تغابن، آیه ۹٫

[۸]– سوره‌ی مریم، آیه ۳۹٫

[۹]– سوره‌ی نحل، آیه ۹۷٫

[۱۰]– سوره‌ی طه، آیه ۲۵٫

[۱۱]-‌ معدن الجواهر و ریاضه الخواطر، ص ۳۹٫

[۱۲]– سوره‌ی نور، آیه ۳۲٫

[۱۳]-‌ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏ ۱۴، ص ۱۵۵٫