در روایتی از امام صادق (ع) می خوانیم که قلب هر انسان دو گوش دارد، بر گوش چپ شیطانی نشسته و همواره او را به سوی شر و پلیدی دعوت می کند و بر گوش راست، فرشته ای است که به خیر و نیکی می خواند.(اصول کافی، ج۲، ص۲۶۷).

از طرفی بخش زیادی از تبلیغات عظیم جهانی، در دستان کسانی است که مبتنی بر تفکر مادی، برای کسب منافع سرمایه دارانه خویش از هیچ کاری رویگردان نیستند و تلاش می کنند به اسم آزادی و اطلاع رسانی، انسان ها را در سیل اطلاعات جهت دار رسانه های خود غرق کنند و قدرت ارداه و تصمیم گیری را از انسان ها با بمباران تبلیغاتی و جنگ نرم بگیرند؛ از طرف دیگر، درون انسان عرصه جنگ، میان شیطان و فرشته درون است. نبرد همیشگی بین نفس اماره و نفس مطمئنه! اگر انسان در راه کسب معرفت الهی و بینش صحیح حرکت کند و اراده خود را به سوی فرشته معطوف کند، شیطان را شکست داده و تسلیم خواهد کرد؛ اما در صورتی که انسان به پیروی از شیطان درون روی آورد، فرشته درونی را تضعیف خواهد کرد و صد البته فرشته درون که جلوه پروردگار زنده جاودان است، هیچ گاه شکست نمی خورد، انسان تنها می تواند صدای او را نشنیده بگیرد ولی امکان از بین بردنش را ندارد؛ چون دعوت فرشته درونی، همان ندای فطرت است که تغییر و تبدلی نمی یابد.[۱] به همین علت دنبال کردن ندای شیطان از روی تعمد یا جهل، جنگ درونی را پایدار می کند، چنین کسی هیچ گاه به آرامش نخواهد رسید و همواره با تضاد و تعارض درونی و احساس ناکامی زندگی خواهد کرد.

 

ممکن است ما از شنیدن انجام یک گناه، احساس نفرت کنیم، اما گاهی از گناه، خطا و ضایع کردن حق دیگران خوشحال می شویم و به منافع خود می اندیشیم و از گناه لذت می بریم، اینها همه نشانه فعالیت شیطان درونی است. جنبش شیطان گرایی و شیطان پرستی بر همین خصلت آدمی تکیه می کند. اینجاست که سستی اراده و بی توجهی به رسول باطنی یا تمایلات متعالی فطرت، سبب پذیرش دعوت شیطان از لحاظ روانشناختی و استقبال از جنبش های شیطان گرا به لحاظ جامعه شناختی می شود.[۲]

 

در آموزه های دین اسلام، شیطان فقط وسوسه گر است تا زمانی که انسان ولایتش را نپذیرد کاری از دست آن ملعون ساخته نیست. اگر در خانه ای تلاوت قرآن، اقامه نماز و انس با اهل بیت نباشد و در یک کلام؛ نورانیت و معنویت کم فروغ گردد، طبیعی است که ظلمت جایگزین نور خواهد شد و شیاطین وارد آن خانه می شوند و اهل خانه نیز با آنان انس می گیرند. انس با شیطان نیز بستر شیطان پرستی را می گستراند.

 

بهترین راه آن است که خانواده ها با دوستی با جوانان خویش و کمک بدانان برای کسب معرفت و هویت و خودباوری، زمینه انس با خدا را برای عزیزان خود فراهم آورند و در انتخاب دوستان و همنشینان فرزندانشان، به شدت مراقب باشند و آنان را با دلسوزی و خیرخواهی یاری کنند.

 

ای بسا ابلیس کآدم روی هست پس به هر دستی نباید داد دست! (مولوی)

از طرفی حکومت اسلامی نیز وظیفه دارد با برنامه ریزی راهبردی در مقابل سیل تبلیغات جهت دار بیگانگان بکوشد و همانطور که از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در این باره می دانیم، در راه آگاهی بخشی و مصونیت بخشی و حرکت های اثباتی حرکت کند. حوزه و دانشگاه نیز وظیفه دارند با تبیین تئوریک فرقه های منحرف، بکوشند دستگاه های حکومتی و تشکل های مردمی مقاوم را بهینه سازی وبازسازی و منسجم کنند. جوانان نیز باید با کسب نور علم و تقوی و با اتکال به تجربه بزرگان و اولیای خویش، در راه شناخت دقیق تمدن درخشان اسلامی و اقتضائات روز بکوشند تا فریب افراد و رسانه های منحرفی را که در لباس گوسفندند و گرگی درنده در حقیقت خویشند، نخورند و با کسب سواد رسانه ای و تقویت قدرت اراده و عقل، در این مسیر، هم سالان غافل یا جاهل خویش را به طریق صحیح هدایت کنند.


نکته مهمی که در انتها لازم است متذکر شوم، این است که حواسمان باشد در دام استراتژیکی که صهیونیست ها برای مردم جهان پهن کرده اند، دچار نشویم؛ آن دام، این است که ما خیال کنیم شیطان پرستی معاصر، مکتب مستقل و غنی ای است و جلسات مستقل و کتب مفصلی روی آن بدون توجه به نقش حیاتی یهودیان و ماسون ها در ایجاد وتبلیغ آن، کار کنیم. اما واقعیت این است که شیطان گرایی زیر مجموعه جدی کابالاست و ماسون گری و سایر فرقه های مخفیِ اعتقادی و اقتصادی و سیاسی شرگرا نیز از سمبل ها و مبانی قبالا سیراب شده است ودر خدمت آرمان های دنیاطلبانه یهودیت ثروت سالار بوده است.

 

 

منبع:پرسمان


پی نوشت:

[۱] . سوره روم/ ۳۰

[۲] . شیطان گرایی، حمزه شریفی دوست،صهبای یقین قم، ص ۱۰۰

مهدی میرزایی