«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصومِینَ سِیَّمَا الحُجَّهِ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا وَ أَرْوَاحُ مَنْ سِوَاهُ فِداهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إِلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّینِ».

تعبیر رسول خدا در مورد امام حسین (علیه السّلام)

ابعاد قیام و نهضت سالار شهیدان حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السّلام) وسیع‌تر از عالم امکان است، چون خود سیّد الشّهداء (علیه السّلام) بزرگ‌تر از عالم امکان است. تعبیری که پیغمبر در مورد ابی عبد الله کرد، امام حسین (علیه السّلام) وارد شد سلام کرد، حضرت رسول فرمود: «مَرْحَباً بِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَا زَیْنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ»،[۲] ای زینت آسمان‌ها و زمین.

Sadighi-13940728-07Moharram-ThaqalainSite (1)

حالات مؤمنین و مؤمنات در بهشت

بالاتر از این امام حسین (علیه السّلام) رونق بهشت است، زینت بهشت است، بزرگ بهشتیان است، سیّد شباب اهل الجنّه است و بهشت برین پیر ندارد. «إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً * فَجَعَلْناهُنَّ أَبْکاراً».[۳] هم بانوانی که با ایمان زندگی می‌کنند در بهشت برین همه دوشیزه هستند، همه جوان هستند، نوجوان هستند و هم مردانی که با دین خدا پیمان بسته‌اند، با دین خدا نفس کشیده‌اند، با دین خدا قیام و قعود کرده‌اند، با دین خدا معامله کرده‌اند، با دین خدا معاشرت کرده‌اند، هر کاری کرده‌اند با دین انجام داده‌اند، هیچ جای زندگی آن‌ها دین کمرنگ نشد. این‌ها در بهشت جوان هستند، در بهشت پیری وجود ندارد، پیر هم وجود ندارد.

در احادیث داریم که خداوند متعال جلوی بهشت نهری دارد که اسم آن نهر رجب است و بهشتی‌ها که امان‌نامه می‌گیرند جواز ورود به بهشت برای آن‌ها صادر می‌شود قبل از آن‌که از در بهشت وارد شوند در آن نهر آن‌ها را شستشو می‌دهند، آن‌ها را تغسیل می‌کنند. این نهر، این آب، تحوّلی در آ‌ن‌ها ایجاد می‌کند خود را در آیینه‌ی ولایت می‌بینند، می‌بینند جوان، زیبا، رعنا، دل‌آرا، پرجاذبه، مظهر همه‌ی خوبی‌ها و جمال هستند. تعجّب می‌کنند، می‌پرسند: این چه کسی است ما در این آیینه می‌بینیم؟ جواب می‌شنوند این خود شما هستید.

Sadighi-13940728-07Moharram-ThaqalainSite (6)

قدرت یک آیه از قرآن

انسانی که دل او با خدا باشد، انسانی که دل او با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اولیای الهی باشد؛ یکی از معجزات محبّت و عشق، قدرت تحوّل است. هیچ نیرویی که در عالم شیئی را به شیء دیگر تبدیل می‌کند، انفجار ایجاد می‌کند، انقلاب ایجاد می‌کند، به پای عشق و محبّت نمی‌رسد. «إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً * عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجیراً».[۴] این چشمه چشمه‌ای نیست که خودجوش باشد، بیرونی باشد و این ابرار که حضرات ائمّه‌ی معصومین (علیهم السّلام) و خمسه‌ی طیّبه هستند سر آن چشمه بنشینند، نه، «عَیْناً یَشْرَبُ بِها»، از چشمه‌ای نوش جان می‌کنند، آب چشمه‌ای را گوارای وجود خود می‌کنند که «یُفَجِّرُونَها تَفْجیراً»، خود آن‌ها این چشمه‌ها را منفجر می‌کنند. انفجار نور است، انفجار عشق است، انفجار محبّت است، انفجار اخلاص است، انفجار همه‌ی خوبی‌ها است که در وجود آن‌ها متمرکز است.

این جوشش وجودی است، این انفجار روحی است که به صورت چشمه خود را نشان می‌دهد، فرآورده‌های ایمان خود را و عشق خود را نوش جان می‌کنند. اکسیر عشق و داروی محبّت ایجاد انفجار می‌کند و انسان را از یک موجودی به موجود برتر متحوّل می‌کند، حالت سابقه را از انسان می‌گیرد، کسری‌های انسان را از بین می‌‌برد، عیب‌های انسان را می‌سوزاند و این تحوّل و این دگرگونی هیچ چیزی از نواقص و زشتی‌های سابق باقی نمی‌گذارد. هر کسی «الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ»،[۵] انسان با محبوب خود محشور خواهد شد.

مفاهیم عنوان شده در زیارت عاشوراء

زیارت عاشوراء که سرود عرش است، سرود خدا است و زیارت عاشقانه است. در زیارت عاشوراء ما یک مورد توجّه به دنیا نداریم، از اوّل تا آخر مسئله‌ی تولّی و تبرّی است، مسئله‌ی جذبه و گریز است، جذبه‌‌ی به پاکان و پاکی‌ها و گریز از دشمنان خدا و زشتی‌ها است. حدود ۳۰ مرتبه کلمه‌ی لعن و برائت را شما در این زیارت عاشوراء تکرار می‌کنید، یک فرار تمام عیار از ظلمت است، یک نفرت تمام عیار از ظلم است، از بی‌عدالتی است، از بی‌ایمانی است، از بی‌ولایتی است، از بی‌خدایی است. به همان اندازه که نفرت نفرت شدید است، تخلیه تخلیه‌ی تمام عیار و کامل است، تحلیه و جذبه و دگرگونی و رنگ خدا گرفتن و رنگ ائمّه را گرفتن در این زیارت عاشوراء اصطیاد می‌شود، شکار می‌شود.

درخواست مقام محمود از خداوند

یکی از دعاهایی که ما در زیارت عاشوراء می‌‌کنیم می‌گوییم: «وَ أَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ»،[۶] خدایا درخواست من حالا که ارتباط من با امام حسین برقرار شده، من زائر هستم، من ملاقات کننده هستم، من مهمان حسین هستم، من وارد بر حضرت سیّد الشّهداء شدم دارم با زیارت دور او می‌گردم و قلب من کعبه‌ی وجود امام حسین را دارد طواف می‌کند، خدایا از تو درخواست می‌کنم که من را به مقام محمود برسانی، «أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ».

Sadighi-13940728-07Moharram-ThaqalainSite (5)

در قرآن کریم خداوند به پیامبر خود خطاب می‌کند: «فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَکَ عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً»،[۷] حبیب من، پیامبر من، تو ذخیره‌ی عالمیان هستی، تو انرژی نسل‌ها هستی، تو چشمه‌ی هدایت هستی که همیشه تا دامنه‌ی قیامت جوشش خواهی داشت، تو نقطه‌‌ی وصل هستی، تو وسیله‌ی نجات هستی، تو معراج همه‌ی صاحبدلان هستی، تو باید مقام محمود داشته باشی. مقام محمود تجلّی حق تعالی است، «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ جَمَالِکَ بِأَجْمَلِهِ وَ کُلُّ جَمَالِکَ جَمِیلٌ».[۸] در دستگاه خدا، در صفات حق تعالی، در افعال خدا، جز زیبایی دیده نمی‌شود.

اثرات ذکر و یاد خداوند

در مورد اسماء الله در قرآن کریم می‌خوانیم: «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏»،[۹] خدا مهربانی کرده، خواسته که ما با بردن نام خدا نور بگیریم، ذکر جلای قلب است، ذکر صیقل دل است، ذکر غبارزدایی از آیینه‌ی روح است، شفّاف کردن باطن است. لذا «جَعَلَ الذِّکْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ»،[۱۰] امیر المؤمنین (علیه السّلام) می‌فرمایند: خدا یاد خدا، ذکر خدا را به عنوان جلای قلب قرار داده است. قلب هم «یُغَانُ عَلَی قَلبی»، در دل غبار می‌نشیند، غفلت حجاب است، غبار است، معصیت ظلمت است، لکّه است، کدورت است، ما چگونه دل خود را پاک کنیم؟ چطور دل خود را شستشو دهیم؟ چگونه پرده‌ها را از جلوی آیینه‌ی دل خود رفع کنیم تا دل ما هم نور خدا را نشان بدهد؟ این نور در این دل انعکاس داشته باشد؟ یکی از چیزهایی که دل را تمیز می‌کند یاد خدا است.

Sadighi-13940728-07Moharram-ThaqalainSite (4)

یاد خداوند به وسیله‌ی نماز و قرآن

لذا خدا نماز را یاد خود حساب کرده، «أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری‏».[۱۱] هر موقع شما نماز می‌خوانید مشغول ذکر خدا هستید. کلام او که قرآن کریم است وقتی شما می‌خوانید کلام کلام الله است، شما به منزله‌ی درختی هستید که حضرت موسی از آن درخت ندای خدا را شنید، «إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ»،[۱۲] قداست پیدا می‌کنید، شما بلندگوی حق هستید، شما مجرای کلام پروردگار متعال هستید، شما خلیفه‌ی خدا و نماینده‌ی خدا هستید که کلام او از زبان شما ادا می‌شود. لذا کلام الله را خدای متعال به عنوان ذکر مطرح کرده، فرموده: «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ»،[۱۳] ما قرآن را مشکل قرار ندادیم، همه می‌توانند قرآن بخوانند، همه می‌توانند قرآن را یاد بگیرند، کلمات قرآن شیرین است، آهنگ زیبایی است، تلاوت قرآن با لحن خوش چه صفایی به دل‌ها می‌دهد، چه صفایی به مجالس می‌دهد. هیچ آهنگی خوش‌تر از آهنگ قرآن نیست.

تلاوت قرآن ائمّه (علیهم السّلام)

خوشا به حال کسی که قرآن را از خود قرآن بشنود، ائمّه‌ی ما قرآن ناطق هستند. آن‌ها وقتی قرآن می‌خوانند طور دیگری قرآن می‌خوانند. امام حسن مجتبی (علیه السّلام) وقتی جلوی خانه‌ی خود قرآن تلاوت می‌کردند جمعیّت متوقّف می‌شدند، نمی‌توانستند بگذرند، یکی بعد از دیگری می‌آمدند اجتماع عظیم می‌شد راه بسته می‌شد. حضرت سجّاد هم وقتی قرآن می‌خواندند همین‌طور دل‌ها را با تلاوت قرآن می‌بردند، تماشاچی پیدا می‌کردند و راه مسدود می‌شد. حضرت می‌دیدند راه بسته می‌شود بلند می‌شدند تشریف می‌بردند تا راه باز می‌شد. این قرآن زیباترین کلام است و زیباترین لحن برای خود قرآن است و قرآن ناطق ائمّه‌ی ما هستند.

نقل داستانی در مورد سیّد بحر العلوم

از این جهت شما می‌بینید مرحوم محقّق بزرگوار، آیت عظمی، شیخ احمد اردبیلی مشهور به مقدّس اردبیلی، عالَم خاصّی با امام زمان خود دارد. سیّد بن طاووس، سیّد بحر العلوم (اعلی الله مقامه) که با امام زمان مراوده داشت، می‌گوید: بیش از ۷۰ مرتبه امام من را در آغوش گرفته است. این سیّد جلیل القدر را که استاد اخلاق بود، اکسیر جان‌ها بود، چشمه‌ی نور بود، مُزکّی نفوس بود، مهذّب اخلاق بود، وقتی می‌خواست وارد حرم مولا امیر المؤمنین (علیه السّلام) شود دیدند که این شعر را ترنّم می‌کند:

چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن                به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن

از سیّد بعداً سؤال شد که سابقه ندارد، شما بیرون حرم می‌ایستادید اذن دخول می‌خواندید، گریه می‌کردید، تواضع و ادب موقع ورود به حرم مطهّر مولا داشتید، این مرتبه دیدیم که اصلاً معطّل نشدید می‌دویدید، عوض این‌که با متانت و آرامش قدم بردارید هَروَله می‌کردید، عوض اذن دخول شعر می‌خواندید می‌گفتید:

چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن                به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن

گفت: وقتی خواستم بایستم اذن دخول بخوانم چشم من به جمال دل‌آرای حضرت حجّت (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) که کنار ضریح مقدّس جدّ خود امیر المؤمنین (علیه السّلام) تلاوت قرآن می‌کرد افتاد. صدای خوش آقا و سیمای دلربای او من را به هروله انداخت، من را بی‌قرار کرد، قرار از من ربوده شد بی‌اختیار به طرف حضرت می‌دویدم و این شعر را می‌خواندم: چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن.

Sadighi-13940728-07Moharram-ThaqalainSite (3)

تفسیری از زیارت عاشوراء

این قرآن را باید خواند، وقتی ما قرآن می‌خوانیم باید بدانیم این قرآنی که ما می‌خوانیم کلام ما نیست، خدا اجازه داده ما نیابت از او کنیم. ببینید در زیارت عاشوراء ما به امام حسین چه می‌گوییم؟ می‌گوییم: «عَلَیْکَ مِنِّی سَلَامُ اللَّهِ»،[۱۴] حسین جان، سلام من نه، «عَلَیْکَ»، به تو از من، چه چیزی؟ «سَلَامُ اللَّهِ»، نه سلام من، «سَلَامُ اللَّهِ». من نماینده‌ی خدا شده‌ام، هر کس حسینی شود نماینده‌ی خدا می‌شود. جذبه‌ی تو من را از خودم گرفته است. این جذبه‌ها وجود ظلمانی من را، وجود آلوده‌ی من را پاک کرده، من به اندازه‌ی خود نور حسین شده‌ام، نور الله شده‌ام. الآن که دارم به امام حسین سلام می‌کنم این سلام سلام من نیست، من به خلافت از خدا، «عَلَیْکَ مِنِّی سَلَامُ اللَّهِ»، این چه اکسیری است؟ انسان را تا کجا می‌برد که سلام من دیگر سلام من نیست، سلام من سلام الله است. وقتی هم قرآن می‌خوانیم این تلاوت ما نیست، این قرائت الله است و ما خلیفه الله هستیم، به نیابت از خدا داریم قرآن می‌خوانیم.

صدا زدن نام خدا

در قرآن کریم هم نسبت به زیبایی اسماء الهی… «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ»،[۱۵] یاد خدا کنید، یاد خدا یا برخیزید نماز بخوانید، دل به خدا بدهید، سیم دل خود را به خدا وصل کنید یا قرآن بخوانید. قرآن هم ذکر خدا است. «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ»، الله را صدا بزن یا رحمان را صدا بزن. چرا آرام نشسته‌ای؟ حواس تو پیش این و آن است توجّه کافی نداری؟ حواس خود را جمع کن با خدا خلوت کن، با او صحبت کن. وقتی خلوت داری یا الله بگو، همین‌طور که در مجلس نشسته‌ای چه می‌شود دل به خدا بدهی؟ دل تو یا الله بگوید. بعد از الله آن اسمی که از اختصاصات اسماء الهی است یکی الله است که غیر خدا این اسم را ندارد.

اختصاص صفت رحمان برای خدا

یکی هم رحمان است. رحیم به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نسبت داده شده، امام رضا (علیه السّلام) رحیم است، ائمّه‌ی ما رحیم هستند، ولی رحمان فقط خود خدا است. «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ‏»، یا الله بگو، رحمان را صدا بزن، یا رحمان بگو. این‌که یا الله می‌‌گویی، یا رحمان می‌گویی، جامع اسماء حسنی است ولی منحصر در این نیست. اگر ظرفیّت جمع الجمعی نداری «أَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏»، شما هر اسمی برای خدا بخوانید اسم خدا زیبا است. تمام اسم‌های خدا از حسن برخوردار است، اسماء حسنی است، تمام اسم‌های خدا دل انسان را می‌برد، دل انسان را جلا می‌دهد، دل انسان را زیبا می‌کند، هر اسمی از اسماء خدا را خواستید ببرید اسماء حسنی همه زیبا است.

زیبا بودن تمام افعال خدا

اسماء حسنی که زیبا است، افعال خدا چطور؟ این قرآن زیبا افعال خدا را هم زیبا به ما معرّفی کرده، فرمود: «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ»[۱۶] «ثُمَّ هَدى‏»،[۱۷] خدا هر چیزی را آفریده زیبا آفریده است، در گردونه‌ی آفرینش حق تعالی زشتی، عیب، نقص، وجود ندارد. نواقص برای تزاحم موجودات است، موجودات همدیگر را نابود می‌کنند و زیبایی یکدیگر را مخدوش می‌کنند، خود او به خود او صدمه می‌زند. آنچه که مربوط به خدا است خدا از خارهای بیابان تا گل‌های گلستان تا چشم و ابروی بندگان خود همه را زیبا خلق کرده است. کار خدا زیبا است، غیر از زیبایی از خدا تراوش نمی‌کند، چرا؟ برای این‌که از جمیل جز جمال انتظار نیست. «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ جَمَالِکَ بِأَجْمَلِهِ».

مقام محمود علی الاطلاق

چون تمام کارهای خدای متعال زیبا است و تمام اسماء او زیبا است از این جهت خدا محمود است، محمود علی الاطلاق خدا است. چون محمود علی الاطلاق خدا است ما در نماز و در غیر نماز تربیت دینی این است که هر نعمتی را دیدیم «الْحَمْدُ لِلَّهِ» بگوییم، حمد مخصوص الله است. یعنی او محمود مطلق است، تمام حمدهایی که ما در مورد این و آن می‌کنیم، ستایش می‌کنیم، سپاس می‌گوییم، همه به پروردگار متعال برمی‌گردد. آن که جمال مطلق است، آن که زیبای مطلق است و هر وصفی برای زیبا رخی بخواهید ایراد کنید به او برمی‌گردد خدا است. پس او مقام محمود دارد، خدا محمود علی الاطلاق است.

پیغمبر آیینه‌ی خداوند

پیغمبر آیینه‌ی تمام نمای خدا است، مظهر جمال خدا پیغمبر است، تمام کارهای پیغمبر خوب است، تمام صفات پیغمبر خدا هم خوب است.

«بَلَغَ العُلَى بِکَمَالِهِ                                       کَشَفَ الدُّجَى بِجَمَالِهِ

حَسُنَت جَمیعُ خِصَالِهِ»[۱۸]

تمام خصال پیغمبر زیبا است، حالا که پیغمبر مظهر تمام زیبایی‌های خدا شد یعنی خدا به ذات محمود علی الاطلاق است و پیغمبر بالعرض محمود علی الاطلاق است. ما که زیارت عاشوراء می‌خوانیم چه می‌گوییم؟ می‌خواهیم بگوییم من را از خود بگیر پیغمبر در وجود من دیده شود، من هم آیینه‌ی او باشم.

اثرات زیارت سیّد الشّهداء (علیه السّلام)

حضرت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) چنین اکسیری است و زیارت او اگر زیارت واقعی باشد در ما تحوّلی ایجاد می‌کند که ما با شنا کردن در نهر رجب می‌بینیم مقام محمود پیدا کرده‌ایم. تمام جلوه‌های خدا با همان جمال در وجود ما دیده می‌شود، تمام نواقص، گناهان، کمبودها، همه شسته شد و رفت جز زیبایی در وجود ما دیده نمی‌شود. ما در آیینه که نگاه می‌کنیم خود ما آیینه شده‌ایم، همین‌طور که حضرت عزرائیل آیینه است، ملائکه‌ی خدا آیینه هستند، اگر آیینه نبودند که به آن‌ها شاهد گفته نمی‌شد، ما هم شهود پیدا می‌کنیم. شاهد جمال خدا می‌شویم مشهود جمال حق تعالی می‌شویم، «وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ».[۱۹] وقتی شاهد و مشهود شدیم، به مقام محمود رسیدیم، بعضی در آن‌ نهر مقام محمود پیدا می‌کنند، در وجود بعضی چشمه‌ی عشق امام حسین (علیه السّلام) همیشه می‌جوشد. آن‌ها با هر زیارت عاشورایی به مقام محمود می‌رسند هیچ خودیّتی در این‌ها باقی نمی‌ماند.

Sadighi-13940728-07Moharram-ThaqalainSite (2)

ذکر مصیبت حضرت علیّ اصغر (علیه السّلام)

امشب شب باب الحوائج ما حضرت علیّ اصغر است. مصیبت حضرت علیّ اصغر خیلی جانسوز است. واقعاً جا دارد که انسان برای او جان بدهد، بمیرد، گویا اشدّ مصائب از نظر ظاهری همین مصیبت است. این‌که می‌گویند دو شکل روایت دیدیم، بعضی می‌گویند حضرت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) خواهر خود را صدا زد: «یا أُختاه». همه‌ی حرف‌های خود را به خواهر می‌گفت، گویا همه کس او همین خواهر او بود، هم مادر او بود هم خواهر او بود. «نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ»،[۲۰] فرزند کوچک من را بیاور تا من با او وداع کنم. این دو شکل روایت نیست، استاد ما مرحوم آیت الله احمد میانجی می‌گفت: امام حسین روز عاشوراء دو فرزند را به عنوان قربانی داده، یکی فرزندی بود که تازه به دنیا آمده بود، شش ماهه نبود تازه به دنیا آمده بود، امام خواست برای اوّلین و آخرین مرتبه فرزند خود را ببوسد. ولی تیر حرمله به امام حسین اجازه ندارد. کسی که به میدان آورد علیّ اصغر بود، عبد الله نبود، این عبد الله رضیع بود. ولی کسی که جلوی تیر در میدان قرار گرفت علیّ اصغر بود.

به قدری وضعیّت علیّ اصغر رقّت‌بار بود امام حسین (علیه السّلام) این بچّه را در حالی آورد که نفس‌های آخر خود را می‌کشید، مثل گل پژمرده شده بود. هر انسانی مختصر وجدان می‌داشت به این بچّه نگاه می‌کرد منقلب می‌شد، به رحم می‌آمد. با امام حسین (علیه السّلام) می‌جنگند با بچّه‌ی کوچک که کسی نمی‌جنگد، آن هم بچّه‌ای که چند وقت است شیر نخورده، آبی به کام او ریخته نشده، دارد جان می‌دهد، دوای او هم یک جرعه آب است.

ابی عبد الله (علیه السّلام) این بچّه را مقابل لشگر آورد روی دست مبارک خود مثل قرآن، مثل ورق قرآن نشان داد: «أَما تَرونَهُ»، من اگر می‌گفتم باور نمی‌کردید آوردم خود شما ببینید، «أَما تَرونَهُ کَیفَ یَتَلَظَّی». «تَلَظّی» ماهی را که از آب می‌گیرند کسی تماشا کند دو منظره نظر او را جلب می‌کند یکی وقتی ماهی از آب گرفته شد بال دارد، بال بال می‌زند، یکی هم دهان خود را باز و بسته می‌کند و می‌میرد، این بچّه داشت دست و پا می‌زد، بال بال می‌زد. ابی عبد الله فرمود: «أَما تَرونَهُ کَیفَ یَتَلَظَّی». سخن امام را در دهان او گذاشتند، عمر سعد دید لشگر به هلهله افتاد، دل‌ها با دیدن این منظره دارد به رحم می‌آید، خواست قاعله را خاتمه بدهد به حرمله گفت: جواب بده. آن نانجیب فرمانده‌ی او بود، گفت: جواب پدر را بدهم یا جواب بچّه را بدهم؟ عمر سعد نگاه کرد دید این بچّه عجب گلویی دارد، گفت: سفیدی گلو را نمی‌بینی؟ «فَرَمَاهُ حَرْمَلَهُ».[۲۱] نانجیب خیلی شکارچی قوی بود، خوب به نشان می‌زد، گلو را نشانه گرفت، گلو نازک بود، «فَذَبَحَهُ»، کار تیغ را کرد گلو پاره شد، سر بریده شد، بچّه ذبح شد.

«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ عَلَی لَعْنَهُ الله عَلَی الْقَوْمِ الظَّالِمِین نَسْأَلُکَ وَ نَدْعوک بِفَاطِمَهَ وَ أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنیهَا وَ سِرِّ المُسْتَودَعِ فِیها».


[۱]– سوره‌ی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– کمال الدین و تمام النعمه، ج ‏۱، ص ۲۶۵٫

[۳]– سوره‌ی واقعه، آیه ۳۵ و ۳۶٫

[۴]– سوره‌ی انسان، آیه ۵ و ۶٫

[۵]– الکافی، ج ۲، ص ۱۲۷٫

[۶]– بحار الأنوار، ج ‏۹۸، ص ۲۹۲٫

[۷]– سوره‌ی اسراء، آیه ۷۹٫

[۸]– بحار الأنوار، ج ۹۴، ص ۳۷۰٫

[۹]– سوره‌ی اسراء، آیه ۱۱۰٫

[۱۰]– نهج البلاغه، ص ۳۴۲٫

[۱۱]– سوره‌ی طه، آیه ۱۴٫

[۱۲]– همان، آیه ۱۲٫

[۱۳]– سوره‌‌ی قمر، آیه ۱۷٫

[۱۴]– بحار الأنوار، ج ۹۷، ص ۳۰۷٫

[۱۵]– سوره‌ی اسراء، آیه ۱۱۰٫

[۱۶]– سوره‌ی سحده، آیه ۷٫

[۱۷]– سوره‌ی طه، آیه ۵۰٫

[۱۸]– عیون أخبار الرضا علیه السّلام، ج ۱، ص ۳۱۹٫

[۱۹]– سوره‌ی بروج، آیه ۳٫

[۲۰]– اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، ص ۱۱۷٫

[۲۱]– اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، ص ۱۱۷٫