اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

مهمان را کشتیم!

امیرالمومنین علیه السّلام را در محراب عبادت کشتند. امام حسین علیه السّلام را چرا کشتند؟ [آیا]  امام حسین علیه السّلام از مردم مزد خواست؟ از مردم چیزی طلب داشت؟ مردم خودشان او را دعوت کردند. امام حسین علیه السّلام را رسماً ده هزار نامه دعوت کرد که پای هر نامه ده ها امضا بود. وجود مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السّلام روز عاشورا با خطبه ای که ایراد کرد، اسم کسانی که نامه را نوشته بودند و امضا کرده بودند را برد، تعدادی از آن ها در همین لشگر بودند که شمشیر کشیده و منتظر بودند که بدن نازنین امام حسین علیه السّلام را قطعه قطعه کنند. حضرت سیدالشهدا علیه السّلام اسم های آن ها را برد و گفت: مگر شما نامه ننوشتید؟ گفتند: ما ننوشتیم. حضرت یکی از افراد خودشان را صدا زد و فرمودند: خورجین را بیاور و نامه های خودشان را به خودشان نشان بده. خب خودشان نامه نوشتند.

وقتی حضرت سیدالشهدا علیه السّلام به سمت کوفه آمد، وضع عوض شد کمک نکردند. امام حسین علیه السّلام فرمودند: حالا که نامه نوشتید و نمی خواهید کمک بکنید، بگذارید من برگردم. گفتند: نه باید بیعت کنید. خود این مردمی که فکر می کردند که عدالت را دوست دارند، یک رهبر پاک را دوست دارند، از فساد و ظلم بدشان می آید، یزید شراب خوار، ظالم، سگ باز، هرزه، منکر مقدّس مآب را بالا سر خود گذاشتند. ابن زیاد بی مادر، حرام زاده مشخص و شناخته شده فرمانده قشون را به دست گرفت و همین هایی که ادعا داشتند ما عدالت را دوست داشتیم جا زدند. بعدها خود آن ها آمدند عنوان کردند که امامی را که مهمان کردیم و آوردیم، این امام را کشتیم.

امام های بعدی ما نیز همین طور بود. در این جنگ امام حسن مجتبی علیه السّلام بسیار مظلوم تر از امام حسین ما بود. امام حسین علیه السّلام یک هفتاد و دو نفری با او شهید شدند، اما امام حسن مجتبی علیه السّلام [این قدر تنها بود که] در خانه خودش هم جاسوس داشت. امام حسن مجتبی علیه السّلام  اگر در محفل خصوصی می خواستند نماز بخوانند، زره می پوشیدند که در حال نماز افراد نزدیک ترورشان نکنند.

برای ظهور باید عطش داشت

بشر به اصطلاح بند را آب داده است. این امام زمان ارواحنا فداه نیست که در پس پرده نشسته است و خودشان را نشان نمی دهند، بلکه در واقع مردم آمادگی [ظهور ایشان را] ندارند. مردم بصیرت لازم را پیدا نکردند که اگر عدل گستری آمد، اگر انسان والای، الهی، مصمّم، بر ای رفع تبعیض آمد، کاری کنند تا قوم و خویش های خودشان، نوچه های سابق خودشان متوقع نباشند، توقعشان بالاتر نباشد، زیاده خواهی نکنند، ریشه خواری نکنند و با امام خودشان در نیفتند و بر علیه امام خود جوسازی نکنند.

این یک نکته است که خدا بشر را امتحان می کند و اگر بشر آمادگی نداشته باشد، حجّت خود را به او نمی دهد. خدا بشر را با یازده امام امتحان کرد اما بشر امتحانش را بد داد. خدا این یکی را نگاه داشت تا وقتی که عطش ها، عطش درستی باشد و مردم درد خودشان را بفهمند.

با نهی از منکر آماده ی ظهور شویم

امروز امر به معروف و نهی از منکر چرا این قدر کند شده است؟ برای این که مردم طاقت شنیدن این حرف ها را ندارد. شما به کسی بگویید چرا گرانفروشی می کنید؟ به کاسب بگویید چرا بی انصافی می کنید؟ به کارمند اداره بگویید چرا مردم را معطل می کنید؟ به طبیب  بگویید چرا با مریض ها بداخلاقی می کنید؟ به آدمی که حقوق می گیرد (۵) و این حقوق را از بیت المال که مال مردم است می گیرد، بگویید چرا کار مردم را از امروز به فردا یا یک ماه دیگر می اندازید؟ آیا این ها خوش شان می آید که شما این حرف ها را بزنید یا پرخاش می کنند؟ یقیناً پرخاش می کنند. لج بازی می کنند و کاری که انجام می دادند را بدتر می کنند. اگر مردم عادی به بعضی از دخترها، پسرها بگویند: دختر خانم با نامحرم که نمی شود رفت، آقا پسر این ناموس مردم است چرا با این رفیق شده ای؟ چرا مجلس می گذارید و با یک دیگر جشن میلاد می گیرید؟ [اگر به آن ها این حرف ها را بزنید] معلوم است که مسخره می کنند، عکس العمل نشان می دهند، با این که چنین کارهایی به ضرر خودشان هست، مایه بی آبرویی خودشان هست اما حاضر نیستند بشنود. خود ما هم همین طور هستیم. چند نفر در جمع ما وجود دارد که از برادر خود، از رفیق خود، ده ها انتقاد کرده باشیم چ؟ اگر کسی دو، سه بار  به ما حرفی را بگوید، می گوییم چرا این قدر گیر میدهی؟ این انسان حاضر نیست که بشنود. حاضر نیست برگردد ببیند این درست می گوید یا اشتباه می گوید.

این که انسان طالب نباشد که عیب های خودش را برطرف کند، از بدی  های خودش دردش نیاید ، اگر امام زمان ارواحنا فداه هم بیاید این بدی ها را قبول نمی کند. این ادعا است [که می گوید می توانم خود را عوض کنم]. بشر در مقام عمل به ادعاهای خودش پایبند نخواهد بود.

آیا آماده ی ظهور هستیم؟

 در آیات اول سوره صف حال جوامعی که دم از امام زمان ارواحنا فداه می زنند ولی اگر ایشان بیاید پای کار نمی مانند [را این طور وصف می کند] «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون»الصف؛۲_ الا اى کسانى که ایمان آورده‏اید، چرا چیزى به زبان مى‏گویید که در مقام عمل خلاف آن مى‏کنید؟ «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ» الصف؛۴_ خدا آن مؤمنان را که در راه او در صف جهاد با کافران، مانند بنیان و سدّى آهنین همدست و پایدارند بسیار دوست مى‏دارد

بعد از این آیات خداوند حال گذشتگان را بازگو می کند و می گوید: شما تکرار آن ها هستید «وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنی‏ وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقین» الصف؛۵_ (یاد آر) وقتى که موسى به قوم خود گفت: اى قوم، براى چه مرا رنج و آزار مى‏دهید در صورتى که بر شما معلوم است که من رسول خدا به سوى شما هستم؟ باز چون (از حق) روى گردانیدند خدا هم دلهاى بى‏نورشان را (از سعادت و اقبال به حق) بگردانید و خدا هرگز مردم نابکار فاسق را هدایت نخواهد کرد. چرا من پیغمبر را آزار می دهید؟ مگر من از جانب خدا نیامده ام؟ مگر برای نجات شما نیامده ام؟ چرا من را اذیّت می کنید؟ آیا شما در جامعه مردمی که افراد صالح را اذیت می کنند ،به حرف های آن ها گوش نمی کنند، عالم را آزار می دهند، امام جماعت را آزار می دهند، کم سراغ دارید؟ اگر کسی ذره ای با افراد خود شوخی کند، بگوید دقیقاً باید شرع [ در جامعه، در زیر مجموعه ی ما] اجرا شود؛ [به نظر شما افرادش چه واکنشی نشان می دهند، معلوم است] آن ها سر به سرش می گذارند. این آمادگی کامل که آدم آن چه را که عقیده دارد باید عمل کند، این آمادگی هنوز به وجود نیامده است.

برای سلوک به آن چه می دانید عمل کنید

از مرحوم آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه  [شاگردی در مسیر  سیر و سلوک نیست]  معمولاً جوان های ما، خصوصاً طلبه ها دنبال نسخه هستند تا سیر و سلوک کنند. دنبال استادی هستند که اهل باطن باشد و دستگیری کند و این ها را به جایی برساند اما مرحوم آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه راه استاد خود، آقای قاضی رحمه الله علیه را در پیش نگرفتند. هیچ کسی را به عنوان شاگرد سیر و سلوکی تربیت نکردند و این در بسته شد. ایشان به همه می گفتند: همین هایی را که بلد هستید همین ها را عمل کنید؛ به یقینیات خودتان عمل کنید؛ حالا در ما [کسی هست که به معلومات خود عمل کند]؟ البته شما واقعاً عصاره ی انسان های خوب هستید، شما رونق بازار امام حسین علیه السّلام هستید، اهل نماز جمعه هستید، اهل جبهه هستید، آن هایی که سنی دارند همه جبهه ای بودند و این هایی که جوان هستند اگر جبهه ای پیش بیاید همه جبهه ای می شوند. اما واقعاً شما در زندگی آنچه می دانید را عمل می کنید؟ شما غیبت نمی کنید؟ دروغ  در زندگی شما نیست؟ شما بی دلیل به زن و بچه خود غضب نمی کنید؟ دل شما برای پول پر نمی زند؟ اگر رفیقتان از شما جلو بیفتد، احساس رغابت نمی کنید؟ ناراحت نمی شوید؟ نمی گویید که ما با هم هم کلاس بودیم، چرا او جلو رفته و من  عقب مانده ام؟ خودمان را محک بزنیم. ببینیم ما به آنچه می گوییم عمل کردیم یا نه.(۱۰) ماباید موقعی توقع داشته باشیم، آقا جان تشریف بیاورند که به آن چه می دانیم عمل کرده باشیم، [و بعد اگر نیامدند به ایشان عرض کنیم، آقا جان] ما که هر چه فرمودید عمل کردیم، در زندگی ما هیچ گناهی که وجود ندارد. این یک نکته است.

ذخیره ی الهی

نکته دوم این است که ایشان آخرین ذخیره الهی است و تقدیر الهی این بوده است که دوازده امام در زمین باشد، کما این که حکمت الهی بر این بوده که بعد از پیغمبر خاتم دیگر پیغمبری نیاید «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّین» الاحزاب؛۴۰_ محمّد (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) پدر هیچ یک از مردان شما (زید یا عمرو) نیست (پس زینب زن فرزند پیغمبر نبود و پس از طلاق او را تواند گرفت) لیکن او رسول خدا و خاتم انبیاست. خدا می گوید: این حبیب و بنده ما پدر احدی از رجال شما نیست ولکن سمتش این است که رسول الله صلّى اللَّه علیه و آلهداست دوم این که خاتم النبیین است و بعد از او دیگر پیغمبری  نخواهید داشت.

 تقدیر الهی این است که بعد از امام دوازدهم دیگر امامی نخواهد بود. این امام ذخیره است و باید محفوظ بماند تا کسانی که در طول زمان استعداد وجود [در این عالم را] دارند و نام آن ها در زمره ی آزمایش دهندگان نوشته شده است، نسل در نسل بیایند و امتحان خودشان را پس بدهند و بروند؛ تا نوبت به آخرین نسل برسد که در امتحانات همه ی تجربه ها را انجام داده و از همه ناامید شده است و امام زمان ارواحنا فداه را برای خودش نمی خواهد، امام زمان ارواحنا فداه را برای امام زمان ارواحنا فداه می خواهد. در آن زمان بشر به این حد رسیده که صرف نظر از این که من درد دارم یا ندارم، مشکل دارم یا ندارم [در رکاب حضرت باشد] اساساً حاکمیت خدا در میان بشر به عنوان تجلی حکومت توحیدی جزو ضروریات عالم خلقت است.

علت غیبت حضرت حجّت ارواحنا فداه

 [بشر باید] حاضر باشد هر دردی، هر رنجی، هر مصیبتی، هر دربه دری را تحمل کند تا آقا بیاید. بشر آقا را برای خودش نمی خواهد بلکه خودش را برای آقا می خواهد. تا آن جمع نیامده است، [آقا ظهور نمی کند]. حضرت اگر زود تر تشریف بیاورند، این ناکسانی که امام های قبل را کشتند، ایشان را نیز می کشند. الان برای کشتن سرداران سپاه ما، جایزه قرار می دهند. می بینید که رسماً اعلام می کنند که این ها را ترور می کنیم. برای از بین بردن وجود امام زمان ارواحنا فداه ، بیش از این ها مایه می گذارند. خداوند متعال برای حفظ جان آن بزرگوار ایشان را در دژ غیبت قرار داده تا مردم عادی نتوانند به امام زمان ارواحنا فداه دسترسی پیدا بکنند.

علت پنهان بودن نام حضرت

یکی از رموزی که بردن اسم نازنین [آن حضرت را ممنوع می کند همین است]، آن اسمی که پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود: هم اسم من و هم شمایل من است. هم صورت زیبای حضرت حجّت مانند پیغمبر صلّی الله علیه و آله است. «بلغ العلا بکماله کشف دجا بجماله» هم خلقش، سیرتش از پیغمبر اکرم هیچ کم ندارد، تمام کمالاتی که پیغمبر صلّی الله علیه و آله داشته، همه را امام زمان ما دارد. آنچه خوبان همه دارند آقا جان تو تنها داری. همه خوبی ها در وجود آقا جمع است.

اما با این که اسم ایشان هم اسم پیغمبر صلّی الله علیه و آله است اما اجازه نداده اند که ما اسم شریفشان را ببریم برای این که لو می روند. در آن زمان که حضرت در پس پرده غیبت صغری بودند، اگر اسم یا جای ایشان به مردم گفته می شد، لو می رفتند و دشمنان قصد قتلشان را می کردند. در روایات نیز متعدد این مطلب آمده است. حتی از خود حضرت این مطلب سؤال شده است که حضرت فرمودند: ظهور من خطرناک است. اگر خدا این موجود شریف را که قطب مرکزیت دایره امکان است، جان عالم است [غایب نمی کرد ایشان از بین می رفتند]. اگر این بزرگوار از بین برود، دیگر بشری باقی نخواهد ماند پس غیبت، برای حفظ جان حضرت واقع شده است.(۱۵)

امام منتظر

نکته سومی که در این مسئله مطرح شده است، این است که اگر وجود مبارک امام زمان ارواحنا فداه در یکی از این زمان های گذشته، قیام می کردند، حضور پیدا می کردند، باید بسیاری از اشخاص از بین می رفتند، چراکه ظهور حضرت مثل قیامت است. [با ظهور حضرت] اتمام حجّت می شود و کسانی که حکومت حضرت را نپذیرند دیگر توبه ی آن ها قبول نمی شود. دیگر حق حیات نخواهند داشت. بسیاری از کسانی که در زمان ظهور مستحق اعدام هستند، مستحق نابودی هستند، [زنده می مانند، چراکه] در ژن آن ها برای دو یا سه نسل بعد اشخاصی می آیند که آن ها موحد خواهند بود مواری خواهند بود  بسیاری داریم که پدرها بد بودند، خبیث بودند، کافر بودند، مشرک بودند اما وقتی بچه ها به دنیا آمدند، خوب [و صالح از آب] در آمدند. امام عصر ارواحنا فداه به خاطر انتظاری که برای یاران بعدی دارند، این زجر و غیبت را تحمل می کنند.

چرا جنگ تا عاشورا طول کشید؟

حضرت سیدالشهدا علیه السّلام چند روز در کربلا تشنگی را تحمل کرد ولی اجازه آغاز جنگ را ندادند، حتی بنا بود روز تاسوعا جنگ آغاز شود و حتی لشکر ساز و برگ جنگی را [آماده کرده بود]، طبل جنگ را نواخته بود و می خواستند حمله کنند. ولی وجود مقدس سیدالشهدا علیه السّلام فرمودند: ای ابوالفضل؛ برو از این ها یک شب مهلت بگیر، چرا [حضرت این را فرمودند]؟ برای این که اگر روز تاسوعا حضرت سیدالشهدا علیه السّلام شهید شده بود و کار به پایان رسیده بود، این سی نفری که شب عاشورا، نماز شب حضرت سیدالشهدا علیه السّلام و همچنین ضجه ها و ناله های عارفانه یاران حسین علیه السّلام را دیدند و دلشان از یزیدیها کنده شد [دیگر سمت امام حسین علیه السّلام نمی آمدند].

آن ها گفتند ما می خواهیم با انسان هایی که شب تا صبح ندای العفو شان و تلاوت قرآن شان و سجده های محیر العقولشان [دیدنی است همراه باشیم]. آیا ما با این ها برویم بجنگیم؟ این سی نفر در شب عاشورا شکارهای حضرت سیدالشهدا علیه السّلام بودند. اگر صبح عاشورا کار تمام شده بود، دیگر نوبت به حرّ نمی رسید. حرّ را باید امام حسین علیه السّلام نجات بدهد. بنابراین حضرت باید تشنگی را، حضور گرگ های گرسنه در اطراف خیمه هایی که در این خیمه ها پرده نشینان هستند، خانم ها هستند، ناموس امام حسین علیه السّلام هستند، بچه ها هستند [تحمل کند تا حرّ نجات پیدا کند]، برای بچه ها خیلی سخت است، این شیپورهایی که می زنند، طبل می زنند، صدای چکایک شمشیرهاست، تهدیدهاست، عربده های دشمن است، بچه های کوچک خیلی زجر می کشیدند، زن ها تشنه بودند. اگر زودتر کار تمام می شد، تشنگی این ها پایان می یافت، به آب می رسیدند، مع ذلک امام حسین علیه السّلام تمام این زجرها را تحمل کرد تا این که حرّ را از آنجا بیاورد اینجا. این حرّ است.

حتی یک نفر؛ این یک نفر هم برای امام زمان ارواحنا فداه غنیمت است لذا وجود نازنین حضرت آن قدر غیبت خود را به تأخیر می اندازند تا همه کسانی که باید بیایند و در صفوف امام زمان ارواحنا فداه اشهدان لااله الله بگویند [را آماده کنند]، آن ها باید در صحنه اعلان حضور بکنند و در لیست موحدان عالم نوشته بشوند.

بهشت ساختنی است نه دادنی

نکته دیگری که در این رابطه قابل گفتگو است، این است که عاشق تا معشوق را کاملاً با هجران خودش، گداخته و پولادین نکند، وصال را اجازه نمی دهد. اگر عاشق امتحان نشده، زجر نکشیده، در به دری نکشیده مفتی به وصال برسد، [قدر وصال را نمی داند]. لطف حضرت حجّت ارواحنا فداه و خالق حضرت حجّت ارواحنا فداه در این بوده است که بهشت را نمی خواهد بی دردسر به بندگان خدا بدهد. (۲۰)

حضرت آدم علیه السّلام بهشت داشت، وصال داشت اما برای آن زحمتی نکشیده بود، بی خوابی نکشیده بود، نماز شب نخوانده بود، گرفتاری ها را تحمل نکرده بود، [و به همین دلیل] نتوانست بهشت را نگاه دارد. آنجا وصال داشت، حضور داشت اما چون بی رنج به دستش آمده بود، [نتوانست آن را حفظ کند]. تقدیر خدا بر این بود که حضرت آدم علیه السّلام از آن بهشت، از آن حالت حضور به هجران مبتلا شود؛ طوری که آدم علیه السّلام با در به دری ها، با گریه ها، با ناله ها و استغاثه ها، خودش زمینه را پیدا کند که باب بهشت به روی دلش باز شود.

این بهشت بیرونی بود. خدای متعال بیرونش کرد تا درون آدم بهشت بشود. تا بهشت را آدم علیه السّلام تولید بکند؛ آن هم نه تولیدی که انسان کشاورز یا مهندس تولید می کند؛ تولید آدم علیه السّلام و بچه های آدم نسبت به بهشت، تولید اراده است. «عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی انا نقول کنت فیکون و انت تقول کن فیکون»[یافت نشده در منبع] بشر باید چنین موقعیتی و رتبه ای را برای خودش کسب بکند که اگر جز خودش هیچ کسی در عالم نبود، بتواند آن چه را که لازم دارد با اراده مهیا کند یعنی وقتی گفت موجود شو موجود شود. شما در بهشت هر چیزی را که دلتان بخواهد زنگ نمی زنید تا خادم برای شما بیاورد، زنگ نمی زنید از مغازه برای شما بفرستند. در آن جا تا چیزی را اراده می کنید، ایجاد می شود. یعنی اراده شما تولید می کند، اراده شما ایجاد می کند.

این بهشت درونی تا ایجاد نشده، بهشت بیرونی معنا ندارد. حضرت آدم علیه السّلام بهشت بیرونی را داشت، اما در درونش چنین عادتی نبود. وجود این حالت با اراده حکیمانه خدا و معلول تحمل مشکلات در این عالم است.

إِنَّ نَصْرَ اللَّه قریب

در آیه قرآن دارد «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‏ نَصْرُ اللَّه»البقره؛۲۱۴_ آیا پنداشته‏اید در حالى که هنوز حادثه‏هایى مانند حوادث گذشتگان شما را نیامده، وارد بهشت مى‏شوید؟! به آنان سختى‏ها و آسیب‏هایى رسید وچنان متزلزل و مضطرب شدند تا جایى که پیامبر و کسانى که با او ایمان آورده بودند [در مقام دعا و درخواست یارى‏] مى‏گفتند: یارى خدا چه زمانى است. شما گمان می کنید که بهشت را به این سادگی می توانید فتح کنید؟ به این سادگی ما به شما بهشت می دهیم؟ در حالی که آنچه بر سر پیغمبران گذشته آمد، [بر شما ذره ای وارد نشده است].

آن ها انواع شکنجه ها را تحمل کردند، سختی های درونی و بیرونی را بر خودشان هموار ساختند و آن قدر فشارهای درونی و بیرونی بر روی آن ها زیاد شد و پرس شدند، که دادشان بلند شدند و گفتند: «مَتى‏ نَصْرُ الله» پس نصرت خدا چه وقتی هست؟ چه وقتی خدا می خواهد کمک کند؟ ولی در حقیقت خدا می خواهد بندگانش را کمک کند، خدا می خواهد طرف داران حق را کمک کند. اما پیامبران علیهم السّلام می گفتند ما که از پا در آمدیم پس کی خدا ما را یاری می کند؟ اینجاست که خدای متعال می فرماید: ِ «أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّه قریب»البقره؛۲۱۴_ آگاه باشید! یقیناً یارى خدا نزدیک است. هر وقت دیدید فشار به نهایت رسید در واقع «عِنْدَ تَنَاهِی الشِّدَّهِ تَکُونُ‏ الْفَرْجَه» نهج البلاغه (للصبحی صالح) ص۵۳۶  [۳۵۷] ۳۵۱ .  ص : ۵۳۶ است.

دو روایت از امیرالمؤمنین علیه السّلام وارد شده هست که برای ما مژده و بشارت است: یک از آن ها «عِنْدَ تَنَاهِی الشِّدَّهِ تَکُونُ‏ الْفَرْجَه» است یعنی هر وقت فشار به اوج خود رسید، منتظر باشید تا دری برای شما باز شود. «وَ عِنْدَ تَضَایُقِ حَلَقِ الْبَلَاءِ یَکُونُ الرَّخَاء» نهج البلاغه (للصبحی صالح) ص۵۳۶  [۳۵۷] ۳۵۱ .  ص : ۵۳۶٫ یعنی هر وقت حلقه های بلا یکی پس از دیگری روی هم گره خورد و شما را از هر جهت تحت فشار بودید و سلسله بلا محیط شما را در بر گرفت و شما را سنگین کرد و باز کردن این حلقه ها برای شما مشکل شد، «یَکُونُ الرَّخَاء» آن جا دیگر خدای متعال بنا دارد که این زنجیر را از پر و بال شما باز کند.

بهشت ما حسین علیه السّلام است

آمدن امام زمان ارواحنا فداه خیلی مهم تر از رسیدن به بهشت است. این کجا و آن کجا. در روایت داریم روز قیامت وجود مبارک امام حسین علیه السّلام عاشقان خودش را دور هم جمع می کند. وقتی خلائق حساب و کتابشان تمام می شود و (۲۵) راهی بهشت می شوند، مأمورین الهی و ملائک رحمت می آیند و به اطرافیان امام حسین علیه السّلام، پروانگان شمع وجود امام حسین علیه السّلام عرضه می دارند که بهشت در انتظار شماست، حوری ها خودشان را در آن جا آراسته اند، سفره ها پهن کرده اند، اقلام نعمت ها را برای شما تدارک دیده اند، بفرمایید. آن ها می گویند: ما با داشتن امام حسین علیه السّلام نیازی به بهشت نداریم. بهشت ما حسین ماست. بهشت می خواهم چه کنم. او به من نگاه کند من نگاه امام زمان را با دنیا و آخرت عوض نمی کنم. این بخشی از اسرار غیبت حضرت حجت برایتان تقدیم شد.

شرح این هجران این خون جگر                                               این زمان بگذار تا وقت دگر

تا  آقا جان مان یک بار نگاهی به ما بکنند و دل های همه ما، به عشق حضرت بسیج بشود و دسته جمعی دامنش را بگیریم.