این مسئله فلسفه‌ی متعدّدی می‌تواند داشته باشد، از جمله:

 

۱ – برقراری نوعی نظم و انضباط در حفظ و استحکام عقود و ضابطه‌مند کردن راه‌های فسخ آن‌ها و به ویژه در شرایط صحّت طلاق، سخت‌گیری شده زیرا به عفاف و پاکدامنی ارتباط می‌یابد.

 

۲ – جلوگیری از پایمال شدن حقوق طرف مقابل. به عنوان مثال ممکن است کسی که ادّعا می‌کند در تاریخ معیّنی همسر خود را طلاق داده در حالی که شاهدی بر این مسئله ندارد. در این‌جا زن همچنان زوجه‌ی او محسوب می‌شود و تمام حقوق زناشویی مانند نفقه را داراست.

 

۳ – وجود دو شاهد عادل می‌تواند نقش سازنده‌ای در جهت جلوگیری طلاق‌های عجولانه و ناجوانمردانه داشته باشد. این مسئله با توجّه به مبغوض شمرده شدن طلاق در فرهنگ اسلامی و در چشم‌انداز مسلمان بهتر می‌تواند خود را بنمایاند. در موارد بسیاری مراجعه به شاهد که باید عادل باشد زمینه‌ی نوعی رایزنی و مساعدت فکری و عاطفی دیگران را در جلوگیری طلاق پدید می‌آورد.

 

به تعبیر استاد مطهّری «اسلام از هر عامل انصراف از طلاق استقبال می‌کند. اسلام علاوه بر این‌که به مجریان صیغه و شهود و دیگران توصیه کرده که با کوشش‌های خود، مرد را از طلاق منصرف کند، طلاق را جز در حضور دو شاهد عادل صحیح نمی‌داند، یعنی همان دو نفری که اگر بنا باشد طلاق در حضور آن‌ها صورت بگیرد به واسطه‌ی خاصیت تقوی و عدالت خود منتهای سعی و کوشش را برای ایجاد صلح و صفا میان زن و مرد به کار می‌برند»[۱].

این روند باعث می‌شود از طلاق‌های بسیاری، بدون اجبار قانونی، بلکه با مساعدت مردمی جلوگیری شود و مرد در سایه‌ی ارشاد و پند دیگران بار دیگر به تداوم زندگی متمایل شود و بنیان خانواده استوار بماند[۲].

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی حقوق خانوادگی زن؛ دفتر نشر معارف – مؤلف: سید ابراهیم حسینی


[۱]. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهّری، ص ۲۹۸ و ۲۹۹٫

[۲]. برای آگاهی بیشتر ر.ک: آزادی، عبّاس یزدانی، ص ۱۲۱٫