«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلََّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْأَنْبِیَاءِ طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنُوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه مَوْلَانَا بَقِیَّهَ اللَّهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَه وَ رَزَقَنَا اللَّهُ صُحْبَتَه وَ نُصْرَته وَ رِضَاهُ وَ رَأفَتَه وَ اللَّعْنُ عَلِی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إِلَی یَوْمَ الدِّینِ».

«یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنْذِرْ * وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ * وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ».[۲]

داحیه‌ی کبری و مصیبت عظمی رحلت جانگداز نبیّ اعظم اسلام و شهادت دو امام معصوم صاحب ولایت مطلقه یعنی امام مجتبی و امام رضا علیهما و علی جدّهما صلوات الله تسلیت عرض می‌کنم.

sadighi-13960826-Tarasht-Thaqalain_IR (1)

زنده به گور کردن فرزندان در دوران اعراب جاهلیّت و قبل از اسلام

خداوند عزیز برای نجات بندگان خود که گرفتار انواع بلاها در اثر بی‌دینی شده بودند و در معرض انقراض به دست خود بودند… بشر خوی درندگی پیدا کرده بود. قانون حاکم نبود، قانونی نبود تا حاکم باشد. انصاف نبود، رحم نبود، گذشت نبود، ایثار و اخلاص جایگاهی نداشت، وجود مبارک حضرت امیر علیه السّلام در نهج البلاغه دارند که «شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَار»[۳] بدترین فرهنگ در بدترین نقطه‌ها حاکم بود. انسان‌ها همه گرگ بودند و همدیگر را می‌دریدند. نه تنها دخترها زنده به گور می‌شدند که پسرهای خود را هم از بین می‌بردند. دخترها را به دو جهت نگه نمی‌داشتند، پدر فرزند زنده‌ی خود را با دست خود زیر خاک می‌کرد و پسرها را به یک جهت. دخترها را به جهت این‌که همیشه جنگ بود و در جنگ‌ها لشکر غالب زن و بچّه‌ی لشکر مغلوب را اسیر می‌گرفت. برای آن‌ها جنبه‌ی ناموسی داشت. هم زن و کودک در جنگ‌ها دست و پاگیر بود و هم اسارت قابل تحمّل نبود. پسران آن‌ها هم به دلیل این‌که اکثریّت قریب به اتّفاق در فقر و گرسنگی بودند. قرآن کریم می‌فرمود: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلاقٍ»[۴] نکند به دلیل فقر که مجبور می‌شوید پیش پولدارها تملّق بگویید و کوچک شوید به این خاطر پسران و اولاد خود را از بین ببرید! «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ» شما فرزندان خود را نکشید. روزی شما را هم ما به شما می‌دهیم، خود شما در نمی‌آورید. روزی آن‌ها هم به دست ما است.

امروز این بلای خانمان سوز تنظیم خانواده و تهدید نسل رسم جاهلیّت قبل از اسلام است. خاک بر سرها برای نگرانی‌ از فقر حاضر نبودند بچّه را بزرگ کنند. می‌گفتند ما نداریم پس فرزند خود را بکشیم. این هم نشانه‌ی جهالت و نادانی است و هم نشانه‌ی مسخ شدن و بی‌رحمی است. آدم نبودند.

sadighi-13960826-Tarasht-Thaqalain_IR (2)

تلاش نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم برای از بین بردن افکار و سنّت‌های جاهلی

در یک چنین محیطی وجود نازنین پیغمبر خدا، محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم پرچم هدایت را به احتزاز در آورد و برای نجات مردم ساقط شده‌یِ وحشیِ خون ریزِ خون آشامِ بی‌رحم طبیبانه، قدم به قدم با معجزات اثر گذاشت و ایفاء نقش کرد. اوّلین درسی که این قیام پیغمبر، نهضت پیغمبر، اقدام پیغمبر به ما می‌دهد امید است  که می‌شود با دنیایی از فساد، یک نفر شروع کند! می‌شود تغییر داد، می‌شود جهان را عوض کرد، می‌شود تاریخ را عوض کرد، می‌شود جامعه را عوض کرد. بشر قابل تغییر است. از همین آدم‌هایی که پسر و دختر خود را با بی‌رحمی و به بهانه‌های واهی می‌کشتند خدای متعال سلمان ساخته است، ابی‌ذر ساخته شده است، مقداد درست شده است. انسان‌هایی که در هشتاد و چند جنگ در نهایت عاطفه بودند و با گرگ‌ها می‌جنگیدند، ولی در میان خودی‌ها ایثار می‌کردند.

sadighi-13960826-Tarasht-Thaqalain_IR (4)

ثواب تلاوت و فضیلت سوره‌های «مُسَبَّحات»

 این سوره‌ی مبارکه‌ی حشر اسرار آمیز است، مُسَبَّحات قرآن پنج سوره است که دومین آن حشر است. مُسَبَّحات پنج سوره هستند که اصطلاحاً به این‌ها مُسَبَّحات می‌گویند. پنج سوره که ابتدای سه سوره‌ی آن «سَبَّحَ»[۵] است و ابتدای دو سوره‌ی دیگر «یُسَبِّح»[۶] است. این پنج مورد را مُسَبَّحات خمس قرآن کریم می‌گویند. امام جعفر صادق علیه السّلام تأکید دارند که ما شیعیان هر شب این پنج سوره را بخوانیم. علمای عارف ما، اهل الله ما، سالک الی الله ما که اهل باطن بودند هیچ شبی از این غذای روحی محروم نبودند. مرحوم آقای بهجت، استاد ایشان، استادِ استاد ایشان، همه شب‌ها مقیّد بودند که این پنج سوره را می‌خواندند. امام صادق علیه السّلام وعده‌های بزرگی داده است به کسانی که با این پنج سوره انس بگیرند، دوست شوند، هر شب با این سوره‌ها بخوابند. وعده داده است که هم پیغمبر را ببینند و هم امام زمان را. حالا دیدن پیغمبر آیا در آخرت است یا نه مطلق است؟ آیا این‌جا می‌شود پیغمبر را دید؟ در خواب می‌شود دید و بعضی‌ها هم در بیداری دیدند.

        چشم دل باز کن که جان بینی                           آنچه نادیدنی است آن بینی

 می‌شود امام حسین علیه السّلام را دید، می‌شود حضرت زهرا سلام الله علیها را دید و می‌شود پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم را دید. سوره‌ی حشر که دومین سوره از مُسَبَّحات قرآن است جنبه‌ی حفاظتی هم دارد. در دوران دفاع مقدّس بعضی از خواص اهل باطن توصیه کرده بودند که از سوره‌ی حشر برای شکست دشمن استفاده کنند. از نظر محتوا هم آموزه‌های خیلی بزرگی دارد.

ایمان، اعتقاد و تبعیّت از رهبری عامل پیروزی جبهه‌ی حق

 «هُوَ الَّذی أَخْرَجَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مِنْ دِیارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ما ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّه ‏فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فی‏ قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدیهِمْ وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنینَ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار»[۷] گویا این سخن امروز است. حضرت آقا فرمودند تا ۲۵ سال دیگر خبری از اسرائیل غاصب و صهیونیست‌ها نیست. یهود آن زمان مانند اسرائیل این زمان بودند؛ آدم‌های بسیار ظالم، موذی، نژاد پرست و معاند. قرآن کریم می‌گوید: «ما ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا» شما فکر نمی‌کردید که می‌شود این یهودی‌ها را بیرون کرد. شما فکر نمی‌کردید که شما قدرتی پیدا کنید و این‌ها این‌قدر ضعیف باشند. از دور آدم برفی هستند و زود آب می‌شوند. به این ادعای آن‌ها نگاه نکنید، به این اسلحه‌های آن‌ها نگاه نکنید. اسلحه سرنوشت جنگ را تعیین نمی‌کند. این ایمان و عقیده است که جنگ را اداره می‌کند. «ما ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا» شما گمان نمی‌کردید که این‌ها از مدینه بیرون شوند. تفکّر شما مؤمنین این بود که مگر می‌شود با این‌ها در افتاد! خود آن‌ها هم «وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ» این‌ها فکر می‌کردند حصن‌ها، دژهایی که درست کردند، قلعه‌های محکمی که درست کردند مانع از این است که کسی متعرّض این‌ها شود. ولی خدا آن‌چنان رعبی در دل این‌ها انداخت که «یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدیهِمْ» با دست خود، خانه‌های خود را خراب کردند. برای این‌‌که نماند و مسلمان‌ها از آن استفاده نکند خانه‌های خود را خود ویران کردند. مانند کاری که داعش می‌کند. پا به فرار که می‌گذارند… این‌ها هر جا که می‌رسند خرابکاری می‌کنند تا این جمعیّت مدافع چیزی به دست نیاوردند. یهودی‌ها هم این‌طور بودند. این درس همیشگی تاریخ است که استقامت، ایمان، اتّحاد، ولایتمداری، رهبری آسمانی عوامل پیروزی قطعی جبهه‌ی آسمانی است و عوامل شکست قطعی جبهه‌ی کفر و نفاق است. آدم باید این را داشته باشد.

sadighi-13960826-Tarasht-Thaqalain_IR (3)

ایجاد رعب در دل دشمنان از امدادهای غیبی خداوند  

 در سوره‌ی مبارکه‌ی حشر اسرار زیادی است، از جمله اواخر سوره‌ی حشر اسماء الحسنی پروردگار متعال است، بعضی‌ها تجربه کردند. حاجتی داشته باشند، دو رکعت نماز بخوانند و این سه آیه‌ی آخر سوره‌ی مبارکه‌ی حشر را بخوانند خداوند حاجت آن‌ها را روا می‌کند. بعضی از بستگان ما تجربه کردند و بعضی‌ها هم به ما خبر دادند که ما هم این کار را کردیم نتیجه گرفتیم. اجمالاً بر اساس حکایت این سوره‌ی مبارکه یکی از عواملی که پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بر محیط پیروز شده است و توانست این گرگ‌های بی‌رحم را بردارد قدرت رعب است. «قَذَفَ فی‏ قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ» خدا در دل این‌ها رعب انداخت، یک بسیجی ما با بعثی‌ها می‌جنگید! همه‌ی دنیا پشت آن‌ها بود، همه نوع اسلحه هم داشتند، پول هم داشتند، امکانات هم داشتند. گاهی بسیجی آموزش ندیده‌ی ما جمعی از آن‌ها را اسیر می‌کرد. «قَذَفَ فی‏ قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدیهِمْ وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنین‏» این معجزه‌ی صبر است، معجزه‌ی استقامت است، معجزه‌ی ایمان است و معجزه‌ی اتّحاد زیر پرچم الهی است که اگر این‌ها جمع شد پیروزی قطعی خواهد بود.

sadighi-13960826-Tarasht-Thaqalain_IR (5)

حالا تحوّلی وجود نازنین پیامبر اکرم صلوات الله علیه در محیط ایجاد کرد و راه را برای رشد توحید، معرفت خدا، اخلاق انسانی و معنویّت، عبادت و عواطف سرشار بشری به وجود آورد، خود این واقعاً جزء معجزات است، امّا «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَه».[۸] از عواملی که کمک کرد که پیغمبر هم در زمان خود و هم تا قیامت فاتح باشد… هر چه زمان می‌گذرد وجود نازنین پیغمبر ما فتوحات جدیدی دارید. در زمانی که انقلاب نشده بود آوازه‌ی اسلام این‌قدر در جهان نبود. اسلام ناب، اسلام شیعی، اسلام امیر المؤمنین علیه السّلام خیلی محدود بود، ولی الآن «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْح‏ * وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی‏ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً».[۹]

حزب الله و ایران در یک جبهه برای مقابله با صهیونیست

دیروز عراق را به جنگ ما وادار کرده بودند، امروز عراق در کنار ما دارد با دشمنان دین می‌جنگد! عراق و ایران و سوریه یکی شده است. ایران و عراق و سوریه و لبنان یکی شده است. عراق و ایران و سوریه و یمن یکی شده است و این حزب اللّهی که در لبنان است که یک ابر مرد از سلاله‌ی پیغمبر که ارادتمند و عاشق مقام معظّم رهبری است و خود را سرباز این بزرگوار می‌داند، شبکه‌ای که در دنیا ایجاد کرده است…، هم سپاه قدس ما و هم حزب الله یک شبکه‌ی جهانی است. آن روزی که شاه در این‌جا بود و ممالک عرب و حکّام مرتجع با این‌که همه یک طرف بودند نتوانستند شش روز مقابل اسرائیل بجنگند و عقب نشینی کردند، اسرائیل زمین‌های آن‌ها را گرفت و به صلح‌های ننگینی در مصر تن دادند، امروز شما می‌بینید که حزب الله به تنهایی شاخ این‌ها را می‌شکند، این‌ها را از سرزمین‌های اشغالی بیرون می‌کند و یک رعبی در وجود این‌ها افتاده است. این فتوحات پیغمبر است، فتوحات ما نیست.

هر روز که می‌گذرد یک جبهه‌ی جدیدی در دنیا باز شده است. جبهه‌ی فرهنگی ما که إلی ما شاءالله در دنیا سنگر ساز شده است. الآن در آمریکا کسانی که علیه نژاد پرستی مقابل ترامپ شعار می‌دادند مطالب مقام معظّم رهبری را در پلاکارد‌های خود نوشته بودند. آن‌ها هم زیر رهبری مقام معظّم رهبری دارند نهضت می‌کنند، انقلاب می‌کنند. این‌که رئیس جمهور روسیه که خود او یکی از قدرت‌های اتمی ریشه‌دار جهان است، ولی می‌آید بر خلاف رسوم و آیین دپلماسی مستقیماً کنار صندلی نایب امام زمان شما می‌رود و با یک دنیا تواضع و خضوع می‌نشیند و فرمایشات آقا را گوش می‌دهد و شبکه‌ای در روسیه تمام فرمایشات آقا را به روسی ترجمه می‌کنند و به خورد مردم خود می‌دهند. این‌ها فتوحات پیغمبر ما است.

sadighi-13960826-Tarasht-Thaqalain_IR (7)

دعوت علنی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از خویشاوندان

 این فتوحات ابزاری دارد. در قدم اوّل «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ»[۱۰]، «وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ»[۱۱] ایمان رهبری شرط اوّل است. آدم وقتی حرف می‌زند، وقتی طرح می‌دهد برای دیگران طرح ندهد. خود او باور داشته باشد. وجود نازنین پیغمبر ما صلوات الله علیه دین را باور داشت، دین خود را ۴۰ سال در وجود خود پیاده کرده بود و بعد از ۴۰ خدا او را مأمور کرد که به دیگران هم این دین را بدهد. لذا قبل از آن که وجود نازنین پیغمبر ما مبعوث به رسالت شود در همان محیط آلوده این یک نفر هیچ آلودگی نداشت. در تاریخ یک مورد خلاف از دوران کودکی پیغمبر، نوجوانی پیغمبر، جوانی پیغمبر، کامل مردی پیغمبر دیده نشد. این بود که وقتی وجود نازنین خاتم انبیاء، محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم مأمور به انذار اقربین خود شد «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبینَ»[۱۲]، ۴۰ نفر از قوم و خویشان خود را دعوت کرد که این‌ها همه متنفّذ بودند، آدم‌های اثرگذار جامعه‌ی مکّه بودند. وجود نازنین پیغمبر خدا آن‌جا فرمود در این ۴۰ سالی که من در میان شما بودم شما یک دروغ از من شنیده‌اید؟ یک نفر نبود که بگوید من یک دروغ از تو شنیدم. گفتند نه!  گفتند یک خیانت از من سراغ دارید؟ گفتند نه! فرمود: اگر من به شما بگوییم پشت این کوه یک درنده‌ای کمین کرده است و اگر بروید شما را می‌درد شما تردید می‌کنید؟ گفتند نه! فرمود حالا که من را قبول دارید قیامتی در کار است. اگر کارهای بد کنید آن‌جا گرفتار می‌شوید. اوّل خود او باور داشته است و عمل کرده است. به دیگران نمی‌گوید بروید، خود او رفته است و به دیگران می‌گوید که بیایید. خود او جلو افتاده است و می‌گوید بیایید. نمی‌گوید من این‌جا ایستاده‌ام و شما بروید. لذا بدون استثناء در رؤسای جمهوری شما می‌بینید که کلک زیاد است. در همان کشور ما چقدر وعده‌های دروغ می‌دهند، چقدر دروغ می‌گویند، امّا در رهبری آسمانی این‌طور نیست!

sadighi-13960826-Tarasht-Thaqalain_IR (8)

 «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ ِ مِنْ رَبِّه‏»[۱۳] پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلّم به مرام خود، به مکتب خود، به دین خود با تمام وجود ایمان دارد. «وَ الْمُؤْمِنُونَ» دومین مورد آن هسته‌ی اوّلیّه است که پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم می‌خواهد با این هسته‌ی اوّلیّه این مرام را جهانی کند «وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ». سوم این برنامه‌ای که پیغمبر همراه خود آورده است و از خدا گرفته است با فطرت بشر همخوانی دارد. قرآن معجزه‌ی همیشگی پیغمبر خدا صلوات الله علیه و آله و سلّم است. یکی از جهات اعجاز او این است که اوامری که قرآن دارد، نهی‌هایی که قرآن برای بشریت در طول قرن‌ها اعلان فرموده است، هیج جای آن نه مخالف عقل است، نه مخالف فطرت است. هم فطرت پذیر است و هم عقل پذیر است. بشریّت در این ۱۵ قرنی که از نزول قرآن می‌گذرد یک مورد چیزی پیدا نکرده است قرآن چیزی گفته باشد که علم آن را رد کند یا عقل آن را رد کند. یک مسئله‌ای است که با جان بشر سخن می‌گوید. گم شده‌های بشر را به او نشان می‌دهد.

هجرت مسلمانان به حبشه و داستان جعفر طیّار

وقتی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم در فشار همه جانبه در مکّه قرار گرفت مطلقاً برای مسلمان‌ها امنیّت باقی نماند. عدّه‌ای مجبور شدند هجرت کنند که در رأس این مهاجرین جناب جعفر بن ابی‌طالب بود که به جعفر طیّار مشهور است. قبل از این‌که ما حضرت اباالفضل علیه السّلام را جانباز بدانیم که دو دست در راه خدا داده است، پسر عموی او جعفر در جنگ موته دو دست خود را در راه خدا و در جبهه داده است و خدا به جای دو دست دو تا بال به او داده است، لذا به جعفر طیّار معروف شده است.

درخواست ابوسفیان از نجاشی برای بیرون کردن مهاجرین از سرزمین حبشه

 این دو بزرگوار که به حبشه رفتند، ابوسفیان جمعی را با هدایای خیلی نفیس فرستاد تا با پادشاه حبشه صحبت کنند و رشوه بدهند تا او این‌ها را از کشور بیرون کند و به این‌ها پناه ندهد. این‌ها پیش پادشاه حبشه رفتند و گفتند این قومی که به شما پناه آوردند آدم‌های آشوب‌گر هستند. این‌ها نظام جامعه‌ی ما را به هم ریختند. این‌ها در خانواده‌ی ما ایجاد اختلاف کردند. این‌ها مرام گذشتگان ما را به استهزاء گرفتند، این‌ها موجودات مضرّی هستند، ما آمدیم از شما بخواهیم که این‌ها را تحویل ما بدهید و از کشور خود بیرون کنید. پادشاه حبشه، پادشاه عاقل و اندیشمندی بود. گفت من قبل از آنکه بشنوم این‌ها چه می‌گویند و منطق این‌ها چه چیزی است، نمی‌توانم یک کسی که مهمان است و به پناه من آمده است از خود طرد کنم.

مجلسی ترتیب داد، کشیش‌ها را جمع کرد. بزرگان احبار و رهبان نصرانیّت را فراهم آورد. وزراء و کارشناسان را جمع کرد. از جناب جعفر و مسلمان‌هایی که با او بودند دعوت کرد. در آن جمع از آن‌ها سؤال کرد. مأمور ابوسفیان هم آن‌جا نشسته است. گفت حرف شما چیست که مورد فشار قرار گرفتید و از محیط خود فراری شدید و به این‌جا آمدید؟ حرف شما چیست؟ مشکل شما با این جمعیّت چیست؟ این‌ها شروع کردند از سوابق خود گفتند که ما در محیطی زندگی می‌‌‌کردیم که دختر کشی می‌کردند، آدم کشی می‌کردند، دائماً جنگ بود. در سال ۴ ماه آتش بس بود و بقیّه‌ی آن جنگ بود. شروع کرد انواع مشکلات، جنایات، آدم کشی‌ها، دزدی‌ها، بی‌قانونی‌هایی که بود را شرح داد و گفت که سابقه‌ی ما این بوده است.

sadighi-13960826-Tarasht-Thaqalain_IR (9)

حالا وجود نازنین حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم از طرف خدا آمده است. به ما می‌گوید سنگ را پرستش نکنید، بت نپرستید. به ما می‌گویید زنا نکنید، شراب نخورید، دزدی نکنید. آدم کشی نکنید. دستوراتی این‌طوری برای ما آورده است. پادشاه حبشه گفت از این کتابی که بزرگِ شما آورده است آیا می‌توانید آیاتی را در این محفل بخوانید؟ جعفر بن ابی‌طالب هم خیلی باهوش بوده است و هم هدایت الهی شامل حال او شده بود. گاهی به زبان آدم یک چیزهایی می‌آید که بعد می‌بیند خود او نبود، خدا به زبان او آورده بود. در این محفلی که مجلس، مجلسِ خواصّ نصرانیّت است. جناب جعفر بن ابی‌طالب صدای قشنگی داشت، لحن دلنشینی داشت. شروع به خواندن سوره‌ی مریم برای این‌ها کرد. دیگر بهتر از این نمی‌شد! قرآن کریم چه تعریف‌هایی از مریم کرده است.

خود من به گرجستان رفته بودم، اُسقف آن‌جا از ما یک دعوتی کرد، خیلی پیر بود. یک سفری به این‌جا خدمت مقام معظّم رهبری آمده بود که می‌گفت شیرین‌ترین خاطره‌ی من دیدار با رهبر ایران بود. در آن‌جا من بعضی از آیات قرآن در مورد حضرت مریم و حضرت عیسی را خواندم این‌ها واقعاً منقلب شدند. حالا نه ما لحن عربی داشتیم و نه این‌ها عرب بودند. امّا در آن کشور جناب جعفر بن ابی‌طالب سوره‌ی مریم را با یک لحنی که دل را آب می‌کرد تلاوت کرد. یک وقت این مجلس یکپارچه گریه بود و اشک همه جاری بود. پادشاه هم با شنیدن این آیات اشک چشم خود را پاک می‌کرد.

ویژگی‌ آیات قرآن کریم

هم خود الفاظ قرآن معجزه است «لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً»[۱۴] پیغمبر بگو اگر این (قرآن) از طرف غیر خدا بود باید در آن اختلاف وجود داشته باشد. شما هر کتابی را از هر نویسنده‌ای مطالعه کنید آیات آن یک آهنگ ندارد، شعرها با هم همه یک شکل نیستند، ولی قرآن تنها کتابی است که اگر کسی بخواهد آهنگ بسازد تمام الفاظ آن در یک آهنگ خوانده می‌شود. از نظر معنا تمام محتوای قرآن همدیگر را حمایت می‌کند. هیچ جا پیدا نمی‌شود که یک جا یک چیزی گفته باشد و بعد یک چیز دیگری خلاف آن بتواند در قرآن پیدا شود. قرآن این را جزء معجزات به حساب می‌آورد «لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً».

 پادشاه حبشه باطناً مسلمان شد. با همان مجلس باطناً اسلام را قبول کرد. هدایایی برای پیغمبر خدا صلوات الله علیه و آله و سلّم فرستاد. وقتی از دنیا رفت پیغمبر خدا در مدینه برای او نماز خواند. این هم اثر اعجاز لفظی قرآن بود، هم حسن انتخاب جناب جعفر بن ابی‌طالب بود، هم محتوایی که گمشده‌ی بشر… وقتی جناب جعفر گفت ما قبلاً این‌طور بودیم و حالا پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم ما آمده است و ما را به این خوبی‌ها دعوت می‌کند، خود این پادشاه به آن شخص رو کرد و گفت کجای این حرف مشکل دارد که حالا شما با این‌ها این‌طور برخورد می‌کنید!

عوامل زمینه ساز برای تحقّق حیات طیّبه

اسلام دین فطرت است. اسلام دین عقل است. اسلام دین زندگی است. این آیه‌ی کریمه را ملاحظه کنید. خدای متعال فرمود: «اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ»[۱۵] خدا شما را با این افعال صدا می‌زند. مرتّب می‌گوید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» رسول خدا دارد شما را صدا می‌زند. «قُلْ»[۱۶] خیلی جاها پیغمبر صلوات الله علیه از جانب خدا مأمور شده است. خدا می‌گوید «قُلْ» تو به این‌ها بگو! پیغمبر هم به دستور خدا ما را صدا می‌زند. از ما چه می‌خواهد؟ خدا به ما احتیاج دارد؟ ما عبادت کنیم چیزی بر خدا اضافه می‌شود؟ ما دزدی نکنیم خدا امنیّت پیدا می‌کند؟ خدا چه چیزی کم دارد؟ خدا چه احتیاجی دارد؟ خدا برای مصالح ما این دین را فرستاده است. پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم آمده است و ما یک زندگی انسانی داشته باشیم. یک زندگی عرشی داشته باشیم و بتوانیم نفس خود را کنترل کنیم. بتوانیم به همدیگر ظلم نکنیم. عوض جفا، عوض پا گرفتن دست هم را بگیریم. عوض بدبینی به هم خوشبین باشیم. عوض مشاجره همدیگر را ارشاد کنیم. با دلسوزی همدیگر را ارشاد کنیم.

«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[۱۷] امر به معروف و نهی از منکر را دشمنی و مقابله نبینید، این دلسوزی است. شما یک مریضی را ببینید، اگر خود او متوجّه نبود که مریض است و شما او را به دکتر بردید آیا این کار دلسوزی است یا مقابله است؟ بیماری‌های اخلاقی، بی‌عفّتی، هرزگی، رشوه خواری، رانت خواری، بیگانه پرستی، دروغ گفتن مسئول بد است. کسی امر به معروف و نهی از منکر کند خیرخواهی به این‌ها است. می‌گوید دارید به خود بد می‌کنید، سلب اعتماد می‌شود. یک کاری کنید که همه به هم اعتماد داشته باشید. در کنار هم شارژ باشید که دارید با انسان‌ها زندگی می‌کنید، با گرگ زندگی نمی‌کنید. این زندگی حیات طیّبه است که قرآن کریم به ما وعده داده است. پس یکی رهبری پیغمبر، ایمان رهبری به مکتب خود او بود. دوم کتاب و دینی که آورده است هم عقل پسند است و هم فطرت پسند است. با دل‌ها همخوانی دارد، با دل‌ها ناهمگونی ندارد.

sadighi-13960826-Tarasht-Thaqalain_IR (6)

هماهنگی تعلیمات اسلام با فطرت بشر

از دیگر خصوصیّات او این است که فرا مرزی است، فرا زمانی است، فرا منطقه‌ای است، فرا نژادی است. فطرت کهنه نمی‌شود. زمان آدم بشر احتیاج به ازدواج دارد. الآن هم هزاران سال از دوران خلقت آدم گذشته است و این احتیاج همچنان باقی است. بشر آن روز گرسنه می‌شد و امروز هم گرسنه می‌شود. بعضی خواست‌ها با وجود آدم همراه است. این‌ها را زمان کهنه نمی‌کند. دینی که با خواست‌های فطری آدم هماهنگی دارد کهنه نمی‌شود. این دینی است که آمده مسیر سعادت دنیوی و اخروی را برای ما هموار کند.

 این دین، با این محتوا، با آن رهبری، حفاظ آن چیست؟ حفاظ آن جهاد است. اگر جهاد نباشد گرگ‌ها اجازه‌ی پیاده کردن قوانین فطری عقلی سعادت ساز را به آدم نمی‌دهند. لذا وجود نازنین پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم اهل قیام است.

جهاد و مقابله با تهدیدات دشمن از دستورات دین

این آیه‌ای که در آغاز سخن خدمت شما تقدیم داشتم، امروز گروهی در داخل مملکت ما برای این‌که با بیگانه‌ها سازش کنند و پشت پا به خون شهیدان ما بزنند، ما را خلع سلاح کنند… بعد از مسئله‌ی هسته‌ای، مسئله‌ی موشک مطرح است. بعد از مسئله‌ی هسته‌ای مسئله‌ی نفوذ ما در منطقه مطرح است. آمریکا و قدرت‌های اروپایی وحشت کردند که اگر ما نبودیم سوریه از دست رفته بود و در اختیار اسرائیل قرار گرفته بود! روزهای اوّل این‌ها گفتند که بشّار باید برود. همه هم باور کرده بودند که بشّار باید برود. حتّی حزب الله اطمینان نداشت که بشّار می‌ماند. امّا آقای سیّد حسن نصرالله خدمت آقا آمد و آقا فرمودند بشّار باید بماند و می‌ماند. بروید مقاومت کنید.

امروز ما در بیرون مرزها قدرت هستیم. ما جلوی آتش را در بیرون مرز می‌گیریم که اگر آن نبود، سپر نبود داعش در داخل ایجاد فتنه می‌کرد. ابزار آن را هم دارند. به برکت همین مسئولین این‌ها خیلی‌ها را دارند تا این کشور را تجزیه کنند. امّا ما آن‌جا به پیشواز این‌ها رفتیم. این دستور دین ما است. باید به پیشواز دشمن رفت. نباید در خانه نشست تا دشمن بیاید. هر جمعیّتی، هر صنفی از حیوانات قدرت دفاعی دارد. خدا به گاو شاخ داده است، به گرگ دندان تیز داده است. به آهو پای گریزان داده است. هر موجودی یک وسیله دارد که حیات خود را با آن حفظ می‌کند. حفظ حیات مسلمان‌ها را خدا جهاد قرار داده است. اگر بخواهید زنده بمانید باید رزمنده باشید، باید روح حماسی داشته باشید، باید شهادت طلب باشید.

شهادت؛ کرامتی از جانب پروردگار

 لذا وجود نازنین پیغمبر خدا صلوات الله علیه و آله و سلّم مأمور به سیف است، جهاد دارد، دین او، دین حماسه است. در عین حال که دین انسانی و عاطفی در میان ما است؛ در میان دشمنی که به ما بدخواه است، با دشمن هم با شمشیر برخورد می‌کند، با خون برخورد می‌کند. لذا فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم‏»[۱۸] خدای متعال مشتری شما است. اگر با خدا معامله کردید می‌دانید خدا شما را کجا پذیرایی می‌کند؟ در جبهه پذیرایی می‌کند. بهترین پذیرایی خدا شهادت است. در زیارت اربعین حضرت سالار شهیدان امام حسین علیه السّلام به خدا عرضه می‌داریم خدایا تو حسین ما را «أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَهِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَهِ»[۱۹] تو با شهادت از امام حسین صلّی الله علیه و آله و سلّم پذیرایی کردی.

 آخرین لحظه‌ی حیات مهم است که آدم چطور از دنیا می‌رود. سختی تحریم و همه چیز می‌گذرد، امّا موقع رفتن آدم چطور می‌خواهد بمیرد! «أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَهِ» خدا به کسی که دوست دارد جام شهادت می‌دهد. هیچ لذّتی در عالم مانند لذّت شهادت نیست! شهادت به قدری لذیذ است، کسانی که به بهشت می‌رود در بهشت تمام لذایذ یک جا جمع است. لذا هیچ بهشتی آرزو نمی‌کند برگردد غیر از شهید! شهید وقتی که می‌بینید در شهادت چه جاذبه و چه لذّتی وجود دارد از خدا درخواست می‌کند که خدایا ما را برگردان تا یک بار دیگر شهید شویم!

وجود نازنین پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم ما در میان انبیاء وسیع‌ترین جبهه را برای برخورد با دشمنان، غارت‌گران، چپاول‌گران و آدم کش‌ها دارد. اسلام طرفدار جنگ نیست، اسلام با جنگ، جنگ را از بین می‌برد. با جنگ می‌جنگد، با صلح که نمی‌جنگد. می‌گوید قوی شوید تا نتوانند با شما بجنگند. روحیه‌ی شهادت داشته باشید تا از شما بترسند. آن چیزی که در ابتدای بحث از سوره‌ی مبارکه‌ی حشر خواندیم «قَذَفَ فی‏ قُلُوبِهِمُ الرُّعْب‏»[۲۰] شما وقتی موشک داشته باشید، وقتی جوان‌های رشید شهادت طلب داشته باشید، دشمن جرأت چپ نگاه کردن به ثروت‌های شما، به ناموس شما را پیدا نمی‌کند. پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم یک چنین خدمتی به ما کرده است، برای ما عزّت آورده است، برای ما شرف آورده است، قانون آورده است، برای ما عاطفه آورده است، برای ما اقتصاد آورده است، برای ما استقلال همه جانبه آورده است.

sadighi-13960826-Tarasht-Thaqalain_IR (10)

رحلت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و شهادت امام حسن مجتبی علیه السّلام

ولی یک چنین شخصیّتی امروز جهان را ترک کند «أمَّا الدُّنیا فَبَعدَکَ مُظلِمَه». حضرت زهرا سلام الله علیها چه پدری را از دست داد. پیغمبر فرمود من تنها پدر زهرا نیستم، من پدر شما هم هستم. «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّهِ»[۲۱] هم خود من پدر شما هستم. به خدا پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم از پدر برای ما مهربان‌تر است. هم علی علیه السّلام مهربان شما است، پدر شما است. رسالت و ولایت نقش پدری برای ما دارد و ما امروز یتیم شدیم، پدر از دست دادیم. حضرت زهرا سلام الله علیها کنار بستر پدر شیون می‌کرد، فغان می‌کرد. پیغمبر هم به پهنای صورت خود اشک می‌ریخت. به حضرت زهرا رو کرد و فرمود: فاطمه جان برای خود گریه نمی‌کنم، برای مظلومیّت شما بعد از خود گریه می‌کنم. بعد از من امّت با شما چه می‌کنم؟! به حال شما گریه می‌کنم.

امّا سوز حضرت زهرا سلام الله علیها عادی نبود. پیغمبر صلوات الله علیه وقتی دید فاطمه سلام الله علیها این‌طور گریه می‌کند دارد و از بین می‌رود یک چیزی آهسته به گوش دختر خود گفت. فاطمه سلام الله علیها آرام شد. بعدها از او پرسیدند بی‌بی پدر شما چه گفت که شما آرام شدید؟ فرمود: پدر من گفت فاطمه جان! بعد از من عمری نداری. اوّلین کسی هستی که به من ملحق می‌شوی. یا رسول الله جای شما خالی بود، هنوز مدّتی از رحلت شما نگذشته بود که در خانه را آتش زدند! به خانه‌ی وحی یورش بردند! یک مرد پیدا نشد که از ناموس علی علیه السّلام دفاع کند. فاطمه سلام الله علیها پشت در آمد. ای کاش من به جای فاطمه بودم!

          وای من و وای من و وای من                        میخ در و سینه‌ی زهرای من

یا رسول الله با امام حسن علیه السّلام چه کردند! امام حسن همراه امام حسین علیهم السّلام خود را به سینه‌ی جدّ خود انداخته بودند. امّ سلمه آمد آن‌ها را بردارد که پیغمبر چشم خود را باز کرد و فرمود: کار به حسن من نداشته باشید، بگذارید آن‌ها من را ببویند، آن‌ها من را ببینند، دیگر من را نمی‌بینند. نگذاشتند جنازه‌ی حسن علیه السّلام را کنار روضه بیاورند. جنازه‌ی حسن علیه السّلام را تیر باران کردند! وقتی امام حسین علیه السّلام می‌خواست بدن را در قبر بگذارد، تابوت را زمین گذاشتند و دیدند تیرها از تابوت عبور کرده است و به کفن رسیده است. به بدن نازنین امام مجتبی علیه السّلام تیر اصابت کرده است، امّا «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ».[۲۲]


[۱]– سوره‌ی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی مدثّر، آیات ۱ تا ۴٫

[۳]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۶۸٫

[۴]– سوره‌ی إسراء، آیه ۳۱٫

[۵]– سوره‌ی حدید، آیه ۱؛ سوره‌ی حشر، آیه ۱؛ سوره‌ی صف، آیه ۱٫

[۶]– سوره‌ی جمعه، آیه ۱؛ سوره‌ی تغابن، آیه ۱٫

[۷]– سوره‌ی حشر، آیه ۲٫

[۸]– سوره‌ی احزاب، آیه ۲۱٫

[۹]– سوره‌ی فتح، آیات ۱ و ۲٫

[۱۰]– سوره‌ی بقره، آیه ۲۸۵٫

[۱۱]– همان، آیه ۴٫

[۱۲]– سوره‌ی شعراء، آیه ۲۱۴٫

[۱۳]– سوره‌ی بقره، آیه ۲۸۵٫

[۱۴]– سوره‌ی نساء، آیه ۸۲٫

[۱۵]– سور‌ه‌ی انفال، آیه ۲۴٫

[۱۶]– سوره‌ی اعراف، آیه ۱۵۸٫

[۱۷]– سوره‌ی توبه، آیه ۷۱٫

[۱۸]– همان، آیه ۱۱۱٫

[۱۹]–  زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۲۴۷٫

[۲۰]– سوره‌ی حشر، آیه ۲٫

[۲۱]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۲۶، ص ۳۴۲٫

[۲۲]– الأمالی( للصدوق)، النص، ص ۱۱۶٫