فرو ریختن ۱۴ کنگره در ایوان کسری، خاموش شدن آتشکده فارس، جریان آب در وادی سماوه بعد از سالهای طولانی خشکی، سرنگون شدن بتها در مکه و سایر نقاط عالم، خشک شدن دریاچه ساوه، پرتوافشانی نوری از وجود آن گرامی در آفاق آسمانها و خوابهای وحشتناک انوشیروان و موبدان، از جمله علائم خارق العاده و از نشانه های هشدار دهنده ای بود که مقارن تولد پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله در جهان حادث شد که در منابع معتبر تاریخی و جوامع مورد اعتماد حدیثی از آنها یاد شده است.
در مورد زندگی، سیره و سخن و خلق و خوی آن وجود گرامی آثار و مجموعه های ارزشمندی از سوی دانشمندان و محققین پدید آمده است که هر کدام به نوبه خود قابل تحسین و تقدیر است. السیره النبویه: ابن هشام، السیره النبویه: ابن کثیر، حیاه النبی و سیرته، سیره المصطفی: عبدالزهرا عثمان محمد، سیره المصطفی: هاشم معروف الحسنی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، نهایه المسئول فی روایه الرسول، سیری در سیره نبوی، فروغ ابدیت، شرف النبی و حیاه القلوب، ج۲، برخی از این مجموعه های نبوی می باشند که هر کدام با سلیقه خاص مؤلّف و از زوایای مختلفی به بررسی ابعاد زندگی و سیره آن حضرت پرداخته اند. 
در این نوشتار سعی شده در حدّ وسع، خلق و خوی حضرتش در پرتو آیات وحیانی قرآن بررسی شود، تا به این وسیله جان و دل خود را با آیات نور روشنایی بخشیده و از صفات ستوده محمدی صلی الله علیه و آله بهره ور شویم، چرا که بر این باوریم: زیباترین و کاملترین سیمای آن گرامی را باید در آیینه کلام وحیانی پروردگار به نظاره نشست و خصلتهای زیبای نبوت را از سرچشمه نور جستجو کرد و اگر قرار است انسان برای بهتر زیستن و به سوی سعادت ابدی رفتن به دنبال الگو و سرمشق باشد، آنرا در کاملترین و مطمئن ترین منابع می توان یافت که صفحات درخشان و زرین آن در بلندای تاریخ و در تاریکترین لحظات آن، شاهراه انسانیت را روشن نموده است. خداوند متعال فرمود: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللّه  اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ»؛۲
«مطمئنا برای شما در [رفتار و گفتار] رسول خدا صلی الله علیه و آله سرمشق نیکو [و کاملی] می باشد.»

 

۱ – نرمخویی و مهربانی

از منظر قرآن کریم یکی از شاخصترین ویژگیهای حضرت رسول صلی الله علیه و آله ، اخلاق زیبا و برخورد شفقت آمیز با دیگران بود. آن بزرگوار با داشتن این خصلت ستودنی توانست در طول ۲۳ سال، دلهای بسیاری را به خود شیفته کرده و به صراط مستقیم هدایت نماید، در حالی که هیچ قدرتی توان چنین کار شگفتی را نداشت. خداوند متعال این عامل اساسی را چنین شرح می دهد: «فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللّه  لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک»؛۳
«به برکت رحمت الهی در برخورد با مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند.»
اساسا آن حضرت بر این باور بود که فلسفه بعثت برای تکمیل مکارم اخلاق است و می فرمود: «اِنَّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَکارمَ الاَْخْلاقِ؛۴
همانا من برای به سامان رساندن فضائل اخلاقی مبعوث شده ام.»
ابراز محبت و مهرورزی آن حضرت نه تنها شامل دوستان و اهل ایمان می شد، بلکه مخالفین آن بزرگوار نیز از اخلاق نرم و شفقت آمیز آن گرامی بهره مند بودند و این سبب جذب آنان به سوی اسلام می گردید. به همین جهت خداوند متعال رسول گرامی اش را تحسین کرده و فرمود: «وَاِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ»؛۵
«و یقینا تو دارای اخلاق عظیم و برجسته ای هستی.»

 

۲ – دلسوزی برای اهل ایمان

کسانی که خود را وقف اصلاح جامعه کرده و برای سعادت افراد آن از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند و با دلسوزی و عشق و علاقه به انجام وظایف محوله می پردازند، بدون تردید جایگاه خود را در جامعه و دلهای مردم تحکیم بخشیده و ارتباط نزدیکتری با مخاطبان خود پیدا می کنند، در نتیجه مردم به آنان به دیده احترام نگریسته و اعتماد کرده و به آسانی گفته ها و خواسته هایشان را می پذیرند. مردم عاشق کسانی هستند که بدون هیاهو بدنبال اصلاح جامعه و رفع گرفتاریهای آنان باشند.
اگر این دلسوزی و خدمات بی ریا، مخلصانه و فقط برای رضای خداوند عالم باشد، نتیجه آن مضاعف و توفیق در کار حتمی و قطعی خواهد بود.
که خواجه خود روش بنده پروری داند تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن 
این ویژگی در رهبران الهی و پیشوایان جامعه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. قرآن مجید پیامبر گرامی اسلام را با این خصلت پسندیده معرفی کرده و می فرماید:«لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤمِنینَ رءوُفٌ رَحیمٌ»؛۶
«همانا فرستاده ای از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت و راهنمایی شما دارد و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است.»
خداوند متعال به کسانی که دلسوزی و مهربانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله را نوعی ساده لوحی قلمداد می کردند و اغماض و چشم پوشیهای آن وجود گرامی را در مورد افراد خطاکار سطحی نگری انگاشته و سخنانی ناروا در مورد پیامبر به زبان می آوردند چنین می فرماید:«وَمِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبیَّ وَیَقوُلُونُ هُوَ اُذُنٌ قَلْ اُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤمِنُ بِاللّه  وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤمنینَ وَرَحْمَهٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّه  لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ»؛۷
«از آنها کسانی هستند که پیامبر را آزار می دهند ومی گویند: او گوشی است. (آدم خوش باوری است!) بگو: خوش باور بودن او به سود شماست، او به خدا ایمان دارد و [تنها] مؤمنان را تصدیق می کند و برای مؤمنان شما رحمت است، امّا کسانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله را می آزارند عذاب دردناکی در پیش دارند.»
دلسوزی حضرت خاتم الانبیاء به حدّی بود که گاهی از شدت غصه و ناراحتی در آستانه هلاکت قرار می گرفت. رسول مکّرم اسلام نه تنها از انحراف و کجرویهای برخی از مسلمانان آزرده خاطر می شد، بلکه از گمراهی و نادانی نامسلمانان نیز در رنج و عذاب بود. تا اینکه خداوند متعال از دلسوزی رسول خویش چنین یاد می کند: «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی آثارِهِمِ اِنْ لَمْ یُؤمِنُوا بِهذا الْحَدیثِ اَسَفا»؛۸
گویی می خواهی به خاطر اعمال [ناروای] آنان، اگر به این گفتار ایمان نیاوردند، خود را هلاک کنی.

 

۳ – آشنایی با درد مردم

توفیق در مدیریت جامعه به عوامل مختلفی بستگی دارد که یکی از مهمترین آنها آشنایی با مشکلات و گرفتاریهای طبقات محروم اجتماع می باشد. پیامبران الهی عموما و پیامبراسلام خصوصا از چنین خصلت والایی برخوردار بودند. آنان خود را از مردم می دانستند و هیچگونه امتیاز و تَفَوُّقی بر خویشتن نسبت به سایر اقشار جامعه قائل نبودند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرمود: «اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ»؛۹ «همانا من هم همانند شما بشر هستم.» در آیه دیگری خداوند متعال می فرماید: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ»؛۱۰
«پیامبری از خود شما برایتان آمده است.»
افزون بر مردمی بودن، آشنایی و آگاهی و لمس واقعیتهای پنهان جامعه از خصلتهای بارز آن حضرت بود.
البته میان امثال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و کسانی که با شعار محرومیت زدایی به عرصه های رهبری و هدایت جوامع وارد می شوند امّا خود طعم تلخ محرومیت و گرفتاری را نچشیده اند و درک این واقعیتها برایشان سخت و غیر ملموس است فرق زیادی وجود دارد. آنان اگر هم بخواهند در این رابطه درست عمل کنند موفق نخواهند شد، امّا کسانی که این مشکلات و محرومیتها را از نزدیک لمس کرده اند، درد و رنج طبقات محروم جامعه را که معمولاً بالای ۵۰% جامعه می باشند، بهتر و راحتتر درک می کنند. قرآن کریم می فرماید: «اَلَمْ یَجِدْکَ یَتیما فَآوی وَوَجَدَکَ ضالاًّ فَهَدی وَوَجَدَکَ عائلاً فَاَغْنی»؛۱۱
«آیا تو را یتیم نیافت و پناه داد؟! و تو را گمشده یافت و هدایت کرد و تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود.»
حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در مقابل مرفهین بی دردی که از او می خواستند از طبقات محروم فاصله بگیرد، این آیه را تلاوت می کرد: «وَما اَنَا بِطارِدِ الَّذینَ آمَنُوا»؛۱۲
«من هرگز مردم با ایمان را [گر چه در ظاهر محروم و بی چیز و نیازمند باشند] از خود دور نخواهم کرد.»
آری رسیدن به مقام نبوت اوصاف برجسته ای می طلبد که یکی از آنها مردمی بودن و آشنایی با حقوق محرومان است. کسی که می خواهد دین آسمانی او جاودانه بماند و برای هر قوم و ملتی و در هر عصر و زمانی به کار آید لازم است که خود با ریشه های ناعدالتی و فقر و محرومیت از نزدیک تماس داشته باشد تا در بلندای تاریخ بتواند ندای عدالت خواهی و محرومیت زدایی را به گوش جهانیان برساند. قرآن با یادآوری دوران مشقت بار و سخت زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله به آن حضرت سفارش می کند که: «فَاَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ وَاَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ»؛۱۳ «یتیم را از خود دور نکن و درخواست کننده را از خود مران.»
رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام هجرت به مدینه نیز در مقابل فریادهای دعوت دهها نفر از اهالی مدینه، در زمینی که به یتیمان تعلق داشت فرود آمد و کانون اسلام را در همانجا متمرکز نمود که بعدها به مسجدالنبی و مرکز حکومت اسلامی تبدیل شد و تصمیمات مهم جهان اسلام در همانجا اتخاذ گردید.

 

۴ – صبر و بردباری

گذری کوتاه به تاریخ پیامبران الهی نشان می دهد که آنان در راه اعتلای کلمه توحید و انجام رسالت خویش با سختترین موانع روبرو بوده اند، همچنانکه امام صادق علیه السلام فرمود: «اِنَّ اَشَّدَ النّاسِ بَلاءً اَلاَْنْبیاءُ؛۱۴
همانا که انبیاء الهی سختترین گرفتاریها را داشته اند.» امّا در این میان حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله بیش از سایر انبیاء در معرض بلاها و آزمایشات سخت قرار گرفت. آن حضرت در این مورد می فرماید: «ما اوُذِیَ نَبیٌّ مِثْلَ ما اوُذیتُ؛۱۵
هیچ پیامبری همانند من مورد آزار و اذیت قرار نگرفت.»
امّا تحمل و بردباری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در برابر کوه مشکلات که از هر سو به آن حضرت روی می آورد و موانع گوناگونی که هر یک می توانست سد راه اهداف بلند حضرتش باشد، تمام دشمنان و مخالفین سرسخت آن حضرت را به زانو در آورد.
استاد شهید مطهری رحمه الله در این زمینه می نویسد: «اراده و استقامتش بی نظیر بود. از او به یارانش نیز سرایت کرده بود. دوره ۲۳ ساله بعثتش یکسره درس اراده و استقامت است. او در تاریخ زندگی اش مکرر در شرایطی قرار گرفت که امیدها از هرجا قطع می شد، ولی او یک لحظه تصور شکست را در مخیله اش راه نداد. ایمان نیرومندش به موفقیت، یک لحظه متزلزل نشد.»۱۶
گاهی خداوند متعال برای تقویت روحیه صبر و مقاومت رسول گرامیش می فرمود: «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ اُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»؛۱۷
«پس صبر و بردباری پیشه کن، آن گونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند.»
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در سخن ارزشمندی پایداری و مقاومت و اراده آهنین خود را در راه هدف به نمایش گذاشت و هنگامی که حضرت ابوطالب پیشنهاد مشرکین را مبنی بر خودداری آن حضرت از ابلاغ پیام آسمانی خویش به وی بیان کرد، به عمویش ابوطالب چنین فرمود: «یاعَمِّ!وَاللّه  لَوْ وَضَعُوا الشَّمْسَ فی یَمینی وَالْقَمَرَ فی یَساری عَلی اَنْ اَتْرُکَ هذاَ الاَمْرَ حَتّی یُظْهِرَهُ اللّه  اَوْ اُهْلِکَ فیه، ماتَرَکْتُهُ؛۱۸
ای عمو! به خدا سوگند اگر آنان خورشید را در دست راستم و ماه را در تحمل و بردباری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در برابر کوه مشکلات که از هر سو به آن حضرت روی می آورد و موانع گوناگونی که هر یک می توانست سد راه اهداف بلند حضرتش باشد، تمام دشمنان و مخالفین سرسخت آن حضرت را به زانو در آورد.
دست چپم قرار دهند که از دعوت آسمانی خود دست بردارم هرگز نخواهم پذیرفت تا اینکه یا خداوند دین مرا پیروز کند و یا اینکه جانم را در راه آن از دست بدهم.»
و این چنین بود که حضرت محمد صلی الله علیه و آله با تحمل مشکلات و صبر و پایداری توانست دین مبین اسلام را به جهانیان اعلام کند. انواع گرفتاریها و ناملایمات، صدمات جسمی و روحی، قرار گرفتن در معرض انواع اتهامات از قبیل: ساحر، مجنون، آشوبگر و سایر موانع راه پیامبر، با دو عامل ایمان به هدف و استقامت و پشتکار در راه رسیدن به آن، قابل تحمل بود.
امیر مؤمنان علی علیه السلام در این مورد می فرماید: «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ دَعا الی طاعَتِهِ وَقاهَرَ اَعْداءَهُ جِهادا عَنْ دینِهِ، لایَثْنیهِ عَنْ ذلکَ اِجْتِماعٌ عَلی تَکْذیبِهِ وَاِلْتِماسٌ لاِِطْفاءِ نُورِهِ؛۱۹
گواهی می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده و پیامبر اوست، انسانها را به عبادت خداوند دعوت نمود و با دشمنان خدا در راه دین او پیکار نموده و مغلوبشان کرد. هرگز همداستانی دشمنان که او را دروغگو خواندند، او را از (آن دعوت به حق و کوشش در راه استقرار دین اسلام) باز نداشت و تلاش آنان برای خاموشی نور رسالت نتیجه نداد.»

 

۵ – عبودیت

بندگی و خضوع در مقابل حق فضیلتی ستودنی است که قرآن بارها بر این صفت زیبای محمدی صلی الله علیه و آله اشاره دارد. خداوند متعال پیامبر گرامی اش را با وصف بندگی ـ که تمام اوصاف والای حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله را تحت الشعاع قرار داده ـ یاد می کند و رسول گرامی اسلام نیز به عبودیت خود در پیشگاه حق همیشه افتخار می کرد.
به چند نمونه از آیاتی که حضرت رسول صلی الله علیه و آله را با صفت والای عبودیت توصیف می کند اشاره می کنیم:
۱ – «وَاِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فأتوُا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ»؛۲۰
«و اگر در آنچه که به بنده خودمان نازل کرده ایم شک دارید، یک سوره همانند آنرا بیاورید.»
۲ – «اِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّه  وَما اَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرقانِ…»؛۲۱
«اگر به خدا و به آنچه که بر بنده خود در روز جدایی [حق از باطل[ نازل کرده ایم ایمان آورده اید…»
۳ – «تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیرا»؛۲۲
«بزرگوار و پربرکت است آن خداوندی که قرآن را بر بنده [خاص[ خود نازل کرد تا بیم دهنده جهانیان باشد.»
۴ – «فَاَوْحی اِلی عَبْدِهِ ما اَوْحی»؛۲۳
«[در شب معراج] آنچه را که وحی کردنی بود به بنده اش وحی نمود.»
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آنچنان شیفته عبادت و بندگی در بارگاه ربوبی بود که گاهی خود را فراموش می کرد و از خود بیخود می شد، تا اینکه آیه نازل شد: «طه! ما اَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرآنَ لِتَشْقی»؛
«طه! ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که این قدر به زحمت و مشقت بیفتی.»
مرحوم فیض کاشانی در ذیل این آیه می نویسد: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آنچنان در عبادت الهی حریص بود که از کثرت عبادت پاهای مبارکش متورم شده بود، تا اینکه خداوند متعال این آیه را فرستاد.
امام باقر علیه السلام می فرماید: روزی یکی از همسران آن حضرت به وی گفت: یا رسول اللّه ! چرابه خود اینقدر زحمت می دهی، در حالیکه یک بنده آمرزیده هستی.
پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخ داد: «اَوَلا اَکُونَ عَبْدا شَکُورا؛۲۴ آیا بنده شکرگزاری نباشم.»
خداوند متعال در برخی از آیات برای عبادت و بندگی پیامبر گرامی اش چنین رهنمود می دهد: «اَقِمِ الصَّلوهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ اِلی غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرآنَ الْفَجْرِ اِنَّ قُرآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُودا وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَکَ عَسی اَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاما مَحْمُودا»؛۲۵ «نماز را از زوال خورشید (هنگام اذان ظهر) تانهایت تاریکی شب (نیمه شب) به پادار؛ و همچنین قرآن فجر (نماز صبح) را؛ زیرا قرآن فجر مورد شهادت [فرشتگان شب و روز] است. و پاسی از شب را [از خواب برخواسته و قرآن و نماز بخوان و] عبادت کن. این یک عمل نافله برای توست. امید است که خداوند متعال تو را به این وسیله به مقامی محمود (و در خور ستایش) برانگیزد.»

 

۶ – عدالت خواهی

عدالت خواهی یکی از مهمترین اهداف بعثت پیامبران الهی است. خداوند متعال در سوره حدید می فرماید: «لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَاَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَالْمیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ»؛۲۶ «ما فرستادگان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب آسمانی و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند
همچنین خداوند متعال از زبان پیامبر گرامی اسلام در سوره شوری می فرماید: «وَاُمِرْتُ لاَِعْدِلَ بَیْنَکُمْ»؛۲۷ «من برای اجرای عدالت در میان شما مأمور شده ام.»
و در آیات متعددی قرآن از عدالت خواهی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که یکی از اهداف بعثت آن حضرت نیز می باشد سخن گفته و مردم را به تبعیت از آن بزرگوار ترغیب و تشویق می کند.
عدالت طلبی در تمام زوایای زندگی انسان نقش دارد و گستره آن به گفتار و رفتار و روابط انسان، معاملات، خانواده، دوستان، فرزندان، همکاران و حتی سایر ملل نیز کشیده می شود. قرآن کریم می فرماید: «وَاِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا»؛۲۸ «وهنگامی که سخنی می گویید، عدالت را رعایت نمایید.» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آنچنان به این مسئله حیاتی اهمیت می داد که حتی در نگاه کردن به دیگران عدالت را رعایت می نمود. امام صادق علیه السلام می فرماید: «کانَ رَسُولُ اللّه  یُقَسِّمُ لَحَظاتَهُ بَیْنَ اَصْحابِهِ فَیَنْظُرُ اِلی ذا وَیَنْظُرُ اِلی ذا بِالسَّوِیَّهِ؛۲۹ رسول خدا صلی الله علیه و آله نگاه خود را در میان اصحاب بطور مساوی تقسیم می کرد، گاهی به این و گاهی به آن دیگری به طور مساوی نگاه می کرد.»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در یک منشور جهانی عدالت خواهی و تساوی حقوق انسانها را در جوامع اعلام کرده و ملاک احترام به حقوق بشر را معین نمود. آن منادی راستین عدالت و آزادی هنگامی که مشاهده کرد یکی از اصحاب عرب وی، سلمان فارسی را بخاطر غیر عرب بودن تحقیر می کند، در کلمات حکیمانه و معروفی فرمود: «اِنَّ النّاسَ مِنْ عَهْدِ آدَمَ اِلی یَوْمِنا هذا مِثْلُ اَسْنانِ الْمِشْطِ، لا فَضْلَ لِلْعَرَبِیِّ عَلَی الْعَجَمِیِّ وَلا لِلاَْحْمَرِ عَلَی الاَْسْوَدِ اِلاّ بِالتَّقْوی؛۳۰ همه مردم از زمان حضرت آدم تا به امروز همانند دانه های شانه [مساوی و برابر[ هستند. عرب بر عجم و سرخ بر سیاه برتری ندارد مگر به تقوی.»
پیامبر اسلام در اجرای قانون عادلانه الهی اهتمام خاصی داشت و اگر کسی از آن حضرت تقاضای غیرقانونی و غیراصولی می کرد، شدیدا ناراحت می شد. هنگامی که بعضی از همسران آن حضرت بعد از جنگ احزاب در مورد تقسیم غنائم جنگی از آن بزرگوار تقاضای غیرمعقول و خلاف عادت کردند، آن بزرگوار ناراحت شد و ۲۹ روز تمام از آنان فاصله گرفت. خداوند متعال نیز به این مناسبت آیاتی را بر آن حضرت نازل کرد و خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «یا اَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لاَِزْواجِکَ اِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیواهَ الدُّنْیا وَزینَتَها فَتَعالَیْنَ اُمَتِّعْکُنَّ وَاُسَرِّحْکُنَّ سَراحا جَمیلاً»؛۳۱ «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را می خواهید، بیایید [با هدیه ای ]شما را بهره مند سازم و شما را بطرز نیکویی رها سازم.۳۲»
و به این ترتیب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حتی به نزدیکترین افراد خانواده اش نیز اجازه نداد از قانون الهی تخطی کرده و عدالت اجتماعی را در حکومت اسلامی آن حضرت خدشه دار سازند.

۷ ـ راستی و امانتداری

امانتداری و صداقت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نه تنها یاران و پیروان آن حضرت را شیفته ایشان نموده بود بلکه دشمنان نیز به این حقیقت اذعان داشته و صداقت آن بزرگوار را می ستودند. سه سال از بعثت می گذشت که حضرت رسول صلی الله علیه و آله روزی در کنار کوه «صفا» روی سنگ بلندی قرار گرفت و با صدای رسایی قشرهای مختلف مردم مکه را به سوی خویش فرا خواند، آنگاه خطاب به مشرکین و سایر مردم فرمود: ای مردم! هرگاه من به شما گزارش دهم که پشت این کوه دشمنان موضع گرفته اند و قصد جان و مال شما را دارند، آیا مرا تصدیق می کنید؟ همگی گفتند: آری، زیرا ما در طول زندگی از تو دروغی نشنیده ایم۳۳.
حضرت خدیجه نیز هنگامی که پیشنهاد ازدواج به آن حضرت می داد و شیفتگی خود را به آن وجود گرامی اعلام می نمود با تاکید بر امانت و صداقت آن بزرگوار، چنین گفت: «اِنّی قَدْ رَغِبْتُ فیکَ لِقَرابَتِکَ وَسِطَتِکَ فی قَوْمِکَ وَاَمانَتِکَ وَحُسْنِ خُلْقِکَ وَصِدْقِ حَدیثِکَ؛۳۴ به خاطر خویشاوندیت و بزرگواریت در میان قوم خودت و امانتداری تو و اخلاق نیک و راستگوئیت، مایلم با تو ازدواج کنم.»
در این میان تصریح آیات الهی و تاکید کلام وحیانی قرآن بر صداقت و راستی و امانتداری آن حضرت حلاوتی دیگر دارد. برخی از آیاتی که به امانتداری و راستی پیامبر عظیم الشأن اسلام اشاره دارند عبارتند از:
۱ – «قُلْ لا اَقُولُ لَکُمْ عِنْدی خَزائِنُ اللّه  وَلا اَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلا اَقُولُ لَکُمْ اِنّی مَلَکٌ»؛۳۵ «بگو: من نمی گویم خزائن خدا نزد من است و من [جز آنکه خدا به من بیاموزد] از غیب آگاه نیستم و به شما نمی گویم من فرشته ام.»
۲ – «وَما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ یُوحی»؛۳۶ «و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید و آنچه می گوید چیزی جز وحی الهی که [بر او] نازل می شود نیست.»
۳ – «ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی»؛۳۷ «قلب [پاک حضرت محمد صلی الله علیه و آله ] در آنچه دید هرگز دروغ نگفت.»
حضرت محمد صلی الله علیه و آله در امانتداری آنچنان شهره بود که حتی دشمنانش بعد از بعثت آن حضرت، با این که نقشه قتلش را طراحی می کردند، همچنان با لقب «امین» او را می شناختند و در امانتداری اش لحظه ای تردید نکردند و در شب هجرت امانتهایی نزد آن گرامی داشتند. رسول اللّه  صلی الله علیه و آله در غار ثور در عین حالی که از ترس مشرکین مکه مخفی شده بود، به امام علی علیه السلام سفارش نمود که یا علی! فردا در اجتماعات مردم مکه، صبح و شام با آوای بلند بگو: «مَنْ کانَ لَهُ قِبَلَ مُحَمَّدٍ اَمانَهٌ اَوْ وَدیعَهٌ فَلْیَأتِ فَلْنُؤَدِّ اِلَیْهِ اَمانَتَهُ؛۳۸ هر کس پیش محمد امانتی دارد بیاید امانتش را بازستاند.»
خداوند متعال در مورد ویژگیهای انسانهای وارسته و با ایمان می فرماید: «وَالَّذینَ هُمْ لاَِماناتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ راعُونَ»؛۳۹ «و آنان که به امانتها و عهدو پیمانهای خود وفا می کنند.»
و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اسوه کامل و نمونه بارز انسانهای وارسته و دارای تمام کمالات ویژه اخلاقی بود.
صداقت و امانتداری از منظر رسول گرامی اسلام آنچنان مهم بود که به عنوان معیار برای برتری یارانش محسوب گردید. امام صادق علیه السلام در این مورد فرمودند: «اِنَّ عَلِیّا علیه السلام اِنَّما بَلَغَ ما بَلَعَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللّه  صلی الله علیه و آله بِصِدْقِ الْحَدیثِ وَاَداءِ الاَْمانَهِ؛۴۰ یقینا علی علیه السلام با راستگویی و امانتداری به آن درجه و عظمت درنزد پیامبر صلی الله علیه و آله رسید.»

 

قاطعیت و شهامت

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد اجرای حدود الهی و قاطعیت در برابر قانون شکنان اهتمام خاصی داشت. آن حضرت در عین حالیکه به اهل ایمان و مظلومان و ستمدیدگان رئوف و مهربان بود، در مقابل کفّار و اشرار، با شجاعت و شهامت تمام ایستادگی می نمود. خداوند متعال در این مورد می فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه  والَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»؛۴۱ «محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربان هستند.» داستان زیر نشانگر قاطعیت آن حضرت در مقابل متجاوزان و قانون شکنان می باشد.
گروهی از طایفه بنی ضبّه به حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده و ضمن شکایت از بیماری خود، از آن بزرگوار استمداد کردند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آنان فرمود: چند روز در مدینه بمانید تا با مراقبت مسلمانان بهبودی یافته و به منطقه خود برگردید. آنان گفتند: یا رسول اللّه ! اگر ما را در خارج از شهر مدینه اسکان دهید برایمان بهتر است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ضمن پذیرش تقاضای آنان به تنی چند از مسلمانان مأموریت داد تا تعدادی از شتران بیت المال را در چراگاههای اطراف مدینه نگهدارند و از شیر آنها افراد بیمار بنی ضبّه را پذیرایی و پرستاری کنند و از آنان مراقبت نمایند.
این افراد با حمایت پیامبر صلی الله علیه و آله در مدت کوتاهی سلامتی خود را باز یافتند، امّا بجای قدردانی از آن حضرت و یارانش ـ از آنجایی که باطنی خبیث و دلی مریض داشتند ـ سه تن از نگهبانان شترها را کشته و به همراه شتران فرار کردند. هنگامی که این خبر ناگوار به پیامبر گرامی رسید، علی علیه السلام را مأمور دستگیری آنان نمود. امیرمؤمنان علی علیه السلام این خطاکاران متجاوز را در نزدیکیهای مرز یمن بازداشت کرده و به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آورد. در این لحظه پیک وحی نازل شده و احکام آنان را به رسول خدا ابلاغ نموده و فرمود: «اِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللّه  وَرَسُولَهُ ویَسْعَوْنَ فِی الاَْرْضِ فَسادا اَنْ یُقَتَّلُوا اَوْ یُصَلَّبُوا اَوْ تُقَطَّعَ اَیْدیهِمْ وَاَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ اَوْ یُنْفَوْا مِنَ الاَْرْضِ»؛۴۲ «کیفر آنان که با خدا و پیامبرش به جنگ برمی خیزند و در روی زمین اقدام به فساد می کنند این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست و پای آنها به عکس یکدیگر بریده شود و یا از سرزمین [خود[ تبعید گردند.»
حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله از میان این چهار حکم، قطع دست و پا را انتخاب کرد و دستور داد دست و پای آنها را بر خلاف یکدیگر (دست راست و پای چپ یا بالعکس) قطع کنند۴۳٫
اصرار بر اجرای قوانین الهی، حیاء و ادب، جوانمردی، سرمشق و الگو بودن برای انسانهای سعادت جو و حقیقت طلب، امّی بودن، تواضع، گذشت، ساده زیستی، سخاوت و نیکی به دیگران، کرامت نفس و بشیر و نذیر بودن، از جمله سایر صفات ستوده حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله است که در آیات الهی به آنها اشاره شده است.

 

در حدیث دیگران

این مقال را با نقل ابیاتی از سروده معروف شبلی شُمَیِّل از دانشمندان برجسته جهان مسیحیت، که در ستایش عظمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله سروده است به پایان می بریم:
هَلْ اَکْفُرَنَّ بِمُحْکَمِ الاْیاتِ اِنّی وَاِنْ اَکُ قَدْ کَفَرْتُ بِدینِهِ 
«من گر چه مسلمان نیستم امّا آیا می توانم به آیات محکم قرآن کفر ورزم؟!»
حِکَمٍ رَوادِعَ لِلْهَوی وَعِظاتٍ اَوَ ما حَوَتْ فی ناصِحِ الاَْلْفاظِ مِنْ 
«یا به پندها و اندرزهایی که در آن آیات آمده است و همه بازدارنده نفس از هوی و هوس، و در لباس شکوهمندترین واژه ها می باشند منکر شوم؟!»
کسانی که خود را وقف اصلاح جامعه کرده و برای سعادت افراد آن از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند و با دلسوزی و عشق و علاقه به انجام وظایف محوله می پردازند، بدون تردید جایگاه خود را در جامعه و دلهای مردم تحکیم بخشیده و ارتباط نزدیکتری با مخاطبان خود پیدا می کنند 
ما قُیِّدَ الْعِمْرانُ بِالْعاداتِ وَشَرایِعَ لَوْ اَنَّهُمْ عَقَلُوا بِها 
«یا به قوانینی که اگر مردمان آنها را درک می کردند برای تحقق بخشیدن به عمران [و تمدن جهان]، همه آیینها و سنتها را جز تعالیم اسلام کنار می گذاشتند، می توانم بی تفاوت باشم؟!»
رَبُّ الْفَصاحَهِ مُصْطَفَی الْکَلِماتِ نِعْمَ الْمُدَبِّرُ وَالْحَکیمُ وَاِنَّهُ 
«[محمد] بهترین تدبیر کننده و بهترین حکیم بود. او خدای فصاحت و [گوینده] گزیده ترین سخنان است.»
بَطَلٌ حَلیفُ النَّصْرِ والْغاراتِ رَجُلُ الْحِجا رَجُلُ السِّیاسَهِ والدُّها 
«[محمد] یگانه مرد خردورزی، کشورداری و هوشمندی بود و قهرمان هم پیمان با پیروزی بر سپاه کفر است.»
وَبِسَیْفِهِ اَنْحی عَلَی الْهاماتِ بِبَلاغَهِ الْقُرآنِ قَدْ غَلَبَ النُّهی 
«[محمد] با بلاغت قرآن، بر همه خردها و اندیشه ها چیره گشت و سرها[ی دشمنان ارزشهای انسانی] را زیر سایه شمشیر گرفت.»
مِنْ غائِبٍ اَوْ حاضِرٍ اَوْ آتِ۴۴ مِنْ دُونِهِ الاَْبْطالُ مِنْ کُلِّ الْوَری 
«قهرمانان تاریخ بشر چه گذشتگان، چه آنان که اکنون حاضرند و چه آیندگان، [همه و همه] در پایه ای فروتر و پایین تر از مرتبت او جای دارند.»

 

پاورقی ها:

۱ – بخشی از مسمّط مسدس شیوای ادیب الممالک فراهانی در مولود مسعود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

۲ – احزاب/۲۱٫ 
۳ – آل عمران/۱۵۹٫ 
۴ – مکارم الاخلاق، ص۸؛ فتح الباری، ج۶، ص۴۱۹٫c
5 – قلم/۴٫ 
۶ – توبه/۱۲۸٫ 
۷ – توبه/۶۱٫ 
۸ – کهف/۶٫ 
۹ – فصلت/۶؛ کهف/۱۱۰٫ 
۱۰ – توبه/۱۲۸٫ 
۱۱ – ضحی/۶، ۷، ۸٫ 
۱۲ – هود/۲۹٫ 
۱۳ – ضحی/۹، ۱۰٫ 
۱۴ – الکافی، ج۲، ص۲۵۲٫ 
۱۵ – کشف الغمه، ج۲، ص۵۳۷٫ 
۱۶ – مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، ج۳، ص۱۳۷٫ 
۱۷ – احقاف/۳۵٫ 
۱۸ – السیره النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۸۴٫ 
۱۹ – نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰٫ 
۲۰ – بقره/۲۳٫ 
۲۱ – انفال/۴۱٫ 
۲۲ – فرقان/۱٫ 
۲۳ – النجم/۱۰٫ 
۲۴ – تفسیر صافی، ج۳، ص۲۹۹٫ 
۲۵ – اسراء/۷۹ و ۸۰٫ 
۲۶ – حدید/۲۵٫ 
۲۷ – شوری/۱۵٫ 
۲۸ -انعام/۱۵۲٫ 
۲۹ -بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۰؛ الکافی، ج۲، ص۶۷۱٫ 

۳۰ – مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۸۹٫ 
۳۱ – احزاب/۲۸٫ 
۳۲ – تفسیر صافی، ذیل همین آیه. 
۳۳ – فروغ ابدیت، ج۱، ص۲۶۳٫ 
۳۴ – السیره النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۰۰ و ۲۰۱٫ 
۳۵ – انعام/۵۰٫ 
۳۶ – النجم/۳ و ۴٫ 
۳۷ – همان/۱۱٫ 
۳۸ – بحارالانوار، ج۱۹، ص۶۲٫ 
۳۹ – مؤمنون/۸٫ 
۴۰ – الکافی، کتاب الایمان والکفر، باب الصدق و اداء الامانه، حدیث ۵٫ 
۴۱ – الفتح/۲۹٫ 
۴۲ – مائده/۳۳٫ 
۴۳ – الکافی، ج۷، ص۲۴۵٫ 
۴۴ – ادبیات و تعهد در اسلام، ص۲۵۱ و ۲۵۲٫