نقل است که شبی نماز مغرب به امامت خلیفه دوم عمربن‌خطاب اقامه‌می‌شد ولی وی در طول نماز هیچ کلمه‌ای بر زبان نیاورد.

پس از پایان نماز از او در این باره سؤال ‌می‌کنند (و به نقلی می‌گویند: ای امیرالمؤمنین! آیا در دل خواندی؟)

او در پاسخ از سفر ذهنی اش به شام در هنگامه‌ی نماز سخن‌می‌گوید! پس از آن البته تصمیم می‌گیرند که نماز را اعاده‌کنند. (١)
جالب توجه اگر این عمل از پیش نمازی ساده سربزند هرگز بر او اقتدا می‌کنید؟

حال قضاوت چگونه است در مورد کسی که بر مسند جانشینی پیامبر و خلیفه مسلمین تکیه‌زده و این‌گونه عمل‌می‌کند؟

 

 

منبع:پرسمان


١ـ السنن الکبرى – البیهقی – ج ٢ – ص ٣٨٢
( وقد أخبرنا ) بحدیث إبراهیم والشعبی أبو نصر عمر بن عبد العزیز بن قتاده أنبأ أبو محمد بن إسحاق بن شیبان البغدادی الهروی بها أنبأ معاذ بن نجده ثنا کامل بن طلحه ثنا حماد بن سلمه عن حماد بن أبی سلیمان عن إبراهیم النخعی ان عمر بن الخطاب رضی الله عنه صلى بالناس صلاه المغرب فلم یقرأ شیئا حتى سلم فلما فرغ قیل له انک لم تقرأ شیئا فقال إنی جهزت عیرا إلى الشام فجعلت أنزلها منقله منقله حتى قدمت الشام فبعتها وأقتابها وأحلاسها واحمالها قال فأعاد عمرو أعادوا * ( وأنبأ ) أبو نصر أنبأ أبو محمد بن إسحاق البغدادی أنبأ معاذ بن نجده ثنا کامل ثنا حماد عن أبی حمزه عن إبراهیم ان أبا موسى الأشعری قال یا أمیر المؤمنین أقرأت فی نفسک قال لا قال فإنک لم تقرأ فأعاد الصلاه