مقدّمه

اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذی وَعَدَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الاُْمَمَ اَنْ یَجْمَعَ بِهِ الْکَلِمَ، وَیَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ، وَیَمْلاََ بِهِ الاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً، وَیُمَکِّنَ لَهُ وَیُنْجِزَ بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنینَ

السلامُ عَلَیکَ یا بَقیّه الله مَولانا سیّدنا یابن الحسن، یابنَ فاطِمَه، یابن الحجج البالغات، یا صاحب الزّمان أغِثنی، أدرکنی، نَحنُ المُضطَرّون، نَحنُ المُنتَظِرونَ لِقدومِک وَ لِعِنایَتِک

جهت سلامتیِ وجود مبارک مولای‌مان حضرت امام زمان ارواحنا فداه و تعجیل در ظهور حضرت، خشنودیِ قلبِ مبارکِ ایشان صلوات ختم بفرمایید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

جهت آمرزشِ همه‌ی گناهانمان، خلاصیِ ذمّه‌های‌مان از حقوق مردم و عاقبت به خیری‌مان صلواتِ دیگری ختم بفرمایید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

نثار ارواحِ تابناکِ شهیدان، خصوصاً حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، امامانِ شهیدمان علیهم السلام، شهدای این سرزمین و آب و خاک و مدافعان سرافرازِ حرم صلواتِ دیگری ختم بفرمایید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ * نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ ۖ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ»[۲].

مسئله‌ی نظارتِ حق تعالی، نظارتِ نیروهای عرشی و سماواتی و یا به تعبیری نظارتِ ملائکه، نظارت و شهودِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، امامانِ معصومِ ما علیهم السلام، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جزوِ مسائلی است که قرآن کریم به جهتِ تربیتِ ما، هشدار دادن به ما، دل گرم کردنِ ما، تشویقِ ما و انذارِ کردنِ ما بیان فرموده است.

اینکه ما هیچ کجا تنها نیستیم، خدای متعال با ماست، اینکه خدای متعال بر همه‌ی امورِ ما اشراف دارد، اینکه خدای متعال از همه‌ی امورِ ما اطلاع دارد، اینکه تیمِ حفاظتیِ خدای متعال در اطرافِ ما ظاهر و باطنِ ما را زیرِ نظر دارند، این یک مسئله است، کسی که این حرف‌ها را باور کند نمی‌تواند زبانِ خود را آزاد بگذارد، نمی‌تواند چشمِ خود را آزاد بگذارد، نمی‌تواند در زندگی بی‌مبالات باشد، وقتی قدرتِ لایتنهی خدای متعال اعلان می‌کند که من تو را تحت نظر دارم و قشونی را برای کنترلِ تو در اختیار قرار داده‌ام اگر ایمان ایمانِ واقعی باشد، اگر انسان انصاف داشته باشد، اگر انسان وجدان داشته باشد نمی‌تواند جز کارِ خوب کارِ دیگری انجام بدهد، انسانی که تحت نظر است و کارهای او در حالِ ضبط شدن است طبیعی این است که همیشه کارِ خوب انجام بدهد و صاحب‌کار را راضی کند، بخصوص با توضیحی که شب گذشته راجع به حضور رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمه‌ی هدی علیهم السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دادیم، این بزرگواران در زندگیِ ما، در باطنِ ما، در ظاهرِ ما همیشه تماشاچی‌های کارهای خیرِ ما هستند.

کسی که پیامبرِ خود را دوست دارد کاری نمی‌کند که حضرت ناراحت بشود، این شخص همیشه در راهِ مسابقه در امورِ خوب هست.

عالَمِ زَر

نکته‌ی دیگری که باز هم مسئله‌ی تربیتی است، هم مسئله‌ی معرفتی است و هم مسئله‌ی محبّتی و دلی هست.

کسانی که گفته‌اند پروردگارِ ما خدای متعال است، یعنی چه گفته‌اند «رَبُّنَا اللَّهُ»؟ یعنی حاکمیّتِ خدای متعال را قبول کرده‌اند، خدای متعال در سوره مبارکه اعراف در مورد بنی‌آدم بطورِ مطلق دارد بر اینکه خدای متعال در یک عالَمی از تک تکِ ما عهد گرفته است، هر یک از ما یک ملاقاتی با خدای متعال داشته‌ایم که الآن در خاطر نداریم اما اگر به فطرتِ خودمان برگردیم یادآوری می‌شود و بیاد می‌آوریم، خدای متعال در آن عالَم از یکایکِ ما این عهد را گرفته است، فرموده است: «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ»[۳]… می‌گویند عالَمِ ألَست، می‌گویند عالَمِ زَر، می‌گویند عالَمِ میثاق، عالَمِ عهد، خدای متعال در آن عالَم از یکایکِ مخلوقاتِ خود پیمان گرفته است، یک قراردادی بین خودمان و خالق‌مان امضاء کرده‌ایم، خدای متعال فرموده است «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ» آیا من رَبِّ شما نیستم؟ آیا شما مالکیّتِ من را قبول ندارید؟ آیا شما ربوبیّتِ مرا قبول ندارید؟ ما گفته‌ایم: «بَلی».

این پیمانی که با خدای متعال داریم که در سوره مبارکه یاسین هم اینطور می‌فرماید: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ  * وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ»[۴]، آیا من با شما پیمانی نداشتم که از شیطان اطاعت نکنید و بلکه «وَأَنِ اعْبُدُونِی»؟

صراط مستقیم

این سوره مبارکه فاتحه که نمازی بدون این سوره صحیح نیست، این سوره «سبع مثانی» نامیده شده است، عدلِ قرآن کریم است، حاویِ همه‌ی قرآن کریم است، ما در روز چند مرتبه در این سوره مبارکه به خدای متعال عَرضه می‌داریم «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ»[۵]، خدایا! ما را به صراط مستقیم هدایت کن، هدایت به معنیِ وسیعِ کلمه، یعنی اگر ما در صراط مستقیم هستیم مقطعی نباشد، خدایا! دستِ ما را گرفته‌ای، تا بحال مسلمان هستیم، مؤمن هستیم، حلال‌خور هستیم، متعبّد هستیم، بنده‌ی تو هستیم، رسالتِ پیامبرانِ تو را قبول کرده‌ایم، ولایتِ ائمه علیهم السلام را قبول کرده‌ایم، همه‌ی این‌ها هدایتِ تو بوده است، اما می‌بینیم یک عدّه‌ای عاقبت به شرّ می‌شوند، شیطان اعتقادِ آن‌ها را غارت می‌کند، در این طوفان‌ها، در این فراز و نشیب‌های زندگی بی‌دین می‌شوند، سرمایه‌ی اعتقادیِ خودشان را از دست می‌دهند، خدایا! از تو می‌خواهم که مرا رها نکنی، مرا به خودم واگذار نکن، «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ»، تو که تا بحال منّت گذاشته‌ای و به من ایمان داده‌ای، به من ولایت داده‌ای، به من محبّت داده‌ای، به من تقوا داده‌ای، خدایا! تو کریم هستی، قطع نکن، «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ».

این صراط المستقیم چیست؟ همین چیزی است که سوره مبارکه یاسین می‌فرماید: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ  * وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ»، آن صراط مستقیمی که در نماز خودتان از خدای متعال درخواست می‌کنید همین است که به عهدی که با خدای متعال دارید، به پیمانِ الهیِ خودتان پایبند باشید و از خطّ مستقیم بندگی خدای متعال خارج نشوید، این می‌شود «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ»، رَبّ ماست یعنی حاکمِ ماست، من به خدای متعال قول داده‌ام که هر چه او می‌گوید من عمل کنم، نه به هر چه که دوست دارم عمل کنم، نه هر چه طاغوت می‌گوید، نه هر چه مستکبر می‌گوید، نه هر چه شهوت می‌گویند، نه هر چه طغیانِ نفس می‌گوید.

من قول داده‌ام خود را کنترل کنم و جز با امرِ خدای متعال زندگی نکنم، هر کاری می‌کنیم باید جوازِ شرعی داشته باشیم، وقتی چشمِ ما نگاه می‌کند باید بدانیم که این چشم امانتِ خدای متعال است، زمانِ مردنِ ما… در حدیثِ قدسی دارد که خدای متعال به ما خطاب می‌کند، به همه‌ی کسانی که در حالِ احتضار هستند و در حالِ رفتن به ملاقاتِ خدای متعال هستند و زندگیِ آن‌ها تمام شده است و سفرِ این عالَمِ آن‌ها به پایان رسیده است می‌فرماید: من به او امانتی داده بودم، چه بر سرِ این امانت آوردی؟…

چشم امانتِ خدای متعال است، زبان امانتِ خدای متعال است، دست و پای ما، جوارحِ ما، جوانحِ ما، خدای متعال به ما داده است و آن‌ها را به ما پاک تحویل داده است، آیا ما آن‌ها را پاک نگه داشتیم؟ وقتی از دنیا می‌رویم آیا آلودگیِ زبان نداریم؟ آیا آلودگیِ اعضاء و جوارح نداریم؟ خدای متعال این را از ما می‌پرسد که با امانتِ من چه کرده‌ای؟

کسی که ربوبیتِ خدای متعال را قبول دارد یعنی مالِ خدای متعال را، ملکِ خدای متعال را، خلقِ خدای متعال را… جز در راهِ رضای خدای متعال از آن‌ها استفاده نکرده است، این می‌شود تحت حکومت خدای متعال زندگی کردن و ربوبیّتِ خدای متعال را قبول کردن.

در سوره مبارکه «هَل أتی» هم… که این سوره سوره‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است و در روایات توصیه شده است که روزهای پنجشنبه سوره مبارکه «هَل أتی» را بخوانید، در یاد داشته باشید که برای هفته‌های دیگر بخوانید که جزوِ اموری است که چشمِ انسان در بهشت به چیزهایی روشن می‌شود که خدای متعال به انسان در برابرِ قرائتِ این سوره می‌دهد.

«إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا»[۶]، ما راه را نشان دادیم، عدّه‌ای شکور هستند، یعنی راهی را که ما به ان‌ها نشان دادیم پذیرفتند و سرِ خود را پایین انداختند و گفتند خطّ خدای متعال خطّ سعادت است، خطّ خدای متعال خطّ عاقبت به خیری است، خطّ خدای متعال خطّ بهشتِ ابد است، نه! خطّ رنگِ خدای متعال گرفتن است، مظهرِ خدای متعال شدن است، به خدای متعال رسیدن است، اما عدّه‌ای کفران کردند، «إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا»، با اینکه خدای متعال اتمام حجّت کرده است، با اینکه خدای متعال رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را فرستاده است، با اینکه خدای متعال به ما برنامه داده است، با اینکه خدای متعال به ما حلال و حرام داده است اما آن‌ها تحتِ حکومتِ طاغوت هستند، آن‌ها با ظلم مبارزه نمی‌کنند، آن‌ها با طاغوت مبارزه نمی‌کنند، آن‌ها از استکبار می‌ترسند، آن‌ها باج می‌دهند، فرهنگِ خود را، ناموسِ خود را، عفّتِ خود را، حجابِ خود را مراقبت نمی‌کنند، چرا؟ برای اینکه تحتِ فشارِ طاغوت هستند، وسوسه می‌شوند، می‌ترسند، تطمیع می‌شوند.

خدای متعال برای آن‌هایی که در خط مانده‌اند و از آدرسِ خدای متعال تخطّی نکردند تعبیرِ استقامت را دارد، برای افرادِ مقاوم، افرادِ با استقامت در دو سوره… البته راجع به استقامت در قرآن کریم بیش از ده مورد آیه داریم ولی این دو آیه با یکدیگر مشابه هستند.

استقامت در قرآن کریم

یکی در سوره مبارکه احقاف پروردگارِ عزیز می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا»[۷]، انسان زیرِ بارِ ولایت بماند، حکومتِ دین را در زندگیِ خود قطعی بداند، زیرِ بارِ هیچ کسی، زیرِ بارِ هیچ وسوسه‌‌گری نرود، هرگز به دنبالِ حرام نرود، هر چیزی را خدای متعال حلال کرد انجام بدهد، هر چیزی را که خدای متعال برای ما خطّ قرمز قرار داد… خدای متعال حاکم است، خدای متعال خالق است، خدای متعال مالک است، باید ببینید او چه می‌فرماید، باید دغدغه‌ی بندگی داشته باشیم.

«إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ»، کسانی که گفتند، این گفتن گفتنِ زبانی نیست، اعم از زبانی و فعلی است، زندگیِ او فریاد می‌زند که این زندگی خدا دارد، نور دارد، پاکیزه است، هیچ نوع ناپاکی و آلودگی در این زندگی نیست…، «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ»، کسانی که گفتند رَبّ ما خدای متعال است…

البته در دعاها هم دیده‌اید، وجود مقدّسِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای کمیل دو مرتبه در دو فراز دارند که «یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ»… من تو را دارم، من که بی صاحب نیستم…

یا در توبه‌ای که… امشب شبِ جمعه است، باید حتماً یک توبه‌ای داشته باشیم، نسبت به گذشته‌های خودمان در درگاهِ خدای متعال یک آهی بکشیم، می‌گوییم: «أستَغفِرُ اللهَ رَبّی وَ أتوب إلَیه»، چرا می‌گوییم «أستَغفِرُ اللهَ رَبّی»؟ عذرخواهی می‌کنم و نمی‌گویم از «الله»، نمی‌گویم از «اله»، نمی‌گویم از «رحمان»، می‌گویم «رَبّی»، چون من تو را دارم، تو مالکِ من هستی، تو صاحبِ من هستی، من وقتی شکست می‌خورم باید به مالکِ خودم بگویم، «أستَغفِرُ اللهَ رَبّی وَ أتوب إلَیه»، من بی‌مالک نیستم، بی خدا نیستم، من کسی دارم، من دادرسی دارم، من یک فریادرسی دارم، یک بخشنده‌ای دارم، «أستَغفِرُ اللهَ رَبّی وَ أتوب إلَیه»…

در روایت هم دارد اگر حاجتی داشتید سر به سجده بگذارید و هفت مرتبه بگویید: «یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ»، خدای متعال لبّیک می‌گوید.

بنده‌ای که ربوبیّتِ خدای متعال را قبول دارد، بنده‌ای که حاکمیّتِ خدای متعال را قبول دارد…

این غدیرِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام… این توسعه‌ی حاکمیّتِ خدای متعال در همه‌ی زندگی است، انسان نه تنها در مسجد بنده‌ی خدای متعال است، نه تنها در نماز بنده‌ی خدای متعال است، باید در بازار هم بنده‌ی خدای متعال باشد، رئیس جمهور هم باید بنده‌ی خدای متعال باشد، وزیرِ مملکت باید بنده‌ی خدای متعال باشد، استاندار و فرماندار باید بنده‌ی خدای متعال باشند، قاضی باید بنده‌ی خدای متعال باشد، هر کسی در چارچوب دینِ ریاست می‌کند، مدیریت می‌کند، حکم می‌کند بنده‌ی خدای متعال است، هر کسی غرب‌گرا هست ضدّ خدای متعال است، مشرک است، شرک در طاعتِ خدای متعال دارد.

آیا انسان خدای متعال را فراموش کند و حساب برای امریکا و اروپا باز کند؟ این که توحید نیست، این همان طاغوت‌گرایی است و طاغوت‌زدایی نیست.

انسانی که خدای متعال را به خدایی قبول دارد، ربوبیّتِ او را قبول دارد، یعنی مالکیّت و حاکمیّتِ خدای متعال را قبول کرده است اگر در حرفِ خود پا بر جا باشد، اگر ثابت قدم باشد و غیر از خدای متعال را بر خود حاکم نبیند، به هر کسی که خدای متعال اجازه داده است اطاعت کنیم… مانندِ پدر و مادر، مثلِ ولی فقیه، مثلِ استاد و معلّم که آن‌ها در اموری راهنمایی می‌کنند و ما هم باید از آن‌ها اطاعت کنیم، ولی آنجایی که خدای متعال فرموده است مقابله کنید «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ»[۸]، خدای متعال کفر به طاغوت را رکنِ ایمان معرّفی کرده است، کسی که کفر به طاغوت ندارد نیمی از ایمانِ او رفته است و ایمانِ او ایمان نیست.

«إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ»،… ان شاء الله که خدای متعال امامِ راحل را قرینِ بهارِ رحمتِ خود کند که آمد و این مسئله‌ی بندگی را در زندگی توسعه داد، ما در سبکِ زندگی به دنبالِ فرمان‌های خدای متعال هستیم، ما خدای متعال را دائماً از خود رضا خواهیم کرد، هر زمانی اقتصادِ ما اسلامی شد، هر زمانی که بانکِ ما اسلامی شد، هر زمانی که اداراتِ ما اسلامی شد، هر زمانی که مردمِ ما، مسئولینِ ما با رضای خدای متعال زندگی کردند، با حکمِ خدای متعال زندگی کردند، به یکدیگر ظلم نکردند، تجاوزِ اقتصادی نکردند، ربا نبود و تولید را از بین نبردند آن وقت معلوم می‌شود که وقتی این‌ها «یا رَبّ» می‌گویند دروغ نمی‌گویند، این‌ها رَبّ دارند، صاحب دارند، خدا دارند، «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ».

در سوره مبارکه احقاف فرمود: کسانی که گفتند رَبِّ ما خدای متعال است و استقامت کردند، در همه جای زندگی ربوبیّتِ خدای متعال را بعهده گرفتند «فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»[۹]، یعنی این‌ها جزوِ اولیاء خدای متعال هستند، خدای متعال در یک آیه‌ای اولیاء خدا را اینطور معرّفی کرده است: «أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»[۱۰].

ولیّ خدا بودن ادا ندارد، کسانی که در زندگی خدای متعال را بر همه مقدّم می‌دارند و هیچگاه خدای متعال را ناراضی نمی‌کنند، خدای متعال می‌فرماید این‌ها استقامت کردند «فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»، یعنی این‌ها از اولیاء الهی هستند، خدای متعال این‌ها را از اولیاء خود حساب کرده است.

ای خدا! ما میهمانِ تو هستیم، ل‌ها به دستِ توست، توبه ابتدا از جانبِ خدای متعال است و بعد از جانبِ بنده است، اول خدای متعال به دلِ گنهکار نگاه می‌کند و دل می‌لرزند و از گناهِ خود پشیمان می‌شود، ابتدا خدای متعال نگاه می‌کند و دعوت می‌کند و یک انسانِ شکست‌خورده‌ی وامانده بداند که اگر برگردد خدای متعال او را قبول خواهد کرد، نه تنها خدای متعال او را قبول می‌کند بلکه خدای متعال منتظر است، خدای متعال از پدر مهربان‌تر است، پدری که بچّه‌ی او رفته و بد شده است، با انسان‌های بد نشست و برخواست می‌کند، آن پدر گاهی شب‌ها نمی‌تواند بخوابد، مدام به این موضوع فکر می‌کند که عاقبتِ فرزندِ من با این دوستان چه می‌شود، خدای متعال می‌فرماید: «لَو عُلِمَ المُدبِرونَ عَنّی کَیفَ اشتِیاقِی بِهِم وَ انتِظارِی إلی تُوبَتِهِم لَماتُوا شُوقاً»[۱۱]، اگر بندگانِ ما خبر داشتند وقتی از من دور می‌شوند، آلوده می‌شوند، من چقدر مشتاق هستم که این‌ها بیایند و من این‌ها را پاک کنم، اگر شدّتِ علاقه‌ی من به خودشان را می‌دانستند که من چقدر آن‌ها را دوست دارم و چشم به راه هستم که این‌ها برگردند و با من آشتی کنند از شوقِ خود می‌مردند؛ این‌ها اولیاء الله هستند، «فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ».

در سوره مبارکه فصّلت می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلا تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ * نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ»، کسانی که حاکمیّتِ خدای متعال را، مالکیّتِ خدای متعال را قبول کرده‌اند و در این حرف استقامت ورزیدند زمانِ مرگشان ملائکه نازل می‌شوند که به این بنده‌ی خدایی که در حالِ احتضار است دلگرمی بدهند، مژده بدهند، دلِ او را شاد می‌کنند، می‌گویند: نگران نباشید، نسبت به گذشته‌تان هم محزون نباشید، انسان نسبت به گذشته غصّه می‌خورد که چرا فلان کار را نکرده است، چرا فلان چیز را از دست داده است، نسبت به آینده هم نگران است، چه بر سرِ من می‌آید؟ ملائکه بطورِ جمعی نازل می‌شوند و به انسانِ مؤمنی که در حکومتِ خدای متعال زندگی کرده است و  از حکومت خدای متعال تخطّی نکرده است و از قوانینِ خدای متعال تخلّف نکرده است می‌گویند که غصّه نخورید و نگران هم نباشید، آمده‌ایم به شما مژده بدهیم، «أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ» درِ بهشت به روی شما باز است.

ولی خدای متعال در ادامه نکته‌ای را به ما متذکّر می‌شود، «نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا»، شما هر کار خیری که انجام بدهید خدای متعال شما را تنها نمی‌گذارد، ملائکه شما را در نمازتان یاری می‌کنند، ملائکه شما را در زکات دادنتان یاری می‌کنند، ملائکه با شما در حج رفتنتان همراه هستند، وقتی به جبهه می‌روید ملائکه شما را کمک می‌کنند.

خدای متعال در جنگ بدر ملک فرستاده است، قرآن کریم هم این موضوع را می‌فرماید، «أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلَائِکَهِ»[۱۲]، در جنگ حنین ملک فرستاده است، در جنگ احد ملک برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از آسمان شمشیر آورده است، رضوان بین آسمان و زمین فریاد می‌زد «لا فَتى اِلاّ عَلِىّ، لا سَیفَ اِلاّ ذُو الفَقار»[۱۳].

روایتی از جنگ ۳۳ روزه

در این جنگ ۳۳ روزه‌ی حزب الله قهرمان، این ابرقهرمان عرب، سیّد مقاومت، سیّد حسن نصرالله نصره الله حفظه الله ایّده الله اعزه الله ادامه الله، این بزرگ‌مرد، این عالِمِ جلیل القدر، این پسرِ پاک پیامبر، این انسانِ ولایتمدار به معنای واقعی کلمه از یارانِ خود نقل می‌کنند که یکی از یارانی که ظاهراً نامِ او «حاج خلیل» بوده است گفته بود که هواپیماها و هلیکوپترهای اسرائیل امان را از ما گرفتند، به گونه‌ای که هواپیماهای ما آن‌ها را نمی‌گرفت، آن‌ها رادار گریز بودند، می‌زدند و می‌رفتند، خسته شده بودند، سیّد از حضرت آقا اجازه گرفته بودند که اجازه بدهید دیگر نمی‌توانیم، حضرت آقا فرمودند: استقامت کنید خدای متعال شما را پیروز می‌کند، حال اینکه از کجا فرموده بودند، حال اینکه حضرت آقا به کجا وصل هستند… گویا صاحب دارند، گویا سیمِ ایشان وصل می‌شود، گویا گاهی یک مطالبی می‌فرمایند که در شرایطِ عادی علمی نیست ولی خدای متعال همان را واقع می‌کند، مثلِ پیشگویی‌های حضرت امام در مورد شوروی و خیلی چیزهای دیگر، ایشان هم همینطور هستند، سیمِ ایشان وصل است، به ایشان می‌گویند، به ایشان اطلاع می‌دهند، به ایشان دلگرمی می‌دهند، این بزرگوار حاج خلیل می‌گوید وقتی شرایطِ ما اینطور شد بچّه‌ها در حالِ جنگ روزه گرفته بودند ولی من روزه نبودم، وقتی این‌ها می‌خواستند افطار کنند من رفتم تا نماز بخوانم ولی فشارِ روحی به من خیلی زیاد بود، همین که نماز را خواندم خوابم برد، در عالَمِ رؤیا حضرت زینب سلام الله علیها را دیدم، رفتم و سلام عرض کردم، گوشه‌ی چادرِ ایشان را گرفتم و از ایشان تقاضای کمک کردم، حضرت زینب سلام الله علیها دلداری دادند و فرمودند: ما هم مصیبت کشیدیم، ما  را هم قتل عام کردند، دیدم خودِ حضرت زینب سلام الله علیها زیاد بلا کشیده است، گفتم: ما طاقتِ شما را نداریم! ایشان فرمودند: چه کنم؟ گفتم: ما پیروزی می‌خواهیم! فرمودند: حال که اینطور است به نزدِ مادرِ من برو… نگاه کردم و دیدم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آنجا هستند، به نزدِ ایشان رفتم…

این‌ها را روی حساب می‌گویم، دشمن جنگِ روانی دارد و می‌خواهد شما را خسته کند، خیال می‌کنند حال مثلاً تهدید کرده‌اند که تحریم می‌کنند چه می‌شود، ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داریم، ما صاحب داریم، ما خدای متعال را داریم، خدای متعال که امتحانِ خود را داده است، خدای متعال را که نباید دوباره امتحان کرد…

می‌گوید: به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مراجعه کردم و عرضه داشتم: بی‌بی! به دادِ ما برس! ایشان فرمودند: چه کنم؟ عرض کردم: آن‌ها ما را می‌زنند و ما نمی‌توانیم آن‌ها را بزنیم، آن‌ها رادار گریز هستند، فرمودند: حال چه می‌خواهی؟ عرض کردم: می‌خواهم این‌ها را بزنیم، ایشان فرمودند زدیم!

وقتی من بیدار شدم پیشِ این عزیزانِ روزه‌دار آمدم که بگویم همچنین خوابی دیدم، ناگهان تلفن زنگ زد، معلوم شد در همان لحظه‌ای که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند زدیم یک گلوله‌ای را… آن کسی که زده بود گفته بود که من دیدم این موشکی که در دستِ من است در حالِ گرم شدن است و صدا می‌دهد، دستِ خود را به ماشه بردم و رفت، و همان به آن هلیکوپتر خورده بود و زمانی که این هلیکوپتر ساقط شد این‌ها بهم ریختند و تصوّر کردند که ما به یک سلاحی دست پیدا کردیم که حتّی هلیکوپترهای رادار گریزِ این‌ها را هم می‌زنیم! و زمانی که این هلیکوپتر ساقط شد این‌ها روحیه‌ی خود را بکلّی از دست دادند، همان شبانه بعضی از کشورها را واسطه قرار دادند و منّتِ حزب الله را کشیدند که آتش بس واقع شد.

نتیجه‌ی عدمی اعتماد به خدای متعال

«نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا»، می‌گوید اگر شما در خطّ ما باشید ما با شما همراه هستیم و شما را کمک می‌کنیم.

وقتی نماز شب می‌خوانید این ملک است که می‌آید و شما را بیدار می‌کند و دلِ شما را قرص می‌کند، وقتی به حج می‌روید ملائکه هستند که… ما در همه‌ی این موارد روایات داریم…

چرا ما خطّی که خدای متعال نیروهای نامرئی می‌فرستد و ما را تشویق می‌کنند و ما را در قبولیِ عملمان کمک می‌کنند و ما را حمایت می‌کنند تا کار به انجام برسد رها کنیم و به سراغِ دشمن برویم؟ دشمنی که وعده می‌دهد و عهدشکنی می‌کند!

حال در این رابطه هم آیه سوره مبارکه حشر را برای شما بخوانم: «کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ»[۱۴]، می‌گوید الآن بیا این یک بست را بزن، این یک شیشه را بکش، یک مرتبه است و اشکالی ندارد، همینکه تسلیم شدی و تو را معتاد کرد یک ضربه هم می‌زند و می‌گوید برو که من اصلاً تو را قبول ندارم!

در قراردادهای سیاسی هم همینطور است، دشمن فریب می‌دهد و می‌گوید حال که شرایطِ تو بد است بیا و فلان باج را به ما بده و دست از پیشرفتِ علمیِ هسته‌ای خودت بردار و ببر در کاری که آباد کرده‌ای بتن بریز و کرده‌های خودت را زیرِ پاهای خودت لِه کن تا من اقتصادِ تو را درست کنم، طرف هم باور می‌کند و می‌آیند جشن می‌گیرند و پایکوبی می‌کنند که چه قرارداد و چه امضایی، امریکا با ما قرارداد بست و ما خیلی مهم هستیم، همینکه شما کارهای خودتان را یک طرفه انجام دادید می‌آید قرارداد را پاره می‌کند و می‌گوید گم شو!

این کارِ دشمن است، تازگی هم ندارد، قرآن کریم می‌گوید اگر در خطّ خدای متعال بودی هم خودِ خدای متعال حامی است «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَیُثَبِّت أَقدامَکُم»[۱۵]، هم قشون می‌فرستد، «نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا»، ملائکه می‌گویند در حیاتِ دنیا ما در کنارِ شما بودیم و ما شما را یاری می‌کردیم و ما اقتصادِ شما را رونق می‌دادیم و ما باران را نازل می‌کردیم و ما حاصلِ شما را رویش می‌دادیم، از این طرف در خطّ خدای متعال باشید، تحتِ ولایت باشید خدای متعال ناصر است، ائمه‌ی اطهار علیهم السلام پشت و پناه هستند، ملائکه هم در کنارِ شما شما را کمک می‌کنند، اما اگر تسلیمِ دشمن شدید، برجامِ اول را بردید و برجام دوم و سوم و… مدام فشار آوردید که مردم بیایند و تسلیم بشوند، این تسلیم شدن چه فایده‌ای داشت؟

آیا برجام برای شما ارزانی آورد؟ آیا به شما چیزی دادند؟ آیا به قول‌های خودشان پایبند بودند؟ باز هم سخت می‌گیرید که باز هم برویم و مذاکره کنیم؟ مگر انسان چند مرتبه ذلیل می‌شود تا بر سرِ او بزنند؟

«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ * نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ ۖ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ»[۱۶].

روضه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت عباس علیه السلام

دلِ من امشب هوای مدینه کرده است و می‌خواهیم از مدینه به کنارِ نهر علقمه بیاییم… می‌خواهیم به یک فرمانده‌ی قهرمان و غیرتی متوسّل بشویم، در این شرایط، این همه جوان، این همه مشکلات، می‌خواهیم به باب الحوائجِ بین المللی متوسّل بشویم…

از امام صادق علیه السلام سوال کردند مادرِ شما جوان بود…

آقای من! امام زمان! من برای خودِ شما روضه می‌خوانم…

مادرِ شما ۱۸ ساله بودند، فرزندانِ خردسال داشتند، چه بیماری‌ای عارض شد که وجودِ نازنین ایشان در ۱۸ سالگی پرپر شدند؟… ناله‌ی امام بلند شد… فرمودند: والله مادرِ من با أجلِ طبیعی از دنیا نرفت، مادرِ مرا کشته‌اند… عرض کرد: آقا! اینطور که من شنیده‌ام مادرِ شما آسیب‌های بدنیِ متعدّدی داشتند، در به پهلوی ایشان خورده بود، بینِ در و دیوار… من نمی‌دانم چه شد…

وای من و وای من و وای من      میخ در و سینه‌ی زهرای من

آقا! آیا می‌شود شما بفرمایید کجام آسیب بود که مادرِ شما را از پای درآورد؟…

امام در حالی که اشک می‌ریختند و گریه می‌کردند فرمودند: سببِ قتلِ مادر غلافِ شمشیری بود که به پهلوی ایشان می‌زدند…

هم بازوی ایشان ورم کرد، هم پهلوی آسیب‌دیده‌ی ایشان زیرِ این ضربه‌های غلافِ شمشیر آنچنان فشار آمد که بچّه‌ی ایشان افتاد… محسنِ ایشان شهید شد…

بی‌بی جان! اگر بازوی شما ورم کرد دستانِ حضرت اباالفضل علیه السلام قطع شد… می‌گویند حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام به کنارِ نهرِ علقمه آمدند، از ذوالجناح پیاده شدند، چیزی را برداشتند و می‌بوسیدند… اطرافیان تصوّر کردند که ورقی از قرآن کریم است… جلو رفتند و دیدند دستانِ قلم شده‌ی حضرت عباس علیه السلام است…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

دعا

خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم می‌دهیم، تو را به جلالت و وجاهت باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام قسم می‌دهیم که امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! ما را دشمن‌شاد نکن.

خدایا! عزّت و اقتداری که به نظامِ ما داده‌ای، اول قدرتِ منطقه است، و جزوِ قدرت‌های بزرگِ بین المللی است، به برکتِ خونِ شهیدان و استقامت و پرچمِ ولایت، خدایا! این اقتدار و این استقلال را روزافزون بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم هر خطر و توطئه‌ای این کشور و این استقلال و این عزّت و این اقتدار و ولایت و نظام و معنویّت و فرهنگِ ولایی و توسّل را تهدید می‌کند دفع بفرما.

خدایا! حوائجِ این جمع، حوائجِ ملتمسین برآورده بفرما.

خدایا! ظهور امام زمان ارواحنا فداه را در زمانِ ما قرار بده.

خدایا! حسرتِ دیدارِ جمالِ حضرت مهدی ارواحنا فداه را بر دلِ ما مگذار.

خدایا! قرضِ مقروضین اداء بفرما.

خدایا! جوانانِ عذب را به خاندان و تشکیل خانواده برسان.

خدایا! تو را به محمد و ال محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم که به بیکارها شغلی با درآمدِ حلال روزی بفرما.

خدایا! سایه پر برکتِ رهبرِ بزرگوارمان را مستدام بدار.

خدایا! شبِ جمعه است و امواتِ ما هم منتظرِ احسان هستند، پدر و مادر و ذوی الحقوقِ ما را ببخش و بیامرز.

خدایا! امام و شهدا را همیشه از ما راضی بدار.

خدایا! عاقبتِ امرمان را ختم به خیر بگردان.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


 پی نوشت:

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه فصلت، آیات ۳۰ و ۳۱

[۳] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷۲ (وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ)

[۴] سوره مبارکه یاسین، آیات ۶۰ و ۶۱

[۵] سوره مبارکه حمد، آیه ۶

[۶] سوره مبارکه انسان، آیه ۳

[۷] سوره مبارکه احقاف، آیه ۳۰ (إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَهُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّهِ الَّتی کُنتُم توعَدونَ)

[۸] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۶ (لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)

[۹] سوره مبارکه احقاف، آیه ۱۳ (إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ)

[۱۰] سوره مبارکه یونس، آیه ۶۲

[۱۱] اسرار الصلاه، صفحه ۱۹ (لَو عُلِمَ المُدبِرونَ عَنّی کَیفَ اشتِیاقِی بِهِم وَ انتِظارِی إلی تُوبَتِهِم لَماتُوا شُوقاً الیّ و لَقُطعت أوصالِهم)

[۱۲] سوره مبارکه انفال، آیه ۹ (إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلَائِکَهِ مُرْدِفِینَ)

[۱۳] کافی، جلد ۸، ص ۱۱۰

[۱۴] سوره مبارکه حشر، آیه ۱۶

[۱۵] سوره مبارکه محمد، آیه ۷ (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَیُثَبِّت أَقدامَکُم)

[۱۶] سوره مبارکه فصلت، آیات ۳۰ و ۳۱