«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدّمه

«وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا».[۲]

تقدیم به آستان مقدّس حضرت علی بن موسی الرّضا علیه آلاف التّحیه و الثّناء و روحی فداه صلوات ختم بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

خداوند عزیز عالم را آیه معرّفی کرده است، تمام ذرّات خاک و کراتِ افلاک آینه هستند، چه چیزی در این آینه دیده می‌شود؟ خدا! چه کسی می‌بیند؟ کسی که دو چیز داشته باشد، قلب و گوش.

انسان یا باید عارف باشد و دلِ انسان ببیند، یا باید عالِم باشد و گوشِ او بشنود و با شنیدنِ حقایق، خود را بسازد تا خدای متعال را در همه چیز و در همه جا ببیند.

خدای متعال در خلقِ خود تجلّی کرده است، اینکه خدای متعال عالَم را آینه قرار داده است برای این است که بشر بتواند در این آینه جمال گمشده‌ی خودش را، دلبرِ خودش را، الهِ خودش را، خدای خودش را ببیند، و می‌شود خدای متعال را دید.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: «ما کُنْتُ اَعْبُدُ رَبّا لَمْ أرَهُ»،[۳] من خدایی را که نبینم عبادت نمی‌کنم. اما اشتباه نکنید، «لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشاهَدَهِ الأبصارِ» خدای متعال با هیچ چشم سری دیده نمی‌شود، خدای متعال را با کدام چشم می‌توان دید؟ با چشمِ سِرّ.

چشم دل باز کن که جان بینی       آنچه نادیدنی است آن بینی

اگر بنده‌ی دنیا باشی

کسی که با خدای متعال نیست، خدای متعال زندگی را هم در اینجا برای او زندان می‌کند، اگر قصر داشته باشد، اگر ویلا داشته باشد، اگر باغ‌های بزرگ داشته باشد، اگر ثروتِ قارون داشته باشد، اگر قدرتِ فرعون داشته باشد، اگر امکانات شَدّاد داشته باشد باز هم به او خوش نمی‌گذرد، خدای متعال جگر او را همیشه خون می‌کند، «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا»،[۴] خودِ خدای متعال اینطور آفریده است، دنیا را مأمور کرده است که هر کسی بنده‌ی دنیاست، دنیا بنده‌ی خود را اسیر می‌کند، او را بیچاره می‌کند، اما هر کسی که بنده‌ی خدا باشد دنیا به او خدمت می‌کند، دنیا در اختیار کسی است که او در اختیار خدای متعال است.

از این جهت ظاهر را نبینید، انسان از کنارِ بیمارستان رد می‌شود، این درخت‌های سرو را می‌بیند، محیطِ باز را می‌بیند، می‌گوید: خوشا بحالِ این‌ها! اما اگر بداند که اینجا بیمارستان است و بیمارها در اینجا ناله می‌کنند، هیچ وقت نمی‌گوید خوشا بحالِ این‌ها.

این‌هایی که دنیا دارند، انسان از دور خیال می‌کند که خبری هست ولی واقعاً در مرض هستند، در مریض‌خانه هستند.

پیغمبران و هادیان الهی

خدای متعال برای محبّتی که به خلق خود یعنی بشر دارد هادیانی فرستاده است، راهنمایانی فرستاده است که این‌ها به چند دسته تقسیم می‌شوند.

یک گروه از هادیان که قافله‌ی توحید را به خدا می‌رسانند و به زیارت الهی می‌برند «نبی» نام دارند، نبی از نبأ است، نبأ به معنای خبر است، نبی از نبو است، نبو یعنی بلند، اگر بگوییم نبی از خبر است، یعنی کسی که رادارِ درونِ او از عالَمِ غیب خبر می‌گیرد، این رادار دائماً فعال است و از باطنِ عالم و از غیب عالَم و خدای کائنات خبر می‌گیرد و این اخبار را به مردم هم ارائه می‌کند.

گروه دوم «رسول» است.

رسول کسی است که علاوه بر اینکه خبر می‌گیرد، مکلّف است که این خبر را به بندگان خدا ارائه کند، به این‌ها آدرس بدهد، راه درست را، که خدای متعال این راه درست را می‌رساند، راه درست را نشان بدهد، راه نادرست را هم نشان بدهد. یعنی هم راه جهنّم را بلد است، در مقابل جهنّم تابلوی ورود ممنوع می‌زند و به شما می‌گوید که اینجا خطرناک است و قدم نگذارید. هم راه بهشت را بلد است، این واجبات تابلوهای یک‌طرفه است، وقتی به اینجا وارد شدید باید تا آخر بروید، اینجا راهِ برگشت ندارد، واجبات و محرّمات خطوط قرمز هستند.

رسولان الهی آمده‌اند که شریعت را، قانون را، برنامه را، هندسه‌ی زندگی را در اختیار بشر قرار بدهند، زندگی را با جدولی که این جدول مسیرهای راست و کج را در اختیار ما قرار می‌دهد.

خودِ رسولان دو گروه هستند، عدّه‌ای اولوالعزم هستند و عدّه‌ی دیگری غیراولوالعزم هستند، رسولان اولوالعزم آن‌هایی هستند که علاوه بر اینکه نبوّت دارند، رادار دارند، خبر می‌گیرند، همیشه وصل هستند و از دریا مایه می‌گیرند، پرچم دارند و این پرچم را برای جمع کردنِ مردم زیر این پرچم و هدایت مردم بدست گرفته‌اند، کتاب هم آورده‌اند، شریعت آورده‌اند.

پنج پیغمبر صاحبان شریعت هستند، حضرت نوح علیه السلام، حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام، حضرت موسی کلیم الله علیه السلام، حضرت عیسی بن مریم سلام الله علیه، خاتم آنان هم تاج انبیاء حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلّم است.

این پرچم نبیّ مکرّم اسلام پرچمِ عالَمی است، یعنی زیر پرچم پیغمبر خدا هم صد و بیست و چهار هزار پیغمبر هستند، که اگر این نبود شریعتِ همه نابود می‌شد، این آمده است و گذشته‌ها را حفظ می‌کند، تأیید می‌کند، تسبیح می‌کند. نسبت به آینده هم تا دامنه‌ی قیامت، اوصیای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با قرآنی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آورده است قرین هستند، قرآن و اوصیای پیغمبر از هم جدا نمی‌شوند.

یکی از توصیه‌هایی که بزرگان ما در تلاوت قرآن می‌کنند این است که می‌گویند به حکمِ اینکه پیغمبر خدا فرموده است «کتاب خدا و عترت من هرگز از یکدیگر جدا نمی‌شوند»، یکی از دلایلی که ما الآن امام زمان ارواحنا فداه داریم، ما صاحب داریم، ما ولی داریم، ما سرپرست داریم، همین حدیث است، این حدیث در حکمِ قرآن است، چون متواتر است، همه‌ی شیعیان و اهل سنّت نقل کرده‌اند، هیچ کسی تردید ندارد که این حدیث از دو لب مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای عالمیان اعلان شده است که من در حال رفتن هستم و دو چیز برای شما می‌گذارم، دو پایگاه نجات به شما معرّفی می‌کنم، بعد از من دو پناهگاه دارید، دست از این‌ها برندارید، ولی این دو پایگاه از یکدیگر قابل انفکاک نیستند، یکی از آن‌ها قرآن است و دیگری هم عترت.

تا زمانی که قرآن هست عترتی که عدلِ قرآن است باید باشد، اگر امام زمان ارواحنا فداه نباشند قرآن بدونِ عترت است، در این صورت حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دروغ درمی‌آید، در حالی که امکان ندارد.

یکی از دلایلی که ما برای وجود امام زمان ارواحنا فداه بصورت قطعی داریم همین است، علاوه بر آیاتی که صراحت دارد، فرمود: «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»،[۵] هر قومی هدایت‌کننده دارد.

هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌خواستند این آیه را به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بفرمایند وضو گرفتند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را صدا زدند و با وضو دست به سینه‌ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گذاشتند و فرمودند: «أنتَ الهَادِی».

خدای متعال در آیه فرموده است که پیغمبر منذر است، پیغمبر بیدارگر است، پیغمبر هشداردهنده است، پیغمبر مؤسس است، پیغمبر تأسیسِ جامعه اسلامی و امّت می‌کند، ولی دلبری برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم راه را ترسیم کرده‌اند ولی همه با دیدنِ راه که راه نمی‌روند، کسی راه می‌رود که یک جذبه‌ای او را ببرد، آن جذبه برای ولایت است که باطنِ پیغمبر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم امام هم هستند، خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ولایت دارند، اما در ظاهر تا زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودند همه را دور خود جمع کرده بودند، حتّی منافقین را، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مأمور نبودند پرده را بردارند و منافقین را رسوا کنند، ولی همینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رفتند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه محک شدند، فقط مؤمن بود که به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دل می‌داد، آن‌هایی که ایمان نداشتند با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه همراهی نکردند، اکسیرِ امامت و ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فقط حلالزاده‌ها و پاک‌طینت‌ها را جذب می‌کند، ولی حرامزاده‌ها و خبیث‌ها جذبِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نمی‌شوند.

لذا شما در دعای ندبه می‌خوانید: «وَلَوْلا أَنْتَ یَا عَلِیُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِی»،[۶] علی جان! اگر تو نبودی، بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مؤمنین شناخته نمی‌شدند.

قبولِ ولایتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه محکِ ایمان است، محبّت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و اولاد طاهرین ایشان محک ایمان است.

این اولوالعزم‌ها کتاب آوردند، شریعت آوردند.

امام کیست؟

بعد از مسئله‌ی نبوّت و رسالت و شریعت و اولوالعزم بودن، خدای متعال یک چراغ و خورشید و نجم هدایت دیگری را معرّفی کرده است و آن هم امام است.

امامت صراط مستقیم است، امام کیست؟ امام چه ویژگی‌هایی دارد؟ امام چه شرایطی دارد؟ امام چه رتبه و منزلتی دارد؟

اگر کسی قرآن‌پژوه باشد می‌تواند فی الجمله از قرآن کریم استفاده کند، بعد هم از روایات، مخصوصاً حضرت علی بن موسی الرضا المرتضی علیه آلاف التّحیّه و الثناء که خاک قدمشان را بر سرِ ما ایرانی‌ها ریختند و به ما افتخار دادند و به ایران آمدند، امام رضا علیه السلام شخص نبودند، امامت آمد، ولایت آمد، نور خدا آمد، حقیقتِ دین آمد، محکِ ایمان آمد، اکسیرِ قلب‌های پاک آمد، امام رضا علیه السلام حقیقتِ الهی و ملکوتی و لاهوتی هستند، حضرت علی بن موسی الرضا المرتضی علیه آلاف التّحیّه و الثناء با آمدنشان فهمِ حقیقتِ امامت برای ایرانی‌های خوش‌ذوق و خوش‌سلیقه و خوش‌پسند را تسهیل نمودند.

حال امام چه ویژگی‌هایی دارد؟

در قرآن کریم از آیه «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» با توضیحاتی که مفسرین و روایات ما داده‌اند، خصوصاً علامه بزرگوار و افتخار حوزه‌های علمیّه و افتخار عالم دانشگاه در جهان، علامه طباطبایی که هم ریاضی‌دان بزرگ بود، مهندس عالیقدر بود، عارف واصل بود، فقیهِ ارزشمند بود، حکیم دوران بود، و در عین حال محدّث بود، محقق بود، مدرّس بود، معلّم بود، و مزکّیِ نفوس بود، علامه طباطبایی اعلی الله مقامه الشّریف آقای حسن‌زاده رضوان الله تعالی علیه را ساخت، علامه مصباح رضوان الله تعالی علیه را ساخت، آسیّد عبدالله تهرانی که خیلی در جامعه مشهور نبود، ولی از اولیاءالله بود و در دامان علامه طباطبایی پرورش یافت. مرحوم آقای پهلوانی، هر دو برادر، هم آشیخ علی آقای سعادت‌پرور پهلوانی، هم آشیخ حسن سعادت‌پرور پهلوانی که در تهران در یک خانه‌ی بسیار محقر در جنوب تهران زندگی کرد، در همان خانه به من می‌گفت که خدا را شکر می‌کنم که هیچ چیزی در دنیا ندارم. ولی دلِ وصلی داشت، اشکِ زلالی داشت، صاحبِ باطن بود.

برقِ وجود آقای طباطبایی همه‌ی این‌ها را جذب کرده بود.

در ارتباط با این آیه کریمه «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ» توضیحات بسیار مستندی دارد که امامت هم از نبوّت، هم از رسالت و هم از شریعت بالاتر است.

عرفا می‌گویند که شریعت، طریقت، حقیقت.

شریعت دالانِ ورودی برای رسیدن به مقام فناء است، انسان ابتدا باید متشرّع باشد و از این در وارد شود، بعد راه به روی او نشان داده می‌شود، راهِ انسان راهِ از اینجا تا مشهد یا از اینجا تا مکه نیست، راهِ دل است، باید به خدا برسیم، خدا در مکان نیست که ما برویم و در مسجد خدا را پیدا کنیم، باید دل به خدا برسد، «قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ»،[۷] این دلِ توست که باید خانه‌ی خدا باشد، خدا را باید در دل پیدا کنی، دلِ تو باید گنجینه‌ی اسماء الهی و اسرارِ پروردگار عالمیان بشود.

امام مقامی دارد که فوقِ مقام انبیاء علیهم السلام است، نگویید پس امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بالاتر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، نه، پیغمبر ما امام بود، پیغمبر ما ولایت مطلقه داشت و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در ولایتِ خود مأموریت داشتند که باطنِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در ظاهرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تجلّی کند.

لذا امامت مقامِ بالایی است.

چند نکته راجع به حضرت علی بن موسی الرّضا سلام الله علیه به خدمت شما عرض می‌کنم که چطور امام جلوه‌ی خداست. امام مظهرِ «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ»[۸] است، امام ازلی و ابدی است، امام احاطه بر وجودِ ما دارد، امام شاهدِ خلوت‌های ماست، امام از نیّت‌های ما اطلاع دارد، چیزی در عالم بر امام مکتوم نیست، امام همه جا در ظاهر و باطن حضور دارد، حضورِ امام حضورِ قراردادی نیست، حضور امام حضورِ عینی است، آن حضوری که جانِ من و شما در سلول‌های بدنِ ما دارند، امام جانِ همه‌ی کائنات است و همه‌ی عوالم مانند سلول‌های بدنِ ما در محضرِ امام هستند.

در این جهت دو آیه از سوره مبارکه توبه که تکرار هم هست به خدمت شما تلاوت می‌کنم که اگر یک آدم تکفیری، یک آدم ظاهربین به شما بگوید که این حرف‌ها چیست و شما در مقام امام غلو می‌کنید و امام را از بشریت بالا می‌برید، می‌گوییم خدایی که امام را بالاتر از ما قرار داده است، چیزی به امام داده است که هیچ کسی نمی‌تواند اکتساب کند، امامت اکتسابی نیست، امامت دانشگاه ندارد، امامت استاد و کتاب و دوره ندارد که کسی بتواند با آموزش امام بشود، بر طبق آیه‌ای که خواندم خدای متعال در آخرِ عمرِ حضرت ابراهیم علیه السلام این مقام را به ایشان عطاء کرد، «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»، یک روحی بود، یک وجودی بود، یک رتبه‌ای بود که حضرت ابراهیم علیه السلام بالا رفت و حال روح القدس در وجود او اتّحاد پیدا کرد، نورِ الهی است.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: معرفت من به نورانیت، معرفت به خداست.

این نور خدا در وجود امام تجلّی می‌کند، وجودِ او وجودِ نوری است، هیچ چیزی از او اکتسابی نیست، همه چیزِ او لدنّی است، علم امام علم خداست، قدرت امام قدرت خداست، اراده‌ی امام اراده‌ی خداست، نظرِ امام نظرِ خداست، و درواقع امام زمان ارواحنا فداه به هر کسی که نظر می‌کند خدای متعال به او نظر می‌کند، او عین الله الناظره است، او أذن الله الواعیه است.

آیه سوره توبه این است: «وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ»،[۹] پیغمبر من! به امّت خودت بگو که عمل کنند، آمده‌ایم که کار کنیم، عمر ضایع نکنیم.

جوان عزیز! برادر من! خواهر من! این جوانی ماندگار نیست، یک سرمایه‌ای است که به تو داده‌اند که در جوانی به مقامات برسی. این نیرو، این انرژی، این فرصت، این قدرت را صرف کنی و بالا بروی، در زمین نمان، تو زمینی نیستی، زمین پایگاهِ پرتابِ شماست، آمده‌ای که از اینجا پَرّان بشوی.

بار دیگر از ملک پرّان شوم         آنچه از وهم ناید آن شوم

انسان باید بالا برود، اینجا پایگاهی است که انسان از اینجا پرواز می‌کند، اینجا فرودگاهِ شماست، ملائکه اینجا فرود می‌کنند و بعد هم به سوی خدا عروج می‌کنند، خدای متعال شما را از اینجا آورده است «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ».[۱۰]

فرمود: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ»،[۱۱] امامت نورالله است، امامت وجه الله است، «أَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»،[۱۲] این نشانه‌ی بیکرانگی امام است که جلوه‌ی کاملِ خدای متعال است، امام در تمام مکان‌ها وجود دارد.

رضا به دست امام رضا علیه السلام است…

حال در اینجا یک داستانی راجع به امام رضا علیه السلام به محضر شما تقدیم بدارم که ان شاء الله حضرت رضا علیه السلام بپسندند و به ما هم رضا بدهند.

این دعای تعقیبات نماز را خیلی جدّی بگیرید، «رَضیتُ بِاللَّهِ رَبّاً، وَبِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وآلِهِ نَبِیّاً، وَبِالإِسْلامِ‏ دیناً» که در مفاتیح هم هست و خیلی‌ها می‌خوانند، هنگام مرگ احتیاج داریم، آنجا که تلقین می‌کنند، مهم‌تر از تلقین عادتِ جانِ ماست، بالاخره ملائکه می‌آیند و از ما از امام سؤال می‌کنند، انتهای این دعا این است که من به امامت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه راضی هستم، تا امام زمان ارواحنا فداه اینطور عرض می‌کنیم، بعد عرض می‌کنیم: «اَللّهُمَّ اِنّى‏ رَضیتُ بِهِمْ اَئِمَّهً، فَارْضَنى‏ لَهُمْ» خدایا! من به امامتِ این حضرات راضی هستم.

امام رضا علیه السلام هستند که باید این مقامِ رضا را امضاء کنند، اصلاً خدای متعال مُهرِ رضا را به دست حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام قرار داده است، هر کسی که می‌خواهد در زندگی آرامش پیدا کند، از تشویش و بدبختی نجات پیدا کند، باید دامان امام رضا علیه السلام را بگیرد. هم در قیامت مسئله‌ی رضا با امام رضا علیه السلام تأمین می‌شود…

این حدیث حدیث نبوی است: هر کسی آرزو دارد روز قیامت در آن عرصه‌های وحشتناکی که گنهکارها در آنجا وضع بدی دارند، اگر دوست دارد در عرصه‌های محشر در میانِ اولین و آخرین، مقامِ رضا داشته باشد، یعنی هم ما راضی باشیم و هم خدا راضی باشد، اگر می‌خواهید روز قیامت از ملاقات الهی هم شما خشنود باشید و هم خدا از شما خشنود باشد دامانِ امام رضا علیه السلام را بگیرید، از امام رضا علیه السلام جدا نشوید، خدای متعال مُهرِ رضا را به دست حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام داده است.

در زندگی هم هر کسی از سرنوشت خودش نارضایتی دارد، رابطه‌ی او با امام رضا علیه السلام ضعیف است، هر کسی با امام رضا علیه السلام مأنوس است…

شما در زیارتنامه‌ی امام رضا علیه السلام اینطور عرض می‌کنید: «السلام علیک یا غریب الغرباء و یا انیس الغرباء»، امام رضا علیه السلام انیس هستند، با امام رضا علیه السلام انس بگیرید، امام رضا علیه السلام را فراموش نکنید، در تمام لحظات‌تان با امام رضا علیه السلام نجوا داشته باشید، این صلوات خاصّه‌ی امام رضا علیه السلام را داشته باشید.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند: اگر کسی می‌خواهد روز قیامت در مقام رضا باشد از امام رضا علیه السلام جدا نشود.

نقل داستانی از مرحوم آشیخ حبیب الله گلپایگانی اعلی الله مقامه الشّریف

بزرگواری از اولیای الهی به نام مرحوم آشیخ حبیب الله گلپایگانی است که یکی از شبستان‌های مسجد گوهرشاد به نام ایشان است.

ایشان مریض می‌شوند و ایشان را به بیمارستان می‌برند، هنگامی که حال وخیمی داشت ناگهان دلِ او روی تخت بیمارستان می‌شکند… خوشا بحال کسی که دلِ او بشکند، هر ظرفی بشکند بی‌قیمت می‌شود، بجز ظرفِ دل، ظرف دل زمانی قیمت پیدا می‌کند که بشکند، و تا زمانی که ظرف دل نشکند انسان وصل نمی‌شود. آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف می‌فرمودند: وقتی به زیارت می‌روید سعی کنید جلوی دروازه‌ی امامی که می‌خواهید زیارت کنید سر به دیوار بگذارید و اذن دخول بخوانید، اگر هنگام اذن دخول دلِ شما شکست و اشک شما جاری شد معلوم می‌شود که امام اذن می‌دهد، اما اگر دل نشکست دیگر معلوم نیست که ما زائر باشیم، امام در را باز کرده است و می‌روید، قاطی می‌شوید و میهمان هستید و پناهنده شده‌اید ولی ممکن است شما را جزو زائرین ننویسند، اگر دل شکست شما وصل شده‌اید، زیارت به معنای ملاقات است، چه زمانی معلوم می‌شود که من به ملاقات امام رضا علیه السلام رسیده‌ام؟ جسم ما که به جسم امام رضا علیه السلام نمی‌رسد، باید دلِ ما به نورِ امام رضا علیه السلام برسد، و این موضوع با شکستگی دل معلوم می‌شود…

سیم مرحوم آشیخ حبیب الله گلپایگانی روی تخت بیمارستان وصل می‌شود، اشک ایشان جاری می‌شود و عرضه می‌دارد: یا علی بن موسی الرضا! چهل سالِ تمام است که اولین نفری که به حرم شما وارد می‌شود من هستم…

قبل از انقلاب دربِ حرم حضرت رضا علیه السلام شب‌ها بسته بود و نزدیک صبح در را باز می‌کردند. درب حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها هم بسته بود، ما با مرحوم آیت الله العظمی آقای نجفی مرعشی خیلی مسابقه می‌گذاشتیم، ولی نشد ما جلوتر از ایشان پشت درِ حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها باشیم، می‌رفتیم و می‌دیدیم که این مرجع تقلید عبای خود را به سرِ خود کشیده است و مانند گداها پشتِ دروازه‌ی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها نشسته است و منتظر است که در باز شود…

آشیخ حبیب الله گلپایگانی در حرم حضرت رضا علیه السلام این حالت را داشته است. او به امام رضا علیه السلام عرض می‌کند: چهل سال است که اولین کسی که درِ خانه‌ی شما را زده است و وارد شده است من بوده‌ام. چهل سال من آمده‌ام و الآن حال بدی دارم و نوبتِ شماست که یک سری به ما بزنید.

همینکه سیمِ او وصل می‌شود می‌بیند امام رضا علیه السلام تشریف آورده‌اند، یعنی مکاشفه‌ای برای او حاصل می‌شود، می‌بیند یک باغی هست و امام رضا علیه السلام تشریف آوردند و یک دسته‌گل هم بهمراه خودشان آوردند و به آشیخ حبیب الله گلپایگانی دادند.

از آن وقتی که آشیخ حبیب الله گلپایگانی این گل را از امام رضا علیه السلام می‌گیرد، دست او شفاء می‌دهد، هر مریضی با هر مرضی به خدمت او می‌رسید، با این دست شفاء پیدا می‌کرد.

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند…

اگر امام رضا علیه السلام به کسی نگاه کنند اینطور نگاه می‌کنند.

این آشیخ حبیب الله گلپایگانی می‌بیند که در ایام زیارت امام رضا علیه السلام جمعیت زیادی در اینجا هستند، به نظرِ او می‌رسد که چطور می‌شود که امام رضا علیه السلام پاسخِ همه‌ی این‌ها را بدهند، این‌ها از نقاط مختلف آمده‌اند و با زبان‌های مختلف سخن می‌گویند، مگر می‌شود در یک لحظه امام به همه جواب بدهند؟

همینکه این شبهه و ابهام در ذهن او ایجاد می‌شود می‌بیند فضا تغییر کرد، یک نگاهی می‌کند، می‌بیند می‌تواند همه جا را ببیند و کنار هر زائری یک امام رضا علیه السلام وجود دارد.

خدای متعال با همه‌ی ما هست، چطور خدای متعال با همه‌ی ما هست؟ امام رضا علیه السلام با همه‌ی زائرهای خود هستند، این حاج حبیب الله گلپایگانی امام رضا علیه السلام را در کنارِ همه‌ی زائرها دیده بود، دیده بود حضرت رضا علیه السلام مظهرِ خدای متعال است، همانطور که خدای متعال با همه است، امام هم با همه هستند، منتها امام را با حالتِ تمثّل دیده بود، «فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا».[۱۳]

نقل داستانی در بیان مرحوم آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف

مرحوم آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف می‌فرمودند: یکی از صلحا دیده بود هر زائری وارد حرم امام رضا علیه السلام می‌شود خودِ حضرت از او استقبال می‌کنند، و هر وقت از حرم بیرون می‌آیند حضرت رضا علیه السلام بدرقه می‌کنند، و به هر زائری یک لوح سبزی می‌دهند. پرسیده بود: آقا! این چیست که شما به زائرانتان می‌دهید؟ حضرت فرموده بودند: براتِ آزادی از جهنّم.

روضه و توسّل

برادرها! خواهرها! دو ماه بر سرِ سفره‌ی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بودید، دو ماه به شما اشک دادند، دو ماه شما را در دارالشفای خودشان حاضر کردند، شما را از انواع بیماری‌ها مصون داشتند، عدّه‌ای در بیمارستان بودند و حتّی نتوانستند به یک مجلس بروند، ولی شما را دعوت کردند، شما را پسندیدند، شما را بر سرِ سفره‌یشان نشاندند، به شما اشک دادند، به شما سوز دادند، به شما توفیقِ تعظیم شعائر دادند، عاشقانه به سینه زدید، شب گذشته من خودم هم شاهد بودم که چطور گریه می‌کردید، چطور دلِ شکسته دارید، والله که این‌ها را به شما می‌دهند، دلِ شکسته اینطور نیست که هرکه بخواهد بتواند، «وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى»،[۱۴] هرکه می‌خندد خدای متعال می‌خنداند، هرکه گریه می‌کند این خدای متعال است که به او گریه می‌دهد، خدای متعال که به همه گریه‌ی بر حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نمی‌دهد، اشکِ حسینی که به همه نمی‌دهند… ولی آنچه گرفته‌اید را به خودشان بدهید و عرض کنید که برای شما نگه دارند، بگویید امشب شبِ امام رضا علیه السلام است، حتماً مادرشان هم در مجلس حضور دارند و ما می‌خواهیم روضه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را برای امام رضا علیه السلام بخوانیم و روضه‌ی امام رضا علیه السلام را برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بخوانیم…

بگویید بی‌بی جان! این اشک‌هایی که به من داده‌اید را…

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اشک‌های خود را جمع می‌کردند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اشک‌های خود را در یک شیشه‌ای ریخته بودند و هنگام شهادت به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه وصیت کردند که این شیشه‌ها را در کفنِ من بگذار و با من داخلِ قبر قرار بده، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: فاطمه جان! این شیشه‌ها چیست؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: اشک‌های خودم را جمع کرده‌ام…

حال این اشک‌ها را به خودشان امانت بدهید، خودتان و اشک‌هایتان و اعتقاداتتان را به امام زمان ارواحنا فداه بسپارید، امشب مقام رضا بگیرید، دیگر غصه و تشویش و نِق زدن بس است، خدای متعال که برای بنده‌ی خود بد نمی‌خواهد…

شب گذشته به خدمت شما عرض کردم: آقا جان من! امام زمان من! شما صاحب مجلس هستید، ما آرزو داریم که برای شما روضه بخوانیم و با شما گریه کنیم…

شب گذشته عرض کردم که امام رضا علیه السلام شباهت‌هایی به مادرشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دارند، یک شباهت را شب گذشته عرض کردم که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خلوت کردند و از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه درخواست کردند که تو بر من گریه کن…

امام رضا علیه السلام هم خواهران خود را جمع کردند و فرمودند که به من گریه کنید…

یک شباهت دیگر را هم عرض کنم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این روزهای آخر دیگر نا نداشتند، به کمکِ دیوار هم نمی‌توانستند بلند شوند، اما روز آخر به فضّه فرمودند: فضّه! برای من آب بیاور… فضّه خیلی خوشحال شد و گفت که بی‌بی شفاء یافته است و می‌خواهند خودشان کارهایشان را انجام دهند… فضّه آب آورد که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها غسل کردند، اما ننوشته‌اند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چه غسلی کرده‌اند، شاید غسلِ شهادت بوده است، من نمی‌دانم که آیا غسل شهادت است یا نه، شاید هم برای زیارتِ پدر خود غسل کرده‌اند و می‌خواهند به زیارت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بروند…

اما استاد ما می‌گفتند «غَسل» بخوانید نه «غُسل»، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بدنِ مجروحی داشتند، در این مدّت ملاحظه‌ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را می‌کردند، نتوانستند لباس عوض کنند، نتوانستند خون‌آبه‌ها را بشویند، ولی الان قرار است که خود را تمیز کنند، چون بناست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ایشان را غسل دهند… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جراحت‌ها را تمیز کردند، فرمودند: فضّه! برای من لباس نو بیاور…

بی‌بی جان! هنگام عروسی لباس نوی خودتان را دادید، حال می‌خواهید به کجا بروید که لباس نو می‌خواهید…

لباس نو را پوشیدند و فرمودند بگویید حسنین بیایند، حسنین علیهما السلام آمدند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سرِ حسنین را شستشو دادند، سرِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها را شانه کردند، بعد از فضّه خواستند که این بچه‌ها را از اتاق بیرون ببرند، لابد فضّه هم گفت که به کنار روضه‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بروید و دعا کنید مادر شفاء بگیرند…

فضّه این بچه‌ها را به روضه‌ی نبوی فرستاد، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: حال دیگر بستر مرا از کنار دیوار به وسط اتاق بیاور و رو به قبله قرار بده…

فضّه بستر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را وسط اتاق و رو به قبله قرار داد، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمدند و خوابیدند ولی چطور خوابیدند؟

فضّه می‌گوید که من دیدم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دست مبارک خود را زیر صورت خویش گذاشتند…

حدسِ من این است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با دستِ خود این کبودی صورت را گرفته بودند…

فرمودند: لحاف را روی من بکش و خودت بیرون برو که می‌خواهم تنها باشم، چون مادر جوان می‌دانست که بچه‌ها طاقت ندارند جان دادنِ مادرِ جوانشان را ببینند، از این جهت خواستند هیچ کسی کنار ایشان نباشند…

امام رضا سلام الله علیه هم فرمودند: اباصلت! در را باز کن…

اباصلت می‌گوید: وقتی امام رضا علیه السلام از قصر مأمون ملعون بیرون آمدند دیدم آرام ندارند، مدام می‌نشینند و بلند می‌شوند، مدام به خود می‌پیچند… فهمیدم کارِ امام تمام است… درِ حجره را باز کردم، امام رضا علیه السلام مانند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خواستند تنها جان بدهند، اما دلِ من طاقت نیاورد و رفتم و درِ حجره را باز کردم، دیدم یک آقازاده‌ای مانندِ قرص قمر آمده است و پدر را به آغوش کشیده است…

یا امام رضا! شما خواستید تنها جان بدهید اما جوادالائمه سلام الله علیه آمدند…

لا یوم کیومک یا اباعبدالله…

این حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بودند که کسی کنارشان نبود… حضرت زینب کبری سلام الله علیها می‌خواستند بیایند، از بالای تلّ زینبیه می‌دیدند که قاتل ملعون در حالِ تمام کردنِ کار است…

اما آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف می‌فرمودند که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه صدا زدند: خواهرم! به خیمه‌ها برگرد… نگاه نکن… حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه می‌دانستند که حضرت زینب کبری سلام الله علیها طاقت نمی‌آورند…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

دعا

خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و به رأفتِ حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! حاجاتِ همه‌ی حاجتمندان، خاصّه ملتمسینِ ما را برآورده بفرما.

خدایا! مریض‌های منظور و همه‌ی مریض‌ها را شفاء عنایت بفرما.

خدایا! نسل جوان ما را به سامان برسان.

خدایا! سایه‌ی پُربرکتِ رهبر عزیز ما و مردم انقلابی ما و جوان‌های حسینی ما را مستدام بدار.

خدایا! این محرّم و صفر را آخرین محرّم و صفرِ عمر ما قرار نده.

خدایا! آنچه به ما دادی از ما نگیر.

خدایا! آنچه نداریم را با دست مبارک امام رضا سلام الله علیه به ما عنایت بفرما.

ان شاء الله جمع شما جمع باشد، دل‌های شما پاکیزه بماند، ان شاء الله گنج اشک حسینی برای شما ذخیره بشود، صلواتی ختم بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴ (وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ)

[۳] کافی، جلد ۱، صفحه ۲۴۵ (ما کُنْتُ اَعْبُدُ رَبّا لَمْ أرَهُ. فَقالَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ! کَیْفَ رَاَیْتَهُ؟ قالَ: وَیْلَکَ یا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشاهَدَهِ الأبصارِ وَلکِنْ رَأتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الاْیمانِ)

[۴] سوره مبارکه طه، آیه ۱۲۴ (وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَىٰ)

[۵] سوره مبارکه رعد، آیه ۷ (وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ ۗ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ ۖ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ)

[۶] دعای ندبه

[۷] بحارالأنوار، جلد ۵۵، صفحه ۳۹

[۸] سوره مبارکه حدید، آیه ۳ (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)

[۹] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۰۵ (وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ۖ وَسَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)

[۱۰] سوره مبارکه نور، آیه ۳۶ (فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ)

[۱۱] سوره مبارکه فاطر، آیه ۱۰ (مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا ۚ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ ۚ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ ۖ وَمَکْرُ أُولَٰئِکَ هُوَ یَبُورُ)

[۱۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۱۵ (وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)

[۱۳] سوره مبارکه مریم، آیه ۱۷ (فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا)

[۱۴] سوره مبارکه نجم، آیه ۴۳