ز درد دل بگویم، یا غم دلدار یا، هر دو؟
ز جور خصم نالم، یا فراق یار، یار هر دو؟ 

به خون دل نمی‏دانم ز دامان گرد غم شویم ؟
برادر! یا به اشک دیده ی خون بار، یا هر دو؟ 

جگر گون کرده اندر دیده، اشک حسرت زینب 
فغان کودکان یا ناله ی بیمار یا هردو؟ 

چو در فصل خزان، بلبل، من اندر گلشن هستی 
ز هجر گل بنالم، یا جفای خار، یا هر دو؟ 

ز بخت بد ندانم این چنین بی‏خانمان گشتم ؟
و یا از گردش گردونِ کج رفتار، یا هر دو ؟

صبوری بر غم مرگ حبیبان سخت‏تر باشد؟ 
تحمل یا به جور و طعنه‏ی اغیار، یا هر دو؟ 

چو ابر نو بهاری، حالیا در حیرتم، گریم 
به حجران تو یا اطفال بی‏غم خوار، یا هر دو؟ 

شکایت پیش پیغمبر برم، مبهوت و حیرانم 
ز بیداد مسلمانان، و یا کفار، یا هر دو؟ 

به روی صفحه از دریای طبع پر گهر «عابد» 
فشاند لؤلؤ تر یا در شهوار، یا هر دو ؟

شاعر: محمد عابد تبریزی