- ثقلین - http://thaqalain.ir -
شب بود. همه دور هم نشسته بودیم و گرم تعریف. جعفر تازه به مرخصی آمده بود.
یکی پرسید: «راستی جعفر چطوری؟ این چه صبریه که خدا به بچّههای جبهه داده که همرزماشون جلو چشمشان جان میدهند، ولی روحیهی آنها خراب نمیشود؟!»
جواب زیبای جعفر حیرتزدهمان میکند.
گفت: «زیباترین لحظهی عمر ما آن لحظه است که شهیدی را با تبسّم در بغل بگیریم و شاهد ملاقات عاشق و معشوق باشیم.»[۱]
منبع: کتاب رسم خوبان ۶٫ معرفت. صفحهی ۸۲/ ما اینجا عاشق شدیم، ص ۱۰۶٫
[۱]–
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%b2%db%8c%d8%a8%d8%a7%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%84%d8%ad%d8%b8%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%d8%b9%d9%85%d8%b1/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.