در ابتدا باید دانست، سلام دادن به پیامبران و اولیای الهی حتّی پس از فوت و رحلت آن‌ها ریشه قرآنی دارد. چنان‌که در آیات الهی می‌خوانیم:

«سَلامٌ عَلى‏ نُوحٍ فِی الْعالَمینَ»[۱]؛

«سَلامٌ عَلى‏ إِبْراهیمَ»[۲]؛

«سَلامٌ عَلى‏ مُوسى‏ وَ هارُونَ»[۳]؛

«سَلامٌ عَلى‏ إِلْ‏یاسینَ»[۴]؛

«وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلینَ»[۵].

زائر را از آن روز زائر گویند که وقتی به زیارت تو می‌آید از غیر تو عدول می‌کند و روی برمی‌گرداند.[۶] لذا برخی زیارت را به معنای قصد کردن و توجّه نمودن می‌دانند.[۷] بنابراین زیارت اولیای الهی به معنای روی‌گردانی و عدول از امور مادی و جهان طبیعت و توجّه و اقبال به عالم روحانیت و معنویت و انسان‌های کمال یافته است.[۸]

زیارت، حضور عارفانه عاشق در دیار معشوق، دیدار عاشقانه زائر از سرای مزور (زیارت شونده)، اظهار عشق و ارادت محبّ به محبوب، دل دادن صمیمانه، دل داده در کوی دل‌دار، سرسپردن سرباز فداکار در پیش پای سردار، اعلان فروتنی دین دارد در برابر دین و پیشوایان دینی و اذان ایمان و دین‌داری است.

زیارت، اعلام وفاداری صادقانه مرید است به مراد، ابراز علاقه مطیع است به مطاع و اعلام خودفراموشی جان بر کف مخلص است نسبت به جانان.

زیارت، عرضه خویشتن بر ترازو و ابزار سنجش است، ایستادن در برابر آینه و معیار کمال و دیدن اندازه کمال خویش در آن آینه.

زیارت، سفری مشتاقانه، آگاهانه و عاشقانه است که از سرای دل آغاز می‌شود، از راه دل عبور می‌کند و سرانجام نیز در منزل دل به مقصد و مقصود می‌رسد وبار برزمین می‌نهد.

زیارت، واکنشی به یک گرایش فطری است، هر کسی با کشش درونی و خداداد خویش، زیبایی را دوست دارد، به کمال عشق می ورزد، صاحبان کمال و زیبایی را می‌ستاید و در برابر آنان از خود فروتنی نشان می‌دهد. زیارت انسان کامل و زیبا، تجلّی گرایش کمال خواهی و زیبایی‌طلبی اوست.

زیارت، پیوند و اتحاد روحی و قلبی زیرا با مزور است که در پرتو این ارتباط روحی، نفس زائر به اندازه استعداد و طهارتی که دارد از فیوضات و برکات انسان برتر و کامل الهی، بهره‌مند می‌گردد.[۹]

علاوه بر این‌که زیارت قبور اولیای الهی؛ خصوصاً پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان و معصوم  (علیه السّلام) آثار و برکاتی دارد که می‌تواند ملاک حُسن و رُجحان آن باشد.

اینک به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

۱ – بزرگان دین و اولیای الهی در حقیقت الگوهایی هستند که با اقتدای به آنان به کمال و سعادتِ دنیا و آخرت خواهیم ساخت. این مسئله تنها اختصاص به جوامع دینی ندارد، بلکه همه جوامع بشری درصدد بزرگ جلوه دادن الگوهایی هستند که مردم با اقتدای به آنان در طریق سعادت و کمال قرار گیرند. این الگوها اگرچه زنده نیستند، ولی با دعوت مردم به زیارت قبرشان، مردم را به یاد خود انداخته و آن‌ها را به کمالات سوق خواهند داد؛ مثلاً در بسیاری از کشورها میدان و مجسمه‌ای را به نام سرباز گمنام قرار می‌دهند، که رمز فداکاری خالص در راه وطن است تا مردم از این طریق همیشه به این فکر باشند که هرگاه کشور مورد هجوم اجانب قرار گرفت، از خود فداکاری نشان دهند. بنابراین حضور یافتن بر سر قبر بزرگان و اسوه‌ها، از حیث روانی آثار و برکات خاصّی دارد که روان‌شناسان از آن غافل نبوده‌اند.

عبّاس محمود عقاد از نویسندگان مشهور مصری می‌گوید: «خواست روزگار و اتفّاقات این بوده که قافله حسین بعد از آن‌که از هر طرف جلو آن گرفته شد به سوی کربلا سوق داده شود، کربلایی که تاریخش تا امروز با تاریخ اسلام گره خورده و حقّش آن است که به تاریخ بنی‌نوع انسان گره بخورد. کربلا امروز حرمی است که مسلمانان به جهت عبرت و درس‌آموزی، او را زیارت کرده و غر مسلمانان نیز به جهت سیر و سیاحت به زیارت او می‌روند. ولی کربلا اگر قرار باشد که حقّش ادا شود سزاوار است که مزار هر انسانی باشد که برای نوع خود قداست و فضیلتی قائل است؛ زیرا به یاد نداریم بقعه‌ای که بقعه‌های زمین که اسمش با جمله‌ای از فضایل و مناقب انسانی مقرون باشد، بزرگ‌تر از زمین کربلا بعد از شهادت امام حسین ع….».[۱۰]

۲ – زیارت از مظاهر حبّ است. شکی نیست که اهل بیت علیهم السلام محبّتشان از جهات مختلف بر ما لازم و واجب است. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «أَحِبُّوا أَهْلَ بَیْتِی لِحُبِّی»[۱۱]؛ «اهل بیتم را به جهت دوستی من دوست بدارید». لذا همان‌گونه که محبّت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) واجب است، محبّت اهل بیتش هم لامز است. از طرفی دیگر می‌دانیم که حبّ، مظاهر و بروز دارد، و تنها در اطاعت و دوستی قلبی خلاصه نمی‌شود. یکی از این مظاهر، زیارت قبر آنان است.

۳ – زیارت قبور اولیای الهی از اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پرداخت اجر و مزد رسالت است. خداوند متعال می‌فرماید:

«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏»[۱۲]؛

«بگو: من از شما اجر رسالت نمی‌خواهم جز این‌که مودّت مرا در حقّ خویشاوندانم منظور بدارید».

یکی از مصادیق مودّت ذوی القربی، زیارت قبور آنان است.

۴ – زیارت قبور اولیای الهی تعبیری از علیهم السلامق ارتباط انسان با خط اولیای خداوند متعال است.

۵ – زیارت اولیای الهی در حقیقت تجدید عهدی با آن‌ها است. می‌دانیم که هر یک از امامان بر ما ولایت دارند و ما هم باید ولایت آنان را پذیرفته و با آنان بیعت نماییم. این بیعت تنها با گفتن نیست، بلکه باید بیعت قلبی خود را ابراز نماییم، که در حال حاضر با زیارت قبور آن‌ها و حضور در کنار مرقد شریفشان صورت می‌گیرد. لذا در روایتی از امام رضا (علیه السّلام) آمده: «همانان برای هر امامی عهدی بر گردن اولیا و شیعیانشان است که وفای به آن عهد و حسن ادای آن، زیارت قبور آنان است. پس هر کس با رغبت وشوق آن امام را زیارت کند و آنچه امام نسبت به آن رغبت دارد را تصدیق نماید، همانا امام (علیه السّلام) شفیع او در روز قیامت است».[۱۳]

بر طبق این روایت زیارت قبر امام (علیه السّلام) نشانه وفاداری و تعهد به پیشوای معصوم است و این‌که زیارت باید همراه با رغبت و شوق باشد.

۶ – حضور در کنار قبر اولیای خدا انسان را از جنبه روحی و معنوی زنده کرده و روح تازه معنوی به انسان افاضه می‌کند.

۷ – با این علیهم السلامل، اولیای الهی نیز ما را دوست می‌دارند که خود سبب نزول برکات برما می‌گردد.

۸ – زیارت کردن و قرار گرفتن در کنار قبور اولیای الهی، ما را به یاد فداکاری‌های آنان انداخته و لذا با خدای خود پیمان می‌بندیم که مانند آنان باشیم.

۹ – زیارت قبور اولیای الهی در حقیقت اعلان علیهم السلاملی به ادامه دادن راه آن بزرگان و انزجار و تبرّی از دشمنان آنان است.

حدیث نگاران بزرگ اهل سنّت روایات بسیاری را در صحاح و مسانید خود درباره اصل زیارت قبر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و استحباب آن ذکر کرده‌اند.

اینک به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

۱ – عبدالله بن علیهم السلامر از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده که فرمود: «من جآء نی زائرا لاتهمّه إلّا زیارتی کان حقّا علیّ أن أکون له شفیعا یوم القیمه»[۱۴]؛ «هر کس برای زیارت نزد من آید و تنها کار او زیارت من باشد، بر من سزاوار است که شفیع او در روز قیامت شوم».

۲ – و نیز نقل کرده که فرمود: «من حجّ فزار قبری بعد وفاتی کان کمن زارنی فی حیاتی»[۱۵]؛ «هر کس حج به جای آورد و قبر مرا بعد از وفاتم زیارت کند، مثل کسی است که مرا در زمان حیاتم زیارت کرده است.»

نکته مهمی که در زیارت اولیای الهی و پیشوایان دین باید در کانون توجّه قرار گیرد، زیارت همراه با معرفت است. آنچه مایه کمال زیارت می‌گردد، معرفت و شناخت مقام و جایگاه و حق امام (علیه السّلام) است نه زیارت بی‌روح و بدون معرفت و حضور قلب. از این‌رو امام علی بن موسی‌الرضا (علیه السّلام) در نامه‌ای فرمودند:

«این پیام را به شیعیان ما برسانید که زیارت من در پیشگاه الهی با هزار حج برابر است».

بزنطی گوید که تعجّب کردم و به امام جواد (علیه السّلام) گفتم: واقعاً با هزار حج برابری می‌کند؟ فرمودند:

«آری، به خدا سوگند با هزار هزار حج برابری می‌کند، لکن برای کسی که عارف به حق امام (علیه السّلام) باشد».[۱۶]

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی شیعه و اهل سنت؛ دفتر نشر معارف تدوین و تألیف: علی اصغر رضوانی، مصطفی عزیزی


[۱]. صافات، آیه ۷۹٫

[۲]. همان، آیه ۱۰۹٫

[۳]. همان، آیه ۱۲۰٫

[۴]. همان، آیه ۱۳۰٫

[۵]. همان، آیه ۱۸۱٫

[۶]. «و من الباب: الزائر: لأنّه إذ زارَک فقد عدَل عن غیرِک»؛ ترتیب مقایس اللّغه، ابن فارس، ص ۴۲۷٫

[۷]. مصباح المنیر، فیّومی، ج ۱، ص ۲۶۰٫

[۸]. ادب فنایِ مقرّبان، جوادی آملی، ج ۱، ص ۲۳٫

[۹]. ادب فنای مقربان، ج ۱، ص ۱۷٫

[۱۰]. ابوالشهداء، عبّاس محمود عقّاد، ص ۱۲۹٫

[۱۱]. مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۴۹٫

[۱۲]. شوری، آیه ۲۳٫

[۱۳]. تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۷۸ و ۷۹٫

[۱۴]. المعجم الکبیر، طبرانی، ج ۱۲، ص ۲۲۵، ح ۱۳۱۴۹٫

[۱۵]. المعجم الکبیر، ج ۱۲، ص ۳۱۰، ح ۱۳۴۹۷؛ سنن دارقطنی، ج ۲، ص ۲۷۸، ح ۱۹۲٫

[۱۶]. بحار الانوار، ج ۹، ص ۳۳٫