زبان بروز مکنونات قبلی انسان است. زبان بلندگوی انسان است. گویش برای روح آدم است، برای دل انسان است. وقتی قلب انسان سرشار از محبّت‌های خدا است، نمی‌تواند به زبان نگوید. لذا دوام ذکر پیدا می‌کند و هر ذکری و هر نمازی و هر قدمی که برمی‌دارد، خود آن به عنوان شکر است. «اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً»[۱] نمی‌گوید: «صَلّوا آل داوود شکرا» یعنی هر کاری که شما می‌کنید، در این جلسه نشستید، انگیزه ی شما شکر باشد. شکراً این‌جا بنشینید. دیدار پدر و مادر نصیب شما می‌شود، شکراً ببینید. دوستان خوبی هستید، صبح بلند می‌شوید به همدیگر سلام می‌کنید، صبحکم الله بالخیر می‌گویید، به همدیگر دعای خیر می‌کنید، انگیزه‌ی شما شکر باشد. خدای متعال این نعمت را به شما داده است و بازتاب نعمت دوستی خوب که «مَنِ اتَّخَذَ اخیً فِی اللهِ فَقَدِ اتَّخَذَ بَیتاً فِی الجَنَّه» تک تک شما ظرفیت بهشت برای همدیگر هستید. لذا قدرش هم را میدانید و این جمع بودن شما چه نعمتی است. یک روزی إن‌شاءالله همه‌ی شما در یک محیطی بار مسئولیت عظیم نظام اسلامی را، کشور اسلامی را، فرهنگ شیعی را به دوش دارید، مرجع هستید، ملجأ هستید، رتق و فتق می‌کنید و کم پیش می‌آید با همدیگر صفا بکنید، همدیگر را ببینید. امروز وقت توشه گرفتن از همدیگر است.

لذا شکر به این است که همیشه برای همدیگر مفید باشید و همیشه هم از همدیگر مستفید باشید. این کار را می‌شود کرد. آدم نیّت داشته باشد، واقعاً حرف خود را ضایع نکند، شوخی خود را ضایع نکند، لبخند خود را ضایع نکند، مصافحه‌ی خود را ضایع نکند، معانقه‌ی خود را ضایع نکند، همه‌ی این‌ها شکراً باشد. چه عالمی پیش می‌آید. از شارژ بودن گویا حالت انفجار نور در وجود آدم تحقّق پیدا می‌کند، آدم علی الدّوام به هر چیزی برمی‌خورد، آن را نعمت می‌بیند و هر وظیفه‌ای که در قبال آن نعمت احساس می‌کند، ایفای وظیفه‌ی خود را به عنوان شکر نعمت انجام می‌دهد.

  


[۱] – سوره‌ی سبأ، آیه ۱۳٫