- ثقلین - http://thaqalain.ir -
حسن فرحان مالکی می گوید: «علی رغم ارج نهادن به تاثیر عمل و نقش اصلاحگرانه شیخ محمد بن عبد الوهاب که از دستاورد آن، علاوه بر مسلمانان داخل جزیرهالعرب، بسیاری از مسلمانان جهان نیز بهره مند شده اند، طلاب علوم دینی باید این نکته را بدانند که شیخ و پیروانش در این باره درست عمل نکرده اند؛ اما متأسفانه برخی از پیروان شیخ محمد در کشورهای اسلامی، و نیز برخی علمای معاصر او، گمان میکرده اند که وی در علم و دانش، سرآمد و یگانه زمان خود بوده، و آن دسته از سرزمین های اسلامی، که دعوت او را نپذیرفته اند، بلاد شرک و کفر میباشند؛ و علمای آن مناطق، نابخردانی بوده اند که از دین هیچ گونه آگاهی و اطلاعی نداشته اند!! و این در حالی است که مع الاسف، گمان هایی از این دست، مانند اصل تکفیر مسلمانان، دیار کفر به شمار آوردن کشورها و شهرهای آنان؛ و کافر شمردن علمایشان، ریشه در گفته های خود شیخ دارد که شرح آن به زودی خواهد آمد.»
نکته حائز اهمیت آن است که در سه قرن اخیر، غیر از شیخ محمد بن عبد الوهاب، مبلغان، مصلحان و عالمان دیگری نیز بوده اند، که خداوند مردم را از وجود آنان بهره مند ساخته است، که نباید نسبت به حرمت و حقوق آنها بی انصافی شود، یا مسلمانان ساکن شهرهای آنان به کفر و شرک متهم شوند. برای نمونه میتوان از این افراد نام برد:
در سده اخیر نیز عالمان و مبلغانی چند به صحنه آمدند، که دستاوردهای تبلیغی چشمگیری از خود به جا گذاشته اند؛ همچون: تاثیر دعوت شیخ حسن البنا درمصر، علامه مودودی در پاکستان و شبه قاره هند، شیخ جمال الدین قاسمی در شام، و مهدی سودانی در سودان.
علاوه بر افرادی که نام آنها ذکر شد، می توان از عالمانی نام برد که بیش از آنکه به جلب نظرتوده مردم همت گماردند، به کسب و گسترش دانش اهتمام ورزیدند، مانند: شیخ محمد عبده و جمال الدین افغانی[اسدآبادی] و دیگران، که هیچ یک با تکفیر مسلمانان در اموری که شیخ آنها را شرک اکبر می دانست، موافق نبوده اند؛ و روح دعوت تمام این مصلحان، اسلامی بوده است.
از طرف دیگر نمی توان انکارکرد که همه علمای نامبرده و عالمانی که از آنها نامی برده نشد، به ویژه پیشوایان مذاهب که در تجدید بنای اسلام، تصحیح خطاها، اعم از اعتقادات و احکام، ارتقای سطح معنویت مسلمانان؛ و بازکاوی آموزه های دینی، نقش بزرگی ایفا کرده اند، – هرچند برخی از این دعوت ها با خطاهای علمی یا عملی همراه بوده است.- در ذیل نام برخی از مشهورترین علما و مصلحان معاصر شیخ محمد بن عبدالوهاب را متذکر می شویم:
آنچه ذکر شد، تنها نام برخی از علمای معاصر و مخالفِ شیخ بود، که علاقه مندان برای اطلاع از نام سایر علما می توانند به کتابهایی در شرح حال علمای قرن دوازدهم نوشته شده، مراجعه کنند؛ مشهورترین آنها، کتاب سلک الدرر فی تراجم علماء القرن الثانی عشر است.
نتیجه وجود این همه عالم در عصر شیخ محمد بن عبد الوهاب، این است که دنیای اسلام در جهل غوطه ور نبوده است، چه رسد به شیوع شرک اکبر در آن؛ هم چنانکه عادلانه نیست، ما تمام تلاشهای آنان را نادیده و کوچک شماریم، اما غلات وهابیت مسلمانان را متهم به شرک اکبر کرده اند، گویا نور اسلام به خاموشی گراییده بود، تا اینکه شیخ دوباره به آن جان تازه بخشید، ولی این خلاف واقع است، هر چند متاسفانه بسیاری از پیروان شیخ این گونه میپندارند.
چنانچه پیروان شیخ به فرستادگان او دست مییافتند، آنان را به قتل میرساندند! زیرا معتقد بودند آنان از شهرهای جنگی آمده اند. وی بعد از سقوط حریملا به سدیر نقل مکان کرد و بیش از سی سال، از سال ۱۱۵۷ تا سال ۱۱۹۰ ق. به مخالفت با برادرش ادامه داد، سپس بعد از گسترش یافتن دامنۀ دعوت شیخ به مرکز نجد، همراه با گروهی به شهر زلفی رفت و حدود بیست سال در درعیه بر اعتقاد خود باقی ماند، زیرا او دو سال بعد از مرگ برادرش از دنیا رفت. او نمونۀ تابناک عالمی بود که علمش مایۀ قدرتمندی او بود، به گونه ای که نزدیکی یا دوری او از کسی، باعث تغییر موضع وی نسبت به حکم خدا نمی شد؛ و در عمل کردن به آنچه حق میدانست، حتی اگر در دهان شیر بود، پایداری میکرد.
شیخ سعودالسرحان، بحث زیبایی دربارۀ اختلاف دو برادر (محمد و سلیمان) دارد و شیخ بسام، در کتابش به نام علماء نجد تأیید کرده است که شیخ سلیمان عبدالوهاب در مخالفت با شیخ محمد، از مسلک خود برنگشت، هر چند صدای او ضعیف بود، ولی برادری با شیخ، او را از قتل نجات داده است، چرا که بنابر مذهب وهابیت او کافر به کفر اکبر بود.
وی کتابی دارد به نام الصواعق الالهیه که در ردّ دیدگاههای برادرش نوشته است؛ و از قوی ترین ردیههایی است که علیه وهابیت نوشته شده و مخالفان وهابیت از آن استقبال کرده اند، و بارها آن را در هند، مصر و ترکیه به چاپ رسانده اند. او نجد و وضعیت آن را میشناخته و متهم به تعصب طایفه ای، قبیله ای و اقلیمی نیست. و در مجموع، وی در مقایسه با شیخ محمد، از جهت علمی قوی تر، خوش نفس تر و از قوت استدلال بهتری برخوردار بود – خداوند از او راضی باشد و رحمتش را نصیب او فرماید.-
او عامل جدا شدن عثمان بن معمر، امیر عیینه، از شیخ محمد بود. با وجود اینکه شیخ محمد، نزد ابن معمر از جایگاه والایی برخوردار بود، اما قوت استدلال ابن عفالق، ابن معمر را وادار به سرپیچی از دعوت شیخ و خودداری از یاری او کرد. اینکه ابن عفالق قدرت آن را داشته که به وسیلۀ ارسال نامه از احساء، ابن معمر را قانع به ضعف استدلالهای شیخ کند، با اینکه او دامادش بود، نشانۀ بهره مند بودن او از قدرت بالای علمی است؛ شیخ او را نیز به کفر اکبر که باعث خروج از دین میشود، متهم کرد.
اعتراض:
علت اعتراض ما به شیخ همین است که چرا هر کس با او موافقت نکند، او را متهم به تکفیر و دشمنی با دین رسول میکند؟ با وجود اینکه هیچ کس حق ندارد دعوت به دین رسول و تفسیر آن را، در انحصار خود قرار دهد و بر اساس این حق انحصاری، مردم را تکفیر کند. به عنوان مثال، علت تکفیر عبدالله المویس، این است که ردیههای او که در نقد دیدگاه شیخ دربارۀ تکفیر نوشته شده، از قوت علمی آشکاری برخوردار است؛ از این رو شیخ او را متهم کرد که جزء بازدارندگان مردم از گرایش به دین رسول است و او را به کفر اکبر متهم ساخت. شیخ بسام، گلچینی از ردیههای ابن عیسی علیه شیخ را نقل کرده است.[۱]
پس از ورود وی به بصره، مسجد بصره را توسعه دادند و حکام و پادشاهان از او تقاضا کردند، ریاست قضات و معلمان شهر را بپذیرد. پس از مرگش بر روی دست مردم، از بصره تا شهرک زبیر تشییع؛ و در کنار قبر زبیر بن عوام به خاک سپرده شد. ابن فیروز در طول حیاتش با تمام نیرو با شیخ محمد مخالفت میکرد، و به خاطر جایگاه رفیع وی نزد سلطانِ عثمانی، و مقامات علمی عظیم او در حوزههای مختلف علوم شرعی، مخالفتش با شیخ بسیار تأثیرگذار بود. وقتی شیخ محمد بن عبد الوهاب او را نیز به کفر اکبر متهم ساخته، حکایت از آن دارد که او در تکفیر غلو می کرده است!
به همین جهت علمای وهابیت، از جمله شیخ عبدالرحمان بن حسن و پسرش عبداللطیف، او را تکفیر و به شدت مذمت کرده و میگویند: «او به دین خدا ناسزا میگوید، بر خدا و رسولش دروغ میبندد و مانع راه خدا شده، با دین خدا دشمنی میورزد!». این برخورد، نمونه ای از ستمهای وهابیت از آغاز پیدایش تا امروز است، که هر کس با آنان مخالفت کند او را به تهمتهای بی شمار و سنگین، همچون ناسزاگویی به خدا، رسول و مانع شدن از پیشرفت دین رسول، متهم میکنند! از ستم و خصومت به خدا پناه میبریم، به خصوص از اهل غلو!
منبع: مبلغ نه پیامبر / حسن بن فرحان مالکی / نشر ادیان
[۱] علماء نجد، ج۴، ص ۳۶۵٫
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%b1%d8%aa%d8%a8%d9%87-%d9%88-%d8%ac%d8%a7%db%8c%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%b9%d9%84%d9%85%db%8c-%d8%b4%db%8c%d8%ae%d9%90-%d8%b3%d9%84%d9%81%db%8c%d8%aa%d8%8c-%d9%be%db%8c%d8%b4%d9%88%d8%a7%db%8c-%d9%85/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.