همه‌ی ائمه‌ی ما علیهم السلام در این دو ویژگی مشترک بودند، یکی ترس از خدای متعال بود، عبادتی بود که همه در برابرِ چنین عبادتی احساسِ عجز می‌کردند، عبادت‌های اهل بیت علیهم السلام طاقت‌فرسا و محیّرالعقول بوده است، آن‌هایی هم که شیعه نبودند می‌گفتند کسی نمی‌تواند مانندِ اهل بیت علیهم السلام عبادت کند، که «مالک» در مورد امام صادق علیه السلام هم در بُعدِ علمی و هم در بُعدِ عبادتی این موضوع را گفته است. یکی عبادت و خداترسی و خداباوریِ این بزرگواران بوده است، دوم هم خدایاوری و مردم‌یاوری بوده است، خدمتِ به مردم در رأسِ امورِ جاریِ تعلیمی و تربیتیِ حضرات معصومین علیهم السلام و امام جعفر صادق علیه السلام بوده است. امام صادق علیه السلام شب‌ها انبان به دوشِ خود می‌کشیدند، در دلِ شب بارِ آذوقه را به دوشِ خود می‌کشیدند که سائل‌ها خجالت نکشند، هیچ کجا نامی از خودِ ایشان نبود، این هم جزوِ آموزه‌هاست که وقتی انسان خدمت می‌کند ویترینی خدمت نکند، اسمِ خود را مطرح نکند، اگر از او تعریف هم نکردند خسته نشود و بگوید این‌ها قدر نمی‌دانند، این حرف‌ها برای بی‌معرفت‌هاست، برای ریاکارهاست.

 

امام جعفر صادق علیه السلام کیسه‌ای را به کسی دادند و فرمودند ببر و به فلان سیّد بده، ولی نامِ مرا نبر، وقتی آن شخص این کیسه را بُرد و داد آن شخص دعا و ثناء کرد و گفت: من نمی‌دانم این شخص کیست، همه ساله آذوقه‌ی سالِ من را به این صورت می‌فرستد ولی ان شاء الله خدای متعال دادِ مرا از امام جعفر صادق علیه السلام بگیرد، او با اینکه قوم و خویشِ من است هیچ وقت به من کمک نمی‌کند، ولی این ناشناس همه‌ساله رزقِ سالِ مرا می‌آورد. این مردم‌یاوری و خداباوری ملازمِ یکدیگر هستند، این‌ها از یکدیگر جدا نمی‌شوند. این موضوع برای همه‌ی امامانِ ما بوده است، بروز و ظهورِ امام جعفر صادق علیه السلام بیشتر بوده است، لذا «مُعَلّی بن خُنَیس» می‌گوید: من تصادفاً در دل شب با امام صادق علیه السلام برخورد کردم و دیدم ایشان باری به روی دوشِ خویش دارند و در حالِ گشتنِ به تنهایی در این کوچه‌ها هستند، به دنبالِ ایشان افتادم که به ایشان برسم و بگویم که چرا در این دلِ شب اینطور تنها هستید؟ دیدم بارِ ایشان ریخت، یک فرصتی بود که ما هم بتوانیم به حضرت کمک کنیم، این بار را جمع کردیم، از حضرت پرسیدم که در این دلِ شب می‌خواهید به کجا بروید؟ حضرت فرمودند: در این «ظله بنی ساعده» گروهی بی‌خانمان‌ و غریب هستند که آذوقه‌ای ندارد، در دلِ شب آذوقه‌ها را برای این‌ها می‌برم که این‌ها در روز صورتِ مرا نبینند و خجالت بکشند، امام صادق علیه السلام رفتند و برای همه‌ی این‌ها آذوقه گذاشتند و برای هر کدام از آن‌ها سهمی دادند، بعد که آمدند عرض کردم: آیا این‌ها شیعیانِ شما بودند؟ حضرت فرمودند: نه! اگر شیعیانِ ما بودند برای آن‌ها نمک هم می‌گذاشتیم.