«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

«کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ وَکَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ وَکَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلا یَشْتَهِی مَا لا یَجِدُ وَلا یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ وَکَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِینَ وَنَقَعَ غَلِیلَ السَّائِلِینَ وَکَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَیْثُ غَابٍ وَصِلُّ وَادٍ لا یُدْلِی بِحُجَّهٍ حَتَّى یَأْتِیَ قَاضِیاً وَکَانَ لا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِی مِثْلِهِ حَتَّى یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ وَکَانَ لا یَشْکُو وَجَعاً إِلاَّ عِنْدَ بُرْئِهِ وَکَانَ یَقُولُ مَا یَفْعَلُ وَلا یَقُولُ مَا لا یَفْعَلُ وَکَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْکَلامِ لَمْ یُغْلَبْ عَلَى السُّکُوتِ وَکَانَ عَلَى مَا یَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ یَتَکَلَّمَ وَکَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ یَنْظُرُ أَیُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَیُخَالِفُهُ فَعَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْخَلائِقِ فَالْزَمُوهَا وَتَنَافَسُوا فِیهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیرِ‏»[۲].

وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از برادری الهی یاد می‌کنند که اخوّتِ این برادر با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام الهی بوده است، «کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ»، این مردِ الهی ویژگی‌هایی دارد که در قلبِ مبارکِ امیرالمِؤمنین علیه السلام جایگاه پیدا کرده است و می‌تواند تابلوی دیگران باشد و حضرت از او به عنوانِ یک الگو برای شیعیانِ خود یاد می‌کنند.

یکی از ویژگی‌های او این بود که دنیا در نظرِ او کوچک بود و وابستگیِ دنیوی نداشت، نکته‌ی دوّم این بود که «وَکَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ» شکم‌باره نبود، مسئله‌ی چرب و شیرینِ غذایی بر او سلطنت نداشت، تحتِ نفوذِ شکم نبود، اگر غذا بود که بود و اگر غذا نبود هم نبود.

جلسه‌ی گذشته عرایضی را در این زمینه تقدیم داشتیم و نیاز به تکمله دارد.

بُعدِ جسمیِ انسان

انسان یک بُعدِ طبیعی دارد که با حیوانات مشترک است، وقتی اخلاقیّون هم بینِ بُعدِ علمی و بُعدِ بدنی و طبیعی مقایسه می‌کنند می‌گویند وقتی پروردگار متعال در قرآن کریم ما را به بُعدِ زندگیِ مادّی متوجّه می‌کند «فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ * أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا * ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا * فَأَنبَتْنَا فِیهَا حَبًّا * وَعِنَبًا وَقَضْبًا * وَزَیْتُونًا وَنَخْلًا * وَحَدَائِقَ غُلْبًا * وَفَاکِهَهً وَأَبًّا * مَّتَاعًا لَّکُمْ وَلِأَنْعَامِکُمْ»[۳] یک مرزِ مشترک است، مانندِ آخور است غذای مادّی… حیوانات هم از همین گیاهان و موادِ زمینی استفاده می‌کنند، کسی هم که بر محورِ شکم زندگی می‌کند کنارِ اوست «مَّتَاعًا لَّکُمْ وَلِأَنْعَامِکُمْ» ، خداوند متعال درست این شخص را در کنارِ آن قرار داده است، اما وقتی پروردگار متعال می‌خواهد ما را به بُعدِ توحیدی، به بُعدِ معرفتی، به بُعدِ باطنی تربیت کند «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِکَهُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ»[۴]، آنجا با انعام کنارِ یکدیگر بودیم و اینجا با ملائکه، «وَالْمَلَائِکَهُ وَأُولُو الْعِلْمِ»، صاحبانِ علم همراهِ ملائکه هستند، گوهرِ آن‌ها، حقیقتِ آن‌ها، حقیقتِ نوری است، حقیقتِ علمی است، حیوانات در این پایین هستند اما ملائکه «إِنَّ الَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لَا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ»[۵]  همیشه عندَ رَبّ هستند، صاحبانِ علم فرشته‌وَش هستند، متخلّق به اخلاق روحانییّن هستند، غذا مظهرِ یکی از صفاتِ حضرت حق سبحانه و تعالی هست، یکی از صفاتِ پروردگار متعال «باقی» است، «الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ»[۶] او بقاء مطلق دارد و از صفاتِ أسماءالحسنی پروردگار متعال «باقی» است.

غذا مظهرِ بقاء است، هم در بُعدِ جسم و هم در بُعدِ روح، غذای جسمی مایه‌ی بقاء جسم می‌شود و غذای روحی هم مایه‌ی بقاء روح می‌شود، غذای جسمی همین است که «مَّتَاعًا لَّکُمْ وَلِأَنْعَامِکُمْ»، ما بدن داریم اما بدن نیستیم، تا باید در این عالَم باشیم و مأموریّت داریم  چند صباحی برای اجراء مأموریّتِ ویژه‌ی الهی تا أجل در این عالَم انجام وظیفه کنیم به بدن نیاز داریم. این بدنِ ما حیوانِ ماست، بقاء حیوانِ ما به غذاست، اگر به حیوانمان غذا ندهیم این حیوان قدرتِ خدمت به ما را ندارد، بنابراین بدنِ ما مرکبِ ماست و باید به مرکب رسید.

از جمله‌ی توصیه‌های حکیمانه‌ی جناب لقمان به فرزندشان این است که هر کجا در سفر پیاده شدی، قبل از آنکه به فکرِ غذای خودت باشی به فکرِ غذای مرکبِ خودت باش، اول به آن برس و بعد به خودت، چون اگر برای مرکب نقصی پیش بیاید انسان در راه می‌ماند، بدنِ ما براقِ ماست، وجودِ نازنین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم هم که در معراج عروج می‌کنند با بُراق می‌روند، یعنی مرکبی به نامِ بُراق دارند، اگر معراجِ الهی در همین نشئه نصیبِ انسان بشود و شبیه علامه بزرگوار آقای طباطبایی روحی فداه سلام الله علیه که برای ایشان در مسجد سهله، در مقامِ حضرت ادریس، وقتی به آیه «وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیًّا»[۷] می‌رسد خدای متعال ایشان را بالا می‌برد، جسمِ او آنجا بوده است اما خودِ ایشان رفته است، اینکه تا کجا رفته است را که ما نمی‌فهمیم، اما سیرِ آسمان‌ها کرده است، سیرِ اسمائی کرده است، در منازلِ اسماء حسنای الهی درجاتی را پیموده است.

بالاخره انسان این بدن را لازم دارد، برای نماز… که وقتی ما مُردیم دیگر نماز از ما گرفته شده است، «الیَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ، وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَلَ»[۸]، انسان بعد از مُردن آرزوی یک سجده را می‌کند، آرزوی یک «لااله‌الاالله» گفتن می‌کند، اینجا آمده‌ایم تا با این بدن روح‌مان را به آسمان بفرستیم، این حرکتِ آسمانی و معنوی بدونِ کمکِ بدن عملی نیست، لذا انسان باید به بدن برسد، سلامتیِ بدن، نشاطِ بدن، اقتدارِ بدن جزوِ مقدّماتِ واجب است، اگر به این نرسیم به واجباتمان نمی‌رسیم.

عرفایی هم که اهلِ مراقبه بودند در خلوت‌های خود… در مورد آیت الله العظمی آقا سید جمال گلپایگانی اعلی الله مقامه الشّریف… در نجف اشرف اوّلین مراد و پیری که از ایشان دستگیری می‌کرده است آقا شیخ علی محمد نجف‌آبادی بوده است، و ایشان شب‌هایی را که برای بیتوته به مسجد کوفه می‌رفتند مأمور بودند که نان بهمراه داشته باشند که هر زمانی که بدن کم می‌آورد کمی غذا به آن بدن بدهند که بتواند کار خود را ادامه دهد.

آن چیزی که مهم است این است که روحِ ما، بُعدِ علمیِ ما، بُعدِ ماورائیِ ماست و مناسخ با ملائکه است، «وَالْمَلَائِکَهُ وَأُولُو الْعِلْمِ»، آن چیزی که بُعدِ جسمیِ ماست، بُعدِ مُلکیِ ماست، بُعدِ أرضیِ ماست، این در همسایگیِ با درندگان است، همسایه‌ی الاغ و سگ هستیم، حواسِ ما باید جمع باشد، آن که رفیقِ الاغ و سگ و درّنده‌ها است حاکمِ بر آن که می‌خواهد با مَلَک پرواز کند نباشد، لذا انسان غذا می‌خورد اما غذا خوردنِ او ارادی است، نباید غریزی باشد.

در نامه‌ای که مرحوم آیت الحق جمال السّالکین آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی اعلی الله مقامه الشّریف سلام الله علیه به مرحوم کمپانی مرقوم فرمودند، به چه تواضعی، در همان ابتدای نامه‌ی‌شان دارند که فدایت شوم، بعد می‌گویند ما دوست داریم در این سیر رفیق داشته باشیم، لذا بی‌مضایقه آنچه در حیطه‌ی ما بوده است قبلاً در مذاکرات به شما گفته‌ایم، اما در این نامه یکی از دستوراتِ سیر و سلوکی که ایشان به مرحوم آیت الحق آقا شیخ محمد حسین اصفهانی (محقق اصفهانی) ارائه می‌کند این است که سعی کن تا گرسنه نشدی غذا نخور…

تحصیلِ رضای خدای متعال

وقتی انسان با گرسنگی عاجز می‌شود و غذا می‌خورد انفعال است، این در اختیارِ غریزه است، می‌گوید تا گرسنه نشدی غذا نخور، وقتی هم گرسنه شدی غذا نخور، بگذار حداقل یک ساعت از مبدأ گرسنگی بگذرد، گرسنگی را یک ساعت تحمّل کن و بعد غذا بخور، این برای تقویتِ اراده است که انسانیّت و آدمیّتِ بشر به حرکتِ ارادیِ انسان است، آنجاهایی که تحتِ تأثیرِ غرایزِ حیوانی است، اگر غرایز حاکم شد گوهرِ وجودِ ما هم حیوان می‌شود، اما اگر اراده بر غریزه حاکم بود او خاصیّتِ انسانی پیدا می‌کند و به مقامِ آدمیّت عروج پیدا می‌کند.

کسانی که مجال نمی‌دهند تا هیچ وقت گرسنه بشوند همیشه سیرِ حیوانی دارند و سرِ آن‌ها همیشه در آخور است، اما آن کسی هم که تا گرسنه شد غذا می‌خورد نمی‌تواند کمالِ انسانی را پیدا کند، لذا در این مسئله توجّه داشته باشید، وقتی غذا می‌خورید نیّت کنید، منفعل نباشید، فعال باشید، مظهرِ فعال لما یشاء باشید که همه چیز در مشیّتِ پروردگار متعال است و ما هم باید اراده‌ی خودمان را ذوب در اراده‌ی حق تعالی کنیم و اراده را در مسیرِ تحصیلِ رضای خدای متعال قرار بدهیم نه در تحصیلِ رضای نفسِ خود! آنجاهایی که مبدأ تغذیه‌ی ما غریزه‌ی ما است حرکتِ ما مشابهِ حرکتِ «أَنْعَامِکُمْ» است، ولی آنجایی که منشأ آن معرفت است، غذا می‌خورم که «قَوِّ عَلَى خِدْمَتِکَ جَوَارِحِی وَاشْدُدْ عَلَی الْعَزیمَهِ جَوانِحی»

این‌ها کلیّت ندارد، گاهی کسانی مشکلاتی دارند که با دستورِ پزشک برای کنترلِ بیماری و رفعِ مشکلاتِ بدنی باید هر چند ساعت چیزی بخورند، آنجاها باید دید که رضای خدای متعال در همان است.

لذا وجود مبارک پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم مدّتی روزه گرفتند و همیشه روزه بودند که مردم تصوّر کردند که اصلاً رسول اکرم می‌خواهند عمرِ مبارکِ خود را اینطور بگذرانند، بعد از مدّتی همیشه در آن روزهای معمولی که غیر از ماه مبارک رمضان است غیرِ صائم بودند و غذا می‌خوردند، هم این کار را برای رضای خدای متعال انجام می‌دادند و هم آن کار را برای رضای خدای متعال انجام می‌دادند.

بنابراین حضرت می‌خواهند بفرمایند هر کاری که انجام می‌دهید برای رضای خدای متعال انجام دهید، اگر آن کار هم بصورتِ عادت درآمد و اینطور شد که فکر کنید باید همیشه روزه بگیرید دیگر منشأ آن اخلاصِ کافی نیست، بعلاوه اینکه مردمی که می‌خواهند پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم را اسوه و الگوی خودشان بدانند، این‌هایی که قدرتِ روزه ندارند…

امام حسن و امام حسین سلام الله علیهما… حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام در ایّامِ عرفات روزه بودند و مضیف‌خانه‌ی امام حسن مجتبی علیه السلام هم دایر بود و از کسانی که وارد می‌شدند پذیرایی می‌کردند و خودشان هم همراهی می‌کردند، شخصی پرسید: آقا جان! چرا این کار را می‌کنید؟ ما کارِ امام حسین علیه السلام را قبول کنیم یا کارِ شما را؟ امام حسن علیه السلام فرمودند: من امامِ آن‌ها هستم و ایشان هم امامِ…

همه در جامعه یک طور نیستند، ما باید همه را داشته باشیم.

لذا باید هم بُعدِ تربیتیِ خودمان را در قدمِ اول درنظر داشته باشیم، در خوردن و نخوردن تکلیفِ خودمان را با رضای خدای متعال تطبیق بدهیم، آنچه رضای خدای متعال است را انجام دهیم؛ برای الگو شدن هم کاری نکنیم که مردم تصوّر کنند هر کسی مسلمان است یا مؤمن است یا مقدّس است دیگر از زندگی دور است و نمی‌شود با این‌ها زندگی کرد، عرصه را بر جامعه تنگ نکنید، «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ»[۹].

این یک نکته که انسان شرایط را، اوضاع را محاسبه کند و هر چیزی را در جای خود انجام دهد.

ورود حضرت فاطمه معصومه به شهر قم

امروز روزِ ورودِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است که من ایشان را مادرِ طلبه‌ها می‌دانم، مریمی است که در دامانِ خود روح الله  را پرورش داده  است، این امامِ ما رضوان الله تعالی علیه تربیت شده‌ی دامان حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است؛ همانطور که حضرت مریم سلام الله علیها ازدواج‌نکرده صاحبِ فرزندی شد که پرچمِ رسالتِ جهانی را در دست گرفت، چه مسیح‌هایی هم در دامانِ این بزرگوار ازدواج‌نکرده پرورش داده شدند.

 حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها جزوِ سلسله‌ی نوریان و عرشیان است، یعنی علمِ ایشان علمِ لدنّی است، صاحبِ ولایت هستند، مانندِ عمه‌ی‌شان حضرت زینب سلام الله علیها هستند، تعلیمِ ایشان از جانبِ خدای متعال است، عالمه‌ی غیر معلّمه هستند، مهاجره هستند، در ولایتمداری الگو هستند، ایشان قم را احیاء کردند و مرکزِ علومِ حقّه‌ی الهیه‌ قرار دادند.

در به دریِ  حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها از مدینه بسویِ خراسان درسِ «یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ»[۱۰] دارد، رعیت باید به دنبالِ امامِ خود برود، رعیت باید برای لقاء امام حساب باز کند، رعیت باید در به دری و بیابانی شدن را به جان بخرد، رعیت باید به عشقِ وصالِ امام زمانِ خودش…

و وجودِ اقدسِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها جلوه‌ی کاملِ فاطمه‌ی طاهره است، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مهجه قلب پیغمبر است، حیاتِ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم است، روحِ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم است، جانِ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم است، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به ایشان فرمودند: «فِداکِ أبوکِ»[۱۱]… به قربانِ هر دوی آنان بروم… پدر و دختر…. چه مقامی… وجود نازنین خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلّم می‌فرماید: «فِداکِ أبوکِ»، و شفاعتِ حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها شفاعتِ کبری است، و بر حسبِ روایتی از امام جواد علیه السلام که آیا شفاعتِ عمه‌ی شما حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها شاملِ مردمِ قم است یا فراتر است؟ امام جواد علیه السلام فرمودند: خیر! ایشان همه‌ی شیعیان را شفاعت می‌کنند، معلوم می‌شود که نازل منزله‌ی خودِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، آنچه بی‌بیِ عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در محتوا و گوهر دارند حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها هم آن را دارا هستند و جلوه‌ی علم است، حکمت است، عرفان است، فقاهت است، معدنی است که این چشمه‌ها از ایشان جوشیده است و عالَم را روشن کرده است و خداوند ایشان را حجّتِ بر عالمیان قرار داده است . امیدوار هستیم که ان شاء الله خدای متعال معرفتِ ایشان را به ما بدهد و مشمولِ شفاعتِ کبری آن بزرگوار باشیم.

مجلسی که نام امام حسین علیه السلام در آن نباشد نمک ندارد.

صلی الله علیکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ؛ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّا سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّا لِزِیارَتِک؛ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ؛ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.

خدایا! بحقِّ امام حسین علیه السلام فرج امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! موانعِ فرج را به سرعت برطرف بفرما.

خدایا! بقیّه‌ی عمرِ ما را در سایه‌ی حکومتِ حضرت مهدی ارواحنا فداه قرار بده.

خدایا! ما را در تشکیلِ حکومتِ حضرت، دوامِ حکومتِ حضرت مؤثر قرار بده.

خدایا! حسرتِ دیدارِ آن بزرگوار و دریافتِ مدالِ رضایت از دو لبِ مبارکِ ایشان را به دلِ ما مگذار.

خدایا! این عزیزانِ ما را در مسیرِ وصال به خودت و اولیاء خودت موفّق بفرما.

خدایا! از وسوسه‌های نفسِ أمّاره، شیاطینِ جنّی و انسی، به حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها  ما را مصون و محفوظ بفرما.

خدایا! حوزه‌های علمیه را از شرِّ خَنّاس‌ها حفظ بفرما.

خدایا! این حوزه‌ی مقدّسه را در کسبِ مدال و مهارتِ خدمتِ به رعیتِ امام زمان ارواحنا فداه، دستگیری از رعایای ایتامِ آل پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم و کسبِ رضایتِ امام زمان ارواحنا فداه موفق بدار.

خدایا! ما را در میدان‌های بندگی اهلِ مسابقه قرار بده.

خدایا! ما را در میدان‌های بندگی جزوِ ممتازها محسوب بفرما.

خدایا! لحظه‌ای ما را به خودمان وا مگذار.

خدایا! بمحمّد و آل محمد علیهم السلام ما را دشمن‌شاد نکن.

خدایا! آبروی ما را در دنیا و آخرت در پناهِ اهل بیت علیهم السلام حفظ بفرما.

خدایا! مشکلاتِ کشور را بدستِ متدیّنینِ دلداده‌ی به تو و اولیاء تو در داخل کشور برطرف بفرما.

خدایا! ما را محتاجِ بیگانگان و بیگانه‌پرست‌ها مفرما.

خدایا! عمومِ مریض‌ها و مریض‌های مورد نظر را شفاء عنایت بفرما.

خدایا! اموات، گذشتگان، ذوی‌الحقوق، همه مشایخِ ما را و این دو عزیزِ تازه سفر کرده را سرِ سفره‌ی اهل بیت عصمت و طهارت مشمولِ غفرانِ واسعه‌ی خودت قرار بده.

خدایا! بحقِّ محمد و آل محمد علیهم السلام سفرِ مرگ را بر ما مبارک و آسان قرار بده.

خدایا! دیدارِ حضرتِ ملک‌الموت را برای ما شیرین قرار بده.

خدایا! مرگِ ما را ورود بر سفره‌ی ضیافتِ کریمانه‌ی امیرالمؤمنین علیه السلام و اولادِ طاهرینِ ایشان مقرّر بفرما.

خدایا! عاقبت‌بخیریِ ما را مقدّر و محتوم بفرما.

خدایا! امام و شهدا را سرِ سفره‌ی خاصِّ امام حسین علیه السلام متنعّم و ارواحِ پاکِ آنان را همیشه از ما راضی بدار.

خدایا! جوان‌هایِ عزیزِ ما را همیشه از بیهوده‌گرایی و تضییعِ عمر دور نگه‌دار.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه

[۳] سوره مبارکه عبس، آیات ۲۴ تا ۳۲

[۴] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۸ (شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِکَهُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ)

[۵] سوره مبارکه اعراف، آیه ۲۰۶ (إِنَّ الَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لَا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ یَسْجُدُونَ)

[۶] سوره مبارکه فرقان، آیه ۵۸ (وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ ۚ وَکَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا)

[۷] سوره مبارکه مریم، آیه ۵۷

[۸] خطبه ۴۲ نهج البلاغه

[۹] سوره مبارکه اعراف، آیه ۳۲ (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ۚ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۗ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ)

[۱۰] سوره مبارکه یوسف، آیه ۸۷ (یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ)

[۱۱] بحارالانوار، جلد ۲۲، صفحه ۴۹۰