«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

«کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ وَکَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ وَکَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلا یَشْتَهِی مَا لا یَجِدُ وَلا یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ وَکَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِینَ وَنَقَعَ غَلِیلَ السَّائِلِینَ وَکَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَیْثُ غَابٍ وَصِلُّ وَادٍ لا یُدْلِی بِحُجَّهٍ حَتَّى یَأْتِیَ قَاضِیاً وَکَانَ لا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِی مِثْلِهِ حَتَّى یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ وَکَانَ لا یَشْکُو وَجَعاً إِلاَّ عِنْدَ بُرْئِهِ وَکَانَ یَقُولُ مَا یَفْعَلُ وَلا یَقُولُ مَا لا یَفْعَلُ وَکَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْکَلامِ لَمْ یُغْلَبْ عَلَى السُّکُوتِ وَکَانَ عَلَى مَا یَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ یَتَکَلَّمَ وَکَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ یَنْظُرُ أَیُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَیُخَالِفُهُ فَعَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْخَلائِقِ فَالْزَمُوهَا وَتَنَافَسُوا فِیهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیرِ‏»[۲].

وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام یادِ یک انسانِ الهی و ره‌یافته را به زبانِ مبارک‌شان با این تعبیر آورده‌اند  «کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ» در گذشته شخصى بود که مردِ خدا بود و با ما اخوّت داشت ، چیزی که او را در نظرِ ما بزرگ کرد این بود که دنیا در نظرِ او کوچک بود.

Sadighi-13970819-Hoze-ThaqalainSite (1)

منظور از «دنیا» در قرآن و روایات

این مسئله‌ی دنیا که این همه در قرآن و در روایات از آن مذمّت شده است چیست؟

 وجود مقدّس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت به دنیا اظهارِ نفرت می‌کنند، می‌گویند: اگر دنیا مجسّم بشود من آن را شلّاق می‌زنم و بعد هم تعبیرِ شایعی که همه می‌دانید «أَ بِی تَعَرَّضْتِ؟ أَمْ إِلَیَّ تَشَوَّقْتِ»[۳] که فرمودند: آیا هوای مرا کرده‌ای؟ سیلِ اشتیاقِ خود را به سوی من گسیل داشته‌ای؟ آیا متعرّضِ من شده‌ای؟ «لَا حَانَ حِینُکِ»! من چنین فرصتی را به تو نخواهم داد، «غُرِّی غَیْرِی»، آیا فکر می‌کنی که تو می‌توانی علی را هم فریب بدهی؟! «قَدْ طَلَّقْتُکِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَهَ فِیهَا» من تو را نامحرمی که دیگر راهِ برگشت ندارد قرار داده‌ام، من به تو رو نخواهم آورد، من به تو رو نخواهم داد، من به تو میدان نخواهم داد، من به تو فرصت نخواهم داد.

تعبیراتِ مشابه هم در فرمایشات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه بسیار زیاد وجود دارد.

Sadighi-13970819-Hoze-ThaqalainSite (2)

انسان تصوّر می‌کند که دنیا مثلاً همین برج‌هایی است که بالا رفته است، انسان تصوّر می‌کند که دنیا همین ویلاهایی است که اشخاص دارند، انسان تصوّر می‌کند که دنیا همین زندگیِ مرفّهی است که مترفین دارند، یا این دعواهایِ سیاسی و جاه‌طلبی و قدرت‌طلبی و بازی‌های ریاستی است که برحسب روایات و روانشناسیِ تربیتیِ حضرات ائمه علیهم السلام این از همه خطرناک‌تر است، «آخَرُ ما یَخْرُجُ مِنْ قُلُوبِ الصِدّیقین حُبُّ الْجاه»، یعنی بیماریِ بسیار ریشه‌داری است، همه‌ی بیماری‌های اخلاقی مشکل هستند و وجود مبارک حضرت امام زین العابدین علیه السلام از این موضوع به خدای متعال پناه می‌برند، یکی از دعاهای صحیفه‌ی نوریّه‌ی سجّادیّه دعای پناه بردن به خدای متعال است؛ وجود مقدّس امام زین العابدین علیه السلام بسانِ کسی که درّنده‌هایی را می‌بینند و خطرِ این‌ها را می‌دانند و می‌دانند که منهای لطفِ خدای متعال این درّنده‌ها به او حمله‌ور می‌شوند و در کامِ این درّنده‌ها خواهند رفت به خدای متعال پناه می‌برند، «اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّهِ الْقَنَاعَهِ، وَ….»[۴] و ادامه می‌دهند، همه‌ی این‌ها خطرناک هستند، ولی مهم‌ترین خطری که در طول تاریخ ، انبیاء علیهم السلام را به کشتن داده است و عاملِ شهادتِ شهداء در طول تاریخ بوده است مسئله‌ی جاه‌طلبی بوده است، مسئله‌ی حبّ ریاست بوده است، مسئله‌ی سُکرِ قدرت بوده است، مستیِ قدرت! طواغیت مظاهرِ این امرِ خطرناک هستند.

این دنیایی که گفته می‌شود یعنی مجموعه‌ی بیماری‌های اخلاقی، مجموعه‌ی زرق و برق‌هایی که بشر را سرگرم کرده است، در تعبیراتِ قرآن کریم مسئله‌ی «لَا تُلْهِکُمْ»[۵] آمده یعنی چیزی که انسان را سرگرم می‌کند را مطرح می‌کند، همه‌ی اموری که مایه‌ی غفلت از خدای متعال می‌شود دنیاست، «لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّه»، آنچه که انسان را سرگرمِ خود می‌کند به گونه‌ای که سرگرمیِ به اینها انسان را از یادِ خدای متعال و از توجّه به بندگیِ خدای متعال غافل می‌کند، انسان را از مسئولیّتی که خدای متعال به عهده‌ی او گذاشته است غافل می‌سازد دنیاست، دنیا یعنی غفلت، دنیا یعنی سرگرمی، دنیا یعنی بی‌توجّهی به مبدأ، دنیا یعنی از یاد بردنِ مرگ و معاد.

Sadighi-13970819-Hoze-ThaqalainSite (3)

خطرِ غفلت

اگر این ملاک لهو باشد، اگر ملاک ، سرگرمی و غفلت باشد حوزه‌ی آن وسیع خواهد بود، اگر نمازِ انسان هم لهو باشد… انسان نماز می‌خواند اما توجّه به نماز او را از توجّه به خدای متعال بازمی‌دارد، این عبادت نیست و غفلت است.

این است که در قرآن کریم می‌بینید که «فَوَیلٌ لِّلمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»[۶]، صریحِ قرآن کریم است، خدای متعال مصلّین را نفرین می‌کند! نه آن‌ها که تارک الصّلاه هستند! «فَوَیلٌ لِّلمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» و عجیب این است که ریا با اینکه شرک است و از گناهانِ کبیره است و ذنبِ لا یُغفر است بعد از مسئله‌ی سهو است، ابتدا «الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» بعد «الَّذِینَ هُمْ یُرَاؤُونَ»[۷]! و سوّم هم بی‌توجّهی به فقراء و گرفتارها است که «وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ»[۸]، معلوم می‌شود آن چیزی که مایه‌ی ریا می‌شود و آن چیزی که مایه‌ی قساوت قلب و بی‌توجّهی به ضعفاء و فقراء می‌شود همین غفلت است، این غفلت ریشه‌ی همه‌ی بدبختی‌هاست، دنیا این است، «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»[۹]، چرا خدای متعال نفرمودند «أُولَئِکَ أَنْعَامِ»؟ و فرمودند: «کَالْأَنْعَامِ»؟ این تشبیه… أنعام بما هوَ أنعام که گناهی ندارد، عقابی ندارد، کیفری ندارد، هیچ کس هیچ سگی را سرزنش نمی‌کند که چرا سگ است، هیچ کس هیچ الاغی را سرزنش نمی‌کند که چرا الاغ است، اما اگر انسان سگ شد، اما اگر انسان الاغ شد دیگر دردِ بی‌درمان است، انسان است و الاغ است، انسان است و سگ است، و در قرآن کریم در موردِ اهلِ علم هر دو مثل آمده است، قرآن کریم در مورد «بلعَمِ باعورا» می‌فرماید: «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ»[۱۰]، و در مورد عالمانی که علم را حمل می‌کنند ولی علم را تحمّل نمی‌کنند «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا»[۱۱]، تحمّل می‌کنند اما خودِ آنها حامل و عامل نیستند می فرماید: «کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا».

خوفِ اینکه انسان در علمِ خود، حتّی علمِ طلبگیِ خود…

Sadighi-13970819-Hoze-ThaqalainSite (4)

 «بلعَمِ باعورا» مهندس نبوده است، صنعت‌کار نبوده است، «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا»[۱۲] از آیاتِ خدای متعال بهره می‌گرفته است، اسراری بدست آورده بود، دست به رازهایی از عالَم یافته است، انسانی است که اهلِ سرّ و راز است، به تعبیرِ ما چشمِ برزخیِ او باز است و کارهای ماورائی و غیبی می‌کند، «آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا» از آیاتِ خودمان به او داده بودیم، ولی پوست انداخت و از پوستِ خود خارج شد، از هوئیّتِ خود اعراض کرد، اگر می‌خواستیم با این دارایی که به او داده بودیم او را بالا می‌بردیم، اما بنای ما این نیست که تا خودِ کسی نخواهد ما برای او بخواهیم، «وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ»[۱۳]، فکر کرد باید این جاذبه‌های دنیا را ابدی کند، «وَلَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ» با اینکه خلود برای عالَمِ آخرت است این شخص خلود را در دنیا دید و همه‌ی کسانی که گرفتارِ شهواتِ نفس هستند اصلاً به موقّتی بودن ، توجّه نمی‌کنند، تصوّر می‌کنند که همیشه این بساط است، اصلاً فکر نمی‌کنند که مرگی هست، اصلاً فکر نمی‌کنند نظارتی هست، اصلاً فکر نمی‌کنند که ناظری هست، تمامِ سرگرمی‌ها ، ابدیّتِ انسان را که در آخرت است، ابدیّتِ انسان را که در باطنِ این عالَم است، انسان اینجا طوری عمل می‌کند که گویا همیشه هست! یک لحظه هوس‌رانی و یک عمر پشیمانی! این عمر را نمی‌بینید و ابد را نمی‌بیند و اینجا گیر می‌کند، انسانِ دنیاپرست یعنی کسی که جلوی پای خود را می‌بیند و اخلادِ به این می‌کند در حالی که خلود در اینجا نیست.

از هوای خود تبعیّت می‌کند، این شخص اخلاد الی الأرض کرد و از هوای خود تبعیّت کرد، غفلت یعنی از یاد بردنِ خدا، از یاد بردنِ مرگ و آخرت، از یاد بردنِ حق و حقیقت و این عاملِ همه‌ی بدبختی‌هاست که هم از این آیاتِ سوره مبارکه تکاثربه دست می آید، این «أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ»[۱۴] فقط تکاثر ، تکاثر در مال نیست، کسانی تکاثر در علم دارند و مرتّب مطالعات دارند و فرآورده‌های ذهنیِ خود را توسعه می‌دهند اما برای‌شان بازار است، می‌خواهد مهم بشود، می‌خواهد مدرک بگیرد، می‌خواهد مشهور بشود، یک کسی با سلطنت شهره می‌شود و یک کسی هم در تدریسِ خود شهره می‌شود، یک کسی هم در منبرِ خود شهره می‌شود، یک کسی در معلومات و مقاله‌های خود شهره می‌شود، ولی «ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ»[۱۵]، آنچه از عمر و علمِ او برای او حاصل شده است همین شهرتی است که اینجا به او داده‌ایم و بیش از این نخواهد بود، «أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ»[۱۶] .

Sadighi-13970819-Hoze-ThaqalainSite (5)

احترام به خدای متعال

«وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ»[۱۷]، خدای متعال خیلی بندگانِ خود را دوست دارد، چون به مؤمنون خطاب کرده است «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ»[۱۸]، خدای متعال می‌خواهد احترامِ مؤمن را حفظ کند، می‌فرماید مانندِ آن‌ها نباشید، با اینکه خودِ انسان همان است، «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ»، آن‌هایی که خدای متعال را نادیده گرفته‌اند، همه چیز را می‌بینند، همه کَس را می‌بینند، ولی خدای متعال را نمی‌بینند! هوای همه را دارند اما هوای خدای متعال را ندارند!

گاهی خدمتِ شما عرض کرده‌ایم که مرحوم آقا سید جمال گلپایگانی اعلی الله مقامه به ارادتمندان و دوستانِ خود که از ایشان خداحافظی می‌کردند دو جمله‌ی کنار هم می‌فرمودند، یکی اینکه تو را به خدا می‌سپارم و بعد هم می‌فرمودند خدا را هم به شما می‌سپارم.

«مَا لَکُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا»[۱۹]، چرا به همه احترام می‌کنید و اگر نزدِ کسی باشید حریمِ او را حفظ می‌کنید اما برای خدای متعال هیچ حریم و وقاری قائل نیستید؟ با اینکه خدای متعال پیش شماست هر نگاهی می‌کنید، با اینکه خدای متعال پیش شماست هر حرفی را می‌زنید، با اینکه خدای متعال پیش شماست هر کجا می‌روید، اگر یک انسانِ دقیق کنارِ شما بود نمی‌رفتید اما خدای متعال با شما بود و شما رفتید، «مَا لَکُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا * وَقَدْ خَلَقَکُمْ أَطْوَارًا»[۲۰] خالقِ شماست، تمام تطوّراتی که شما در زندگیِ خود دارید… آن را از یاد می‌برید؟ کسانی که نقشی در زندگیِ شما ندارند، برای همه‌ی این‌ها حساب باز کرده‌اید!

این عظمتی که این مردِ خدا نزدِ امیرالمؤمنین علیه السلام داشت برای این بود که دنیا کوچک‌تر از آن بود که بتواند دلِ او را از خدای متعال جدا کند، هیچ چیزی نتوانست او را از خدای متعال جدا کند، «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ»[۲۱]، این را یافت، یافت که جز خدای متعال هیچ چیزی نیست، لذا به هیچ که همان سراب است دل نبست… «وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ»[۲۲]، تمامِ این مشغولیّت‌ها هیچِ هیچ است، انسان به هیچ ، دل خوش کرده است، یک تعریفی می‌کنند، یک شعاری می‌دهند، دورِ انسان شلوغ می‌شود، لبخندی می‌زنند، محبّتی می‌کنند، انسان خود را گُم می‌کند! ای بابا! این‌ها هیچ است! این‌ها اعتباریّات است و واقعیّتی ندارد، مقاله‌ی من، سخنرانیِ من، اراده‌ی من، تصمیمِ من… تو که هستی و این‌هایی که می‌گویی برای من است این‌ها چه هستند؟ خودت که هستی که متعلّقاتِ تو چه باشند؟

Sadighi-13970819-Hoze-ThaqalainSite (6)

به کجا می‌روید؟

این فقر و نیستی را…. که هستی از آنِ حق است و هر که دارد نَمی عاریتی است، از خود نیست و برای خداست، خدای متعال هم که داده است شما را رها نکرده است، نمی‌توانید از خدای متعال جدا شوید، قائم به او هستید، تار و پودِ وجودِ تو در حیطه‌ی وجودِ خدای متعال است، در قبضه‌ی قدرتِ خدای متعال است، در قبضه‌ی علمِ خداست، «فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ»[۲۳] کجا می‌روید؟ چه کسی را غیر از خدای متعال دارید؟ چه چیزی غیر از خدای متعال دارید؟  «فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ»؟

بنابراین این آیات خیلی گویا است، هم «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ»[۲۴] چوبِ خدای متعال است و می‌خواهد ما را ادب کند، چوبِ جهنّم را بلند کرده است و می‌گوید حواسِ تو جمع باشد، راهی که می‌روی راهِ جهنّم است، راهِ سیرِ اسفل السافلین را پیش گرفته‌ای! بنا بود بالا بیایی و نیامدی، «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ» چرا؟ در انتها فرمود: «أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ»!

دنیا یعنی غفلت، دنیا یعنی سرگرم شدن و از خدای متعال و محبوب‌های خدای متعال فاصله گرفتن، فرمود: «العِلْمُ ثَلاَث، العِلمُ بِاللَّهِ وَ مَا یُحِبُّ وَ مَا یُبْغِضُ»، انسان خدای متعال را بشناسد، محبوب‌های خدای متعال را بشناسد که با آن‌ها باشد، مبغوض‌های خدای متعال را بشناسد و با آن‌ها نباشد.

چرا خدای متعال به بهشتیان سلام می‌کند؟

در مسئله‌ی سلام که عرض کردیم تحیّتِ بهشتی‌هاست، نه! تخلّق به اخلاق الله است، هم خودِ خدای متعال سلام است و هم خداوند متعال به بندگان خود سلام دارد، هم به مرسلین سلام دارد، هم در مورد بهشتی‌ها پروردگار عالَم می فرماید: «إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّهِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ * هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِکِ مُتَّکِؤُونَ  * لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَهٌ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ»[۲۵]، آیا حیف نیست؟ اینجا چه دارید؟ «لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَهٌ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ» این تشویق‌هایی است که لذایذ دنیا را تحقیر می‌کند و آن را بزرگ می‌کند، آنجا هر چه بخواهید  هست، اینجا کمی بخورید اشتهایتای کور می‌شود، معده پُر می‌شود، اما معده‌ی آنجا با معده‌ی اینجا تفاوت دارد، آنجا اصلاً تمامِ لذایذ لایتنهی است، خوراکی‌ها، لذایذِ خانوادگی، شراب‌هایی که دارد… مستی و کثافت که ندارد، غذاهایی هم که می‌خورید مدفوع ندارد، برای اینکه دفعی وجود ندارد، این‌ها جای تأمّل است، انسان به مقامی می‌رسد که زائد در وجودِ او نیست و فضولات ندارد، و این‌ها برای کسانی است که اینجا خودشان را از فضولات کنار می‌کشند و گرفتارِ فضولاتِ دنیا نمی‌شوند، فضولِ طعام، فضولِ کلام، کارهایی که ضروری نیست و لغو است جزوِ فضولاتِ زندگی است، کسانی که اینجا از فضولات مبرّی باشند در آنجا همه‌ی وجودِ آن‌ها جلوه‌ی نور است، لذا هر چیزی برای آن‌ها هست تمام شدن ندارد، هیچ!

این‌ها را می‌گوید تا انسان…. وقتی انسان لذایذِ آنجا را ببیند واقعاً لذایذِ اینجا کوچک می‌شود، ولی این‌ها چیست؟ این‌ها کلاسِ متوسّطین است!

«سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبّ رَحِیم»[۲۶]، خدای متعال سلامِ قولی دارد… آن وقت منشأ این سلام هم دو چیز است، یکی ربوبیّتِ خدای متعال است و دیگری هم رحیمیّتِ خدای متعال است، چون سرپرستِ شما بوده است و تحتِ ربوبیّتِ او بودید و خودِ ایشان شما را بزرگ کرده است و تا اینجا آورده است و دوست‌تان دارد، مانندِ پدری که بچّه را بزرگ کرده است، «وَاللَّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا»[۲۷]، این رویشِ شما که شما نبوده‌اید، «أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ * أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»[۲۸] آیا شما کلاس رفتید؟ آیا شما مطالعه کردید؟ چه کسی شما را عالِم کرد؟ چه کسی آن نور را به شما داد؟ این بذرهای عملِ صالح که در وجودِ خودتان پاشیدید و حاصلِ آن اینجا شده است، حال آن ربوبیّتی که ما قدم به قدم هوای شما را داشتیم تا به عرش رسیدید و درخت پُرمیوه شدید «تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا»[۲۹] ، حال که مثمر شده‌اید، حال که رشد کرده‌اید، حال که شاخه و سایه پیدا کرده‌اید، حال که میوه‌های شیرینِ عالَم شده‌اید من ربِّ شما بوده‌ام! چون ربوبیّتِ شما با من بود می‌خواهم به شما سلام کنم، بچّه دوست دارد که به او سلام کنند!

Sadighi-13970819-Hoze-ThaqalainSite (7)

یکی هم اینکه من رحیم هستم، من در موردِ شما تنها راه نشان نداده‌ام، من دوستِ شما بوده‌ام، من شما را همراهی کرده‌ام، من دستِ شما را گرفته‌ام، من شما را پا به پا راه برده‌ام، «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبّ رَحِیم»!چون این کار کارِ الهی است و خدای متعال برای بهشتی‌ها این سلام را دارد ما هم از اینجا… «إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ»[۳۰] اگر حلیم و بردبار هم نبودی خودت را سیاهی لشکرِ بردبارها قرار بدهید، در بینِ عصبانی‌ها و پرخاشگر نرو، سعی کن مانندِ افرادِ بردبار باشی. حال اگر بهشتی هم نیستی بیا و مانندِ بهشتی‌ها باش، وقتی می‌گوید سلامِ خدا، یعنی می‌خواهد ما هم اهلِ سلام باشیم، به بهشتی‌ها سلام کنیم، و ان شاء الله همه‌ی مؤمنین بهشتی هستند، اما با توجّه سلام کنید، سلام یک عبادت است که صد حسنه دارد، نود و نه حسنه‌ی آن برای کسی است که سلام می‌کند و یک حسنه برای کسی است که پاسخِ سلام را می‌دهد، سلام را هم باید خیلی واضح گفت، «سلامٌ علیکم».

این آیه‌ی کریمه «وَإِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا»[۳۱]، بعضی از مراجع فتوا دادند و یا احتیاط واجب دانسته‌اند که اگر کسی به شما گفت: «سلام علیکم و رحمه الله»، اگر شما به او «سلامٌ علیکم» بگویید کافی نیست و باید «و رحمه الله» را هم اضافه کنید که حداقل مانندِ آن باشد، ولی تا می‌توانید شما پاسخ را کمی پررنگ‌تر از خودِ سلام انجام دهید، حال لازم نیست با خودِ الفاظ باشد، گاهی خودِ لبخند، خودِ چهره‌ی باز، اقبالِ محبّت‌آمیز، این‌هایی که «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ»[۳۲]، لذا هم سلام بدهید و به همه محبّت کنید و اهلِ تحیّت باشید، «تَهَادُوا تَحَابُوا»، هدیه بدهید، ولو به اندازه‌ی یک شاخه‌ی گل، ولو یک استکان چای، ولو یک دانه‌ی خرما، ولو یک خودکار، «تَحابوا»! آن چیزی که خدای متعال از شما مطالبه می‌کند محبّت است.

«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ»[۳۳]، لذا امر به معروف و نهی از منکر دافعه نیست، ما آن را تلخ کرده‌ایم، لازمه‌ی ولایت این است که انسان مشکلاتِ دوستانِ خود را برطرف کند، اگر کمبودی در اخلاقِ او یا زشتی‌ای در زندگیِ او دید تحمّل نکند، نهایتِ محبّت این است دیگر! محبوب‌ترینِ برادران کسی است که عیبِ انسان را به انسان هدیه می‌دهد، یکی از هدیه‌ها این است که اگر نواقصِ برادرانتان را دیدید بی‌تفاوت نباشید، در مقامِ رفعِ نقیصه‌ی یکدیگر باشید.

روضه

صلی الله علیک یا اباعبدالله

حدودِ دو ماه گریه کرده‌اید، من مطمئن هستم که در این جمع دوستانی هستند که در این دو ماه یک روز نبود که برای امام حسین علیه السلام گریه نکرده باشند، ولی ما از این زیارت ناحیه اینطور می‌فهمیم که دو ماه هم کافی نیست، «فَلاَنْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً»[۳۴]… حسین جان! داغِ تو کهنه نمی‌شود… حسین جان! یادِ تو از یاد نمی‌رود… هر وقت آب می‌نوشم یادِ تو می‌کنم…. به هر بهانه‌ای می‌گویم حسین….

آن پیامی که دخترِ اهلِ مکاشفه‌ی حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام به ما رساندند یکی این است که زمانِ آب خوردن یادِ امام حسین علیه السلام کنیم… شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی….

یکی اینکه هر شهیدی… الحمدلله شهداء بهانه‌ی خوبی هستند، به این دو شهید که میزبانِ شما شده‌اند سر بزنید، رونق بدهید، این‌ها که اینجا آمده‌اند فِلِشِ امام حسین علیه السلام هستند…

اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی…. اما مصیبتِ اعظمی که انسان حدس می‌زند از اعظمِ مصائب سیّدالشّهداء علیه السلام بوده است  لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاَ تَنْظُرونی… کَیْفَ اَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی…

لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه

[۳] حکمت ۷۷ نهج البلاغه (یَا دُنْیَا یَا دُنْیَا، إِلَیْکِ عَنِّی؛ أَ بِی تَعَرَّضْتِ؟ أَمْ إِلَیَّ [تَشَوَّفْتِ] تَشَوَّقْتِ؟ لَا حَانَ حِینُکِ؛ هَیْهَاتَ، غُرِّی غَیْرِی؛ لَا حَاجَهَ لِی فِیکِ؛ قَدْ طَلَّقْتُکِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَهَ فِیهَا؛ فَعَیْشُکِ قَصِیرٌ وَ خَطَرُکِ یَسِیرٌ وَ أَمَلُکِ حَقِیرٌ. آهِ مِنْ قِلَّهِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِدِ.)

[۴] دعای هشتم صحیفه سجّادیّه (اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّهِ الْقَنَاعَهِ، وَ شَکَاسَهِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَهِ، وَ مَلَکَهِ الْحَمِیَّهِ وَ مُتَابَعَهِ الْهَوَى، وَ مُخَالَفَهِ الْهُدَى، وَ سِنَهِ الْغَفْلَهِ، وَ تَعَاطِی الْکُلْفَهِ، وَ إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِیَهِ، وَ اسْتِکْبَارِ الطَّاعَهِ. وَ مُبَاهَاهِ الْمُکْثِرِینَ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّینَ، وَ سُوءِ الْوِلَایَهِ لِمَنْ تَحْتَ أَیْدِینَا، وَ تَرْکِ الشُّکْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَهَ عِنْدَنَا أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً، أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً، أَوْ نَرُومَ مَا لَیْسَ لَنَا بِحَقٍّ، أَوْ نَقُولَ فِی الْعِلْمِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَنْطَوِیَ عَلَى غِشِّ أَحَدٍ، وَ أَنْ نُعْجِبَ بِأَعْمَالِنَا، وَ نَمُدَّ فِی آمَالِنَا وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ سُوءِ السَّرِیرَهِ، وَ احْتِقَارِ الصَّغِیرَهِ، وَ أَنْ یَسْتَحْوِذَ عَلَیْنَا الشَّیْطَانُ، أَوْ یَنْکُبَنَا الزَّمَانُ، أَوْ یَتَهَضَّمَنَا السُّلْطَانُ وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسرَافِ، وَ مِنْ فِقْدَانِ الْکَفَافِ وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ شَمَاتَهِ الْأَعْدَاءِ، وَ مِنَ الْفَقْرِ إِلَى الْأَکْفَاءِ، وَ مِنْ مَعِیشَهٍ فِی شِدَّهٍ، وَ مِیتَهٍ عَلَى غَیْرِ عُدَّهٍ. وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ الْحَسْرَهِ الْعُظْمَى، وَ الْمُصِیبَهِ الْکُبْرَى، وَ أَشْقَى الشَّقَاءِ، وَ سُوءِ الْمَآبِ، وَ حِرْمَانِ الثَّوَابِ، وَ حُلُولِ الْعِقَابِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِذْنِی مِنْ کُلِّ ذَلِکَ بِرَحْمَتِکَ وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.)

[۵] سوره مبارکه منافقون، آیه ۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ)

[۶] سوره مبارکه ماعون، آیات ۴ و ۵

[۷] سوره مبارکه ماعون، آیه ۶

[۸] سوره مبارکه ماعون، آیه ۷

[۹] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷۹ (وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ)

[۱۰] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷۶ (وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ۚ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ۚ ذَٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا ۚ فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ)

[۱۱] سوره مبارکه جمعه، آیه ۵ (مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ)

[۱۲] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷۵ (وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ)

[۱۳] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷۶ (وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ۚ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ۚ ذَٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا ۚ فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ)

[۱۴] سوره مبارکه تکاثر، آیه ۱

[۱۵] سوره مبارکه نجم، آیه ۳۰ (ذَٰلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ ۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى)

[۱۶] سوره مبارکه تکاثر، آیه ۱

[۱۷] سوره مبارکه حشر، آیه ۱۹ (وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ)

[۱۸] سوره مبارکه حشر، آیه ۱۸ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ)

[۱۹] سوره مبارکه نوح، آیه ۱۳

[۲۰] سوره مبارکه نوح، آیات ۱۳ و ۱۴

[۲۱] سوره مبارکه حدید، آیه ۳ (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)

[۲۲] سوره مبارکه نور، آیه ۳۹ (وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَهٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ ۗ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ)

[۲۳] سوره مبارکه تکویر، آیه ۲۶

[۲۴] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷۹ (وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ)

[۲۵] سوره مبارکه یس، آیات ۵۵ تا ۵۷

[۲۶] سوره مبارکه یس، آیه ۵۸

[۲۷] سوره مبارکه نوح، آیه ۱۷

[۲۸] سوره مبارکه واقعه، آیات ۶۳ و ۶۴

[۲۹] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۲۵ (تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ۗ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ)

[۳۰] حکمت ۲۰۷ نهج البلاغه (إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ; فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْم إِلاَّ أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ.)

[۳۱] سوره مبارکه نساء، آیه ۸۶ (وَإِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ حَسِیبًا)

[۳۲] حکمت ۳۳۳ نهج البلاغه، (الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ، أَوْسَعُ شَیْءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَیْءٍ نَفْساً، یَکْرَهُ الرِّفْعَهَ وَ یَشْنَأُ السُّمْعَهَ، طَوِیلٌ غَمُّهُ، بَعِیدٌ هَمُّهُ، کَثِیرٌ صَمْتُهُ، مَشْغُولٌ وَقْتُهُ، شَکُورٌ، صَبُورٌ، مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ، ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ، سَهْلُ الْخَلِیقَهِ، لَیِّنُ الْعَرِیکَهِ، نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ.)

[۳۳] سوره مبارکه توبه، آیه ۷۱ (وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ۚ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ)

[۳۴] زیارت ناحیه مقدّسه