- ثقلین - http://thaqalain.ir -
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی سَیِّدِ المُرسَلین طَبیبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الحُجَّه بَقیَّهَ اللَّهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللَّهُ صُحْبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
ایّام مصیبت آل الله و غربت و مظلومیّت امیر المؤمنین (علیه السّلام) و شدّت هموم و غموم او را در روزهای آخر عمر حضرت زهرا (سلام الله علیها) به امام زمان و به شما بزرگواران تسلیت عرض میکنم.
حضرت سجّاد (سلام الله علیه) در این دعا از پروردگار متعال درخواست کرد آخرین عملی که نویسندگان پروندهی ما، اعمال ما احصاء میکنند و مینویسند توبهی مقبوله باشد که بعد از این توبه نه معصیتی و نه ذنبی که اشتراء و اقتراف در مورد هر کدام به کار رفته بود، نه معصیتی، نه ذنبی است.
عصیان مخالفت امر مولا در برابر اطاعت است. ولی ذنب وزر و وبالی است که آدم کاری انجام میدهد، دنباله دارد، رها نمیکند، نکبات او به دنبال است. هر دو خطرناک است و اگر توبهی کسی توبهی کارساز بود و خدا توبهی او را قبول کرد، دیگر نباید دنبال آن عصیان باشد و نه کاری که نکبت دنبالهدار داشته باشد.
مرحوم آقای میرزا جواد آقای ملکی تبریزی (أعلی الله مقامه) در این اصطلاحی که آقایان میگویند مناجاتیان و خراباتیان، ایشان مناجاتی است لذا باب توبهی لقاء الله آقا میرزا جواد آقا واقعاً دیدن دارد.
در مورد حضرت صدیقهی طاهره، فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) آیات سورهی مبارکهی هل أتی دارد «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً»[۲] این توبه، توبهی از گناه نیست، توبه «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[۳] همهی مؤمنین باید همیشه در حال توبه باشند.
توبه نوعی خشیّت است، نوعی اشراف عظمت خدا بر دل است، نوعی کم آوردن در برابر پروردگار متعال است. این عصیان است که برای ما است، ذنبی که برای ما است، این برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیست، برای امام زین العابدین (علیهم السّلام) نیست.
مع ذلک ما آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزیِ صاحب مکاشفات و کرامتها را وقتی هم در المراقبات، هم در لقاء ایشان ببینیم مثل یک آدم مجرم فراری که هر لحظه نگران است که دستگیر شود و مجازات سنگینی شود، نوع برخورد او در پیشگاه پروردگار متعال با خود اینگونه است.
عبارتهای امام امیر المؤمنین (علیه السّلام) «وَ قَدْ أَتَیْتُکَ یَا إِلَهِی بَعْدَ تَقْصِیرِی وَ إِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی مُعْتَذِراً نَادِماً»[۴] این یک فراز است. آمدم ولی اینگونه آمدم، به ما هم یاد میدهد که میخواهید بیایید توبه کنید، باید اینطور بیاید. «نَادِماً مُنْکَسِراً مُسْتَقِیلًا مُسْتَغْفِراً مُنِیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً» از این طرف آدم خودش را در حال سقوط ببیند، از آن طرف پناه فقط خدا باشد، «لَا أَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا کَانَ مِنِّی وَ لَا مَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَیْهِ فِی أَمْرِی غَیْرَ قَبُولِکَ عُذْرِی وَ إِدْخَالِکَ إِیَّایَ فِی سَعَهٍ مِنْ رَحْمَتِکَ» و از این عبارت جانگدازتر «اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلَائِی وَ أَفْرَطَ بِی سُوءُ حَالِی وَ قَصُرَتْ بِی أَعْمَالِی وَ قَعَدَتْ بِی أَغْلَالِی»[۵] اینها جلوههای خضوع و تواضع و تذلّل در پیشگاه پروردگار متعال است که اوّل تائب خود پیغمبر است و ائمّهی معصومین (سلام الله علیهم أجمعین) است که توبهی آنها توبهی ثابت و مداوم است،
حال آنها در پیشگاه پروردگار متعال حال طلبکار نیست، حال مقصّر است. رمز این است خدای متعال این وسعت رحمتی که در ابعاد مختلف نسبت به این بزرگوارها دارد، اینها بتوانند ادای دِین بکنند و شکر این نعمتها را بکنند، از آنها ساخته نیست جز التماس، التجاء، سوز چیز دیگری برای او باقی نمیماند. تکلیف ما چیست؟ شما روزی از خود سراغ دارید که در آن روز نگران سخن خود نباشید؟ نگران نگاه خود نباشید، نگران تضییع عمر خود نباشید؟
این دعاهای امام سجّاد (علیه السّلام) و ائمّهی معصومین (سلام الله أجمعین) تکان دهنده است. عظمت، عظمت بیکران الهی است، قدرت، قدرت بیکران است، نعمت هم نعمت بیکران است. ما سر سفرهی نعمت بیپایان خدا داریم روحاً و جسماً، اجتماعاً و فرداً ارتزاق میکنیم، او قدرت مطلق است، عظمت مطلق است، ما برای او چه کار میکنیم؟
آدم یک لحظه تأمّل کند از خجالت آب میشود. به خصوص کسانی که پروندهی آنها مشحون از قصورها و تقصیرها است. گفته بود به فرض که خدا من را بخشیده است، ولی از حیای گذشتهها دارم از بین میروم، هر وقت به یاد آن میافتم من در محضر خدا چنین خلافی کردم، چنین غفلتی از من صادر شده است، برای آن آنچنان سوز و گداز ایجاد میکند که ما قاصر هستیم حتّی از درک آن حالاتی که بزرگان ما دارند، بندگان صالح خدا دارند و در رأس آن امام سجّاد (علیه السّلام) این دعا را برای ما نخوانده است، خودش در پیشگاه خدا مطرح میکند.
گاهی در این مسائل فکر کنیم که ما چه مقدار بدهکار هستیم، چه مقدار پروندهی ما در پیشگاه خدا مشکل دارد. اگر از عمق وجود خود، کسریهای خود را، نواقص خود را، عیبهای خود را، قصورها و تقصیرهای خود را یافتیم، آن وقت پناهی جز خدا نداریم.
یکی از مسائلی که در همین باب مرحوم سیّد علی خان مدنی مطرح کرده است، مرحوم شیخ بهایی هم در اربعین مطرح کرده است که آیا خدای متعال وظیفه دارد،؟ ملزم است توبه را قبول کند؟ اگر توبه را قبول نکرد ظلمی در حق بندگانش است یا نه؟ قبولی توبه تفضّل از جانب پروردگار متعال است.
آنچه را که با مذاق شیعه و اهل بیت عصمت و طهارت و با آیات قرآن میشود فهمید، این است که گناه اثر خودش را دارد. خدای متعال فرمود: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ»[۶] خدای متعال عفو کرده بود و این مشکلات را دارید، اگر عفو نکرده بود که برای کسی چیزی باقی نمیماند. هر گناهی خاصیّت خودش را دارد، آدم وقتی گناه کرد، از چشم خدا افتاده است و مستحق اشد عذابها است. اینطور نیست فرصتی را که از دست دادیم توبهی ما جبران کند، عملی که در ظرف خودش از ما فوت شده است، ما نسبت به گذشته که دسترسی نداریم تا بتوانیم آن را جبران کنیم.
اصل توفیق ما از جانب خدا است، عفو هم لطف خدا است، ولی چه کسی اطمینان دارد که مورد عفو قرار گرفته است؟ اینکه کسی که گناهکار است، تا آخر باید بسوزد بین خوف و رجاء باشد. هم کرم زیاد است «مَا هَکَذَا الظَّنُّ بِکَ»[۷] مگر میشود خدایی با این کرم، با این بزرگی، با این رحمت واسعه داشته باشد، باز تردید داشته باشد خدا من را میبخشد یا نه.
از طرفی عظمت گناه در حدی است که قابل گذشت نیست. لولا کرم خدا، گناه فی نفسه موجب سقوط است. اگر انسان این حالت را همیشه بتواند حفظ کند، همیشه هم گناه خودش را فراموش نکند و هم کرم خدا را فراموش نکند. لذا «إِذَا رَأَیْتُ مَوْلَایَ ذُنُوبِی فَزِعْتُ وَ إِذَا رَأَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ»[۸] خود را میبینم مأیوس میشوم، تو را میبینم امیدوار میشوم که به سوی تو بیایم.
بهترین وسیله هم توسّل به اهل بیت عصمت و طهارت است از جمله شئون حضرات معصومین (علیهم السّلام) شفاعت است. لذا هم در قرآن کریم به این معنا اشاره شده است، نه، تصریح شده است «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ»[۹] وقتی زمین خوردید فوراً دامن پیغمبر را بگیرید. یا رسول الله! دست من را بگیر افتادهام، من را بلند کن. اگر آنها بلند نکنند ما قدرت بلند شدن نداریم.
اینکه آدم در عین توبه باید بسوزد، برای اینکه توبه برای افتاده است، من اگر قوی بودم که گناه نمیکردم، بدبخت بودم، ضعیف بودم، نفس من را زمین زده است. این تجربه نشان داد که من توان مقابله با نفس خود را نداشتم. هر وقت با نفس من درگیر شدم و پیروز شدم باید زبان حضرت یوسف را بدانیم. «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی»[۱۰] این رحم تو بود، تو نگذاشتی و الّا من ضعیف بودم، من چیزی ندارم، من مالک نفس خود نیستم، مالک خود نیستم. «إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلَّا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ»[۱۱] جز اینکه من را شارژ کنی، به من نگاه کنی، من مردهام، تو لحظه به لحظه به من حیات میدهی. این حیات معنوی از افاضات حق تعالی است. هر جا فیض قطع شود دیگر من نیستم.
لذا مسئلهی توبه محبّت خدا را همراه میخواهد، قبولی او تفضّل است، عفو است. کسی طلبی از خدا ندارد. گناه کرد باید جزای آن را بپردازد، گناه سقوط است، گناه ذلّت است، گناه نکبت است. این لازمهی ذاتی ما است. هر جا عنایتی شد کرم از تو، تفضّل هم از تو.
خدای متعال خواسته است گاهی ما زمین بخوریم تا جلال و جمال ائمّهی اطهار را بیشتر خدا مطرح کند. چون بندگی کردند آنها را واسطه قرار داده است . «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ»[۱۲]، «جاؤُکَ» با بدن که نیست بلکه «جاؤُکَ» یعنی سیم دل خود را با پیغمبرت وصل کن. ما او را خلق کردیم که دست تو را بگیرد، او جلوهی ما است، او اسماء حسنی ما است. خدا توّاب است، مجرای توّاب بودن وجود نازنین پیغمبر خدا و ائمّهی اطهار (علیهم السّلام) است.
لذا هم قرآن این را تصریح میکند که هر وقت زمین خوردید بگویید یا علی، بگویید مادر فاطمه. بچّه زمین میخورد مادر خود را صدا میزند. روز قیامت همهی مادرها فرزندان خود را از یاد میبرند «یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَهٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَى النَّاسَ سُکارى وَ ما هُمْ بِسُکارى»[۱۳].
مادر شیرده بچّهی شیرخوار خود را از یاد میبرد، همه مدهوش هستند، همه حیارا، سکاری و سرگردان هستند، امّا در آنجا یک مادر است که بچّههای خود را فراموش نمیکند آن هم صاحب این روزها حضرت زهرا (سلام الله علیها) است.
روایت دارد همانطور که مرغ دانههای گندم را جمع میکند، بی بی عالم مثل مرغی است که جوجههای خود را زیر پر میگیرد. ولی صحنههای رقّتباری در روایت دارد که وسیلهی شفاعت حضرت زهرا (سلام الله علیها) امام حسین (علیه السّلام) است که بیسر وارد میشود. پیراهن خونین امام حسین (علیه السّلام) را حضرت زهرا به سر خود میکشد و وسیلهی شفاعت ما قرار میدهد. نقلهای مختلفی از به پشت در آمدن حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. در یک نقلی است که وقتی به در لگد زدند، در از جا کنده شد حضرت زهرا (سلام الله علیها) افتاد و در هم افتاد و میگویند قتل محسن همانجا اتّفاق افتاد، بچّهی ایشان را هم همانجا شهید کردند.
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی انسان، آیه ۷٫
[۳]– سورهی نور، آیه ۳۱٫
[۴]– مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ۲، ص ۸۴۶٫
[۵]– همان، آیه ۸۴۵٫
[۶]– سورهی شوری، آیه ۳۰٫
[۷]– مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ۲، ص ۸۴۷٫
[۸]– همان، ص ۵۸۴٫
[۹]– سورهی نساء، آیه ۶۴٫
[۱۰]– سورهی یوسف، آیه ۵۳٫
[۱۱]– بحار الأنوار، ج ۹۱، ص ۹۸٫
[۱۲]– سورهی نساء، آیه ۶۴٫
[۱۳]– سورهی حج، آیه ۲٫
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%ad%d8%b6%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%af-23/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.