- ثقلین - http://thaqalain.ir -

در محضر استاد ۱۱۷
درس اخلاق آیت الله صدیقی؛ 29 / آذر / 1399

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

 میلادِ عالِمه‌ی غیرِ معلّمه، مشعلِ راهِ هدایت، پاسدارِ خونِ امامِ عالَمیان حضرت اباعبدالله الحسین صلوات الله علیه و شهدای کربلا، آموزگارِ صبر، اسوه‌ی مقاومت، و مَثَلِ اعلای «نَفسِ مُطمَئنّه»، دسته‌گُلِ دامانِ عصمتِ زهرای مرضیه سلام الله علیها و مظهرِ صفاتِ جلال و جمالِ کبریایی، حضرت زینب کبری سلام الله علیها را تهنیت و تبریک عرض می‌کنم، و سالگردِ حاج قاسم عزیز ابومهدی المهندس و همراهانشان را، و سالگردِ رحلتِ عالِمِ مجاهدِ سیاستمدارِ مخلصِ رهیافته‌ی حوزه‌های علمیه و این جمع، حضرت آیت الله حائری شیرازی رحمه الله تعالی علیه را هم تسلیت عرض می‌کنم.

به همین مناسبت‌ها چند کلمه به دل‌های پاکِ شما جوان‌های آینده‌ساز و مخلص و باانگیزه تقدیم می‌دارم.

پنج صفتِ ارزشمند

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در حدیثی فرمودند پنج صفت است که «لاَ یَجْتَمِعْن إِلاَّ فِی مُؤْمِنٍ حَقّاً یُوجِبُ اَللَّهُ لَهُ بِهِنَّ اَلْجَنَّهَ»[۲]، این پنج صفت، صفاتِ منجی است و نردبانِ عروج به مقصدِ اعلی است؛ که انسان، این صفات را در این شهدا و در این عالِمِ بزرگوار به وضوح می‌بیند.

نور در قلب

یکی «اَلنُّورُ فِی اَلْقَلْبِ» است. حرفِ اول را طهارتِ طینت می‌زند، خمیره‌ی انسان، سرشتِ انسان، طهارتِ ذات، «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ»[۳]؛ ائمه علیهم السلام نورِ خدای متعال هستند، اولین عنوانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم «نور» است، «یا جابر، أوّل ما خلق اللّه نور نبیّک»[۴]، اول مظهرِ نورِ خدای متعال «حقیقتِ وجودیِ نبیّ مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم» است، بعد حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه، بعد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، بعد امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و بعد هم حضرات معصومین علیهم السلام، که در زیارت جامعه کبیره آمده خلقکم الله انوارا.

اهل بیت علیهم السلام در زیارت جامعه کبیره

امیدوارم غفلت نکنیم، زیارت جامعه مغناطیسِ دل به صفاتِ الهیِ ائمه علیهم السلام است، اگر کسی اهلِ دل باشد با خواندنِ زیارت جامعه دل را از کف می‌دهد و بی‌دل می‌شود، آن بزرگواران هم دل را تحویل می‌گیرند، دلدارِ خوبی هستند، هم اینکه خدای متعال دلبری پُرجاذبه‌تر از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السلام نیافریده است، همه چیزِ آن بزرگواران زیباست، «فَما أحْلى أسْماءَکُم وَ أکْرَمَ أنْفُسَکُمْ وَ أعْظَمَ شَأْنَکُمْ وَ أجَلَّ خَطَرَکُمْ وَ أوْفى عَهْدَکُمْ وَ أصْدَقَ وَ عْدَکُمْ ، کَلامُکُمْ نُورٌ وَ أمْرُکُمْ رُشْدٌ وَ وَصِیَّتُکُمْ التَّقْوى وَ فَعَلُکُمُ الْخَیْرُ»[۵]، کجا پیدا می‌کنید کسی همه‌ی این صفات را یکجا داشته باشد؟ اینقدر جمال! اینقدر جاذبه! هم خوب دل می‌بَرَند، هم دل را به صاحبِ اصلیِ دل می‌رسانند، هادی هستند، دلیل هستند، قافله‌سالارِ دل‌ها هستند، دلِ سالک را به مقصد می‌رسانند و خودشان راحت دل را به همراهِ خود می‌برند. و فرموده‌اند «شِیعَتُکَ خُلِقُوا مِنْ فَاضِلِ طِینَتِنَا»[۶]، چون این‌ها نور هستند، «خَلَقَکُمُ اللّهُ أنْوارا فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ»[۷]، خدای متعال شما را نور خلق کرده است، آن هم نورِ عرش که بر همه‌ی عالَم محیط است، نوری که همه‌ی عوالِم تحتِ هیمنه‌ی آن نور هستند.  اینکه شیعیان از فاضلِ نورِ آن بزرگواران آفریده شده‌اند، معنیِ آن این است که اگر شیعه باشی نوری در وجودِ خود داری، و وقتی این نور کشف بشود وجودِ انسان را مشعشع می‌کند و ظلماتِ جداییِ از خدای متعال را به انوارِ وصال تبدیل می‌کند، «وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ»[۸]. این طینت، این زیبایی که گاهی به محضرِ شما و همه‌ی مؤمنان عرض کرده‌ایم، این گِل همان گِلِ خوش‌بویی است که او در حمام بدست آورده بود، این گِل غیر از این خوشگِل است که وقتی انسان‌های ظاهربین یک چشم و ابروی زیبایی را می‌بینند می‌گویند «خوشگِل است»، بعضی از این خوشگِل‌های ظاهری زشت‌ترین زشت‌های عالَم هستند؛ خدای متعال به دِل نگاه می‌کند، این گِل آن طینت است، آن خمیره است که وجودِ ما با آن سرشته شده است، اگر طینتِ کسی دست نخورده باشد و فطرتِ او سالم باشد، او قطعاً نورِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السلام را دارد، ما یک شعاعی از نورِ آن بزرگواران هستیم، و ان شاء الله این نور را کشف کنیم و این نور را از حُجُبِ متراکم بالا بکشیم و همه‌ی وجودِ ما نور بشود.

نکاتِ برجسته‌ای از دعای افتتاح

«اَلنُّورُ فِی اَلْقَلْبِ» این موضوع خیلی مهم است، همیشه در خلوت‌های خودتان ببینید چقدر نور دارید، هر اندازه احساسِ عشقِ به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و اهل بیت علیهم السلام کنید، این سنخیّت است و معلوم می‌شود که نور «نورٌ عَلَی نُور» است، مجذوبِ نور هستید، و اگر غفلت داریم، اگر خدای نکرده اصلاً یادی از امام زمان ارواحنا فداه نمی‌کنیم، اصلاً یادی از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نمی‌کنیم…

این دعاها و زیارتنامه‌ها نسخه هستند، درد و درمان را نشان می‌دهد امام زمان ارواحنا فداه در دعای افتتاح چه می‌فرمایند؟ خودِ امام زمان ارواحنا فداه این دعا را انشاء فرموده اند و می‌خواهند به ما هم آموزش بدهند، «اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا»[۹].

شما جوان‌های عاشقِ امام زمان ارواحنا فداه که شما را به کوی دوست راه داده‌اند، شما که به حرمِ امنِ حضرت قدم گذاشته‌اید، شما که کبوترِ حرم هستید، شما که طلبه هستید، و همه‌ی مدارسِ طلبه‌ها بارگاهِ امام زمان ارواحنا فداه و حرمِ ایشان هستند، آیا تابحال شده است شما بنشینید و در فراقِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم گریه کنید و احساسِ سوز کنید؟ اگر ندارید «حجاب» هست، معلوم می‌شود نورانیت کم است، باید برای پیغمبرتان دردمند باشید، دردِ فراقِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را در وجودِ خودتان احساس کنید، این حس را داشته باشید، بعد به بارگاهِ خدای متعال شکوه کنید، دردمندانه شکوه کنید.

«اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنَا»، هر دوی این بزرگواران از یک کانون ناشی می‌شوند، ما از آن اصل هستیم و می‌خواهیم به اصلِ خودمان برگردیم، ما را از آن وطن بیرون کرده اند، در بهشت با آن بزرگواران بودیم، مرغِ باغِ ملکوت بودیم، بعد ما را به قَفسِ خاکیِ این عالَم فرستادند و ما را زندان کردند، حال باید بخواهیم که این قفس را بشکنیم و این پر و بالِ سوخته‌ی خودمان را با اتّصال به انوارِ طیّبه ترمیم کنیم، شَهپَر پیدا کنیم، اهلِ پرواز باشیم، اهلِ معراج باشیم، «اَلنُّورُ فِی اَلْقَلْبِ».

«فقه» فهم است

دوم: «اَلْفِقْهُ فِی اَلْإِسْلاَمِ».

«إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ»؛ اگر وجودِ انسان خباثت و رذالت نداشته باشد و به لجنِ رذائلِ اخلاقی آلوده نباشد و در باتلاقِ گناهان فرو نرفته باشد، آنوقت فقه در اسلام، به این دل ظرفیت می‌دهد، «إِنَّ هذهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَهٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا»[۱۰]، «علم» به انسان ظرفیت می‌دهد، انسانی که عالِم نیست اگر ریاضت هم بکشد باز هم انسانِ کوچکی است، انسانِ قدبلند نیست و نمی‌تواند خیلی قَد بکشد، فقه لازم است.

«فقه» فهم است، اطلاع است، علم است، که با فهم آمیخته است، هر عالِمی فهیم و فقیه نیست، «فَهم» خیلی مهم است، «فهم» یافتن است، علم عاریت است، در ظرف ریختن است، ممکن است بالا بیاوری و هیچ چیزی نماند، اما وقتی انسان مطلب را هضم می‌کند و جزوِ جانِ او می‌شود دیگر عاریه نیست، با صیرورتِ وجودی، او اینطور شد، وجودِ او تاریک و تیره و کدر بود، حال یک گوهرِ براق و قیمتی و قابلِ عَرضه شد، «اَلْفِقْهُ فِی اَلْإِسْلاَمِ».

وَرَع در دین

سوم: «اَلْوَرَعُ فِی اَلدِّینِ».

او در دینداریِ خود اهلِ وَرَع هست، نه تنها به گناه آلوده نشده است و از گناه پرهیز می‌کند، بلکه دورِ گناه هم نمی‌گردد، فرسنگ‌ها با بدی‌ها فاصله دارد که هیچ کسی نمی‌تواند او را ببرد و به بدی برساند، وَرَعِ در دین.

خود را بزرگ نپنداریم

چهارم: «حُسْنُ اَلسَّمْتِ» است.

این شخص به دیگران توجّه می‌کند، متکبّر نیست، اینطور نیست که برای او عار باشد که به کسی بامحبّت نگاه کند، بعضی‌ها اصلاً نمی‌توانند به کسی توجّه کنند و خودشان را خیلی بزرگ می‌بینند، نگاهِ آن‌ها حقارت و تحقیر است، ولی مؤمنی که حُسنِ سَمت دارد آفتاب است، ذرّه‌پرور است، بارانِ رحمت است، خاک‌ها را زنده می‌کند.

محبّتِ مردم را در دل داشته باشیم

پنجم: «اَلْمَوَدَّهُ فِی اَلنَّاسِ».

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»[۱۱]. باید مردم را دوست داشت، حتّی گنهکارها را؛ کسی که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در طینتِ او باشد مگر گناه می‌ماند؟ این گناه بر ما تحمیل است، این گناه «بیگانه» است، گناه را بیرون می‌کنیم، ما با گناه نمی‌سازیم، همانطور که با کانون‌های فساد و گناه که استکبارِ عالَمی است نمی سازیم، آن‌ها تولیدِ گناه می‌کنند، آن‌ها تولیدِ فساد می‌کنند، و سازشکارها بی‌غیرت هستند، بی‌دین هستند، با میوه‌های شجره‌ی خبیثه ساختن هم بی‌غیرتی و بی‌دینی است، لذا مؤمن سرعتِ در توبه دارد، همینکه احساس می‌کند نفوذی به بدنِ او وارد شده است… همانطور که این بدن میکروب را تحمّل نمی‌کند، همانطور که میکروب این بدن را دردمند می‌کند، معصیت در او ایجادِ تب می‌کند. این ویروس‌های بدنی ایجادِ درد می‌کند و درد ما را وادار می‌کند که به کمکِ دارو یا پرهیز، هرچه زودتر شرّ این میکروب را از بدنِ خود دور کنیم، برای کسانی که طینتِ پاک دارند، گناه و معصیت و حسد و تکبّر همینطور است، بیگانه است، منکر است، و این‌ها با بیگانه و منکر نمی‌سازند و می‌خواهد هرچه زودتر شرّ آن را بکنند.

لذا پروردگار متعال بر اساسِ این عطشِ درونیِ مؤمن که از گناه درد پیدا کرده است، دعوتِ به توبه‌ی فوری کرده است، «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ»[۱۲]، تشریع با تکوین همراه است، نگذارید که لحظه‌ای بر گناهتان بگذرد، و توبه زیرِ آن نوشته نشود. گناه را تحمّل نکنیم، رذائلِ اخلاقی را حتّی برای لحظه‌ای برنتابیم، هرچه زودتر شجاعانه مقاومت کنیم و وجودمان را پاکسازی کنیم و دلمان را پاکسازی کنیم، اگر تکبّر نباشد انسان همه را تحویل می‌گیرد و حُسنِ سَمت پیدا می‌کند، این‌هایی که تحویل نمی‌گیرند یا بعلّتِ حسد است، یعنی چشمِ دیدن ندارند، یا تکبّر دارند و طرفِ مقابل را خیلی ریز می‌بینند و خودشان را بزرگ می‌بینند، ولی انسانی که بنده است، انسانی که برده است، انسانی که مِلکِ خدای متعال است و مالکِ هیچ چیزی نیست و هیچ چیزی ندارد تا به رُخِ کسی بکشد، چنین کسی همیشه حُسنِ سَمت دارد.

 

و «اَلْمَوَدَّهُ فِی اَلنَّاسِ». طوری رفتار کنیم که خدای متعال محبّتِ ما را در دل‌ها قرار بدهد، و ما محبّتِ محبّانِ آل بیت علیهم السلام را در هر شرایطی که هستند در دلِ خود داشته باشیم، «مُوادّ» باشیم، مودّتِ طرفینی باشد.

شهید سلیمانی رحمه الله تعالی علیه تربیت‌شده‌ی دامانِ علم بود

هر کسی که این حاج قاسم سلیمانی رحمه الله تعالی علیه را از نزدیک می‌دید، می دید که با اینکه دروسِ حوزوی نخوانده بودند، ولی تربیت‌شده‌ی دامانِ علم بود، دین‌شناس بود، دین‌فهم بود، واقعاً دین‌فهم بود، دین در وجودِ او بود، دین را یافته بود، اصول و فروع را تجربه کرده بود، نوشِ جان کرده بود، هضم کرده بود، اسلامِ جهادی را، اسلامِ زندگی‌ساز را، اسلامِ ظلم‌ستیز را، اسلامِ عزّت‌ساز و قدرت‌آفرین را خوب یافته بود، و خوب هم بروز داد.

این توصیفی که اخیراً حضرت آقا، نایب امام زمان ارواحنا فداه از ایشان کرد، بزرگترین نعمتی که خدای متعال بعد از امام زمان ارواحنا فداه به ما عطاء نموده است وجودِ نازنینِ رهبری است، و بعضی‌ها چقدر بدبخت هستند، گویا نمی‌توانند خورشید را ببینند و مقابله می‌کنند، حیف، حیف، حیف…

حاج قاسم سلیمانی رحمه الله تعالی علیه نورِ وجودی داشت، دین‌فهم بود، دارای ورع بود، خیلی سبک‌بال بود، «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا»[۱۳]، کسی که بارِ گناه پشتِ او را خَم کرده باشد نمی‌تواند به قلّه‌ی کمال که «شهادت» است نائل بشود، این کوله‌بارِ سنگین نمی‌گذارد که انسان بالا برود، ولی او برای رسیدن بی‌قرار و بی‌تاب بود، معلوم بود که گناه نداشت و ورع داشت.

نکاتی ارزنده از حضرت آیت الله حائری شیرازی رحمه الله تعالی علیه

استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله حائری شیرازی که دل از شهید سلیمانی‌ها برده بود، شهید رجایی با او خلوت‌ها داشت، او را دعوت می‌کرد.

 آیت الله حائری شیرازی که تجسّمِ عینیِ دین و فقه و ورع و معرفت و عشق و عرفان بود… ایشان برای من نقل کرد که یک هفته قبل از شهادتِ شهید رجایی، طیّ جلساتی که مکرر با ما خلوتی داشت، من مطالبی گفتم و دیدم او برافروخته شد، احساس کردم که دِل کَند، دیگر تعلّقی به اینجا ندارد.

آیت الله حائری شیرازی رحمه الله تعالی علیه با شما هم بود، همینجا همسایه بود، سه‌شنبه‌ها با شما بود، در میانِ شما یک شهید رجایی پیدا نشد که با نورِ او و با کلماتِ او و با نفسِ او تعلّقاتِ خود را از این عالَم قطع کند…

«ای یک دله صد دله دل یکدله کن                   مهر دگران را ز دل خود یله کن»

آیا می‌شود ما هم دل بِکَنیم؟… تا زمانی که دل نَکَنیم شهید نمی‌شویم، شهدا دل کَندند، خدای متعال لباسِ بی‌رنگی به تنِ آن‌ها کرد، تا زمانی که ما رنگ داریم ننگ داریم، رنگِ تعلّق، رنگِ دل دادنِ به زرق و برقِ دنیا، این‌ها برای ما ننگ آورده است، و شیرینیِ شهادت را از ما دور کرده است، حلاوتِ عبادت و بندگی را از ما گرفته است، «دنیا» کامِ جان را تلخ می‌کند، نه نمازِ انسان نماز است، نه «یا الله» گفتنِ انسان «یا الله» گفتن است، نه یک مرتبه یک قدمی برای خدای متعال برمی‌دارد و نه وقتی به کسی خدمتی می‌کند لذّتی می‌برد، این‌ها برای او بار است، با سختی یک گره‌ای برای کسی باز می‌کند و بعد هم هزار مرتبه منّت می‌گذارد.

این‌ها برای تعلّقات است، ولی هم شهید رجایی با نفسِ آیت الله حائری شیرازی رحمه الله تعالی علیه راه افتاد، و هم چیزهایی که شهید سلیمانی رحمه الله تعالی علیه از استاد بزرگوار ما آقای حائری شیرازی رحمه الله تعالی علیه نقل می‌کردند و غبطه می‌خوردند که ایشان چطور نفسِ خود را نرم کرده بودند، «انّ شیطانی أسلم علی یدی»، شیطانِ من تسلیمِ دستِ من است، من اسیرِ شیطان نیستم بلکه من شیطان را اسیرِ خود کرده‌ام و از شیطان کار می‌کشم، من بر شیطان سوار هستم، من بر نفسِ أمّاره‌ی خود سوار هستم، من زمامِ او را محکم گرفته‌ام، من این چموش را مهار کرده‌ام، آیا شما هم می‌توانید مهار کنید؟

«أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَهَ لِأَهْلِهَا؟»[۱۴]، آیا یک آزاده‌ای نیست تا ته‌مانده‌ی سگ‌ها را به اهلِ آن واگذارد؟ همه‌ی دغدغه‌ی او این زندگیِ مادّیِ زودگذر نباشد؟ «أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَهَ لِأَهْلِهَا؟».

رابطه‌ی آیت الله حائری شیرازی رحمه الله تعالی علیه با کربلایی کاظم رحمه الله تعالی علیه

از طرفی نفسِ آیت الله حائری شیرازی رحمه الله تعالی علیه احیاءگر بود، از طرفی خودِ ایشان با انفاسِ زکیّه‌ای در ارتباط بوده است، و تحتِ تأثیرِ عرشیان قرار گرفته‌اند. نسخه‌هایی که از اولیای الهی دریافت داشته‌اند، چه عوام و چه غیرِعوام… ایشان با کربلایی کاظم که حافظِ قرآن کریم بود که در نوعِ خود حجّتِ خدای متعال بود، همانطور که من آقای سلیمانی را حجّتِ بالغه‌ی خدای متعال می‌دانم، حجّت الله بود و حجّتِ بالغه هم بود، و روز قیامت یقه‌ی ما را می‌گیرد، شما این خون را دیدید و تکان نخوردید و در خط نیامدید؟ آن هم حجّت بود، در اثرِ پرهیز از لقمه‌ی حرام و شبهه‌ناک و مراقبت بر ترک از گناه، وجود مبارکِ امام زمان ارواحنا فداه قرآن را بر جانِ او ریخت و قرآن ناطق شد، عینِ قرآن بود، مرحوم آقای حائری شیرازی رضوان الله تعالی علیه علاوه بر اینکه محیّرالعقول بودنِ کربلایی کاظم را در اینکه تجلّیِ حروفِ قرآن کریم بود، کلماتِ قرآن کریم بود، آیاتِ قرآن کریم بود، صُوَرِ قرآن کریم بود، از آخر به اول، از اول به آخر، شما چند آیه‌ی مشابه را پیدا می‌کردید، از چند سوره می‌آوردید، می‌گفت هر کدام برای کدام سوره است، با اینکه آیات مشابه بوده و تکرار در آیات بود، ولی طعمِ هر یک از آیاتِ قرآن کریم طعمِ خاصِّ خود را دارد، و او طعمِ هر آیه‌ای را می‌دانست که این آیه برای کدام سوره است، علاوه بر این ایشان می‌گفتند که اسرارِ آیات را می‌دانست، این موضوع خیلی بزرگ است، یک آآ÷آآنآ

آدمی که از نظرِ ظاهری مادونِ متعارف بوده است، هوشِ خیلی ضعیفی داشته است، کوچه‌ها را اشتباه می‌کرده است، یک عمله‌ی خیلی عادی بوده است، هیچ برجستگی نداشته است، اما وقتی که دل پاک بود «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ»، مجذوب می‌شود و خدای متعال او را بالا می‌برد، ظرفِ قرآن کریم می‌شود، بلندگوی قرآن کریم می‌شود و آموزگارِ قرآن کریم می‌شود.

مرحوم آیت الله العظمی آقای بروجردی اعلی الله مقامه الشّریف، این آیاتی که اختلاف قرائت دارد را با کربلایی کاظم تصحیح می‌کرده‌اند، این قرآنِ حقیقی این قرآنی است که در جانِ او ریخته‌اند و باید ما همان چیزی که او قرائت می‌کند را قرائتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمه علیهم السلام بدانیم.

آقای حائری رحمه الله تعالی علیه با مرحوم حاج اسماعیل دولابی و دیگر صاحبانِ نفس و نظر خراباتی بودند، و با خراباتیان حشر و نشر داشتند، و لی در عینِ خراباتی بودن سیاسی بودند، جبهه‌ای بودند، مدرّس بودند، معلّم بودند، نقش ایفاء می‌کردند، متکفّلِ ایتامِ آلِ پیامبر بود.

امیدوارم ان شاء الله شما عزیزان، شما نورچشمان، شما امیدهای ما جا نمانید، ما جا ماندیم، شما را به خدای متعال قسم می‌دهم، یک روزی غصّه می‌خورید و باید مثلِ من بگویید «و أعِنّی بِالبُکاءِ عَلى نَفسی»، خدایا! مرا کمک کن که به حالِ خودم گریه کنم… «وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّهِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَهِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ»[۱۵]

روضه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

یا زهرا… یا فاطمه الزهرا… یا بنتُ محمّد… أغیثینی… فرمود:

«صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِــبُ لَوْ أَنَّهَا      صُبَّـتْ عَلَـى الْأَیَّـامِ صِـرْنَ لَیَالِیَا»[۱۶]

دردِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یک مورد یا دو مورد نبود… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها غم‌های زیادی در دلِ خویش داشتند… مصیبت روی مصیبت، درونِ مبارکِ ایشان را تحت فشار قرار می‌داد…

امّ‌سلمه از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پرسید: بی‌بی جان! «کَیْفَ أَصْبَحْت»[۱۷]… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از پا افتاده بودند، اسیرِ بستر شده بودند، می‌آمدند و حالِ ایشان را می‌پرسیدند، امّ‌سلمه آمد، عرضه داشت: بی‌بی جان! «کَیْفَ أَصْبَحْت»، حالِ شما چطور است؟ «اَصبَحتُ بین کمْدِ و کرْبِ»، هم درد دارم و هم غم دارم… «فَقْدِ النّبی»… دردِ بازویِ خویش را نفرمودند…

مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری می‌گفتند من یقین دارم که بازوی حضرت را شکسته بودند… جای تازیانه‌ی ساده دو ماه و سه ماه نمی‌ماند، استخوان شکسته بود… پهلو هم شکسته بود… سینه هم سوخته بود… صورت هم کبود شده بود… اما بی‌بی این‌ها را نفرمودند، دو مصیبتی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بیشتر از همه‌ی مصیبت‌ها اذیت کرده بود، یکی فراقِ پدرشان است و دوم هم مظلومیتِ رهبرِ ایشان است، «و ظُلمِ الوَصیّ»، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را خانه‌نشین کردند…

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با این همه مصائب «امّ المصائب» نیستند، «امّ المصائب» حضرت زینب کبری سلام الله علیها هستند، «فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ تَنْدُبُ الْحُسَیْنَ وَ تُنَادِی بِصَوْتٍ حَزِینٍ وَ قَلْبٍ کَئِیبٍ، یارسول الله! هذا حسینک مُرَمّلُ بالدّماء»[۱۸]

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

دعا

خدایا! تو را به عصمتِ فاطمه طاهرا سلام الله علیها و به ضلعِ مکسوره‌ی ایشان قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! ما را در دنیا و آخرت از قرآن و پیامبر و عترت جدا نفرما.

خدایا! عمرِ ما را طعمه‌ی شیطان قرار مده.

خدایا! ما را در علم و عمل همراه با اخلاص، جزوِ موفقینِ تاریخ قرار بده.

خدایا! جمعِ حاضر را از افسرانِ رشید و نقش‌آفرین و شجاع و ایثارگرِ امام زمان ارواحنا فداه محسوب بفرما.

خدایا! لازمه‌ی نوکریِ امام زمان ارواحنا فداه هر چه که هست، به این جمع و به این پرشکسته و وامانده روزی بفرما.

خدایا! عمومِ بیماران، علامه بزرگوار، استاد عزیزمان حضرت آیت الله مصباح روحی فداه را شفاء بده.

خدایا! مریض‌های مورد نظر را عافیت بده.

خدایا! توفیقِ شکرِ سلامتی را به ما بده.

خدایا! توفیقِ استفاده‌ی از فرصت‌ها را به ما روزی بفرما.

خدایا! سایه‌ی رهبرِ نورانی و بزرگوار و مظلومِ ما را با عزّت و اقتدار و نشاط و عافیت و نور و حکمت مستدام و تا ظهورِ حضرت حجّت ارواحنا فداه در هدایتِ کشتیِ انقلاب پیروز و در کنارِ حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف جزوِ علمدارانِ جهانیِ آن بزرگوار قرار بده.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم ما را قدردانِ وجودِ عزیزِ این رهبر محسوب بفرما.

خدایا! امامِ ما، شهدای ما، اسلافِ ما، مشایخِ ما، آیت الله حائری شیرازی رضوان الله تعالی علیه، شهید سلیمانی رحمه الله تعالی علیه، شهید فخری‌زاده و سایرِ شهدا را میهمانِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قرار داده و روحِ آن عزیزان را همیشه از ما راضی بفرما.

خدایا! حاجاتِ این جمع، حوائجِ مورد نظر و ملتمسین را برآورده بفرما.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۱،  صفحه ۲۱۹ (کَنْزُ اَلْکَرَاجُکِیِّ ، قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : خَمْسٌ لاَ یَجْتَمِعْنَ إِلاَّ فِی مُؤْمِنٍ حَقّاً یُوجِبُ اَللَّهُ لَهُ بِهِنَّ اَلْجَنَّهَ اَلنُّورُ فِی اَلْقَلْبِ وَ اَلْفِقْهُ فِی اَلْإِسْلاَمِ وَ اَلْوَرَعُ فِی اَلدِّینِ وَ اَلْمَوَدَّهُ فِی اَلنَّاسِ وَ حُسْنُ اَلسَّمْتِ فِی اَلْوَجْهِ.)

[۳] سوره مبارکه فاطر، آیه ۱۰ (مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا ۚ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ ۚ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ ۖ وَمَکْرُ أُولَٰئِکَ هُوَ یَبُورُ)

[۴] غرر الأخبار و درر الآثار فی مناقب أبی الائمه الأطهار علی علیه السلام، جلد ۱، صفحه ۱۹۵

[۵] زیارت جامعه کبیره

[۶] روضه الواعظین، جلد ۲، صفحه ۲۹۶ (وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا عَلِیُّ شِیعَتُکَ هُمُ اَلْفَائِزُونَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فَمَنْ أَهَانَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ أَهَانَکَ وَ مَنْ أَهَانَکَ فَقَدْ أَهَانَنِی وَ مَنْ أَهَانَنِی أَدْخَلَهُ اَللَّهُ نَارَ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ اَلْمَصِیرُ  یَا عَلِیُّ أَنْتَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکَ رُوحُکَ مِنْ رُوحِی وَ طِینَتُکَ مِنْ طِینَتِی وَ شِیعَتُکَ خُلِقُوا مِنْ فَاضِلِ طِینَتِنَا فَمَنْ أَحَبَّهُمْ فَقَدْ أَحَبَّنَا وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ فَقَدْ أَبْغَضَنَا وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَانَا وَ مَنْ وَدَّهُمْ فَقَدْ وَدَّنَا یَا عَلِیُّ شِیعَتُکَ مَغْفُورٌ لَهُمْ عَلَى مَا کَانَ فِیهِمْ مِنْ ذُنُوبٍ وَ عُیُوبٍ یَا عَلِیُّ أَنَا اَلشَّفِیعُ لِشِیعَتِکَ غَداً إِذَا قُمْتُ اَلْمَقَامَ اَلْمَحْمُودَ فَبَشِّرْهُمْ بِذَلِکَ یَا عَلِیُّ شِیعَتُکَ شِیعَهُ اَللَّهِ وَ أَنْصَارُکَ أَنْصَارُ اَللَّهِ وَ أَوْلِیَاؤُکَ أَوْلِیَاءُ اَللَّهِ وَ حِزْبُکَ حِزْبُ اَللَّهِ یَا عَلِیُّ سَعِدَ مَنْ تَوَلاَّکَ وَ شَقِیَ مَنْ عَادَاکَ یَا عَلِیُّ لَکَ کَنْزٌ فِی اَلْجَنَّهِ وَ أَنْتَ ذُو قَرْنَیْهَا.)

[۷] زیارت جامعه کبیره

[۸] مناجات شعبانیه

[۹] دعای افتتاح

[۱۰] نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹

[۱۱] سوره مبارکه مریم، آیه ۹۶

[۱۲] سوره مبارکه تحریم، آیه ۸ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَىٰ رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ ۖ نُورُهُمْ یَسْعَىٰ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا ۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)

[۱۳] نهج البلاغه، خطبه ۲۱

[۱۴] نهج البلاغه، حکمت ۴۵۶

[۱۵] مناجات شعبانیه

[۱۶] مسکن الفؤاد عند فقد الأحبّه و الأولاد، صفحه ۱۱۲

[۱۷] بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۵۶ (دَخَلَتْ اُمَ سُلمَه عَلی فاطِمَه (س) فَقالَتْ لها: کیفَ اصبَحْتِ عَن لیلتک یا بنتَ رَسُولِ اللّه؟ قالت: اَصبَحتُ بین کمْدِ و کرْبِ، فَقْدِ النّبی و ظُلمِ الوَصیّ. هُتِک وَ اللّهِ حِجابهُ، مَنْ اصبَحَتْ اِمامَتُهُ مَغصْوَبَه عَلی غَیرِ ما شَرَعَ اللّهُ فِی التَّنزیلِ و سَنَّها النَّبیُّ فی التأویلِ وَلکنَّها أحْقادُ بَدریه وَ تِزاتٌ اُحُدِیه، کانَتْ عَلیها قُلوبُ النّفاقِ مُکتَمِنَه. فَلَمَا استَهْدَفَ الامرَ. اَرْسَلَتْ عَلینا شَآبیبُ الآثار، مِنْ مخیله الشّقاقِ. فیقطَعُ وَ تَرُ الایمانِ مِنْ قَسِیَ صُدورِها عَلی ما وَعَدَاللّهُ مِنْ حِفظِ الرّساله و کفالَه المؤمنینَ أَحرَزُوا عائِدَتَهُم غُرورَ الدُّنیا، بَعدَ استنصارِ مِمَّن فتَک بآبائِهِم فی مَواطِنِ الکرْبِ وَ مَنازلِ الشَّهاداتِ.)

[۱۸] لهوف، صفحه ۱۳۳ و ۱۳۴ (قَالَ فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ تَنْدُبُ الْحُسَیْنَ وَ تُنَادِی بِصَوْتٍ حَزِینٍ وَ قَلْبٍ کَئِیبٍ …. یَا مُحَمَّدَاهْ بَنَاتُکَ سَبَایَا وَ ذُرِّیَّتُکَ مَقْتَلَهً تَسْفِی عَلَیْهِمْ رِیحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَیْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَهِ وَ الرِّدَاءِ بِأَبِی مَنْ‏ أَضْحَى‏ عَسْکَرُهُ فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ نَهْباً بِأَبِی مَنْ فُسْطَاطُهُ‏ مُقَطَّعُ الْعُرَى بِأَبِی مَنْ لَا غَائِبٌ فَیُرْتَجَى وَ لَا جَرِیحٌ فَیُدَاوَى بِأَبِی مَنْ نَفْسِی لَهُ الْفِدَاءُ بِأَبِی الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِی الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى بِأَبِی مَنْ شَیْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ رَسُولُ إِلَهِ السَّمَاءِ بِأَبِی مَنْ هُوَ سِبْطُ نَبِیِّ الْهُدَى بِأَبِی مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِی خَدِیجَهُ الْکُبْرَى بِأَبِی عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى بِأَبِی فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءُ سَیِّدَهُ النِّسَاءِ بِأَبِی مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ صَلَّى. قَالَ الرَّاوِی: فَأَبْکَتْ وَ اللَّهِ کُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِیق…‏)


Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir

URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%ad%d8%b6%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%af-117/

تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.