«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهُِ فِی أَرْضِهِ وَ یَا حُجَّهَ اللَّهَِ عَلَى خَلْقِهِ وَ یَا نُورَ اللَّهِ وَ یَا سَفِینَهَ النَّجَاهَ سَلَامَ مُخْلِصٍ لَکَ فِی الْوِلَایَهِ».

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی سَیِّدِ الأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلین طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّد وَ آلِهِ الْمَعْصومِین سِیَّمَا الْحُجَّه مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِین أَرْوَاحُنَا وَ أرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ».

Sadighi-Masjed-13941119-ThaqalainSite (1)

ادای حقّ ائمّه، پیامبر و شهدا تنها با خدا است

«یا لَیْتَ قَوْمی‏ یَعْلَمُونَ * بِما غَفَرَ لی‏ رَبِّی وَ جَعَلَنی‏ مِنَ الْمُکْرَمینَ».[۲]

حقّ شهید را هیچ کسی نمی‌تواند ادا کند، ما هم تا کنون از عهده‌ی این مسئولین بر نیامدیم و نمی‌توانیم بر بیاییم. شهید مجرای فیض خدا است. همان‌گونه که احدی نمی‌تواند حقّ پیغمبر را ادا کند، حقّ ائمّه‌ی ما برای هیچ فردی، هیچ جمعی، هیچ عالمی امکان ندارد که کسی بتواند حقّ امام زمان و ائمّه را ادا کند. حقّ نوّاب امام زمان (علیه السّلام)، فقهای بزرگ، زعمایی که در مرز دین ایستادند و از دین حفاظت کردند، هیچ کسی نمی‌تواند حقّ آن‌ها را ادا کند. شهدا هم مجرای فیض هستند. اگر شهید نبود دین نبود و اگر دین نبود فیض خدا نبود. بنابراین هر کسی در وجود خود به شهدا بدهکار است. در امنیت بدهکار شهدا است، در پیشرفت‌ها بدهکار شهدا است، در آرامش درونی، در جای جای زندگی سایه‌ی شهید وجود دارد که آیه‌ی خدا است و ما هم از شهدای عزیزمان عذرخواهی می‌کنیم که عاجز هستیم نه آن‌گونه که آن‌ها هستند ما آن‌ها را می‌شناسیم و نه می‌توانیم آن‌گونه که باید حقّ آن‌ها را ادا کنیم. این‌که ما برای بزرگداشت شهدای والا مقام مدال گرفته از حضرت حق که در پیشگاه خدا مقام حضور پیدا کرده‌اند و خدا برای آن‌ها حضور عالم‌گیری نصیب کرد، این مجالس هم به عنوان ادای دین است ولی خودش دین جدیدی است و از این جهت ما از سیّد شهدای عالم، حضرت امام حسین (علیه السّلام) و همه‌ی شهدایی که به امام حسین (علیه السّلام) وابسته هستند. هر کسی که شهید شده به امام حسین (علیه السّلام) وابسته است. از آن‌ها عذرخواهی می‌کنیم و تشکّر می‌کنیم و استمداد می‌کنیم و عرضه می‌کنیم شرمنده هستیم.

با این مقدّمه بحث دوشنبه شب‌های ما بحث قرآنی است. بنده هم چند نکته‌ی قرآنی بر سر سفره‌ی شهدا می‌گویم که اعتقاد من این است که خود من نیز مهمان هستم، آن‌ها دارند از ما پذیرایی می‌کنند، تقدیم محضر می‌نمایم.

دستورات خدا جهت رهایی ما از ظلمت نفس است  

آنچه خدای متعال بر ما واجب کرده است در سعادت ما لازم بوده. یعنی هیچ واجبی برای خدا لازم نبوده است. واجبات نردبان عروج ما هستند. «مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ وَ یُبَاعِدُکُمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَ قَدْ أَمَرْتُکُمْ بِهِ»[۳] پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر چیزی که شما را به خدا نزدیک می‌کرد من آن را بر شما واجب کردم. یعنی اگر واجبات نبود فاصله‌ی ما با خدا که حجاب‌های بازدارنده است و ما را در حدّ حیوان نگه می‌داشت «بَلْ هُمْ أَضَلُّ»[۴] بلکه از حیوان پایین‌تر می‌شدیم. این حرکت به سوی خدا است که به انسان ارزش و کمال می‌دهد، به انسان ارزش‌های اخلاقی عنایت می‌کند. آنچه در جهان خوب است، ایثار خوب است، نثار خوب است، عفو خوب است، صبر خوب است، حلم، ظرفیت، بردباری، کظم غیظ خوب است، عبادت، خلوت با خدا، توبه، زیارت ائمّه‌ی اطهار، انس با قرآن، همه‌ی این‌ها جلوه‌های ارزشی است و همه‌ی این‌ها چیزهایی است که ما را از این پرده‌های ظلمانی به سوی نور می‌برد و الّا ما در ظلمت نفس خود می‌مانیم، روزگار بر ما تاریک می‌شود، دل ما نوری نخواهد داشت.

Sadighi-Masjed-13941119-ThaqalainSite (6)

نقش جهاد در اسلام

یکی از آن واجباتی که در اسلام جایگاه بسیار خاصّی دارد و برای رساندن بنده به خدا و برای پاکی جامعه و برای سرافکنده کردن ظالم، متعدّی، باج‌گیر، گردن کلفت، اثر انحصاری دارد جهاد است. جهاد در درجه‌ی اوّل مقام قرب خدا است، در درجه‌ی دوم مقام نورانیت انسان است، گذر از حجاب‌ها است، در درجه‌ی سوم نسبت به باج‌گیرها و گردن کلفت‌ها و مفسدین و ظالمین بازدارنده است. وقتی جامعه‌ی سنگرنشین وجود دارد، جامعه‌ی جبهه‌ای وجود دارد، جامعه‌ی رزمنده وجود دارد، دیگر این اشرار، این اشخاصی که مرز نمی‌شناسند، دین ندارند، قانون نمی‌شناسند، وجدان ندارند وقتی ببینند جبهه پر قشون است جرأت حمله به ما را پیدا نمی‌کنند. بنابراین جهاد هم مایه‌ی اوج بشر و عروج انسان است و هم مایه‌ی عقب رانده شدن انسان‌های ستمگر و متجاوز است. درون را بیمه می‌کند، مرزها را مستحکم می‌کند، دشمن را مرعوب می‌کند و انسان‌های مستضعف را در پناه قرار می‌دهد و استعداد‌ها را با امنیتی که جهاد ایجاد می‌کند شکوفا می‌کند.

عارف در محلّ امن به عرفان خود می‌رسد، دانشمند در محیط امن به مقامات علمی خود نائل می‌شود، یک نابغه، یک مبتکر، یک مکتشف، محلّ امنی لازم دارد تا بتواند فکر خود را متمرکز کند و درهای بسته‌ی علمی را به روی بشر باز کند. همه‌ی این‌ها معلول جهادگران و رزمندگان و ایثارگران و شهیدان و شهید دادگان هستند.

حالا در این جهاد که مقام الهی است چه چیزهایی وجود دارد؟ به تعبیر سیّد مجاهدان عالم، امیر مؤمنان علیّ بن ابی طالب (علیه الصّلاه و السّلام) جهاد، درِ خصوصی بهشت است. بهشت هشت در دارد که از هفت درب آن گروه‌های مختلف بار عام دارند. عرفا، عبادت‌کننده‌ها، علما، کسانی که اهل ایثار هستند، گره‌گشای مردم هستند، خیّر هستند، مسجدساز و مدرسه‌ساز هستند، یتیم‌نواز هستند، دار الایتام می‌سازند، کسانی که برای مریض نسخه تهیه می‌کنند، کسانی که در نجات بیماران نقش دارند، همه‌ی این‌ها راه بهشت است ولی همه‌ی این‌ها از درهای معمولی می‌روند. مجاهدین از درهای معمولی وارد بهشت نمی‌شوند، در او در خصوصی است. همه در روز قیامت معطّل حساب می‌شوند و سختی روز قیامت و تحمّل آن برای هیچ کسی آسان نیست. امّا مجاهدی که انگیزه‌ی عشق به لقاء الهی او را برده، برای عاشق معطّلی وجود ندارد. از این جهت این تعبیر مولا تعبیر بسیار شیرینی است. فرمود: «إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّهِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّهِ أَوْلِیَائِهِ»[۵] جهاد دری از درهای بهشت است. تنوین «بَابٌ» برای تفخیم است و دلیل عظمت است. دری است از درهای بهشت که اگر مجاهدین نبودند خدای متعال این در را باز نمی‌کرد. این در ویژه است، در محرم‌های خاص است. چه کسانی هستند؟ آن‌ها مجاهدان و رزمنده‌ها هستند «فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّهِ أَوْلِیَائِهِ».

بهشت محتاج و مشتاق بهشتیان است

امّا از نظر اوج «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ»[۶] بهشتی‌ها همه در یک درجه نیستند. هر بهشتی برای خودش نعمت‌های الهی ارزانی شده، نوش جانش باد. همه‌ی بهشتی‌ها در ناز و نعمت هستند، همه‌ی بهشتی‌ها مورد نوازش حضرت حق سبحانه و تعالی هستند ولی چه کسی به اعلی علّیّین می‌رسد، چه کسی به سدره المنتهی می‌رسد؟ چه کسی به مقام عند ربّی می‌رسد. چه کسی است که بهشت مشتاق او است؟ چه کسی است که بهشت محتاج او است؟ فرمود: «فَوْقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى یُقْتَلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»[۷] دست بالای دست بسیار است.

هر عبادت و کار خیری که با اشتیاق انجام دهید و روی آن حساب کنید اگر گشت و گذاری داشته باشید به کسانی می‌رسید که خجالت می‌کشید و می‌بینید او از شما جلوتر است. کارهای خیری وجود دارد که شما اصلاً سراغ آن نرفتید. مگر قتل فی سبیل الله، کشته شدن در راه خدا که بالاتر از آن وجود ندارد، این قلّه و اوج است، خوشا به حال مقتولین فی سبیل الله.

با این مقدّمه عرض می‌کنیم که در قرآن کریم، مسئله‌ی جهاد برجسته شده است و تعدادی از اهداف جهاد را به طور خلاصه خدمت شما متوسّلین به شهدا بیان می‌کنم. خود من هم به امیدی در مجلس شهدا می‌آیم که شاید یکی از این شهدا گوشه‌ی چشمی هم به ما بیندازند و یقیناً همه‌ی شهدای ما مصداق این شعر حافظ هستند:

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند                    آیا بود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند

شاید یکی از این شهدا که سابقه‌ی آشنایی با ما داشته آن‌جا ما را به امام حسین معرفی کند. بگوید ارباب نگاهی هم به این‌ها داشته باشید.

یکی از اهداف جهاد رفع فتنه است

یکی از اهدافی که در قرآن کریم برای رزم، برای جنگ، برای جهاد، برای مصاف، برای پیکار مطرح شده است عبارت است از رفع فتنه «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ»[۸] فتنه مصادیق زیادی دارد. یکی از مصادیق فتنه همین فتنه‌ ۸۸ است. فتنه یعنی آشوب، فتنه یعنی به هم ریختن اوضاع جامعه، فتنه یعنی قانون‌شکنی، فتنه یعنی ایجاد هرج و مرج، فتنه یعنی گردن کلفتی در برابر ارزش‌ها، فتنه یعنی خودخواهی و پایمال کردن همه چیز به خاطر قدرت خود؛ این یک نوع فتنه است.

Sadighi-Masjed-13941119-ThaqalainSite (5)

وصف مهاجران و مجاهدان در راه خدا

یک نوع فتنه اختلاط با کفّار است. در سوره‌ی مبارکه‌ی انفال، آیه ۷۴ پروردگار عزیز مقام مهاجرین «وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ» اگر می‌خواهید ببینید چه کسانی هم فرهنگ و هم سنگر هستند، هم‌دل و همراه هستند، هم مقصد هستند. فرمود: کسانی که اهل ایمان هستند، اوّل قدم در ارتباط دل‌های الهیان و موحّدان ایمان است. «الَّذینَ آمَنُوا» دوم هجرت است، هجرت از ضعف به قوّت، هجرت از عیب به کمال، هجرت از ظلمت به نور، هجرت از جهل به علم، هجرت از ظلم به نور حق تعالی، هجرت از زشتی به زیبایی، هجرت از کثرت به وحدت، هجرت از خود به خدا «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»[۹] خوشا به حال کسی که در تمام عمر خود در حال سفر به سوی خدا بوده، هیچ وقت پیش خود در جا نزده، دور خود نچرخیده، خود محور نبوده، خودبین نبوده، خودخواه نبوده، همه‌ی حرکات او برای خدا بوده، هر کاری که انجام داده رضای خدا در آن کار بوده. آن‌جا که انسان هوای نفس را کنار می‌گذارد احتیاجی به تعریف و تشویق در وجود خود نمی‌بینید، برای خدا کار می‌کند ولو مذمّت بشود، ولو سرزنش بشود، ولو به جای تعریف به او زخم زبان بزنند، به جای تشویق کردن او را منزوی کنند که بعضی از نیروهای ارزشی ما را همین را دارند ولی این‌ها «لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ»[۱۰] سرزنش هیچ سرزنشگری برای رزمندگان، برای شهید داده‌ها، برای رهروان راه شهدا هیچ تعریف و تنقیدی برای آن‌ها مؤثّر نیست. کار آن‌ها برای خدا است، از خود گذشته‌اند، هرچه از دوست برای آن‌ها می‌رسد نیکو است «وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا».

قدم سوم که همراهی و وحدت و انسجام و تشکّل و اتّحاد و اقتدار و شکوه و جلال و پیروزی می‌آورد «وَ جاهَدُوا» است، رزمندگی، روحیه‌ی بسیجی داشتن، همیشه جان بر کف بودن، همیشه دشمن را باور کردن، هیچ‌گاه از دشمن غفلت نداشتن است. به تعبیر حضرت امام، سلام خدا بر حضرت امام در این ایّام الله دهه‌ی فجر که سفره‌اش را در جای جای این ایران اسلامی باز کرده و داریم انقلاب امام راحل و فرزندان رزمنده‌ی آن بزرگوار را و روحیه‌ی خداباوری و جهاد و دشمن‌شناسی را داریم بالا می‌بریم، در این ایّام امام (رضوان الله تعالی علیه) در این مسئله‌ی «وَ جاهَدُوا» می‌فرمودند: یک دست به قرآن و یک دست ماشه‌ی تفنگ‌شان است. «خُذُوا حِذْرَکُمْ»‌‌‌‌‌‌‌[۱۱] کسانی که فکر می‌کنند انقلاب تمام شده، جنگ تمام شده فکر می‌کنند دین تمام شده است، فکر می‌کنند راه شهدا دیگر بسته شده، فکر می‌کنند به بن‌بست رسیدیم و دیگر پیشرفت نداریم. اگر قرار باشد دینداری در مسیر دین پیش برود بی‌دین‌ها مزاحم می‌شوند، باید این مزاحم‌ها را برداشت. امکان ندارد مؤمن خداجو یک قدم بدون دشمن بتواند نفس بکشد، تا زمانی که ما دین داریم دشمن داریم، تا زمانی که دشمن داریم غیرت داریم، تا زمانی که غیرت داریم دین داریم و تا زمانی که دین داریم جهاد و مبارزه داریم. ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم رفاه‌طلب باشیم، دنبال راحتی و خواب باشیم. این کار، کار مؤمن و مسلمان نیست «وَ جاهَدُوا» متعلّق به آن زمان نیست، ایمان، هجرت، جهاد، لازمه‌ی حرکت به سوی کمال و لقاء پروردگار متعال است «وَ الَّذینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا» کسانی که هم به بی‌پناهان و بی‌خانمان‌ها مأوا دادند و هم به آن‌ها کمک کردند. کسانی که این صفت را دارند «بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ»[۱۲] این‌ها با هم مرتبط هستند. اتّحاد و همدلی و همزبانی در بین آن‌ها است. همدلی و همزبانی در این سفره حاصل می‌شود، ایمان، هجرت، جهاد، مأوا دادن و کمک کردن به یکدیگر. این می‌شود همدلی و همزبانی.

مقایسه‌ی کفّار و مؤمنین

«وَ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ»[۱۳] کفّار ولی و دوست شما نیستند، بعضی از آن‌ها هم «أَوْلِیاءُ بَعْضٍ» هستند. همان گونه که بعضی از شما «أَوْلِیاءُ بَعْضٍ» هستید، دل‌های شما به هم مرتبط است، شما هوای هم را دارید، هیچ وقت با هم قهر نمی‌کنید و پشت نمی‌کنید و فتنه و آشوب به پا نمی‌کنید و وضع داخلی خود را به هم نمی‌ریزید کفّار هم همین‌طور هستند «بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ» «الکُفر مِلَّهٌ وَاحِدَهٌ»[۱۴] آن‌ها هم یک کیش دارند، آرمان مشترک آن‌ها مقابله با شما است، آن‌ها هم از هم حمایت می‌کنند. دنباله‌ی آیه می‌فرمایند: کسی که این‌طور نباشد فتنه می‌کند.

نفوذ فرهنگی کفّار فتنه‌ای به سمت مؤمنان

خداوند متعال ارتباط فرهنگی مؤمنین و کافرین را جزء فتنه‌ها به حساب آورده است. نفوذ فرهنگی، نفوذ سیاسی، نفوذ اقتصادی که خطرناکترین حربه‌ی دشمن از دیدگاه کارشناس نورانی فقیه زمان ما به عنوان یک خطر جدّی مطرح می‌شود نفوذ فرهنگی است.

قرآن کریم مسئله‌ی نفوذ را جزء فتنه‌ها به حساب می‌آورد؛ یعنی ارزش دارد آدم خون بدهد، شهید بدهد امّا از نفوذ فرهنگی دشمن جلوگیری کند. این حجاب فرهنگ دین ما است، حیای بانوان فرهنگ دین ما است، حلال‌خوری فرهنگ دین ما است، غیرت جوان‌ها، تولید، کار، مسابقه در خیرات، این‌ها فرهنگ دین ما هستند، مقابله با استکبار فرهنگ دین ما است، برائت از مشرکین و بی‌دین‌ها… -این‌ها همه آیات قرآن است- این فرهنگ ما است.

آن روزی که ما به جای برائت دست دوستی به کفّار بدهیم، روزی که ما به جای مودّت با مؤمنین در درون خود دو قطبی ایجاد کنیم، جامعه را دو قطبی کنیم که خودمان در مقابل خودمان باشیم، همین کاری که عربستان سعودی می‌کند و منطقه را عرصه‌ی جنگ بین مسلمان و مسلمان قرار داده است. اگر در داخل کشور هم یک عنصر پیدا شود که ادّعا کند و یک پرچم مقابل پرچم ما بلند کند که وحدت ما به ولایت ما است، اگر یک پرچم مستقل بلند کرد و سازی زد که مخالفین ما با آن ساز حرکت می‌کنند و این با ساز آن‌ها رقصید این جزء فتنه‌ها است.

Sadighi-Masjed-13941119-ThaqalainSite (4)

وعده‌ی خدا به مؤمنان مهاجر و مجاهد

خداوند متعال در این آیات هشدار لازم را به ما فرموده است «وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ»[۱۵] خداوند متعال چه وعده‌های زیبایی داده! کسانی که این صفات را داشته باشند هم خدا به آن‌ها آبرو می‌دهد، -مغفرت همان عزّت و آبرو است- خدا عیب‌های ما را بپوشاند، فقط زیبایی باشد. مغفرت پوشش دادن حق تعالی است، خدا آبروداری می‌کند.

«وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ» نمی‌گوید چه چیزی، خدای متعال به شما روزی می‌دهد. خدای متعال به شما روزی می‌دهد حالا روزی شما آمدن امام زمان شما است؟ نمی‌دانم. چشم دل شما باز می‌شود و می‌توانید پیغمبر و امیر المؤمنین را ببینید، می‌توانید با شهدا صحبت کنید؟ نمی‌دانم. ما داریم افرادی که با شهدا ارتباط دارند، هر وقت حاجت دارند به شهیدشان می‌گویند و حاجت روا می‌شود. این رزق کریم یک تعبیر لطیفی از جانب پروردگار متعال است که فوق عقول ما است.

فتنه و فساد کبیر از نظر خداوند متعال

«وَ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ إِلاَّ تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَهٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ» اگر شما به جای ارتباط با خودتان، ارتباطات خود را با بیگانگان گسترش دادید، با بیگانگان خودی‌تر بودید تا با خودی‌ها، اصرار خود را با بیگانگان می‌گویید ولی با مردم خود نمی‌گویید، به این‌جا که رسیدید مخفی‌کاری می‌کنید، پشت پرده را نمی‌گویید، آن چیزی که دشمن می‌داند را به دوست نمی‌گویید، اگر این‌طور شد که دشمن برای شما محرم‌تر از دوست شد این‌جا خدای متعال می‌فرماید: «تَکُنْ فِتْنَهٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ» این فتنه و فساد کبیر است.

بنابراین اساسی‌ترین خطر و زنگ خطر برای ما این است که دشمن بتواند بعد از این همه شهید -که عکس تعدادی از شهدا امشب محفل ما را نورانی کرده است- به ما افتخار دادند و شبی در سال محفل ما را با نام مبارک خود محفل ما را روشن کرده‌اند، این‌ها برای دین رفته‌اند، این‌ها برای استقلال رفته‌اند، این‌ها برای عزّت ملّی و دینی ما رفته‌اند، این‌ها برای حفظ حجاب و عفّت رفته‌اند، این‌ها برای رفع فساد و رشوه و پارتی‌بازی و تبعیض رفته‌اند. اگر ما دیدیم که عدّه‌ای هستند به این ارزش‌هایی که دوستان برای آن خون داده‌اند به این ارزش‌ها بی‌توجّه هستند، رفته‌اند که با دشمن التقاط پیدا کنند. دشمن به تدریج فرهنگ لائیک و سکولار را شعار می‌دهد. می‌خواهند به جای حکومت و حاکمیت خدا فرهنگ غرب و بیگانه را بر ما حاکم کنند. خدای متعال این مسئله را در این آیه به عنوان فتنه مطرح کرده است که یکی از اهداف رزمندگان شهید ما رفع فتنه بوده است.

نکته‌ی دوم امنیت فرهنگی است که فرمود: «لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً»[۱۶] ما به شهدای خود درود می‌فرستیم و به شما مردم وفادار به دین و امام و انقلاب و آرمان‌های دین و ولایت و وفادار به همه‌ی «مَا أنزَلَ الله» درود می‌فرستیم. والله بدون هیچ تعارفی عرض می‌کنم که شما مردم تا به امروز مردانه ایستاده‌اید و بعد از دوران جبهه‌ای که جنازه می‌آوردند در این مدّتی هم که باب شهادت باز نبود شما در ۲۲ بهمن، در روز قدس، در مناسبت‌های مختلف آمدید و با یک حماسه‌ی دشمن‌شکن پاسداری از انقلاب را شعار دادید و همچنان گفتید که ما همان پنجاه و هفتی‌ها هستیم.

فتنه‌ی جدید استکبار

امروز استکبار می‌خواهد در دنیا دو شعار را به ما تحمیل کند: یکی این‌که می‌خواهد بگوید آمریکا عوض شده و این آمریکا آن آمریکایی نیست که هواپیمای ما را زد، آمریکا آن آمریکایی نیست که چاه‌های نفت ما را به آتش کشید. آمریکا دیگر آن آمریکا نیست که تفنگداران دریایی آن‌ها به طبس آمدند و خداوند متعال آن‌ها را ذلیل و سرافکنده کرد. آمریکا دیگر آن آمریکا نیست که در کودتای نوژه دست داشت، آمریکا عوض شده است. یکی از خطرناکترین شعارها این است که بگویند آمریکا عوض شده، حالا که عوض شده ارتباط با آمریکا اشکالی ندارد. آنچه را که امام به آن شیطان بزرگ می‌گفت، آنچه را که امام به آن امّ الفساد قرن می‌گفت، آنچه را که امام در همه‌ی فتنه‌ها رأس می‌دانست آن آمریکای زمان امام بود ولی حالا دیگر آمریکا عوض شده. این یکی از آن فتنه‌ها است، یکی از آن تغییر هویت و تغییرات فرهنگ فکری مؤمنینی است که هنوز دارند جنازه‌ی شهدای آن‌ها را می‌آوردند.

Sadighi-Masjed-13941119-ThaqalainSite (3)

ایجاد باور عوض شدن مردم، فتنه‌ای دیگر

نکته‌ی دوم این است که بگویند مردم ما دیگر آن مردم نیستند، می‌گویند مردم ما عوض شده‌اند، مردم ما دیگر مردم سال ۵۷ نیستند، مردم امروز زندگی و رفاه می‌خواهند و دیگر سختی‌ها را تحمّل نمی‌کنند، مردم خسته شده‌اند، مردم دیگر دنبال شهدای خود نیستند، مردم دیگر پرچم ولایت را پرچم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) نمی‌دانند، مردم از مسیری که رفته‌اند پشیمان هستند. این خطر دوم است که هر دو در اثر نفوذ فرهنگی دشمن است.

مدّتی بود که من از سردار عزیز و محبوب و همیشه در سنگرمان، آقای حاج علی فضلی توقّع داشتیم و دو، سه مرتبه هم گفته بودیم، یک بار هم به مدرسه آمدند ولی من نبودم ایشان آمده بودند. این نوبر است که إن‌شاءالله خود من پای صحبت‌های ایشان بنشینم و استفاده کنیم.

جایگاه شهید

امّا شهید… «وَ مَا أدراکَ مَا الشَّهید» چه کسی می‌داند شهید کیست و جایگاه او کجا است؟ من همین قدر به شما عرض می‌کنم قرآن کریم در مورد شهدا دو، سه نکته‌ی عرفانی را مطرح کرده است. شهدا سوداگران بازار محبّت حق هستند.

معامله‌ی خدا

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ»[۱۷] می‌گوید این مقتولین فی سبیل الله با خدا معامله کرده‌اند. هم معامله را گفته، هم قیمت را گفته، هم مشتری را گفته، هم فروشنده را گفته، هم سند را اعلان کرده است. تنها کسی که خدا در قرآن برای او سند رسمی صادر کرده است و خود را به عنوان مشتری و آن‌ها را به عنوان فروشنده و الجنّه را نه جنّات را- به عنوان سمن معرّفی کرده این آیه‌ی سوره‌ی مبارکه‌ی توبه است که «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى» خدا خود مشتری است، خدا مشتری عاشق بود و پیش خودش برد، خدا عاشق شهید بود و انتخاب کرد. خدا خوشگل‌ها را انتخاب می‌کند، گناه انسان را زشت می‌کند. شهدا، شما را به سیّد الشّهداء امشب شما شفیع بشوید گناه ما ریخته بشود، خدا ما را هم بپسندد، خدا مشتری ما هم بشود. خدا ناپاک را نمی‌خرد، خدا التقاطی را نمی‌خرد، خدا کسانی که یک دست نیستند را نمی‌خرد، خدا حرام‌خوارها را نمی‌خرد، خدا بی‌عفّت‌ها را نمی‌خرد، این‌ها را به عنوان مؤمن مورد محبّت و عشق خود معرفی کرده و فرموده خدا مشتری این‌ها است. پس مشتری، خدا است، خدا دنبال جنس خوب می‌گردد، جنسی که به خدا بخورد، جنسی که رنگ خدا داشته باشد. «صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً»[۱۸] رزمنده چه همّتی دارد؟ در میان این همه مشتری که دنیا مشتری او است، نفس مشتری او است، شیطان مشتری او است، به او پول و مقام می‌دهند و شهوات به او عرضه می‌کنند، از همه چیز عبور کرده و می‌گوید من جز با خدا معامله نمی‌کنم، من متعلّق به خدا هستم، خودم را به خدا می‌دهم، تسلیم خدا است. این هم یک جهت است «بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ» می‌دانید «الْجَنَّهَ» متعلّق به چه کسی است؟ «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ * ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً * فَادْخُلی‏ فی‏ عِبادی * وَ ادْخُلی‏ جَنَّتی‏»[۱۹] این غیر از جنّات عدن است. جنّات عدن هم تماشا دارد ولی این جنّت خدا جنّت خصوصی خدا است، جزء اسرار حق تعالی است. خدا پرده را بر نداشته است. الف و ل این «الْجَنَّهَ» به منظور عهد است. قیمتی که خدای متعال برای این‌ها معرفی کرده است «الْجَنَّهَ» است نه «جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»[۲۰].

این‌جا ۲۲ شهید زینت‌بخش مجلس ما هستند. همه‌ی این شهدا در پیشگاه خدا هستند، خانواده‌های عزیز آن‌ها از روزی که آمدند یا بعضی از آن‌ها که جنازه‌هایشان نیامدند خانواده‌ی آن‌ها مورد توجّه خاصّ جامعه‌ی ما قرار گرفت و امروز چندین سال از شهادت آن‌ها گذشته است و این جمعیت به عشق شهدا در این محفل حضور پیدا کرده‌اند. ارباب من امام حسین (علیه السّلام) پیامی از حلقوم بریده‌ی خود برای شما شیعیان دارد:

«شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ               رَیَّ عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی‏»[۲۱]

شیعیان هر وقت آب می‌نوشید یادی از تشنگی امام حسین (علیه السّلام) کنید. رسم ما هم این است که هر وقت آب می‌نوشیم می‌گوییم «صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ».

Sadighi-Masjed-13941119-ThaqalainSite (2)


 

[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی یس، آیات ۲۶ و ۲۷٫

[۳]– الکافی، ج ۲، ص ۷۴٫

[۴]– سوره‌ی اعراف، آیه‌ی ۱۷۹٫

[۵]– الغارات، ج ۲، ص ۳۲۶٫

[۶]– سوره‌ی بقره، آیه ۲۵۳٫

[۷]– الکافی، ج ۵، ص ۵۳٫

[۸]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۹۳٫

[۹]– سوره‌ی نساء، آیه ۱۰۰٫

[۱۰]– سوره‌ی مائده، آیه ۵۴٫

[۱۱]– سوره‌ی نساء، آیه ۷۱٫

[۱۲]– سوره‌ی انفال، آیه‌ ۷۲٫

[۱۳]– همان، آیه ۷۳٫

[۱۴]– متشابه القرآن و مختلفه (لابن شهر آشوب)، ج ‏۲، ص ۱۸۶٫

[۱۵]– سوره‌ی انفال، آیه ۷۴٫

[۱۶]– سوره‌ی حج، آیه ۴۰٫

[۱۷]– سوره‌ی توبه، آیه ۱۱۱٫

[۱۸]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۳۸٫

[۱۹]– سوره‌ی فجر، آیات ۲۷ تا ۳۰٫

[۲۰]– سوره‌ی بقره، آیه ۲۷٫

[۲۱]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏۱۷، ص ۲۶٫