- ثقلین - http://thaqalain.ir -
دارم شرر به سینه چو نی از نوای تو
ای جان فدای نغمهی دردآشنای تو!
هر شب میان اشک جگرسوز تا سحر
خواهم وصال کوی تو را از خدای تو
ای جان فدای نام تو! جان جهان تویی
جان چیست؟ تا ز صدق نمایم فدای تو
عمری است همچو نی به خیال تو، یا حسین!
نالم در آرزوی تو و نینوای تو
هرچند خفته جسم تو در دشت کربلا
امّا دل شکستهدلان است، جای تو
آنان که دل ز مهر طبیبان پریدهاند
آیند سوی درگه «دارالشّفا»ی تو
شاهان روزگار ز اخلاص و بندگی
هستند، ای شهنشه خوبان! گدای تو
اصل وجود عالم و آدم تویی و بس
هیچ است ماسوا همه، ای جان! سوای تو
دارد امید «کهتر» نالان که روز حشر
لب تر کند ز جرعهی جام عطای تو
شاعر: کهتر اصفهانی
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%af%d8%a7%d8%b1%d9%85-%d8%b4%d8%b1%d8%b1-%d8%a8%d9%87-%d8%b3%db%8c%d9%86%d9%87-%da%86%d9%88-%d9%86%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%86%d9%88%d8%a7%db%8c-%d8%aa%d9%88/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.