- ثقلین - http://thaqalain.ir -
نخست باید دانست؛ انسانها از جهات گوناگون با همدیگر متفاوتند از جمله در استعدادها، عواطف و روحیات. بیشتر این تفاوتها ناشى از شرایط و زمینهها و امکانات متفاوتىاست که افراد در آن پرورش یافتهاند البته خداوند در وجود انسان نیروى انتخاب و اراده را قرار داده است و مىتواند با افعال اختیارى خود علیرغم همه شرایط محیطى و تحمیلى زمینه تربیتى بهترى فراهم سازد و در مسیر سعادت گام بردارند و یا رفتار مناسبى براى خود نهادینه کند.
درباره مسئله گریه نیز باید به تفاوتهاى فردى توجه داشت همه مثل هم نیستند و اگر کسى کمتر گریه مىکند جاى نگرانى نیست زیرا ویژگى روحى و عاطفى افراد متفاوت است. و راه توجه به خدا و رسیدن به مقامات معنوى تنها از راه گریه نیست. چنان که برخى بزرگان مانند آیهاللّه بهاءالدینى بیشتر با شوخى و خنده نکات معرفتى را به اطرافیان منتقل مىکردند و برخى مانند آیهاللّه بهجت بیشتر از طریق سکوت و گریه روحیه معنوى را به دیگران منتقل مىکردند. بنابراین همیشه خشکى چشم و گریه نکردن دلیل بر قساوت قلب و گناه نیست بلکه چه بسا روحیه افراد و تجربههاى معنوى آنها متفاوت باشد. البته در مجالس عزادارى که مهمترین توفیق را از این جهت براى انسان فراهم مىآورد. البته به شرط اینکه با تکرار و همراه با توجه و حضور قلب باشد. آنچه در این میان مهم و اساسى است مسئله معرفت و شناخت نسبت به معارف و آموزههاى دینى و آشنایى با روح دیانت است.
اگر چنین معرفتى روزى انسان گردد، اعمال و عباداتش داراى روح و مغز است و چنین شخصى به بارگاه ربوبى قرب بیشترى مىیابد. شکستگى دل چیزى نیست که ما موظف به تحصیل آن باشیم بلکه باید در کسب معرفت و شناخت عمیق کوشید و تأکید و پافشارى در احادیث بر همین مطلب است. اگر معرفت وجود داشت و شرایط روحى و روانى و شرایط فیزیکى و جسمانى فراهم بود، معمولاً شکستگى دل به دنبال مىآید، آن هم دل شکستگى حاصل از معرفت و شناخت که داراى ارزش و اهمیت ویژهاى است. ولى مهمتر از آن اصل «معرفت» و «محبت» و «متابعت» است. اگر چه اشکى جارى نگردد.
در ادامه توجه شما را به چند روایت جلب مىکنیم:
۱ – حالت تباکى و حزن و اندوه داشتن در هنگام ذکر مصیبت، ارزشمند است و در روایات بدان تصریح شده است.[۱]
۲ – گاهى عدم گریه از عملکرد زشت و قساوت قلب ناشى مىشود.
موانع گریه عبارتند از:
۱ – زیاد سخن گفتن درغیر ذکر خدا.[۲]
۲ – گناه زیاد.[۳]
۳ – آرزوى طولانى و زیاد.[۴]
۴ – گوش سپارى به امور لهو.[۵]
۵ – جمع کردن مال.[۶]
۶ – ترک عبادات.[۷]
۷ – همنشینى با افراد گمراه و ستمگر.[۸]
۸ – همنشینى با افراد فرومایه و پست.[۹]
۹ – خنده زیاد.[۱۰]
۱۰ – پرخورى.[۱۱]
مهمترین راهها براى از بین رفتن قساوت قلب:
۱ – یاد مرگ.[۱۲]
۲ – پند و اندرز.[۱۳]
۳ – تفکر در آیات الهى، قیامت و حال خویشتن.[۱۴]
۴ – همنشینى با اندیشمندان و علما.[۱۵]
۵ – معاشرت با اهل فضل.[۱۶]
۶ – گفت و گوى علمى.[۱۷]
۷ – اطعام تهىدستان.[۱۸]
۸ – مهربانى و محبت به ایتام.[۱۹]
۹ – ذکر خدا.[۲۰]
۱۰ – ذکر فضایل و مناقب و مصائب اهلبیت علیهمالسلام.[۲۱]
۱۱ – قرائت قرآن.[۲۲]
۱۲ – استغفار.[۲۳]
مهمتر از تمامى این امور، آن است که از خداوند متعال عاجزانه بخواهیم: به ما چشم اشکبار عنایت کند و در این میان، اهلبیت علیهمالسلام را واسطه قرار داده و از خود آنان نیز استمداد جوییم.
چون زتنهایى تو نومیدى شوى
زیر سایه یار خورشیدى شوى
رو بجو یار خدایى را تو زود
چون چنان کردى خدا یار تو بود[۲۴]
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:گروه اخلاق و عرفان/پرسش وپاسخ دانشجویی
[۱] – خصائص الحسینیه، ص ۱۴۲ ؛ وسائلالشیعه، ج ۴، ص ۱۱۲۱، ص ۱۱۲۴٫
[۲] – بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۲۸۱٫
[۳] – همان، ج ۷۰، ص ۵۵٫
[۴] – همان، ج ۷۸، ص ۸۳ ؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۲٫
[۵] – بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۷۰٫
[۶] – مستدرکالوسائل، ج ۲، ص ۳۴۱٫
[۷] – تنبیه الخواطر، ص ۳۶۰٫
[۸] – بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۰۳٫
[۹] – همان، ج ۷۷، ص ۴۵٫
[۱۰] – همان.
[۱۱] – بحارالانوار، ۶۶۶، ص ۳۳۱ ؛ نهجالفصاحه، ش ۲۷۷۶٫
[۱۲] – همان، ج ۱۴، ص ۳۰٫
[۱۳] – همان، ج ۷۷، ص ۱۹۹٫
[۱۴] – همان، ج ۷۸، ص ۱۱۵٫
[۱۵] – همان، ص ۳۰۸٫
[۱۶] – معجم الفاظ غررالحکم، ص ۸۶۳٫
[۱۷] – بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۰۳٫
[۱۸] – مشکاهالانوار، ص ۱۰۷٫
[۱۹] – همان.
[۲۰] – نهجالبلاغه، خ ۲۲۲٫
[۲۱] – همان.
[۲۲] – همان، خ ۱۷۶ ؛ روضه کافى، ح ۱۸۸٫
[۲۳] – بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۲۸۴٫
[۲۴] – مثنوى معنوى، دفتر ۲، ابیات ۲۲ و ۲۳٫
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%ae%d9%88%d8%af%d8%b3%d8%a7%d8%b2%d9%89-%d9%88-%da%af%d8%b1%d9%8a%d9%87/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.