- ثقلین - http://thaqalain.ir -
خم شد گذاشت روی زمین گوشواره را
تا قدری التیام دهد، گوش پاره را
آتش گرفته گوشه ی دامان کوچکش
آبی نبود، چاره کند این شراره را
ازخیمه های سوخته تا گود قتلگاه
هاجرشد و دوید به هرسو، اشاره را
باران تازیانه و سیلاب سیلی، اشک
تاریک کرده بود، نگاه ستاره را
ازحال رفت ، بوته ی خاری پناه شد
درخواب دید، کودکی و گاهواره را
درخواب دید، رفته مدینه وتشنه نیست
لب باز کرد، خوردن آبی دوباره را
زینب تمام هم سفران را ردیف کرد
گم کرده بود دخترچندم … شماره را
شاعر : پروانه نجاتی
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%ae%d9%85-%d8%b4%d8%af-%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b4%d8%aa-%d8%b1%d9%88%db%8c-%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86-%da%af%d9%88%d8%b4%d9%88%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d8%b1%d8%a7/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.