در این آیه‌ی کریمه خداوند حکیم و عزیز هم ما را به تنوّع رنگ‌ها، گویش‌ها، قد و قواره‌ها و چشم و ابروها…«جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ»[۱] خداوند بشر را یکنواخت نیافرید. حکمت الهی از چند جهت است. یکی این‌که چون قدرت بی‌پایان است خلقت هم بی‌پایان است. خدای متعال آنچه که ممکن است بشود می‌کند و قدرت آن را دارد و قدرت‌نمایی کرده است. ما اسم میوه‌هایی که در عالم است نمی‌دانیم و خیلی از میوه‌ها را اصلاً ندیدیم. ما از انواع گیاهانی در عالم است که خبر نداریم. از انسان‌ها هم همین‌طور است. ما بین این محلّه و محلّه‌ی آن طرفی اختلاف لهجه می‌بینیم. منطقه‌ها، ایالت‌ها، محلّه به محلّه‌ها تنوّعی است که بر اساس حکمت خدای متعال آفریده است. هم دلیل توحید است، شناخت قدرت خدا است و هم خود آن یک نظم است. خدای متعال تنوّع نژادهای مختلف، شئون و قبائل را با یک نظم پیش بینی شده معرّفی می‌کند. این‌طور نیست که بشر تقسیم شده است و هر کسی در یک منطقه‌ای واقع شده است که آب و هوای آن اثر گذاشته است. لذا رنگ‌ها، قدها، وزن‌ها، حجم‌ها تغییر کرده است. نه این مناطق مختلف که لازمه‌ی طبیعی آن این است که نژادهای مختلف به وجود بیاید، برنامه ریزی شده است. خدا این‌طور مقرّر کرده است. اهل شمال ولو حالا آبا و اجداد آیت الله بهجت آذری هستند، ولی آمدند در آن‌جا ماندند. خود ایشان هیچ شباهتی به آذری‌ها نداشت. شمالی‌ محض بود. قیافه‌ی او قیافه‌ی صد درصدی رشتی بود، فومنی بود. با این‌که اصل او از یک جای دیگری بود. این‌که در یک منطقه با آب و هوای خاص کسی مدّتی می‌ماند تحت تأثیر شرایط آن‌جا قرار می‌گیرد و رنگ آن‌جا را می‌گیرد. خود این حساب شده است، برنامه ریزی شده است. هدف دار است، بعلاوه انعطاف بشر را می‌رساند.

 

خدای متعال ما را طوری خلق کرده است که وقتی تغییر موقعیّت می‌دهیم شرایط ما از درون با آن‌جا تطبیق می‌کند و اگر تطبیق نمی‌کرد… آدم شرایطی را که در منطقه‌ی دیگر دارد بخواهد این‌جا اعمال کند یک نوع تضادّی پیش می‌آمد. یک نوع ناجنسی پیش می‌آمد، ولی آدم در هر جایی می‌رود آن‌جا مجانست پیدا می‌کند، با آن‌جا اخت می‌شود، با آن‌جا هماهنگ می‌شود. بدون این‌که خود او بخواهد این‌طور می‌شود. این هم از الطاف پروردگار متعال است که بندگان خدا در هر محیطی رفتند و مدّتی در آن‌جا ماندند آن حالت بیگانگی، غیر بومی بودن به بومی بودن تبدیل می‌شود و حالت خودی با آن منطقه پیدا می‌کند. این هم از دلایل توحید است و هم از دلایل رحمت پروردگار است که هوای بندگان خود را دارد. در شرایط مختلف به او زمینه داده است که شرایط آن‌جا را به خود جذب کند و با آن‌جا همراه باشد.


[۱]– همان، آیه ۱۳٫