عرفان های نوظهور اشاره به رونق جریان های فکری است که در چند ده ه گذشته با شکلی متفاوت در دنیای معنوی به راه افتاده است.در بدو فراگیری این عرفان ها امر بر برخی مشتبه شد که عرفانهای نو ظهور، گرایشات معنوی منکر وجود خدا است.حال آن که در قریب به اکثر عرفان های نو ظهور اشاراتی به وجود خداوند رفته است.لکن مسئله بر سر میزان اعتبار خدا در مصادیق متفاوت اینگونه از عرفانها است.

 

برخلاف آنچه اغلب بیان میشود که عرفانهای نو ظهور، عرفانهای منهای خدا هستند؛ باید گفت که این ادعا بیشتر با مکاتب دینی ـ عرفانی طبیعت گرایانه موافق است.همانند ادیان ابتدایی و برخی از عرفانهای افریقایی و امریکای جنوبی (عرفان کارلوس کاستاندا). حال آن که در عموم عرفانهای نو ظهور (سکولار)به وجود خداوند اعتراف شده، لکن مسئله بر سر میزان اعتبار، اهمییت و قدرت تصرف در امور شخص سالک است. در عرفان ساتیا سای بابا موضوع خدا باوری کم اهمیت جلوه میکند خداوند در روند تغیرات زندگی انسان نقش کم رنگی را اجرا میکند. چنانچه هر اندازه الوهیت در عرفانهای توحیدی بالاخص عرفان اسلامی پراهمییت است در عرفانهای سکولار کم اهمییت و بی ارزش.


سای بابا در قسمت دستورات عملی هیچگاه هدف و قصد انجام اعمال را توجه به خدا اعلام نمی دارد. چنانچه در این قسمت (بعد عملی) هیچ اشاره ای به خدا نمیشود.


چنین موضع گیرهایی که در عرفان سای باباو به طور کلی در همه عرفانهای سکولار به آن اشاره میشود بیشتر متاثر از اومانیسم غربی و مکاتب فلسفی همچون اگزیستانسیالیسم رونق می گیرند، هر چند نقش فراگیری نیهیلیسم دنیای غرب، که در اواخر قرن نوزده و بعد از مکتب فلسفی نیچه شکل می گیرد بر عرفان های سکولار حائز اهمیت است.

 

منبع:پرسمان