منشأ و خاستگاه انتظار ظهور «نجات دهنده بزرگ» را مى‏توان در گزینه‏هاى زیر تحلیل و تبیین کرد :

یک. نداى فطرت و طبیعت ذات بشر
چشم داشت آمدن یک مصلح آسمانى و امید به آینده‏اى روشن و استقرار صلح و عدل، امرى فطرى و طبیعى است که با ذات و وجود آدمى سر و کار داشته و با آفرینش هر انسانى همراه است و زمان و مکان نمى‏شناسد و به هیچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد. بر این اساس همه افراد – طبق فطرت ذاتى خود – مایلند روزى فرا رسد که جهان بشریت در پرتو ظهور رهبرى از نابسامانى‏ها نجات یابد. بر این اساس مى‏توان ادعا کرد که هر فرد علاقه‏مند به سرنوشت بشریت و طالب تکامل معنوى و رشد و بالندگى، خواهان و آرزومند قیام یک منجى جهانى و مصلح کل است و در انتظار ظهور چنین شخصى لحظه شمارى مى‏کند.

 


دو. ظلم‏ستیزى و نجات مستضعفان‏


باور داران به رسولان الهى، عموماً افراد تهى‏دست و تحت ستم جامعه بوده‏اند که از اطاعت سردمداران کفر و باطل سرپیچى کرده و در طریق حق و ظلم ستیزى گام نهاده بودند. این امر باعث واکنش شدید جبهه باطل و درگیرى و نزاع همیشگى آنان با گروه حقّ و خداپرست شده است. البته به علّت وجود توان و امکانات بیشتر، گاهى غلبه و سلطه ظاهرى با باطل‏گرایان بوده و فشارها و سخت‏گیرى‏هاى فراوانى از سوى آنان اعمال مى‏شده است.


سفیران الهى نیز که رهبرى صالحان، مستضعفان و ستمدیدگان را عهده‏دار بوده‏اند، همواره با اشراف، فرعونیان و ستمکاران (گروه باطل) نزاع و درگیرى داشته‏اند. آنان با ابلاغ پیام الهى و بشارت ظهور منجى، پیروان خود را به استقامت و صبر و بردبارى و انتظار فرج دعوت مى‏کردند و ریشه‏هاى اعتقاد به آمدن نجات دهنده الهى ر.ک : نگارنده، آینده جهان، صص ۵۸ – ۶۰٫ را در دل و جان یکتاپرستان و مؤمنان مى‏کاشتند، قرآن به صراحت، به این مطلب اشاره کرده، مى‏فرماید«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ»؛انبیا (۲۱)، آیه ۱۰۵٫ ؛ «ما در زبور (و کتاب‏هاى آسمانى پیشین)، پس از نوشتن در لوح (محفوظ)، نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث مى‏برند».

 


معناى روشن آیه شریفه این است : «بندگان شایسته خدا بر سراسر جهان، حکومت عادلانه و انسانى خویش را برقرار خواهند ساخت».
شیخ طوسى در تفسیر آیه شریفه از امام باقر«ع» روایت کرده است :
«انّ ذلک وعداللّه للمؤمنین بأنّهم یرثون جمیع الارض»؛ تفسیر تبیان، ج ۷، ص ۲۵۲ ؛ «این وعده قطعى خدا بر مؤمنان است که آنان تمامى زمین و زمان را به ارث خواهند برد». البته آیات دیگرى نیز در این زمینه وجود دارد که در جاى خود به آنها پرداخته خواهد شد.

 



سه. شکست و ناکامى حکومت‏ها و نظام‏هاى سیاسى‏


مشکلات دائمى جهان (جنگ‏ها، ستیزش‏ها، نابرابرى‏ها، ناامنى‏ها، بیدادگرى‏ها و…) ؛ نیازها و خواسته‏هاى ضرورى بشر (در زمینه رشد اقتصادى، ارتباطات، بهداشت، رفع فقر مادى و معنوى و…) ؛ ایده‏ها و آرمان‏هاى همیشگى بشر (صلح، عدالت، امنیت، آرامش، تعالى روحى و معنوى و…) ؛ تجارب گذشته انسان‏ها (در ضعف و ناتوانى دولت‏ها و حکومت‏ها و فراوانى مشکلات) و… باعث خواست آگاهانه و طلب عاشقانه ظهور منجى و مصلح الهى از سوى بیشتر انسان‏ها است. در واقع همه حکومت‏ها، گروه‏ها، اندیشه‏ها و مکاتب، تمامى ترفندها و برنامه‏هاى خود را براى رفع کاستى‏هاى جامعه بشرى به کار مى‏گیرند ؛ ولى به دلایل مختلف موفّق به این کار نمى‏شوند. روشن است که عامل بسیارى از مشکلات و نابسامانى‏هاى جوامع، خود حکومت‏ها و مکاتب و گروه‏ها هستند که بیشتر در صدد تأمین منافع مادى خود بوده‏اند ؛ نه برطرف ساختن کاستى‏ها و موانع رشد و شکوفایى انسان‏ها. ر.ک : نگارنده، مقاله «جهانى شدن و حکومت جهانى حضرت مهدى»، فصلنامه انتظار، ش ۶، ص ۱۴۵٫



چهار. فلسفه تاریخ و معنادارى آن‏


بر اساس «فلسفه نظرى تاریخ» ظهور «منجى موعود»، فرجام متعالى و شکوهمند آینده جهان و سرمنزل متعالى و متکامل تاریخ بشرى است. بر این اساس روند طولانى مدت تاریخ، داراى هدف، غایت و معناى مشخصى است و آن تحقّق جامعه موعود الهى و رسیدن بشر به اوج سعادت و کمال مادى و معنوى است. این معنادارى تاریخ، در فکر و ذهن بشر سایه انداخته و او را متوجّه فرجام متعالى تاریخ ساخته است. البته هدفى که قرآن براى کاروان بشرى ترسیم مى‏کند، «عبادت و عبودیت» و در نتیجه رسیدن به قرب‏الهى است و منظور از آن، معناى وسیع و گسترده‏اى است که شامل کلیه شئون زندگى انسان در روى زمین مى‏گردد «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»؛ ذاریات (۵۱)، آیه ۵۶٫.


این ایده در دورانى از تاریخ، به کمال و تمام تحقّق خواهد یافت و آن عصر «ظهور مهدى موعود» است ر.ک : نگارنده، جستارهایى در مهدویت، صص ۴۲ – ۴۸٫. پس معنادارى تاریخ و کشف غایت و هدف آن، مى‏تواند منشأ توجّه انسان‏ها به ظهور مصلح بزرگ باشد.

 



پنج. قانون سیر تکاملى جامعه‏ها


یکى از دلایل منطقى این موضوع، قانون سیر تکاملى جامعه‏ها است. از آن روز که انسان خود را شناخته، هیچ‏گاه زندگى یکنواختى نداشته است ؛ بدین جهت پیشرفت‏ها و تحوّلات فراوانى در نوع مسکن، تغذیه، وسیله نقلیه، پوشش و علم و دانش او صورت گرفته است. عجیب اینکه به هیچ یک از اینها قانع نیست و باز براى وصول به سطحى بالاتر و برتر، تلاش و کوشش مى‏کند.
عشق به تکامل در درون جان آدمى، شعله‏اى جاودانه و خاموش ناشدنى است و همچنان انسان را به سوى جامعه‏اى پیش مى‏برد که «تکامل‏هاى اخلاقى»، در کنار «تکامل‏هاى مادى» قرار گیرد. یکى از بارقه‏هاى امید مردم براى رسیدن به آینده‏اى روشن و دنیایى پراز صلح و صفا و برادرى و برابرى – آن هم با ظهور منجى موعود – در پرتو «قانون تکاملى جامعه‏ها» روشن مى‏شود.

 


شش. قانون کنش و واکنش‏هاى تاریخى‏


آزمون‏هاى تاریخى به ما نشان مى‏دهد که همواره تحول‏ها و انقلاب‏هاى وسیع، عکس‏العمل مستقیم فشارهاى قبلى بوده است و شاید هیچ انقلاب گسترده‏اى در جهان رخ نداده، مگر اینکه پیش از آن، فشار شدیدى در جهت مخالف وجود داشته است. بر اساس این قانون مى‏توان ثابت کرد که وضع کنونى جهان، آبستن انقلابى بزرگ و جهانى است. فشار جنگ‏ها، مظالم، بیدادگرى‏ها، تبعیض‏ها و بى‏عدالتى‏ها، توأم با ناکامى و سرخوردگى انسان‏ها، از قوانین فعلى براى از بین بردن یا کاستن این فشارها، سرانجام واکنش شدید خود را آشکار خواهد ساخت. در نهایت این خواست‏هاى واپس زده انسانى، در پرتو آگاهى روزافزون ملّت‏ها، چنان عقده اجتماعى تشکیل مى‏دهد که از نهانگاه ضمیر باطن جامعه، با یک جهش برق‏آسا، خود را ظاهر ساخته و سازمان نظام کنونى جوامع انسانى را به هم مى‏ریزد و طرح نوینى ایجاد مى‏کند. این طرح و برنامه انقلابى و گسترده، همان قیام و ظهور مهدى موعود است که در واکنشى قاطعانه و کوبنده در برابر همه تبعیض‏ها، ستمگرى‏ها، حقّ‏کشى و فسادگرى‏ها است.



هفت. قانون انتظار عمومى‏


در نهاد انسان‏ها، همواره عشق به نیکى، زیبایى و آگاهى نهفته است. باور به ظهور مصلح جهانى، جزئى از این عشق و زیباخواهى است. در واقع ظهور امام مهدى(عج)، بروز کامل این فضایل و خوبى‏ها است و این مطلوب و خواست همه انسان‏هاى بصیر و پاک سرشت و نقطه اوج این علاقه و عشق‏ورزى است. چگونه ممکن است عشق به تکامل همه جانبه در درون جان انسان باشد و چنان انتظارى نداشته باشد! مگر تحقق رشد و کمال نهایى جامعه انسانى بدون آن امکان‏پذیر است؟!
احساسات و دستگاه‏هاى وجودى انسان، نمى‏تواند هماهنگ با مجموعه عالم هستى نباشد ؛ زیرا همه جهان هستى یک واحد به هم پیوسته است و وجود او نمى‏تواند از بقیه جهان، جدا باشد. از این به هم پیوستگى به خوبى مى‏توانیم نتیجه بگیریم که اگر انسان‏ها انتظار مصلح بزرگ را مى‏کشند که جهان را آکنده از صلح و عدالت و نیکى مى‏کند ؛ دلیل بر آن است که چنان نقطه اوجى در تکامل جامعه انسانى امکان‏پذیر و عملى است که عشق و انتظار آن در درون جان ما است. عمومیت این اعتقاد در همه مذاهب، نشانه دیگرى بر اصالت و واقعیت آن است ر.ک : ناصر مکارم شیرازى، حکومت جهانى مهدى، صص ۱۵ – ۳۵ و ص ۹۷٫.



هشت. اتفاق ادیان و مصلحان بشرى‏


تمام ادیان آسمانى به پیروان خود، عصر درخشان و سعادت عمومى، آینده مشعشع و صلح جهانى و دوران پر خیر و برکت را نوید داده‏اند که در آن، نگرانى‏ها، دلهره‏ها و هراس‏ها مرتفع شود و به یُمن ظهور شخصى بزرگ و مردى خدایى – که به تأییدات الهى مؤیّد است – در روى زمین منطقه و شهر و دهستان و دهى باقى نماند ؛ مگر آنکه در آن بانگ دلنواز توحید بلند شود و روشنایى یکتاپرستى، تاریکى شرک را زایل سازد و علم و عدل و راستى و امانت، چهره جهان آراى خود را بنمایانند و همه جا را منوّر سازند. این موعود عزیز بر حسب استوارترین و صحیح‏ترین مصادر اسلامى، خلیفه دوازدهم حضرت محمد«ص» و دوازدهمین رهبر و امام بعد از آن حضرت است. القاب مشهورش در بین مسلمین، مهدى، قائم، منتظر، صاحب‏الامر، صاحب‏الزمان و بقیه اللَّه است. در زبان‏هاى دیگر، مسیحا، گرزاسبه، وشینو، ارتود، مهمید و… خوانده شده است ر.ک : لطف اللَّه صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۱۳۵-۱۴۴٫. پس مى‏توان گفت : تقریباً همه کسانى که در این زمینه مطالعه دارند، متفق‏اند که تمام اقوام جهان، در انتظار یک رهبر بزرگ انقلابى به سر مى‏برند که هر کدام او را به نامى مى‏نامند ؛ ولى همگى در اوصاف کلى و اصول برنامه‏هاى انقلابى او اتفاق دارند.

 



نه. ابتناى بر قرآن و حدیث‏


اصل مهدویت، مبتنى بر آیات متعددى از قرآن است که دلالت بر پیروزى و فلاح و غلبه سپاه خدا دارند. این آیات علاوه بر آنکه بر استقرار دین خدا در سراسر زمین و آینده درخشان عالم دلالت دارند، برحسب معتبرترین مدارک و تفاسیر و احادیث، به تحوّل بى‏سابقه و بى‏نظیر و انقلابى که به رهبرى و قیام حضرت مهدى انجام خواهد گرفت، تفسیر شده است.
آیاتى مانند:
«فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ»؛ مائده (۵)، آیه ۵۶٫ ؛
«إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ»؛ صافات (۳۷)، آیه ۱۷۲٫ ؛
«وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ…»؛ انفال (۸)، آیه ۷٫ ؛
«…لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»؛ فتح (۴۸)، آیه ۲۸٫ ؛
«نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ»؛ قصص (۲۸)، آیه ۵٫

و… .
علاوه بر آیات قرآن، مهدویت و تمامى فروع و جزئیات آن، مبتنى بر احادیث معتبر و متواتر است ؛ زیرا کتاب‏هاى حدیث و صحاح و مسانید و اصول سنت و شیعه در این زمینه، از حد احصا و شمارش خارج است. بر این اساس نیز «اصل مهدویت» مورد اتفاق مسلمانان و اجماع شیعه و سنّى است. (مهدویت۱، رحیم کارگر، کد: ۱/۵۰۰۰۲۷)

 

 

منبع:پرسمان