یکی از الزامات دوره‌ی ما برای قدم برداشتن در اندیشه‌ی مهدویت و حرکت به سمت عصر ظهور، امتداد بخشیدن به حرکت تکاملی فقها است. اگر جامعه‌ی شیعه از دوره‌ی مرجعیت به نظام ولایت فقیه‌ رسیده، محصول فراز و نشیب‌های تاریخی فراوانی بوده است. این تحولات، یک شبه اتفاق نیفتاده و بر اساس تصادف شکل نگرفته‌اند؛ مسیر حساب شده‌ای است که با اشاره‌ی ولایتی حضرت برای اجتماع شیعیان گشوده شده و تا این‌جا نیز به خوبی طی گردیده است. لازمه‌ی قرار داشتن در مسیر صحیح مهدویت نیز ایجاب می‌کند که این مسیر تا عصر ظهور ادامه داشته باشد, چراکه هر گونه انحراف از آن، انحراف از عصر ظهور است. باید توجه داشت که شکل‌گیری اقبال مردمی به سمت فقهاء و گشایش این مسیر نیز با هدایت و اراده‌ی خود حضرت بوده است؛ ایشان اگر می‌خواستند، طبقه‌ی دیگری را مرجع مردم قرار می‌دادند؛ اما چنین نکردند! حضرت چنین صلاح دیده‌اند که فقهاء، طبقه‌ی واسطی باشند که حمایت حضرت پشت سر آن‌هاست و ولایت امام معصوم از طریق آن‌ها جاری می‌شود. امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف در نامه‌ای می‌فرمایند:«وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیکُمْ وَ أَنَا حُجَّهُ اللَّهِ عَلَیکُم‏؛ در حوادث واقعه و پیش آمدها به روات احادیث ما رجوع کنید، زیرا آنان حجت من در میان شما هستند، و من هم حجت خداوند بر آنها می‌باشم». خطاب این رقعه در واقع جامعه‌ی شیعه‌ی عصر غیبت کبراست؛ حضرت طبقه‌ی فقهاء را حجت خودشان در میان مردم معرفی‌کرده و در حوادث و پیش‌آمدهایی که مردم نیازمند مراجعه به امام هستند، فقهاء را محل رجوع تعیین می‌کنند. در واقع، فقهاء، حجاب نوری حضرت در عصر غیبت‌اند و انوار حضرت از طریق آن‌ها در جامعه‌ی شیعه پرتوافکنی می‌کند. در مجموع هم اگر کسی منصفانه قضاوت کند، هدایت جامعه‌ی شیعه توسط فقهاء، نمره‌ی قابل قبولی دارد.”