گرفتن و مصادره اموال دیگران که در پرسش از آن به راهزنی تعبیر شده به دو صورت متصور است:
۱ – این‌که کسی بدون هیچ حقی در مال دیگران تصرف کرده و آن را به ملکیت خود در آورد.
۲ – این‌که کسی در مال دیگری حقی داشته باشد، اما طرف مقابل حاضر به پرداخت حق وی نباشد، سپس شخص صاحب حق، با روشهای ممکنی که در اختیار دارد، حقش را از مال ظالم بگیرد.
با توجه به دو بخش بالا؛ بی‌گمان فرض اول، رفتاری ظالمانه و تصرفی عدوانی است و اگر در جاده‌ها و مسیرهای ارتباطی رخ دهد از مصادیق آشکار راهزنی خواهد بود که نه عقل آن‌را می‌پسندد و نه شرع، امّا در فرض دوم که در شرع از آن به «تقاص» نام ‌برده می‌شود، چنین برداشتی از مال دیگران نه تنها رفتاری ظالمانه و تصرفی عدوانی نیست، بلکه در صورتی که نظم عمومی کل اجتماع را تهدید نکند، علاوه بر آنکه در دین اسلام حرام نیست، دیگر جوامع نیز آن را مخالف با عقل و اخلاق نمی‌دانند.
پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان از طرف کفار قریش مورد ستم واقع شده و از خانه و کاشانه و وطنشان اخراج شده و اموالی که در آنجا داشتند از اختیارشان خارج شد. قرآن در این رابطه می‌فرماید: «آنهایى که به ناحق از دیارشان رانده شده‌اند جز آن بود که می‌گفتند: پروردگار ما خداى یکتا است؟ و اگر خدا بعضى را به وسیله بعضى دیگر دفع نکرده بود، دیرها و کلیساها و کنشت‌ها و مسجدهایى که نام خدا به فراوانى در آن برده می‌شود ویران می‌گردید. و خدا هر کس را که یاریش کند، یارى می‌کند و خدا توانا و پیروزمند است».
[۱]
بدیهى است اقرار به توحید و یگانگى خدا افتخار است نه گناه، این اقرار چیزى نبود که به مشرکان حق دهد تا مسلمانان را از خانه و زندگی‌شان بیرون کنند. تعبیری که در قرآن آمده که گناهی جز این نداشتند، تعبیر لطیفى است که در این‌گونه موارد استفاده می‌شود: «گناه ما این بود که به تو خدمت کردیم!».
[۲]
این آیه مظلومیت مؤمنان را بیان می‌کند، و آن این است که کفار بدون هیچ‌گونه حق و مجوّزى ایشان را از دیار و وطنشان مکه بیرون کردند. آن هم نه این‌طور که دست ایشان را بگیرند، و از خانه و شهرشان بیرون کنند، بلکه آن‌قدر شکنجه و آزار کردند، و آن‌قدر براى آنان صحنه‌سازى نمودند، تا ناگزیر شدند با پاى خود شهر و زندگى را رها نموده در دیار غربت منزل کنند، و از اموال و هستى خود چشم پوشیده، با فقر و تنگ‌دستى گرفتار شوند. عده‌اى به حبشه رفتند و جمعى بعد از هجرت رسول خدا(ص) به مدینه.
[۳]
بر این اساس، با توجه به این‌که، قریش پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان را از وطنشان اخراج کرده و اموال آنان را مصادره و یا توقیف کردند. طبیعتاً برای افراد خسارت دیده این حق محفوظ است که خسارات وارده را از واردکنندگان خسارت (و یا احیاناً هم‌پیمانان آنها) دریافت کند و جلوگیری از عبور آزادانه کاروان‌های تجاری قریش هم در همین راستا ارزیابی می‌شود که تعبیر «راهزنی» واژه‌ای مناسب برای آن نیست.

 

منبع: اسلام کوئست


[۱]. حج، ۴۰٫

[۲]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۱۴، ص ۱۱۵، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.

[۳]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی، سید محمد باقر، ج ‏۱۴، ص ۵۴۳، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.