«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدّمه

«إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى‌».[۲]

ایام الله دهه اول ذی الحجّه الحرام است، خداوند علیّ حکیم این ایّام را برای دل کندن از دنیا و تحکیم و تشدید محبّت بندگان خودش مائده‌ی خاصّی، سفره‌ی پذیرایی ویژه‌ای پهن کرده است.

باطن حج «ولایت» است

اولاً موسم حج است، خدای متعال عدّه‌ای را بعنوان میهمان‌های ویژه به کوی یار دعوت کرده است، «وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا»،[۳] خداوند منّان به حضرت ابراهیم علیه السلام دستور داد اذان حج بگو تا «یَأْتُوکَ رِجَالًا»، نفرمود اذان حج بگو تا حاجی‌ها بیایند و کعبه را زیارت کنند، بیایند مسجد الحرام را زیارت کنند، فرمود: تا بیایند «یَأْتُوکَ رِجَالًا»، مقصود من از کعبه و بتخانه تویی.

خدای متعال در سوره بلد هم فرمود: «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ * وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ»،[۴] قسم به شهر کعبه برای این است که تو در اینجا حلول کردی، تو روح کعبه هستی، تو باطنِ حج هستی.

وجود مبارک امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند: خداوند متعال بر مؤمنین واجب کرد که بیایند و دور این سنگ‌ها طواف کنند تا ما را ببینند و پیام حق را از لسان الله بشنوند.

ظاهر کعبه یک خانه‌ی سنگی است، اما باطن کعبه «ولایت» است، «امامت» است، «نورالله» است.

و اینکه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تنها شخصیتی زیر این آسمان از اول خلقت تا انقراض عالم هستند که تولّدشان در جوف کعبه واقع شده است، خودِ ولادت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در کعبه رمز است که کعبه مقدّمه بوده است که طلوع خورشید ولایت از اینجا به عالم برسد، کمااینکه هنگام ظهور هم وجود مقدّس حضرت حجّت ارواحنا فداه از کعبه ظهور می‌کنند، صدایشان از آنجا به همه‌ی جهانیان می‌رسد و کانونِ خیزشِ همه‌ی انوارِ جلیّه و خفیّه از این باطنی است که از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آغاز شد و به حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف ختم خواهد شد.

این ولایت یعنی وجود یک انسانِ کاملی که ولایتِ الهی در وجود او مستقرّ است، هم در بُعدِ اینکه خدای متعال رَبّ العالمین است، مظهور ربوبیت پروردگار متعال، هم در بُعدِ حاکمیت، هم در بُعدِ تربیت، در وجود نازنین انسان کامل که هیکلِ ربّانی و وجودِ صمدانی است، اسم اعظم حضرت حق سبحانه و تعالی است.

اراده‌ی خداوند منّان بر این تعلّق گرفت که خلیفه‌ی او بر روی زمین «مسیر» باشد، «صراط» باشد، «فلش» باشد و پایگاه دریافت فیوضات الهی و توزیع این فضوضات و اخذ عبادت‌ها و تکمیل آن‌ها و امضاء آن‌ها و رساندن به محضر حضرت حق سبحانه و تعالی.

ملاحظه می‌کنید که در قرآن کریم فرمود: «وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»،[۵]

 تمام ذرّات خاک و کرات افلاک از خزائن الهی نازل می‌شود، اما آن مجرایی که این فیوضات از آن مجرا به عالمیان می‌رسد، نام آن مجرا «ولایت الله» است.

«امامت»، ولایت مطلقه خداوند متعال، بسترِ جریانِ وجود در مرحله‌ی ایجاد و همه‌ی فیوضات به همه‌ی عوالم است، لذا امام واسطه در فیض است، علی الاطلاق واسطه‌ی در فیض است.

بر سایه‌سار زیارت امین الله

لکن همه‌ی این‌ها مقدّمه است، خدای متعال می‌خواهد از بندگان خود دل ببرد، اساس خلقت «محبّت خدای متعال» است و این محبّت… دل ما هم به دنبال محبوب می‌گردد و هم به دنبال محب می‌گردد. این جزو خواست‌های برتر و فوق طبیعی بشر است. بشر دوست دارد که عشق داشته باشد، کسی را بپرستد، دل او برای کسی ذوب بشود، و دوست دارد که او را دوست بدارند.

در این زیارت بسیار نورانی امین الله که ان شاء الله عادت کنیم هر روز به پدرمان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با این زیارت امین الله دلی بسپاریم و سلامی بدهیم و در پرتو ارتباط با پدرمان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، این دعاهای زیبا را که بهترین آرزوها در این دعا مطرح شده است، «اللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّهً بِقَدَرِکَ»،[۶] چقدر دعای نازنینی است…

امروز آن چیزی که جوامع بشری کم دارد و هرچه تلاش می‌کند به آن نمی‌رسد، این آرامش است. همه ناآرام هستند، نگران هستند، اضطراب دارند.

ما در این دعا از خدا می‌خواهیم «اللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّهً بِقَدَرِکَ»، خدایا! به من آرامشی بده، باور کنم که عالم عالمِ حساب است، همه چیز مقدّر است، همه چیز برنامه‌ریزی شده است، آن چیزی که به سر من هم می‌آید بر اساس برنامه‌ای است که خدای متعال طرح کرده است، اگر بدانم نظمی هست، حساب و کتابی هست، و زندگی من بر اساس محاسبات تنظیم شده است، من آرامشی پیدا می‌کنم، «اللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّهً بِقَدَرِکَ».

بعد از آرامش چیزی فوق آرامش هم داریم و آن رضایتمندی است. گاهی انسان دغدغه ندارد ولی دلخوشی هم ندارد، گاهی هم آرامش دارد و هم دل او خوش است، انسان یک جوانی دارد، وقتی جوان او می‌آید و نماز زیبایی می‌خواند، به کسی کمک کرده است و به پدر و مادر خود گزارش می‌دهد، آدم بدون این هم آرامش داشت که فرزند خوبی دارد اما وقتی یک قدم برجسته‌ای برداشته است دل انسان شارژ می‌شود، انسان علاوه بر آرامش یک رضایت و خشنودی و شادابی می‌خواهد، «راضِیَهً بِقَضائِکَ مُولَعَهً بِذِکْرِکَ وَدُعائِکَ»، همه‌ی ما الحمدلله ذکر داریم، خود نماز ذکر است، خواندن قرآن ذکر است، تعقیبات نماز ذکر است، شما همینطور در طول روز وقتی خسته می‌شوید «یا علی» می‌گویید، هر کسی با یک امام یا با یک شهیدی مناسبتی دارد، بعضی‌ها «یا اباالفضل» می‌گویند، بعضی‌ها «یا زهرا» می‌گویند، بعضی‌ها «یا صاحب الزّمان» می‌گویند، این‌ها ذکرالله است، «إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اَللَّهِ»،[۷] ولی ولع نداریم.

وقتی انسان غذا نخورد و مدّتی طول بکشد، اگر در این روزهای طولانی روزه بگیرید هنگام افطار برای خوردن ولع دارید، ولی چرا نسبت به ذکر که غذای روح است ولع نداریم؟ این نشانه‌ی این است که گویا برای جان و قلب ما بی‌اشتهایی پیش آمده است، یک جای آن گیر داشته است، یک گناهی این اشتها را از ما گرفته است، یک رذیلت و حسد و تکبّر یا خدای نخواسته کینه‌ی مؤمنی در دل ما بوده است که جان ما گرسنه‌ی غذای عرشی نمی‌شود و احساس نیاز نمی‌کند.

ما از خدای متعال درخواست می‌کنیم که «مُولَعَهً بِذِکْرِکَ وَدُعائِکَ»، خدایا! به من ولع بده، وقتی هنگام نماز شد… وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ولع داشتند، دارد بر اینکه حضرت در خانواده‌ی خود با اعضای خانواده گرم صحبت می‌کردند، وقتی هنگام نماز می‌شد گویا این‌ها را نمی‌شناسد و بکلّی دل می‌کَند و باعجله به سوی محضر پروردگار متعال واقعاً باولع می‌رفتند، «مُولَعَهً بِذِکْرِکَ وَدُعائِکَ».

چرا ما برای تلاوت قرآن کریم ولع نداریم؟ چرا برای زیارت عاشورا ولع نداریم؟ چرا برای زیارت جامعه ولع نداریم؟

این‌ها اذکار هستند، این‌ها اوراد هستند، این‌ها سیم‌های ارتباطی ما با خدای متعال هستند، باید این را بعنوان یک نیاز از خدای متعال درخواست کنیم، همانطور که اگر گرسنه شدیم و غذایی کنار ما نباشد از خدای متعال می‌خواهیم، این اذکار هم غذای جان و قلب ماست، «مُولَعَهً بِذِکْرِکَ وَدُعائِکَ»،

«مُحِبَّهً لِصَفْوَهِ أَوْلِیائِکَ»، یکی از نیازهای ما این است که دل به یک دلبری ببندیم که او شایستگی دلبری داشته باشد، این‌ها چه کسانی هستند که اگر به آن‌ها دل بدهیم روز قیامت به ما گفته نمی‌شود چرا دل تو هرزه بود و هر کثافتی را پذیرفت و به هر آشغالی وابستگی پیدا کرد؟

هم اصل نیاز را مطرح می‌کند که دلِ ما محبّت لازم دارد، یعنی خود دل ما باید چشمه‌ی محبّت باشد و بجوشد، و هم چه کسی را دوست داشته باشد؟ «مُحِبَّهً لِصَفْوَهِ أَوْلِیائِکَ». اولیایی که مصفّای تو هستند، خالص شده‌ی از جانب تو هستند، من به مقرّبین، به کسانی که غیر از خدا در وجودشان نیست، صافِ صاف هستند، آینه‌ی خدای متعال هستند، مرآت جمال هستند، آینه‌ی جلال خدا هستند، وقتی انسان این‌ها را می‌بینید خدای متعال را در وجود این‌ها می‌بیند، «مُحِبَّهً لِصَفْوَهِ أَوْلِیائِکَ»، دل این را نیاز دارد که یک کسی را دوست بدارد، یک دلبری را انتخاب کند.

یا علی! همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد… دیدم بهتر از تو ندارم که به او دل بدهم، «مُحِبَّهً لِصَفْوَهِ أَوْلِیائِکَ». خدایا! به من محبّتی بده که این دل بیچاره و بی‌قرار من دیگر هر روز اسیر یک چیزی نشود، یک جایی پیدا کند، آنجا وطن او باشد، همانجا آرام بگیرد، و آن کسی که لایق است که من دلم را آنجا ساکن کنم و وجود من آنجا وطن بگیرد، آن اولیای خالص و صاف تو هستند، «مُحِبَّهً لِصَفْوَهِ أَوْلِیائِکَ».

«مَحْبُوبَهً فِی أَرْضِکَ وَسَمائِکَ»، خدایا! من همینطور که دوست دارم دوستدار باشم، دوست دارم عاشق باشم، دوست دارم دلبر داشته باشم که دل من را ببرد، ولی دل من را به جای خوبی ببرد، دلم به کس خوبی سپرده بشود، دوست دارم خودم هم دلبر باشم، «مَحْبُوبَهً فِی أَرْضِکَ وَسَمائِکَ». این جزو خلأ‌های وجودی انسان است که دل انسان باید به جایی بسته بشود. عقیده غیر از علم است، هر عالمی عقیده ندارد، هر عالمی عاشق نیست، هر عالمی دلداده نیست، اعتقاد یعنی بستنِ دل به کانونِ نور. اینکه انسان به خدای متعال اعتقاد دارد یعنی آگاهانه دل خود را به ذات ربوبی وابسته کرده است، به اولیای الهی وابسته شده است، به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، به حضرات معصومین سلام الله علیهم أجمعین وابسته شده است.

اما علاوه بر اینکه انسان نیاز دارد و جزو احتیاجات فطری بشر است که یک موجودی و یک کانونی و یک ارزشی دل او را ببرد، نیاز دارد که دلبری کند، او هم محبوب باشد، منفور نباشد، خدا نکند که انسان مطرود بشود، خدا نکند وقتی دل‌ها آدم را می‌بیند از آدم گریز داشته باشد.

نمی‌دانم ذات بعضی‌ها چه چیزی دارد، تا کسی او را می‌بیند می‌گوید ای کاش او را ندیده بودم، نمی‌تواند تحمّل کند چند دقیقه‌ای با او بنشیند. این دافعه‌ای که در وجود بعضی‌ها هست، «وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ»،[۸] هیچ نورانیتی ندارد، هیچ جاذبه‌ای ندارد، هیچ کسی از او خوشش نمی‌آید، هیچ کجا نیست که بتواند یک دلی را با خودش همراه کند. این جزو بلاهای الهی است که انسان در میان بندگان خدا جایگاهی نداشته باشد، هیچ دلی پذیرای او نباشد.

این جزو نیازهاست که انسان هم عاشق باشد و هم معشوق باشد، هم دل بدهد و هم دل ببرد، اما دلبری از آن خداست.

آیاتی در قرآن کریم راجع به محبّت

چند آیه در قرآن کریم راجع به محبّت است، یکی «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه»،[۹] کسی که مؤمن باشد و ایمان او ایمان واقعی باشد، این نسبت به خدای متعال شدیدترین محبّت را دارد. خدا را دوست بداریم، هرچه داریم از او داریم، این چیزهایی که باعث محبّت می‌شود یا جمال است، یا شکوه و جلال است، یا قدرت است، یا ثروت است، یا احسان است، «اَلاِنسانُ عَبِیْدُ الاِْحْسانِ»، همه‌ی این‌ها برای خدای متعال است، هرچه هست برای خدای متعال است، کسی در برابر خدای متعال دارایی ندارد، خدای متعال داراست، خدای متعال داناست، خدای متعال تواناست، احسان خدای متعال احسانِ شاملی است. هر چیزی که باعث می‌شود شما به کسی محبّت پیدا کنید، همه از آن خدای متعال است، «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه»، قلب مؤمن خیلی خدا را دوست دارد، «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه».

آیه دیگری فرمود: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»،[۱۰] حبیب من! پیامبر من! به این‌ها بگو، این‌ها سرگردان هستند و می‌خواهند دلشان را به من بدهند ولی آدرس ندارند که از چه راهی بیایند که من دلشان را بگیرم، بگو «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»، اگر شما خدا را دوست می‌دارید از من اطاعت کنید، در کاروان من بیایید، من قافله‌سالار هستم، من عشاق را نزد معشوق می‌برم، «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی»، به دنبال من بیایید، «یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»، نمی‌گوید شما که خدا را دوست دارید به دنبال من بیایید که خدا را دوست بدارید، می‌گوید به دنبال من بیایید که خدا شما را دوست داشته باشد، «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ».

ولی آن واسطه‌ی در محبّت، آن کسی که سرِ بازار محبّت می‌آید و دلال محبّت است و دل‌ها را از محب می‌گیرد و به محبوب می‌دهد، آن جاذبه جاذبه‌ی محبّت است، آن اکسیر اکسیرِ امامت است.

حال این آیه را در سوره مبارکه مائده ملاحظه کنید، فرمود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»،[۱۱] ای پیامبر من! به این‌ها بگو، به این مردمی که اظهار اسلام کردند و با تو بیعت کردند و با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بیعت کردند بگو اگر شما مرتد شدید و شما از مسیر محبّت خدا عدول کردید و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را رها کردید، این کسی که آدرس خدای متعال را نزد خود دارد و خود او آدرس خدای متعال است و خود او صراط مستقیم حق تعالی است و اگر به او وصل شدید به خدا وصل می‌شوید، اگر شما از این عدول کردید و امامت و ولایت را قبول نکردید، خیال نکنید این گوهر بی‌مشتری می‌ماند، «فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ»، در آینده خدای متعال گروهی را می‌آورد که هم خدا آن‌ها را دوست دارد و هم آن‌ها خدا را دوست می‌دارند.

وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دست به شانه سلمان گذاشتند و فرمودند: آن گروهی که دل می‌دهند و دل می‌گیرند، خدای متعال دل آن‌ها را می‌برد و آن‌ها هم به خدای متعال دل می‌دهند ایرانی‌ها هستند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در بازار محبّت، مشتری‌های بامعرفت که گوهر ولایت را بعنوان بهترین کالایی که خدای متعال را از آدم راضی می‌کند، بدلیل آیه کریمه سوره مبارکه مائده، «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا»،[۱۲] این آیه و این آیات در کنار هم نشان می‌دهد مسئله ولایت نه تنها مسئله حکومت است، سیاست است، مدیریت است، آباد کردن دنیای مردم است، بلکه داغ کردن بازار محبّت است، آن چیزی که انسان را خستگی‌ناپذیر می‌کند عشق است. زندگی تحمیلی هر اندازه امکانات داشته باشد فرسودگی دارد، اما در عشق خستگی نیست، فرسودگی اصلاً وجود ندارد.

همینکه خدای متعال امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را بعنوان مشعل فروزان دلبری معرّفی کرد فرمود: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ»، امروز دین شما را کامل کردم، نعمت را بر شما تمام کردم، رضایت خودم، این مُهرِ رضایت «علی بن ابیطالب [صلوات الله علیه]» است، اگر با او بودید من راضی هستم و اگر با او نبودید من راضی نیستم.

عاقبت به خیریِ راهب مسیحی در رکابِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه

وجود مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در جنگ صفین به جایی رسیدند و آب کم آوردند و تشنگی فشار آورد. به حضرت عرض کردند: یا امیرالمؤمنین! فرات این طرف است، حضرت این‌ها را در مسیر آب نبردند و فرمودند شما به مسیر دیگری بیایید، مسیری که اصلاً آب نداشت، آنجا حضرت فرمودند بالای این تپّه یک راهب نصرانی مشغول عبادت است، بروید و از او بپرسید که آیا آب دارد؟ رفتند و به او گفتند: امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با قشون خود آمده‌اند و به بی‌آبی مبتلا شده‌ایم، آیا آب داری؟ عرض کرد: نه! من مختصر آبی دارم که مختص خودم هست. خیلی تحویل نگرفت.

وجود مقدّس امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بعد از اینکه از او سراغ آب را گرفتند و او هم گفت در این اطراف به این سادگی به آب نمی‌رسید و آب من هم در حدّی نیست که این همه جمعیت را سیراب کند، حضرت این‌ها را مختصری جلو بردند و آنجا خاک را کنار زدند، یک صخره‌ی بسیار سختی بود که کسی نمی‌توانست آن را بلند کند، وجود مقدّس امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که با دو انگشت خود درِ خیبر را که هفتاد پهلوان آن را باز و بسته می‌کردند، سرانگشت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آن در را معجزه‌آسا بیرون آوردند و پُلِ قشون خود قرار دادند، با همان انگشت مبارک خود این صخره را بلند کردند و آب بیرون زد. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه همه‌ی قشون خود را سیراب کردند و فرمودند: حالا از آب اینجا برای آن راهب هم ببرید.

از این آب برای راهب بردند و راهب منقلب شد و گفت: این شخص کیست؟ من می‌خواهم او را ببینم. پایین آمد و گفت: «یا علی! اشهد انّکَ وصیُّ رسول الله». ما در کتاب‌های خودمان داشتیم که در اینجا آبی وجود دارد و به این آب دسترسی پیدا نمی‌کند مگر نبی یا وصی نبی. من باور کردم که تو وصی نبیّ مکرّم اسلام هستی.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: حال که دل دادی من هم تو را رها نمی‌کنم، بیا تا با هم برویم. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه او را ملازم کردند.

انسان کاری کند که به سراغ او بیایند… من مکرر این مصرع را خوانده‌ام، هم خودم با این مصرع صفا می‌کنم و هم به دل‌های پاک شما عرضه داشته‌ام:

گر می‌روی بی‌حاصلی، گر می‌برندت واصلی…

کاری کنیم که ما را ببرند، والله ما قدرت عبور از این دریای وسیع را نداریم، این زندگی دریاست و در آن غرق می‌شویم، اگر بخواهی به ساحل بهشت و ولایت برسی باید کاری کنی، باید یک جاذبه ایجاد کنی تا تو را بپسندند و به دنبال تو بیایند و مشتری تو باشند و تو را ببرند.

این آیاتی که در قرآن کریم… «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»،[۱۳] «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»،[۱۴] اگر این صفات را داشته باشید شما را می‌برند، توبه… این شب‌ها شب‌های مناسبی برای توبه است، توبه از همه گناهان کوچک و بزرگ و همه‌ی گذشته‌هایمان است.

کاری کنیم که به سراغ ما بیایند، افتادگی داشته باشیم. آدم گردن‌کلفتی که خودش را خیلی کاره‌ای می‌بیند بیچاره نیست که بیایند و او را ببرند، ولی اگر دلِ بیچاره‌ای داشته باشید والله دلبر می‌آید و دل شما را می‌برد.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این راهب را با خودشان بردند و او در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین صلوات الله علیه جنگید و به مقام شهادت نائل شد.

خوشا به حال او…

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند            آیا بود که گوشه چشمی هم به ما کنند؟

این ماه ماهِ ولایتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، من هم امشب توفیق داشتم آیات محبّت خدا و مجرای محبّت خدا را که وجود نازنین امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است و این داستان را گفتم تا ان شاء الله دل شما به دنبال یک آشیانه‌ای بگردد و از اینکه نمی‌تواند به آشیانه برسد بیچاره بشود و بعد «یا علی» بگوید.

نَادِ عَلِیّاً مَظْهَرَ الْعَجَائِبِ، تَجِدْهُ عَوْناً لَکَ فِی النَّوَائِبِ، کُلُّ هَمٍّ وَ غَمٍّ سَیَنْجَلِی، بِنُبُوَّتِکَ یا مُحَمَّد، بِوَلایَتِکَ یَا عَلِیُّ».

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در میان شهدا می‌گشتند، از حضرت پرسیدند: آقا! به دنبال چه کسی می‌گردید؟ حضرت فرمودند به دنبال آن راهب مسیحی.

او ویژه بود، چون خود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه او را انتخاب کرده بودند و او را برده بودند، عجب سعادتی داشت…

روضه و توسّل

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه همین کار را با زهیر بن قین کردند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به سراغ زهیر فرستادند. زهیر آمادگی نداشت ولی چه همسری داشت… «نعم العون علی طاعه اللَّه» بود، گفت: زهیر! چه خبر است؟ زهیر گفت: حسین بن علی به سراغ من فرستاده است. او فرمود: می‌خواهی چکار کنی؟ زهیر گفت: من کاری به حسین ندارم!

دل این بانو پرواز کرد و فرمود: زهیر! اگر امروز جواب امام حسین علیه السلام را ندهی فردای قیامت در حضور مادر ایشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چه جوابی داری که بدهی؟

زهیر با کراهت رفت، مانند همین راهبی که با کراهت قبول نمی‌کرد، آب هم نداد، ولی نمی‌دانم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چطور در وجود او تصرّف کردند…

زهیر وارد خیمه حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه شد، نمی‌دانم چه شد، همینقدر به شما بگویم که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نگاهی به او کردند…

وقتی زهیر از خیمه حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بیرون آمد، هر کسی او را نگاه کرد گفت این زهیر آن زهیری نیست که نزد حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه رفته بود، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه او را تغییر دادند، این زهیر دیگر آن زهیر نیست…

زهیر به رکاب حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آمد و خیلی جلوه کرد و شهید شد، همسر او غلام خود را فرستاد و کفن داد و گفت: این کفن را ببر و ارباب خودت را کفن کن… رفت و با کفن برگشت. همسر زهیر سلام الله علیها پرسید: چرا کفن نکردی؟ گفت: دیدم بدن نازنین حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بی‌کفن مانده است…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم.

دعا

نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم یا الله… یَا أرحَمَ الرّاحَمِین… یَا مُجِیبَ دَعْوَهِ السَّائِلِین، یا غِیاثَ المُستَغیثِین، یا غَفّارَ الذُّنُوبِ وَ یا سَتّارَ الْعُیُوبِ، یا مَنِ اسْمُهُ دَواءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفاءٌ، یا سَریِعَ الرِّضَا…

خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! قلب مبارک امام زمان ارواحنا فداه را از ما راضی بدار.

خدایا! باران مغرفت و ستّاریت و محبّت خودت را بر این دل ما که فضای آن را ریزگردهای گناه گرفته است و فضای جان ما را آلوده کرده است بر دل‌های ما بباران و باران رحمتت را بر این سرزمین ارزانی بدار.

خدایا! کم‌آبی، آلودگی هوا، گرانی، نگرانی را از این کشور اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم أجمعین برطرف بفرما.

خدایا! سایه پربرکت همه خوبان ما را، خاصّه رهبر خوب ما را با صحّت و عزّت و کفایت و کرامت تا ظهور و کنار حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف مستدام بفرما.

خدایا! عموم مریض‌ها، مریض‌های مورد نظر را شفای کامل و عاجل روزی بفرما.

خدایا! توفیق شکر نعمت‌ها را به ما بده.

خدایا! آنچه دادی از ما نگیر.

خدایا! آنچه لازم داریم را به ما لطف بفرما.

خدایا! مریضه مورد نظر را به حق حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شفاء عنایت بفرما.

خدایا! دل‌های کسانی که منتظر نزول رحمت و عافیت هستند را شاد بگردان.

خدایا! امام و شهدا و گذشتگان و مشایخ و ذوی الحقوق ما را الساعه بر سر سفره مولایمان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پذیرایی و مشمول غفران واسعه خودت قرار بده.

خدایا! جوان‌های ما را، جوان‌های حاضر ما را، جوان‌های متوقع ما را در محضر امام زمان ارواحنا فداه آبرومند قرار بده و به آن‌هایی هم که آلوده شده‌اند توفیق توبه عنایت بفرما.

خدایا! حجاب زن‌های ما، عفّت ما، عفّت بانوان ما، نظام خانواده‌های ما را در پناه امام زمان ارواحنا فداه محافظت بفرما و دزدهای ناموس و حجاب را ذلیل و خار بگردان و شرّشان را به خودشان برگردان.

غفرالله لنا و لکم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه لیل، آیه ۱۲

[۳] سوره مبارکه حج، آیه ۲۷ (وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا وَعَلَىٰ کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ)

[۴] سوره مبارکه ۱ و ۲

[۵] سوره مبارکه حجر، آیه ۲۱

[۶] زیارت امین الله (اللّٰهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّهً بِقَدَرِکَ، راضِیَهً بِقَضائِکَ، مُولَعَهً بِذِکْرِکَ وَدُعائِکَ، مُحِبَّهً لِصَفْوَهِ أَوْلِیائِکَ، مَحْبُوبَهً فِی أَرْضِکَ وَسَمائِکَ، صابِرَهً عَلَىٰ نُزُولِ بَلائِکَ، شاکِرَهً لِفَواضِلِ نَعْمائِکَ، ذاکِرَهً لِسَوابِغِ آلائِکَ ، مُشْتاقَهً إِلىٰ فَرْحَهِ لِقائِکَ، مُتَزَوِّدَهً التَّقْوىٰ لِیَوْمِ جَزائِکَ، مُسْتَنَّهً بِسُنَنِ أَوْلِیائِکَ، مُفارِقَهً لِأَخْلاقِ أَعْدائِکَ، مَشْغُولَهً عَنِ الدُّنْیا بِحَمْدِکَ وَثَنائِکَ.)

[۷] الکافی ، جلد ۲ ، صفحه ۱۸۶ (عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَضَالَهَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: شِیعَتُنَا اَلرُّحَمَاءُ بَیْنَهُمُ اَلَّذِینَ إِذَا خَلَوْا ذَکَرُوا اَللَّهَ إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اَللَّهِ إِنَّا إِذَا ذُکِرْنَا ذُکِرَ اَللَّهُ وَ إِذَا ذُکِرَ عَدُوُّنَا ذُکِرَ اَلشَّیْطَانُ .)

[۸] سوره مبارکه نور، آیه ۴۰ (أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ۚ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا ۗ وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ)

[۹] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۶۵ (وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ۗ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ)

[۱۰] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۳۱ (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)

[۱۱] سوره مبارکه مائده، آیه ۵۴ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)

[۱۲] سوره مبارکه مائده، آیه ۳ (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَهُ وَالْمَوْقُوذَهُ وَالْمُتَرَدِّیَهُ وَالنَّطِیحَهُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ۚ ذَٰلِکُمْ فِسْقٌ ۗ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ ۚ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا ۚ فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَهٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ ۙ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ)

[۱۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۲۲ (وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ ۖ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ ۖ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ یَطْهُرْنَ ۖ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ)

[۱۴] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۷۶ (بَلَىٰ مَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ وَاتَّقَىٰ فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ)