«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدّمه

ایام شهادت مادرمان، مادر خلقت، مادر محبّت، مادر فضیلت، مادر رسالت، مادر امامت و ولایت، ام الکتاب، ام ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به محضر شریف مولایم امام زمان ارواحنا فداه و به شما پاکدلان تسلیت عرض می‌کنم.

روح بشر

بشر روحی دارد و جسمی. روح بشر متفاوت است و خلقت روح با جسم فرق دارد. خدای متعال هم در مورد حضرت آدم علیه السلام و هم در مورد فرزندان حضرت آدم برای روح تعبیر «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»[۲] را دارد. خدای متعال از روح خودش دمیده است، به ذات ربوبی نسبت می‌دهد و می‌فرماید از روحمان در او دمیدیم.

در سیر تطورات نطفه در رحم، مراحل تکاملی نطفه را که برمی‌شمارند، بعد از آنکه «فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا»[۳] را می‌فرماید، می‌فرماید «ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ»، آنوقت انشاء کرده‌ایم، ایجاد کرده‌ایم، یک خلق دیگری را.

این با آن مراحل قبلی متفاوت است، یعنی حقیقت دیگری را ایجاد کردیم، بعد اینجا تنها جایی است که پروردگار عزیز خود را ستوده است، «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ».

در آیاتی هم که به مرگ و وفات است، آن آیات هم نشان می‌دهد که انسان تا دَمِ مرگ یک وجود دیگری است، هنگام مرگ خدای متعال آن وجود دیگر را از جسم می‌گیرد و قبض روح می‌کند، آن حقیقتِ انسان است که این جسم تا هنگام مرگ او در اختیار و مرکب او بوده است و بنا بوده است با این جسم حرکت کند و راه قرب خدای متعال را طی کند و مسیر پرپیچ و خم امتحانات الهی را با موفقیت پشت سر بگذارد، وقتی فرصت او تمام شد، اجل همان مدّت است، اجل به معنی تأخیر است.

جسم مرکبِ ماست

خداوند عزیز برای همه‌ی ما مدّتی را قرار داده است، یک فرصتی به همه‌ی ما داده است و این جسم را در این فرصت بعنوان ابزار سعادت ما در اختیار ما قرار داده است.

ما با چشم‌مان می‌توانیم عبادت‌های زیادی کنیم، می‌توانیم خیلی از دردها را ببینیم و به فکر درمان آن دردها باشیم، می‌توانیم با گوشمان آه مظلوم را بشنویم، می‌توانیم با گوشمان یک موعظه‌ای را از یک نفس زکیّه‌ای دریافت کنیم، می‌توانیم آیه‌ای از آیات الهی را به جان خودمان وارد کنیم، می‌توانیم یک توشه و قوّت روحی از طریق گوش… «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَه»،[۴] این مجرای شماست، وقتی شما صدای قرآن را می‌شنوید، تنها شنیدنِ صدای گوش ظاهری نیست، نوری دارد و جان شما نورانی می‌شود، قلب شما معطر به عطر وحی الهی می‌شود. خدای متعال این دست را به ما داده است که با این دست از مظلوم دفاع کنیم، از حق دفاع کنیم، اگر دست نداشتیم در جبهه‌های نبرد مقابل متجاوزین و مستکبرین نمی‌توانستیم جنگ کنیم. اولیای الهی شهدای ما به برکت این دستی که خدای متعال به آن‌ها داده است این همه کرامت‌ها و معجزه آفریدند و عزّت اسلام را در عالم متجلّی ساختند.

این شهید سلیمانی ما که این ایام هم مصادف با شهادت آن بزرگوار است، دیده بودید که یک دست ایشان مشکل داشت، این دست دست خدا بود، با این دست دنیا را نجات داد، حرم حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را نجات داد، حرم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را نجات داد، حرم بی‌بی حضرت زینب کبری سلام الله علیها را از تعرّض این نفوس خبیثه حفاظت کرد، حرم حضرت رقیّه سلام الله علیها را حفاظت کرد.

چه کسی از کمک کردن بهره می‌برد؟

این بدن بدنِ مادی است، اما اگر نیّت انسان، اوج روح انسان باشد، آن حقیقتی که خدای متعال آن حقیقت را بعنوان انسانیت در ما قرار داده است، در خدمت آن باشد، اگر بدن، قوای جسمانی، اعضاء و جوارح ما در خدمت آن بارقه‌ی الهی و نور خدا و روح خدا که در ما وجود دارد، اگر این تابع آن بود و در اختیار آن بود، روح وابستگی پیدا نمی‌کند، بلکه هر کار خیری که می‌کنیم یک ایثاری در کار خیر هست، یک گذشتی هست، یک دل کندنی هست. وقتی انسان مالی را در راه خدا می‌دهد بیش از آنکه فقیر از این مالی که به دست می‌آورد بهره ببرد، آن کسی که مال را می‌دهد بهره‌ی روحی می‌برد، فقراء و گرفتاری بهره‌ی جسمی می‌برند اما کسی که احسان و کمک می‌کند، هر گذشتی که از مال می‌کند یک درجه بالا می‌رود، یک ظرف جدیدی در دل او پیدا می‌شود و ظرفیت او بیشتر می‌شود.

اینکه فرمود «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»[۵] یک چیزهایی برای انسان در بعد جسمی جاذبه دارد، گذشتن از مال، گذشتن از آبرو…

نقل داستانی از سیّد بحرالعلوم رضوان الله تعالی علیه و مرحوم کاشف الغطاء رضوان الله تعالی علیه

مرحوم علامه سیّد بحرالعلوم سلام الله علیه جزو نوادر تاریخ هستند، هم از بعد علمی و فقهی، این فقه ما را یک دوره به نظم و شعر درآورده است، هم فقیهِ متعمّق بوده است، هم حکیم بوده است، هم فیلسوف بوده است و هم عارف بوده است، و علاوه بر مسئله‌ی فقاهت و حکمت و عرفان نظری و عرفان عملی که این رساله‌ی سیر و سلوک مرحوم علامه بحرالعلوم امروز برای اهل باطن خوراک روح و توشه‌ی راه است، اما ایشان به مقامی رسیده بودند که امام زمان ارواحنا فداه او را به آغوش می‌کشیدند.

ما اگر در عمرمان یک خواب از امام زمان ارواحنا فداه ببینیم سرمان به عرش می‌خورد، خودِ امام زمان ارواحنا فداه نه شبه امام زمان ارواحنا فداه… خیلی از این‌هایی که فکر می‌کنند تشرّف پیدا کرده‌اند، تشرّف به وجود خارجی حضرت نیست، مانند خواب می‌ماند، بعضی‌ها حضرت را در خواب می‌بینند، بعضی‌ها آن چیزی را که در خواب می‌بینند را در بیداری و در همان حالت می‌بینند، یعنی شبه مکاشفه است و اگر دست بزند جسمی از حضرت نیست که دست حضرت را ببوسد، خیلی‌ها واقعاً امام زمان ارواحنا فداه را با آن هویت جسمی و روحی‌شان… مشکل است که بتوانند تشرّف حاصل کنند، اما وقتی از سیّد بحرالعلوم سؤال می‌شود که آیا ممکن است کسی در زمان غیبت به خدمت حضرت برسد؟ پاسخ می‌دهند: چگونه بگویم می‌شود در حالی که در حدیث آمده است هر کسی که ادّعای مشاهده کرد را تکذیب کنید، چگونه بگویم نمی‌شود در حالی که حضرت مکرر مرا در آغوش گرفته است.

سیّد بحرالعلوم رضوان الله تعالی علیه خیلی برای امام زمان ارواحنا فداه عزیز بوده است که امام زمان ارواحنا فداه به او سر می‌زده است و او را در آغوش می‌گرفته است.

این سیّد بحرالعلوم اعلی الله مقامه الشّریف هنگام وفات گریه می‌کردند. مرحوم آشیخ جعفر کاشف الغطاء که از فهول فقهای شیعه است، هم از نظر علمی خیلی عمیق است، شیخ اعظم مرحوم شیخ انصاری می‌فرمودند اگر کسی یک صفحه از کتاب کشف الغطای شیخ جعفر کاشف الغطاء را نزد من بخواند و ببینم فهمیده است، من به او اجازه‌ی اجتهاد می‌دهم، غیرمجتهد نمی‌تواند از کتاب کشف الغطای شیخ جعفر کاشف الغطاء آنگونه که باید استفاده کند.

این شیخ جعفر کاشف الغطاء که هم در فقاهت جزو ممتازهای فقیهانِ شیعه است، هم از نظر مجاهدت مانند امام رضوان الله تعالی علیه یک غیرت فوق العاده‌ای داشته است و با فتوای مقابله‌ی با وهابیت، نجف و حرم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را حفاظت کرد، اهل جهاد بوده است، در عین حال اهل تواضع بوده است، با مردم می‌نشسته است، هر روز خلوت می‌کرده است و به خودش تذکّر می‌داده است، تو نطفه بودی، جنین بودی و به دنیا آمدی، جعفرکوچولو بودی، بعد همینطور سیر را می‌گوید و می‌گوید: حال شده‌ای آیت الله شیخ جعفر کاشف الغطاء، ولی بدان می‌میری و جیفه می‌شوی و زیر خاک می‌روی، غرور تو را نگیرد.

آدم بیداردلی بوده است و همیشه سعی می‌کرده است که گرفتارِ غفلت نشود و مرگ را از یاد نبرد، هم گذشته‌ی خود را از یاد نبرد و هم آینده‌ی خودش را از یاد نبرد.

این شیخ مقتدر مجاهد مرجع و زعیم عالم تشیّع در کنار سیّد بحرالعلوم رضوان الله تعالی علیه بوده است و سیّد بحرالعلوم رضوان الله تعالی علیه های های گریه می‌کردند، پرسیده بود چرا شما گریه می‌کنید؟ شما که بحمدالله در عمرتان موفق بودید، بر حسب نقل ایشان می‌گویند که من در راه خدا، با توفیقی که خدای متعال داد همه کار کرده‌ام، اما در راه خدا آبرو مصرف نکرده‌ام…

این خیلی مهم است که انسان برای خدا و دین خدا و حفاظت از آبروی کسی از اعتبار خودش مایه بگذارد، اگر این شخص واسطه بشود رابطه‌ی دو نفر اصلاح می‌شود، آبرو را بجا مصرف کند، آبرو را ذخیره نکند، عزّت و آبرو برای خداست، اگر کسی بخواهد در راه خدا از آبرو و عزّت خدادادی خودش هزینه کند، یقیناً چیزی از او کم نمی‌شود و خدای متعال به او عزّت مضاعف می‌دهد.

شیخ می‌گوید من متعهد می‌شوم که به نیابت از شما از آبرویم مایه بگذارم. می‌گویند بعد از سیّد بحرالعلوم اعلی الله مقامه الشّریف شیخ جعفر می‌خواست نماز بخواند، آمده بود که امامت کند، سیّدی می‌آید و به ایشان می‌گوید که من گرفتار فقر هستم و لطفا به داد من برسید و از مال جدّم به من بدهید، به من خمس بدهید. شیخ می‌گوید دیر آمدی، آنچه در اختیار داشتم… این بزرگواران نگه نمی‌داشتند، روزانه هرچه داشتند به صاحبان حق می‌دادند… فرموده بودند الآن چیزی در بیت المال ندارم. سیّد عصبانی می‌شود و آب دهان به صورت شیخ جعفر می‌اندازد. وقتی شیخ جعفر با این صحنه مواجه می‌شود… مریدان و مأمومین با عصبانیت بلند می‌شود که این سیّد را ادب کنند، شیخ درخواست می‌کند که بنشینید، همه را می‌نشاند و بعد می‌گوید هر کسی دوست دارد من را راضی کند… خود شیخ جعفر عمامه‌ی خود را برمی‌دارد و در صف‌ها می‌گردد و می‌گوید به این سیّد کمک کنید. اینطور از آبروی خودش در پست مرجعیت خرج می‌کند.

بالاترین شأن «عبودیت» است

هرچه انسان تعلقات جسمی خودش را، تعلقات وهمی و خیالی خودش را… ریاست حقیقت ندارد، اگر کسی رئیس و وزیر و رئیس جمهور و مدیر است، اگر خون این مدیر را ببرند و آزمایش کنند هیچ تفاوتی با قبل از مدیریتش ندارد، ریاست یک لذّتِ وهمی است که انسان خودش را برتر از دیگران ببیند، و اگر کسی در مکتب دین تربیت شده باشد، وقتی که به ریاست می‌رسد می‌یابد که ریاست نوکری است. این است که فرموده‌اند «سَیِّدُ اَلْقَوْمِ خَادِمُهُمْ»،[۶] هر کسی رئیس جایی هست، اگر تحلیل کند و واقع‌بین باشد، معنای آن این است که من آمده‌ام تا به این مجموعه خدمت کنم، من خادم و نوکر هستم. حقیقت امر خدمتگزاری است اما توهّم و تخیّل انسان را در یک مرحله‌ای قرار می‌دهد که انسان وقتی رئیس شد مست ریاست می‌شود، بیت المال را نادیده می‌گیرد، نورچشم بازی می‌کند، با آبروی این و آن بازی می‌کند. این برای این است که در بُعدِ توهّمی که دارد گرفتارِ سبوعیت شده است، این شخص اقتدار خودش را در خرد کردن دیگران و اتلاف مال این و آن می‌بیند، وگرنه ریاست در خارج حقیقتی ندارد، عینیت و واقعیتی ندارد.

اگر کسی مفهوم دینداری را بفهمد می‌داند که بالاترین شأن عبودیت است، عبودیت یعنی چه؟ «العبد و فی ما یده کان لمولاه»، عبد آن است که مالک خودش هم نیست، نه اینکه مالش برای خودش نیست بلکه خودش هم مال خودش نیست، همیشه مالک دارد، هیچ وقت خودش را آزاد نمی‌بیند، برده است، بی‌اختیار است، خدا دارد، خلیفه خدا یعنی امام زمان ارواحنا فداه بالای سر اوست، باید حضرت را راضی کند، و رضایت خدا و امام زمان ارواحنا فداه و اولیای خدا در خدمت به بندگان خداست.

بالاترین ارزش

امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: «خَصْلَتَانِ لَیْسَ فَوْقَهُمَا شَیْءٌ اَلْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ نَفْعُ اَلْإِخْوَانِ»،[۷] دو ارزش در یک رتبه‌ای هستند که ما بالاتر از این دو ارزش نداریم، اول ایمان به خداست، دوم هم مفید بودن برای مردم.

دست‌گیری از مردم، زدودن غم از دل‌ها، انسان کاری کند که آبروی کسی نرود، نگذارد کسی به زندان برود، نگذارد کسی مورد طعنه‌ی طلبکارها قرار بگیرد، حفظ آبروی مردم، حفظ جان مردم، حفظ شئون مردم از عبادت‌های برتر است، ما غیر از ایمان چیزی برتر از این نداریم، و همه‌ی این‌ها گذشت لازم دارد، و این گذشتی که انسان می‌کند، چه گذشت مالی، چه گذشت آبرویی، چه به جبهه رفته است و می‌خواهد جان خود را بدهد، این ایثار دیگر بالاترین ایثار است، هرچه دارد می‌دهد، وقتی نیت می‌کند جان خود را بدهد، ما هرچه از اینجا کم می‌کنیم خدای متعال به آن بُعدِ باطنی ما اضافه می‌کند، شاید معنای این آیه کریمه «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»،[۸] نمی‌فرماید من مال تو را زیاد می‌کنم، می‌فرماید خودت را افزون می‌کنم، حقیقتی که انسان دارد… تا الآن در محدوده‌ی جسم خودت بودی، در محدوده‌ی خانواده‌ی خودت بودی، ولی خدای متعال شخصیت تو را جهانی کرد، نه! شخصیت تو را ملکوتی کرد، خدای متعال در مورد تو به ملائکه‌اش مباهات می‌کند، خیلی از اعمال اینگونه است و یکی از آن اعمال نماز شب است، خدای متعال در میان ملائکه به بنده‌اش مباهات می‌کند.

این سعه صدری که در جلسات قبل تحت عنوان شرح صدر یاد کردیم، «فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ»،[۹] توسعه‌ی در روح و حقیقت آدمی است که حقیقت آدمی حقیقت خلیفه اللهی است، حقیقت عبودیت است، خود نبودن و خدا بودن. هر مقدار که ما خودمان را به خدای متعال بدهیم خدای متعال از اسماء حسنی خودش جانشین آن چیزی می‌کند که ما به خدا داده‌ایم، خدای متعال در همه چیز عوض می‌دهد.

روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها… با اینکه این بزرگواران کامل آمده‌اند، این بزرگواران جهانگیر بودند، وجود محیط بودند، مجرای فیض خدا بودند و هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها الآن هم عالم ممکنات را مادری می‌کنند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر عرش و فرش هستند، اما هم برای حفاظت از پدر خود مانند یک پاسدار جان به کف تعقیب می‌کردند که کسی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آسیبی نزند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عبور می‌کردند، یک جاهلی خاکستر به سر مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ریخت، وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با آن وضع وارد خانه شدند و چشم مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به سیمای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم افتاد شروع کردند به گریه کردن، فوری آب آوردند و مانند پروانه دور پدر می‌چرخیدند و سر و صورت پدر را شستشو دادند… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به کنار بیت الله آمدند و دیدند شکمبه به صورت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ریخته‌اند، با اشک چشم از پدر محافظت و دفاع می‌کردند، با پای پیاده از مدینه تا احد آمدند، دیدند پیشانی پدرشان را شکانده‌اند، خون صورت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را گرفته است، سوز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شعله کشید، آمدند و زخم پیشانی پدر را پانسمان کردند و پدر خود را با گریه همراهی کردند و آوردند…

اما یا رسول الله! جای شما خالی بود، آنجا کسی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را کتک نزد، ان شاء الله خدای متعال برای هیچ مردی پیش نیاورد، مرد باشد و قدرت داشته باشد و غیرت داشته باشد و در مقابل چشم او همسرش را بزنند…

لا یوم کیومک یا اباعبدالله… مظلوم حسین… امان از دل حضرت زینب کبری سلام الله علیها… در مقابل چشمان مبارک امام زین العابدین سلام الله علیه هم عمه را می‌زدند، هم بچه‌ها را می‌زدند، هم سه‌ساله را می‌زدند…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

الا لعنت الله علی القوم الظّالمین

دعا

نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم اِلَهَنا بِفاطِمَهَ وَ اَبیها وَ بِفاطِمَهَ وَ بَعْلِها وَ بِفاطِمَهَ وَ بنَیها وَ بِفاطِمَهَ وَ اَلسِّرِّ اَلْمَسْتَودَعِ فِیهَا یا الله… یَا أرحَمَ الرّاحَمِین، یَا غیاثَ المُستَغیثین، یَا اِلَهَ العَاصِین، یا مُجیب دعوه المُضطَرّین، نحنُ المُضطَرّون…

خدایا! تو را به عصمت و ضلع مکسوره و محسن مقتوله‌ی و همسر مظلوم و پدر باجلالت و اولاد طاهرینِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! موانع ظهور را باسرعت برطرف بفرما.

خدایا! به ما توفیق ثبات قدم در حفاظت از دینمان عنایت بفرما.

خدایا! شرّ نفسمان و شیاطین روزگار را از ما دور بفرما.

خدایا! رهبر و نظام و کشور و مردم عزیز ما را از شرّ اشرار و توطئه‌ی نفوذی‌ها و تسلّطِ وسوسه‌ها و شیاطین در امان بدار.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم این وجود نازنین را که تکیه‌گاه مظلومین عالم در غیبتِ امام زمان ارواحنا فداه است با اقتدار و عزّت تا ظهور و کنار حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف مستدام بفرما.

خدایا! حاجات این جمع را، حاجات ملتمسین و منظورین و عزیزانی که با ما عهد دعا دارند، آن‌هایی که التماس دعا گفته‌اند، آن‌هایی که ما را دعا می‌کنند و ما آن‌ها را نمی‌شناسیم، خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم می‌دهیم همه‌ی آن‌ها را حاجت‌روا بفرما.

خدایا! ما را بر سر سفره‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فوق رغبتمان متنعّم بفرما.

خدایا! عموم مریض‌ها، این طلبه عزیز ما را که در حالت کما بوده است و تشنّج او نگران‌کننده است و مریض مورد نظر را شفای کامل و عاجل روزی بفرما.

خدایا! دست‌های امید ما را ناامید برمگردان.

خدایا! درهای بسته‌ی رحمتت را با کلید نام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به روی ما باز بگردان.

خدایا! ما را اهل بهشت قرار بده.

خدایا! پایان عمر ما را با مهر شهادت مزیّن بفرما.

خدایا! امام و شهدا، شهید سلیمانی را با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین محشور و ارواح طیّبه‌یشان را همیشه از ما راضی بفرما.

غفرالله لنا و لکم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه ص، آیه ۷۲ (فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ)

[۳] سوره مبارکه مؤمنون، آیه ۱۴ (ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ)

[۴] سوره مبارکه اعراف، آیه ۲۰۴ (وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ)

[۵] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۹۲ (لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ)

[۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۷۳ ، صفحه ۲۷۳

[۷] تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام ، جلد ۱ ، صفحه۴۸۹

[۸] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۷ (وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ)

[۹] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۲۵ (فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ۖ وَمَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاءِ ۚ کَذَٰلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ)