«حروب رده» و یا «جنگ‌های ارتداد»، سلسله جنگ‌هایی بودند که توسط خلیفه اول اهل سنت به راه افتاد. بهانه وی نیز مبارزه با افرادی بود که پس از رحلت پیامبر دست از دین اسلام برداشته بودند. در این جنگ‌ها عده بیشماری از مسلمانان بی‌گناه کشته و زنان و کودکان آنان به عنوان برده نزد ابوبکر فرستاده شد. هر چند ابوبکر و اهل سنت علت اصلی به راه انداختن این جنگ‌ها را ارتداد عرب می‌دانند (که ما هم منکر ارتداد گروهی از اعراب و فتنه انگیزی آنان نیستیم) اما علت اصلی را با استناد به منابع اهل‌سنت می‌توان در: سرکوب طرفداران امیرالمومنین علی علیه‌السلام، کسب درآمد از طریق جمع‌آوری غنایم برای ادامه حکومت‌ و انحراف اذهان اعراب کم درآمد و گرسنه از مسئله جانشینی به جمع‌آوری اموال و غنایم از راه جنگ با دیگران،‌ جستجو نمود.
پس از بررسی منابع متعدد تاریخی که در مورد جنگ‌های پس از رحلت پیامبر خدا ٶ مطالبی نگاشته‌ و آن‌ها را به اصطلاح «حروب رده» نامیده‌اند به این نتیجه می‌رسیم که در واقع همه آن‌ها جنگ‌ با مرتد شدگان نبوده است بلکه باید آن‌ها را به چند گروه تقسیم کرد:


۱ –
گروهی که ادعای نبوت کرده بودند. «مسیلمه بن حبیب» از قبیله «بنی حنیفه بن لُجَیْم»[۱] و «سجاح بنت حارث تمیمی» از قبیله «بنی یربوع»[۲] از این دسته بودند.


۲ –
کسانی که دین اسلام را رها کرده و به آیین جاهلی خود بازگشته بودند. این گروه با انتشار خبر رحلت پیامبر میان قبایل عرب، دست از اسلام برداشتند. به عنوان نمونه: پس از رحلت پیامبر خدا ٶ به فاصله اندکی «منذر بن ساوی» والی مسلمان بحرین نیز از دنیا رفت در نتیجه برخی از مردم بحرین دین اسلام را رها کرده و مرتد شدند.[۳]


۳ –
مسلمانانی که فقط با مسئله زکات مشکل داشتند. نخستین شاهد بر این مطلب سخنرانی خلیفه اول است که اندکی پس از بدست گرفتن قدرت در شهر مدینه ایراد نمود.[۴] وی ضمن سخنانی گفت: «مرتدان دو گروه‌اند: برخی منکر نمازند و برخی با این که نماز می‌گزارند، از دادن زکات خودداری می‌کنند».[۵]


عالم مشهور اهل سنت به نام نووی نیز ضمن اشاره به دو دسته قبل و این دسته می‌نویسد:
اهل رده دو گروه بودند. اول: گروهی که از دین برگشتند و کافر شدند. این گروه خود به دو دسته تقسیم شده بودند: دسته اول: عده‌ای از یاران مسیلمه و دیگر مدعیان نبوت بودند و منکر پیامبری حضرت محمد ٶ گردیدند. دسته دوم: افرادی بودند که شریعت را منکر و نماز و زکات را ترک کرده و به آیین جاهلیت بازگشته بودند. اما گروه دوم: کسانی بودند که بین نماز و زکات فرق قائل شدند. این گروه معترف به وجوب نماز و منکر وجوب زکات و پرداخت آن به امام بودند.[۶]
گروه اخیر خود به سه دسته تقسیم می‌شدند:


الف: دسته‌ای که مایل به پرداخت زکات نبودند. – نه به ابوبکر و نه به هیچ کس دیگر-. برخی از نویسندگان همانند مقدسی به این دسته اشاره دارند.[۷]


ب: دسته‌ای که منکر حکم فقهی زکات نبودند بلکه پرداخت آن را به ابوبکر نمی‌پذیرفتند و می‌گفتند: ما زکات را از اغنیای خود گرفته و به فقرایمان می‌دهیم، اما به کسی که کتاب و سنت پرداخت چیزی را از جانب ما به وی، لازم نشمرده نخواهیم داد.[۸] یعقوبی نیز می‌نویسد: کسانی تنها از دادن زکات به ابوبکر خودداری کردند.[۹]


ج: دسته‌ای که مایل به پرداخت زکات به حکومت مدینه نبودند اما حاضر به پرداخت آن به اهل‌بیت پیامبر خدا ٶ بودند. باور این دسته آن بود که مهاجرین و انصار به دلیل حسادت مانع روی کار آمدن اهل بیت شده‌اند. [۱۰] به عنوان نمونه می‌توان به سخن واقدی و ابن اعثم اشاره کرد که تصریح کرده‌اند:
طایفه‌ای از کنده ساکن در حضرموت بودند و به عامل جمع آوری زکات گفتند: «تا رسول خدا ٶ زنده بود از وی اطاعت می‌کردیم. اکنون نیز اگر مردی از خاندان او زمام امور را در دست گیرد از او اطاعت خواهیم نمود. اما ابن ابی‌قحافه، نه با او بیعت کرده‌ایم و نه از او اطاعت خواهیم کرد.[۱۱]

این گروه به طور آشکار از خلافت امیرالمومنین حمایت می‌کردند که به شدت سرکوب شدند.

 

 

 

منبع:پرسمان


[۱] . ابن قتیبه، المعارف، ص۴۰۵؛ کحاله، معجم‏قبائل‏العرب، ج‏۱، ص۳۱۲.
[۲] .
ر.ک: ابن عبدالبر قرطبی، أسدالغابه، ج‏۴، ص۲۷۷.
[۳] .
واقدی، کتاب الرده، ص۱۴۷؛ بلاذری، فتوح‏البلدان، ترجمه: توکل، ص۱۲۱.
[۴] .
واقدی، کتاب الرده، ص۴۸.
[۵] .
واقدی، کتاب الرده، ص۵۱.
[۶].
شرح صحیح مسلم، ج۱، ص۲۰۲.
[۷] .
مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۵۱.
[۸] .
شیخ مفید،‌ الافصاح، ص۱۲۱.
[۹] .
یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۲۸ و نیز ر.ک: مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۵۱.
[۱۰] .
ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۱، ص۴۷ و۴۸.
. [۱۱]
کتاب الرده، ص۱۷۱؛ کتاب الفتوح، ج‏۱، ص۴۷.