«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّه وَ الصَّلَاهُ‌ عَلَی خَیْرِ الأَنْبِیَاء طَبِیبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصومِینَ سِیَّمَا الْکَهْفِ‌ الْحَصِینِ مَوْلَانَا الْحُجَّهِ بَقِیَّهِ‌ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا وَ أَرْواحُ الْعَالَمِینَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفِدَاءِ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِین إِلَی یَوْمِ‌ الدِّینِ».

حکمت های ظهور حضرت ولی عصر

شب قدر اسرارآمیز است و تا کسی محرم نشود به او راز نه می‌‌گویند و نه نشان می‌دهند. غیبت وجود مبارک امام زمان جزء اسرار است، حکمت‌هایی در غیبت حضرت ذکر شده که یکی عدم آمادگی ما است، یکی این است که امام زمان غایب نیست او حاضر است ما غایب هستیم، حجابی که گناه بین ما و حضرت ایجاد کرده ما حضرت را نمی‌بینیم. مثل حضرت مثل آفتاب است و نور او و وجود او همه جا حضور دارد و اگر نباشد عالم از بین می‌رود. امّا ما مهجور هستیم، ما غایب هستیم. یکی از حکمت‌های آن این است که اگر حضرت خود را نشان می‌دادند آن دست‌هایی که فرق علی را در محراب با شمشیر شکافت این بزرگوار را هم می‌کشد و زمین خالی از حجّت می‌ماند.

این ارفاقی است که خدا به ما کرده،‌ ایشان را در سنگر غیبت حفاظت می‌کند که بماند، سایه‌ی او مستدام بماند تا آن روزی که بنا است بیایند این عالم را نجات بدهند نجات بدهند. امّا در روایتی هم دارد که مسئله‌ی غیبت جزء اسرار است، همان‌طور که خضر با جناب موسی چند قدم همراهی کرد و کارهایی انجام داد موسی سرّ آن را نمی‌دانست و اعتراض می‌کرد، تا کار به پایان نرسید سر را نگفت، وقتی به آخر رسید سر را گفت و بعد فرمود تا امام زمان تشریف نیاورند سرّ غیبت مشخّص نمی‌شود. امام زمان جزء اسرار است کسانی که صاحب سر هستند با حضرت می‌توانند ارتباط برقرار کنند ولی کسانی که مثل ما گرفتار و محجوب هستند راز و سرّ وجود حضرت در کجا است به این‌ها گفته نمی‌شود. شب قدر هم جزء اسرار عالم است هم از نظر ظاهری، در شب‌های مختلف گفته شده است شب قدر است تا این‌که ما دنبال آن بگردیم.

حقیقت شب قدر

نه هر کسی که در شب قدر بیدار می‌ماند شب قدر را درک می‌کند. من یکی دو حدیث در این رابطه خدمت شما بخوانم که روشن شود شب قدر یک واقعیّت بسیار عرشی است و پاکی می‌خواهد که انسان شب قدر را درک کند. از امام صادق (علیه السّلام) سؤال‌ کردند: شب قدر را ما چطور می‌توانیم درک کنیم؟ حضرت فرمود: «إِذَا أَتَى شَهْرُ رَمَضَانَ فَاقْرَأْ سُورَهَ الدُّخَانِ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ مِائَهَ مَرَّهٍ فَإِذَا أَتَتْ لَیْلَهُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ فَإِنَّکَ نَاظِرٌ إِلَى تَصْدِیقِ الَّذِی سَأَلْتَ عَنْهُ»[۲]، فرمود ماه رمضان هر شب ۱۰۰ مرتبه سوره‌ی دخان را بخوان شب بیست و سوم که می‌آید چیزی می‌بینی و تصدیق می‌کنی که شب قدر رسیده است.

حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام در رابطه با درک شب قدر

باز در حدیث دیگری امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: «إِذَا أَتَى شَهْرُ رَمَضَانَ فَاقْرَأْ کُلَّ لَیْلَهٍ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ أَلْفَ مَرَّهٍ فَإِذَا أَتَتْ لَیْلَهُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ فَاشْدُدْ قَلْبَکَ وَ افْتَحْ أُذُنَیْکَ بِسَمَاعِ الْعَجَائِبِ مِمَّا تَرَى»[۳]. خیلی روایت لطیفی است، فرمود: هر شب هزار مرتبه سوره‌ی قدر را بخوان. از خدای متعال در این شب قدر عمری بخواهید که این آخرین رمضان شما نباشد و سال بعد إن‌شاء‌الله این نسخه‌ی امام صادق (علیه السّلام) را عمل کنید. حضرت در این حدیث فرمود: هر شب از ماه رمضان هزار مرتبه سوره‌ی قدر را بخوانید وقتی شب بیست و سوم می‌رسد دل خود را محکم کنید، دل انسان که محکم نباشد عجایبی را که می‌بیند طاقت نمی‌آورد، خود را آماده کن آن شب شب عظیمی است به تو روی می‌آورد باید طاقت داشته باشی.

«فَاشْدُدْ قَلْبَکَ وَ افْتَحْ أُذُنَیْکَ»، گوش‌های خود را باز کن «بِسَمَاعِ الْعَجَائِبِ» به شنیدن عجایب، انسان صدای ملائکه را می‌شنود اگر شب قدر را درک کند آن شب خیلی بزرگ است. میلیاردها میلیارد ملک بدون حساب، ملائکه وجود دارد، همه آن شب در محضر امام زمان حاضر می‌شوند و عجایبی در عالم رخ می‌دهد و انسان عجایبی را می‌شنود. «مِمَّا تَرَى»، هم چشم باطن پیدا می‌کنی چیزهایی را مشاهده می‌کنی هم گوش آن عالمی پیدا می‌کنی و می‌بینی. امشب شب توحید است همان‌طور که در سوره‌ی مبارکه‌ی طه خداوند متعال می‌فرماید: حضرت موسی به اهل خود گفت این‌جا بایستید، «إِنِّی آنَسْتُ ناراً»[۴]، من یک روشنایی می‌بینم، بروم ببینم این آتش است یا این‌که از طریق این روشنایی به آتش راه پیدا کنم. هوا سرد بود دنبال گرما بود که زن و فرزند خود را در بیابان گرم کند.

دنبال این روشنایی که رفت آن‌جا نوری دیگر «… نُودِیَ یا مُوسى‏ * أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً‏ً»[۵]. خیلی عجیب است به موسی «نُودِیَ»، به او ندا شد، «إِنِّی أَنَا رَبُّکَ»، خدا گفت: من مسلّماً پروردگار تو هستم، «أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ»،

سرزده داخل نشو                   میکده حمام نیست

«فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً‏ً».

صحبت خدای متعال با حضرت موسی (علیه السّلام)

از امام زمان (ارواحنا فداه) علمای قم که به محضر حضرت رسیدند سؤال کردند: حضرت موسی در آن وادی که در حضور حق تعالی قرار گرفت خود خدا، نه جبرئیل نه ملائکه، خود خدا با موسی صحبت کرد و موسی کلام خدا را شنید، «إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ». این «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ» چه نوع خطابی است خدای متعال به موسی می‌دهد؟ آیا موسی یک چیزی پوشیده بود که نماز را باطل می‌کند؟ نماز مقدّمه‌ی حضور در پیشگاه پروردگار است، نماز ما نماز نیست. چه کنیم؟ از این بیشتر نمی‌توانیم، می‌خواهیم به خدا عرضه کنیم ما متمرّد نیستیم چون دستور دادی نماز بخوانیم می‌خوانیم نماز ما که به جایی نمی‌رسد، نماز ما ارزشی ندارد.

نماز آیینه‌ای است که انسان در نماز باید خدا را با چشم دل ببیند، باید صدای حق تعالی را بشنود. این سوره‌ی حمد که ما می‌خوانیم کلام خدا است امام صادق همین سوره را می‌خواندند تکرار می‌کردند از هوش می‌رفتند بعد از ایشان می‌پرسیدند: چرا به این حال افتادید؟ می‌فرمود: از بس تکرار کردم که از خود خدا شنیدم، کلام الله است، این برای خدا است، خدا دارد برای ما می‌گوید، ما بشنویم کلیم خدا شویم. آن‌جا خود حضرت موسی مستقیماً بدون هیچ واسطه‌ای خدا گفت «إِنِّی أَنَا رَبُّکَ»، من پروردگار تو هستم، «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ». از امام زمان پرسیدند او که حالت حضور، حالت نماز داشت‌ آیا چیزی همراه او بود که نماز را باطل می‌کند؟ امام عصر (ارواحنا فداه) فرمودند که مقام یک پیغمبر بالاتر از این است که مسئله‌ی فقهی نداند چیزی بپوشد که نماز را باطل می‌کند و نتواند با آن به حضور خدا برود. عرض کردند: پس منظور چیست؟ حضرت فرمودند: چون زن و فرزند خود را در بیابان گذاشته بود یک مقدار نگران آن‌ها بود.

ای یک دله صد دله دل یکدله کن                     مهر دگران را ز دل خود یله کن

توجه کامل به خدای متعال در این شب

امشب شب فارغ کردن دل از ما سوی الله است باید دل را برای خدا خلوت کرد، دل را به خدا داد، امشب شب جلوه‌ی خدا در عالم است. این‌که ملائکه به وجود امام زمان نازل می‌شوند این تجلّی ولایت است برای کسانی که چشم ولایت‌بین دارند. لذا هم مرحوم میرزا جواد آقای ملکی اشاراتی دارند و هم این‌که سیّد بن طاووس تصریح دارد که من شب قدر را یافتم و نزول ملائکه را در آن شب دیدم، خود او ملائکه را دیده، صدای ملک را شنیده است. این واقعیّتی است که کسانی که همّت بلند دارند دنبال چنین واقعیّتی، چنین معراج عرشی هستند تا به آن درجه‌ی از کمال انسانی برسند از همه‌ی حُجُب عبور کنند. «حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ»[۶].

امّا همه‌ی این‌ها، انسان هزار مرتبه انّا انزلناه بخواند، صد مرتبه هر شب سوره‌ی دخان بخواند، آیا هر کسی بخواند می‌رسد؟ ابداً. «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین‏ََََ»[۷]، پاکی می‌خواهد، تقوا می‌خواهد.

روایت حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله و سلم) درباره درک ماه رمضان

لذا در روایت دارد که نبیّ مکرّم اسلام محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ فِی إِنْصَاتٍ وَ سُکُوتٍ وَ کَفَّ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ فَرْجَهُ وَ جَوَارِحَهُ مِنَ الْکَذِبِ وَ الْحَرَامِ وَ الْغِیبَهِ تَقَرُّباً إِلَى اللَّهِ تَعَالَى قَرَّبَهُ اللَّهُ تَعَالَى حَتَّى یَمَسَّ رُکْبَتَیْ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ»[۸]، فرمود: کسی ماه رمضان را درک کند و در ماه مبارک رمضان روزه بگیرد ولی روزه‌ای که زبان او کنترل باشد و امساک داشته باشد، بداند مهمان خدا است،‌ ادب مهمانی را به جا بیاورد. ماه مبارک رمضان روزها و شب‌ها الحمدلله توفیقاتی داریم ولی حالت حضور نداریم، میزبان ما چه کسی است؟ چه کسی از ما پذیرایی می‌کند حتّی می‌خوابیم خواب ما را عبادت حساب می‌کند، نفس‌های ما را تسبیح می‌نویسد؟ گویا ما از جایی به جای دیگر منتقل نشدیم.

ما میهمان خدای متعال هستیم

اگر حواس روزه‌دار جمع باشد که در این یک ماه در حضور خدا است، خدا از او پذیرایی می‌کند، مهمان هستم،‌ مهمان کریمی هستم، این حالت را داشته باشد، بعد چند مسئله را از زندگی خود حذف کند. «کَفَّ سَمْعَهُ»، اوّل گوش را می‌‌گوید، بیشترین انحرافات برای افرادی که منحرف می‌شوند از طریق شنیدن مطالب انحرافی است. این‌که امروز می‌بینید دشمنان ما از طریق ماهواره‌ها، صدها ماهواره آتش انحراف را به خانه‌های ما باز می‌کنند، بی‌ بند و باری را، فحشا‌ را، ضدّ انقلاب بودن را، از دست دادن خودباوری را، غیرت را بمباران می‌کنند اوّلین چیزی که انسان را خراب می‌کند گوش کردن است.

انسان کنار این ماهواره‌ها بنشیند و برای اهداف پلید دشمن مجرا شود، پل دشمن شود و با گفته‌های آن‌ها رسوباتی پیدا کند،‌ صد راست می‌گویند تا یک دروغ بگویند و همه‌ی شما را از هم جدا کنند، آن‌ها می‌دانند، فریب‌ دارند یا گناه را این‌قدر تکرار می‌کنند که برای شما نگاه کردن به این‌ها عادی شود. همین‌طور گوش کردن غیبت، «سَامِعُ الْغِیبَهِ أَحَدُ الْمُغْتَابَیْنِ»[۹]. انحرافاتی که از طریق گوش نصیب افراد جامعه می‌شود بیشترین و وسیع‌ترین حوزه‌ی انحراف را دارد و بعد چشم را فرمود، گوش خود را نگه دارد «وَ بَصَرَهُ»، چشم خود را نگه دارد. هم از نوامیس مردم،‌ هم از زرق و برق دنیا، هم از گناهانی که مربوط به چشم است خود را نگه دارد. «فَرْجَهُ»، این بیشتر مربوط به جوان‌ها است، دامن خود را پاک نگه دارد، برای حضرت یوسف شاگردی کند. دیدید یوسف چه خوب امتحان داد، دیدید خدا یوسف را به کجا رساند.

نتیجه‌ی پاکدامنی

دیدید یک مرتبه برای شیخ رجب علی امتحان پیش آمد و از این امتحان سربلند بیرون آمد خدای متعال چشم باطن او را باز کرد،‌ او را از اولیای الهی کرد. شیخ رجب علی خیّاط انسان دوره دیده‌ی معلّم دیده‌ی ریاضت‌ کشیده‌ نبود، مثل شما جوان‌ها جوان بود امّا خلوت با یک دختری پیش آمد به خدا خطاب کرد گفت خدایا همیشه تو رجب علی را امتحان کردی یک مرتبه هم من می‌خواهم تو را امتحان کنم، من این‌جا گرفتار هستم تو با من دوستی کن و من را نجات بده که من آلوده نشوم، بعد گرفتار حسرت نشوم، پیش خود احساس نکنم که من بی‌وجدان بودم این کار را انجام دادم.

خدا هم به نحو عجیبی او را نجات داد، دید شیخ رجب علی با صداقت از خدا کمک می‌خواهد، خدای متعال تا آخر شیخ رجب علی را جزء عرشی‌ها حساب کرد، به جایی رسیده بود که دل او هوای کربلا را کرد، گریه کرد.

روایتی از امام جواد (علیه السّلام)

امشب شب زیارتی مخصوصه‌ی حضرت سیّد الشّهداء‌ (علیه الصّلاه و السّلام) است و حدیث در این رابطه از امام جواد (علیه السّلام) عجیب است، کسی که شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، شب قدر، زائر حضرت سیّد الشّهداء‌ در کربلا باشد ۱۲۴ هزار پیغمبر امشب از خدا اذن می‌گیرند و خدا هم به آن‌ها اذن می‌دهد، همه‌ی انبیاء‌ بدون استثناء‌ امشب در کربلا جمع هستند، بدون استثناء‌ از آدم تا خاتم تمامی پیغمبران زائر امام حسین (علیه السّلام) هستند. اگر امشب کسی کنار ضریح شش گوشه‌ی امام حسین باشد ۱۲۴ هزار پیغمبر با او مصافحه می‌کنند، یعنی ارتباط با امام حسین امشب انسان را به ۱۲۴ هزار پیغمبر متّصل می‌کند، به دریای عظمت ماوراء‌ اتّصال پیدا می‌کند، چنین شبی است. دل مرحوم شیخ رجب علی هوای کربلا کرد، شروع به گریه کرد.

حضرت سیّد الشّهداء‌ را دید امام حسین (علیه السّلام) فرمود: شیخ من را می‌خواهی یا قبر من را؟ من که با تو هستم. گریه‌ی او بیشتر شد گفت: آقا هم خود شما را می‌خواهم هم حرم شما را می‌خواهم. حضرت سیّد الشّهداء هم حواله داد قسمت شد برای زیارت حضرت سیّد الشّهداء‌ رفت. انسان چشم خود را و دامن خود را نگه دارد «وَ جَوَارِحَهُ»[۱۰]، همه‌ی جوارح خود را از دروغ گفتن، از حرام و غیبت.

اگر کسی در ماه مبارک رمضان هوشیارانه مهمانی الهی را مورد توجّه قرار دهد و این گناهان را ترک کند «تَقَرُّباً إِلَى اللَّهِ»، برای این‌که میزبان خود را راضی کند و به او نزدیک شود «قَرَّبَهُ اللَّهُ تَعَالَى»، خدا او را به مراتب قرب خود بالا می‌برد. تا آن‌جا پرواز می‌کند که در رتبه‌ی ابراهیم خلیل قرار می‌گیرد و با حضرت ابراهیم آن‌قدر نزدیک می‌شود که گویی زانوهای او به زانوهای حضرت ابراهیم خلیل الرّحمن متّصل می‌شود. چنین شبی است.

قلم تقدیر امشب به دست امام عصر (ارواحنا فداه) است

امشب قلم تقدیر به دست امام عصر (ارواحنا فداه) جاری می‌شود. این شب‌ها از طرفی متعلّق به امیر المؤمنین است،‌ از طرفی باطن شب قدر حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، از طرفی شب زیارتی مخصوصه‌ی امام حسین است. امام حسن بدن نازنین امیر المؤمنین را غسل داد، با چشمی اشک بار، این بدن نحیفی که در این دو سه روز در اثر شدّت نفوذ زهر آب شده بود، امّا در بدن امیر المؤمنین یک زخم بیشتر نبود آن هم پنهان نبود،‌ همه فرق شکافته را دیده بودند. در عین حال هم امام حسن گریه می‌کرد، هم امام حسین گریه می‌کرد، هم ناله‌ی عبّاس و زینب و امّ کلثوم، قیامتی بود، محشری بود، در دل شب غسل دادند بعد هم جنازه را به طرف نجف بردند. امّا وضعیّت حضرت زهرا جانسوزتر از جریان امیر المؤمنین بود، فاطمه‌ی زهرا آسیب بدنی زیاد داشت، به نظر می‌رسد همه‌ی بدن کبود بود.

عرضه داشت به علی بگویید من بدن خود را شسته‌ام، لباس عوض کرده‌ام، من را دل شب غسل بده ولی از زیر لباس من را غسل بده. این نشان می‌دهد که یک جا و دو جای بدن نبود، بدن جراحت زیاد داشت،‌ جای تازیانه زیاد داشت. بدن را امیر المؤمنین غسل داد وسط غسل ناله‌ی او بلند شد، معلوم شد دست او به بازوی فاطمه رسیده است. بعد از آن‌که با این وضعیّت غسل داد بدن را کفن کرد، می‌گویند وقتی خواستند بند کفن را ببندند بچّه‌ها را صدا زدند گفتند بیایید توشه‌ی دیدار برگیرید مادر شما را می‌برند دیگر نمی‌بینید. بچّه‌ها آمدند ولی حسنین دوان دوان جلوتر از بچّه‌های دیگر به پیکر پاک مادر خود رسیدند. امیر المؤمنین می‌گوید به این‌جا که رسید خدا را شاهد می‌گیرم فاطمه یک ناله‌ای زد بچّه‌ها را در آغوش گرفت. این منظره به قدری جانسوز و انسان‌سوز بود که از آسمان ندا آمد یا علی حسن و حسین را از روی سینه‌ی خسته‌ی مادر آن‌ها بردار طاقت ملائکه تمام شده است. این‌جا از شدّت مصیبت ملائکه از آسمان صدا زدند علی بچّه‌ را بردار.

در کربلا هم ندایی آمد می‌دانید چه وقت بود؟ وقتی بود که شش ماهه در آغوش پدر حرمله گلوی نازک را نشانه گرفت، یک وقت امام حسین دید بچّه دست و پا می‌زند. از آسمان ندا رسید «بِعَهُ یَا حُسِین»، حسین فرزند خود را به ما بده.


 

[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– الکافی، ج ۱، ص ۲۵۲٫

[۳]– امالی (للصدوق)، ص ۶۵۴٫

[۴]– سوره‌ی طه، آیه ۱۰٫

[۵]– همان، آیات ۱۱ و ۱۲٫

[۶]– بحار الأنوار، ج ۹۱، ص ۹۹٫

[۷]– سوره‌ی مائده،‌ آیه ۲۷٫

[۸]– ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۲۹۱٫

[۹]– غرر الحکم و درر الکلم، ص ۴۰۰٫

[۱۰]– ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۲۹۱٫