«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»

معرّفی آقای موحّدی

محض اطّلاع حضرت حجّه الاسلام و المسلمین حاج آقا موحّدی که در محضر ایشان هستیم از روحانیون سنگرنشین نقش‌آفرین در طول دوره‌ی انقلاب بودند و در سمت‌های مختلف در خدمت دستگاه قضایی بودند. در جریان فتنه و در جریان‌هایی خاصّی که برای کشور بحرانی پیش آمده است جزء مرزبانان و پرچمداران خاص بودند که در این تحوّلات اخیر هم ایشان بحق برای دیدبانی، نگهبانی، حفظ و حراست از شأن روحانیّت و جایگاه معمّمین و فضای معنوی حوزه‌ها صاحب سمت جدید شدند؛‌ دادستان ویژه‌ی روحانیّت هستند.

بر حسب روایتی از امام صادق (علیه السّلام) که «وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثَّانِیَهُ أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ وَ الثَّالِثَهُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ وَ الرَّابِعَهُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ»[۱]. این آسیب‌شناسی است. آنچه که برای طلب تهدید به حساب می‌آید در چنین جاهایی حضرت آقای موحّدی بیش از ما با آسیب‌های در فضای طلبگی رسوخ کرده است،‌ ویروس‌هایی که ما را تهدید می‌کند، اشراف دارند، لذا هم خواستیم که ایشان با فضای این‌جا مأنوس شوند و إن‌شاءالله با حسّ و لمس به وضعیّت این‌جا شهادت بدهند، و هم هر طور که صلاح می‌دانند هم روز حضرت زهرا است هم امام است و هم اقتضای سمت ایشان- در لفّافه، در هر مسیری که صلاح می‌دانند آسیب‌ها و خطراتی که ما را تهدید می‌کند إن‌شاءالله از زبان ایشان بشنوید.

البتّه این را هم خدمت شما عرض کنم که ما غافلگیر کردیم، بعد دیدیدم که بزرگواری ایشان به ما سر زدند. در مسیر به ذهن من آمد که حالا که ایشان این‌جا آمدند از محضر ایشان و از نفس ایشان و آن اعتقاد راسخ ایشان به انقلاب و ولایت و روحانیّت و عمّامه و تشیّع دارند حیف است که از این تجارب و این اطّلاعات استفاده نشود، لذا به جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای رنجبریان عزیز، مدیر این مجموعه آقای موحّدی عزیز، آقای شیخ مهدی رنجبریان هستند که الآن حضور ندارند، معاونت تهذیب ایشان آقای آقا‌زاده هستند. چند تا از معاونت‌های دیگر در محضر شما هستند. حضرت آقای محسنی که آن‌جا در خدمت شما بودند. آقای فیضی، آقای حسینی و آقای آقازاده از فضلای قم هستند. همه اهل فضل هستند، همه اهل تقوا هستند و بحمد الله در خدمت به طلبه در ساخت یک فضای طلبگی، هم علمی هم معنوی،‌ یک بی‌قراری دارند. ما هم راضی هستیم.

حضرت آقای قانع که معاونت پژوهش را دارند و در جشنواره‌های علّامه حلّی این چند ساله این مدرسه سهمی داشته است که الحمدلله ایشان در این بخش ایفای نقش می‌کنند. من در غیاب شما هم، می‌دانم شما مغرور نمی‌شوید، به حاج آقا گفتم که رفع خستگی من این است که می‌آیم این طلب‌ها را ببینم. الحمدلله ما همه‌ی شما را در آینده پرچمداران حضرت مهدی می‌دانیم و امید داریم و می‌دانیم که خود شما هم سر آن دارید که عمر خود را ضایع نکنید و بدهید و با امام زمان معامله کنید و بوی حضرت، خوی حضرت در شما باشد.

هم قدم حضرت حجّت الاسلام و المسلمین حاج آقا موحّدی عزیز، دادستان ویژه‌ی روحانیّت را گرامی می‌داریم و هم از عنایات حق توقّع داریم که به زبان ایشان مسائلی جاری شود که همه‌ی ما بهره‌مند باشیم و إن‌شاءالله مفید و مؤثّر و بیمه‌گر باشد.

 سخنرانی آقای موحّدی

«سَلامٌ عَلَیکُم وَ رَحمَهُ اللهِ».

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‏َ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلى‏ خَیْرِ خَلْقِهِ ِ حَبِیبِ إِلَهِ الْعَالَمِینَ أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ».

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[۲].

چون غافلگیر شدیم به ذهن خود مراجعه کردم که برای طلیعه‌ی سخن خود کدام آیه را استفاده کنم و خدمت شما تقدیم کنم، این آیه به ذهن من آمد که در این آیه چهار مطلب مورد اشاره قرار گرفته است که فکر می‌کنم همه‌ی این‌ها برای ما شاگردان مکتب امام صادق (علیه السّلام) بسیار مفید است و ما بایستی پیوسته به این نکات توجّه داشته باشیم.

من به این مادّه‌ی اوّل آیین‌نامه‌ی مربوط به تشکیلات ویژه‌ی روحانیّت که مقام معظّم رهبری ابلاغ فرموده است اشاره می‌کنم. می‌گوید: «به منظور پیشگیری از نفوذ افراد منحرف و تبه‌کار در حوزه‌های علمیّه و حفظ حیثیّت روحانیّت و مجازات متخلّفین، دادسرا و دادگاه ویژه‌ی روحانیّت تحت نظارت عالیّه‌ی مقام معظّم رهبری تشکیل می‌گردد». در واقع وظیفه و رسالت و مسیر را برای مجموعه‌ی مسئولین و دست اندر کاران دادسرا و دادگاه ویژه‌ی روحانیّت این مادّه‌ی اوّل آیین‌نامه تعیین کرده است.

وظایف ویژه‌ی روحانیّت

در حال حاضر ویژه‌ی روحانیّت در این سه بخش انجام وظیفه می‌کند. مهم‌ترین کار آن که امروز هم جناب حجّت الاسلام و المسلمین آقای مصدّق که به اتّفاق خدمت حاج آقا مشرّف شدیم گزارشی را ارائه کردند. معاون بررسی و پیشگیری مجموعه‌ی ویژه‌ی روحانیّت کشور هستند. کار اصلی ما و تلاش و فعّالیّت ما در بحث بررسی، پیشگیری متمرکز شده است و بعد حفظ حیثیّت روحانیّت، مرحله‌ی سوم مجازات متخلّفین است. در آن دو حوزه کارهای بسیار زیادی هم برنامه‌ریزی شده هم انجام شده است. به خصوص در بخش بررسی، پیشگیری حوزه‌های علمیّه به ویژه حوزه‌ی علمیّه‌ی قم، شورای مدیریّت و جامعه‌ی محترم مدرّسین بخش‌های مختلفی از این تشکیلات امروز با معاونت بررسی، پیشگیری ویژه‌ی روحانیّت دارند همکاری می‌کنند.

آسیب‌شناسی روحانیّت

در بحث آسیب‌شناسی، بررسی آسیب‌شناسی و پیشگیری از آسیب‌های مراکز حوزوی. ویژه‌ی روحانیّت چند سال قبل دفتر مطالعات و پژوهش هم در قم تأسیس کرده و افرادی، اندیشمندانی، دلسوزانی از حوزویان را جمع کرده است و دارند کار را انجام می‌دهند. استقبال خیلی خوبی صورت گرفته است.

گزینش روحانیّت

در بحث گزینش هم ویژه‌ی روحانیّت یکی از آن مصادیق پیشگیری از نفوذ افراد منحرف و تبه‌کار در حوزه‌های علمیّه و مواضع اقدام بحث گزینش است که باز ویژه‌ی روحانیّت سالیانی است که دارد با گزینش حوزه‌ها همکاری می‌کند.

حفظ حیثیّت روحانیّت

در بحث حفظ حیثیّت روحانیّت بیشتر به داخل ویژه‌ی روحانیّت مربوط می‌شود که من یکی دو مصداق را عرض می‌کنم که مستحضر باشید. در داخل ویژه‌ی روحانیّت معاونتی است به نام معاونت تحقیقات و امور اجرایی. در ۱۱ حوزه‌ی قضایی که در کشور، در واقع ویژه‌ی روحانیّت ۱۱ دادستان در کشور دارد، در رأس آن دادستان کلّ ویژه‌ی روحانیّت است که منصوب مستقیم مقام معظّم رهبری است که الآن حضرت حجّت الله و المسلمین حاج آقا رئیسی هستند که توسّط مقام معظّم رهبری منصوب شدند و نزدیک دو سال است که ایشان تشریف آوردند، یک معاونت تحقیقات و امور اجرایی در کلّ حوزه‌های قضایی داریم. البتّه دادستان کل چنین معاونتی ندارد چون نیاز نیست ولی دادستان‌های حوزه‌ها دارند. این معاونت تحقیقات عملاً کار ضابطین قضایی را انجام می‌دهد؛‌ یعنی ابلاغ اخطاریه، ابلاغ رأی، اجرای حکم و قبلا از صلح و سازش هم انجام می‌داد که اخیراً‌ جدا شده است، یک شورایی تحت مسئولیّت معاونت بررسی، پیشگیری تشکیل شده است،‌ شورای صلح و سازش از معاونت تحقیقات جدا شده است؛‌ ولی ابلاغ و اجرا و تحقیقات که بیشتر تحقیقات محلّی است در این معاونت انجام می‌شود، به جهت این‌که ما امور را به کلانتری ارجاع ندهیم. در خانه‌ی هیچ امام جماعتی مأمور با اونیوفرم نظامی، انتظامی مراجعه نمی‌کند.

بد نیست من این‌جا عرض کنیم که یکی از آقایان که قبلاً یک مسئولیّتی داشته، بعد بحثی مالی پیش آمده بود، خود او نقل کرد و از ما تشکّر کرد، گفت: فردا می‌خواستم به عتبات بروم، از مأمومین خداحافظی کردم، از مسجد آمدم بیرون نگاه کردم دیدم پشت سر من یک آقای محترمی آرام آرام با فاصله‌ای می‌آید که مأمومین ندانند با من کار دارد. دیگر مأمومین رفتند و من یک مقدار از مسجد فاصله گرفتم، نزدیک‌تر آمد و سلام کرد و احترام کرد و یک پاکتی به من داد. گفتم: چیست؟ گفت: من مأمور ویژه‌ی روحانیّت هستم، فردا شعبه‌ی فلان جنابعالی را برای کاری دعوت کرده است. آمدم و اتّفاقاً منجر به بازداشت شد و این بازداشت من هم حدود ۴۰ روز طول کشید. به خانواده نگفتم چون آبروی من در خطر بود، به دوستان نگفتم که بگویند سند بیاورند چون آبروی من در خطر بود.

بعد از ۳۰،‌ ۴۰ روز به ذهن من آمد که یک آقایی است اگر به ایشان اطّلاع بدهم به کسی نخواهد گفت، ایشان می‌آید ضمانت می‌کند و آمد و ضمانت کرد و از زندان آمدم بیرون، به مسجد رفتم. مسجدی‌ها هم بالاخره به آقا احترام می‌گذارند. اطّلاع پیدا کردند آمدند بیرون استقبال کردند و گفتند: آقا سفر خیلی طولانی شد حتماً سوریه هم تشریف بردید. گفت: من هم سکوت کردم. شخصی آمد گفت: شنیدم از آن‌جا مکّه هم تشریف بردید. بالاخره عتبات این مقدار طول نمی‌کشید. به هر صورت می‌گفت:‌ شما دارید کار بسیار خوبی انجام می‌دهید، دارید آبروی معمّمین را حفظ می‌کنید.

این حفظ حیثیّت و قداست روحانیّت یکی از کارهای ما این است.

عدم رأی به افراد

 یکی دیگر این است که ما رأی به افراد نمی‌دهیم، ابلاغ نمی‌کنیم؛ یعنی ابلاغ می‌کنیم، رونوشت نمی‌دهیم، چون افرادی هستند این را بدانید، یکی از آسیب‌های ما است- افرادی هستند که می‌خواهند فقط برای امام جماعت یا روحانی آن اداره، حالا تحت هر عنوانی، مسئول عقیدتی، سیاسی است، نماینده‌ی ولیّ فقیه است، در دانشگاه استاد است، افرادی هستند فقط می‌خواهند برای او پرونده درست کنند و بعد هم بگوید این آقا که برای شما این‌جا کار انجام می‌دهد در ویژه‌ی روحانیّت پرونده دارد. ما داریم امروز شکایت می‌کند فردا می‌رود رضایت می‌دهد که حالا ما یک تدبیری اندیشیدیم که امروز هم خدمت حاج آقا گزارش کردیم که بنا است بعداً هم از خدمت ایشان استفاده کنیم.

این‌ها می‌آیند برای این افراد پرونده درست می‌کنند، بعد هم شانتاژ می‌کنند، سروصدا می‌کنند که این روحانی را از کارکرد لغو کنند و نگذارند آن‌جا فعّالیّت کند و روحانی تمام حیثیّت او همین آبروی او است، اگر آبروی او را بتوانند مخدوش کنند دیگر در آن محل،‌ در هر سمتی که هست و هر اداره‌ای نمی‌تواند بماند. روحانی با آبروی زندگی می‌کند، آبروی برای او مسئله‌ی بسیار مهمی است. شیطانی هستند که آبرو را می‌خواهند به خطر بیندازند، و بعد هم رأی صادر بشود ولو برائت هم که باشند می‌برند می‌گویند: نه، چون برای خود آن‌ها بود، اصلاً آخوند‌ها این‌جا را درست کردند برای خود که هر کاری می‌خواهند انجام بدهند، هر کس را بخواهند پی‌گیری می‌کنند، نخواهند پی‌گیری نمی‌کنند.

در هر صورت ما نسخه‌ی رأی را نمی‌دهیم، لذا بعضاً جعل می‌کنند. الآن در بعضی استان‌ها علیه یک روحانی دارای مسئولیّت اجتماعی، سیاسی جعل کردند در محل پخش کردند که ایشان را از اعتبار بیندازند. موارد متعددی است که الآن فرصتی است من به این نکات اشاره بکنم.

آسیب‌های متوجّه روحانیّت

 امّا آسیب‌های عمده‌ای که از گذشته متوجّه حوزه‌های علمیه بوده است و الآن پیچیده‌تر شده است لا تُعدّ و لا تحصی است و آسیب‌ها ریز و درشت هستند و خیلی از آسیب‌های بسیار خطرناک به سادگی قابل لمس هم نیستند،‌ ما باید برگردیم به جریان -که حالا خیلی هم دور نیست، نزدیک هم بوده است- مرحوم میرزای شیرازی وقتی حکم تحریم تنباکو را دادند و شنیدید و همه جا این فتوا چون برای خدا بود نافذ شد، حتّی در دستگاه خود شاه این حکم اجرا شد، رفتند خدمت ایشان به ایشان تبریک گفتند. یک مطلب بسیار مهمّی فرمود، فرمود: کار سخت شده است. دشمن قدرت مرجعیّت و روحانیّت را فهمیده است، حالا می‌رود برنامه‌ریزی برای صدمه زدن می‌کند. و می‌شود گفت از آن تاریخ به بعد توطئه‌ها پیچیده‌تر شده است و آسیب‌ها هم کاری‌تر و هم این‌که با برنامه و به صورت حساب‌شده دارد انجام می‌شود.

تزلزل در اعتقاد مسلمانان

 شما یک نگاه گذرایی هم به جریان وهّابیّت، تاریخچه‌ی آن داشته باشید، قبل از این حادثه بوده است، این بحث مستر همفر که جاسوس بریتانیا است چگونه آمد در محمّد بن عبد الوهّاب نفوذ کرد و کتابی هم در این زمینه چاپ شده است که خاطرات همان جاسوس بریتانیا است. آن کتاب خواندنی است که چه برنامه‌های خطرناک و پیچیده‌ای برای از بین بردن اعتقادات مسلمین، به ویژه جهان تشیّع برنامه‌ریزی کردند و بعضاً هم پیاده کردند. در اهل سنّت آمدند محمّد بن عبد الوهّاب را وادار کردند و واقعاً خواندنی است که چگونه محمّد بن عبد الوهّاب را وادار کردند که به این اعتقاد برسد.

محرّمات مسلّمی که ایشان اعتقاد داشت، مثلاً شرب خمر، کاملاً معتقد بود که حرام است، ولی جاسوس انگلیس آن‌چنان در ایشان نفوذ کرد و این مسئله را برای ایشان بسیار ساده جلوه کرد و ایشان تا قبل از آن خانم جاسوسی را برای او مأموریّت داد که در قالب همان متعه، همان متعه‌ای که ایشان گفت: فلانی حرام کرده است، این‌قدر ایشان را وسوسه کرد تا ایشان آن فتوای بنده‌ی خدا را نادیده گرفت و خود او معتقد شد که متعه جایز است. وقتی ایشان به جواز متعه رسید بعد همین جاسوس انگلیس رفت سراغ مسئله‌ی دیگر که شرب خمر بود. بعد به آن خانم که اهل شیراز بود مأموریت داد، گفت: من از بیرون تو هم از داخل او را وادار کن که یک سری اعتقادات او متزلزل شود. و همین کار را کردند و این وهّابیّت را در جهان اسلام و در بخشش تسنّن ایجاد کردند که امروز این فجایع بسیار مهم و خطرناکی که در نزدیکی ما دارد اتّفاق می‌افتد واقعاً مصیبت بسیار بزرگی است که جهان اسلام گرفتار شده است.

در همان دستور العملی که ایشان در بریتانیا می‌خواند و در کتاب خود آورده است می‌گوید: آن‌ها می‌گفتند: خیلی عجله نکنید که الآن این مسائل به نتیجه برسد، چند صد سال آینده هم که این اهداف ما به نتیجه برسد ما امیدوار هستیم. عجله نکنید همین امروز بتوانید کسی را منحرف کنید و یک اعتقادی را از بین ببرید. لذا شما می‌بینید که حدود دویست سال، یک مقدار کمتر و بیشتر، این مسئله اتّفاق افتاده و امروز نتیجه داده است. امروز در سوریه در فلّوجه‌ی عراق، در الانبار عراق، در کرکوک، در موصل این جنایت‌ها دارد اتّفاق می‌افتد. دو گروه در مقابل هم هر دو تکبیر می‌گویند و هر دو همدیگر را کافر می‌دانند و تکبیر می‌گویند و همدیگر را می‌کشند. سلفی‌ها و تکفیری‌ها آمدند و جنایاتی که مرتکب می‌شوند و علمای سوء به خصوص عربستان، این فتاوای عجیب و غریبی که دادند که چقدر بدیع است، عبارت آن این است: شیعه را مثل گوسفند ذبح کنید و در خون خود بغلتد و بعد زن‌های این‌ها را بین سربازان به عدالت توزیع کنید که در واقع همان فتاوای آن چنانی علمای سوء را این‌ها دارند اجرا می‌کنند. این‌ها برنامه‌ریزی کردند.

ایجاد جریان‌های انحرافی در جهان تشیّع

 در جهان تشیّع هم آمدند جریان بابیّت و بهائیّت راراه انداختند، گورکی مأمور شوروی آمد رفت سراغ این علی محمّد باب که بعداً باب شد و اهل شیراز هم است که البتّه شیرازی‌ها باید یک مقدار بیشتر مواظب باشند،‌ معمولاً نمی‌دانم چرا دشمن می‌رود از آن‌جا شروع می‌کند. هم در بحث وهّابیّت آن خانم شیرازی بود که جاسوس انگلیس بود این آقای محمّد بن عبد الوهّاب را فریب داد و هم در بحث بابیّت و بهائیّت متأسّفانه آمدند از آن‌جا شروع کردند. یک مقدار هم بعداً حوادثی اتّفاق افتاد. من در یک بار جمع ائمّه‌ی جمعه محترم استان فارس دو، سه سال پیش آن‌جا مشرّف شده بودم خدمت رسیده بودم اجمالا به این نکته هم اشاره کردم که مسئولیّت شما سنگین‌تر است، باید بیشتر مراقبت کنید، مثل این‌که دشمن خیلی عنایت دارد. لذا مرکز بهائیّت هم می‌دانید که الآن در همان شیراز است. بیشترین بهائی را منطقه‌ی شیراز دارد و خیلی مرموزانه هم دارند کار می‌کنند.

در هر صورت در جهان تشیّع هم بحث بهائیّت و بابیّت را به وجود آوردند، با آن بلاهایی که سر این علی محمّد شیرازی آوردند. در یک مقطعی امیر کبیر آمد نظر ناصر الدّین شاه را گرفت و آمد این‌ها را در تبریز اعدام کرد که بعد هم جنازه‌ی ایشان را دزدیدند بردند الآن در بیت العدل بهائیت در حیفاء اسرائیل دارند همه‌ی بهائیّت را هدایت می‌کنند. بعداً جریانات ادامه پیدا کرد. همین جنایاتی که الآن توسّط سلفی‌ها و تکفیری‌ها دارد اتّفاق می‌افتد در مقاطعی همین بهائیّت ایران انجام دادند. این مرحوم بارفروش، سیّد العلماء در بابل خود ما هم‌درس و هم‌بحث مرحوم شیخ انصاری بود و نوشته‌اند که نسبت به شیخ انصاری اعلم بود. از ناحیه‌ی بهائیّت احساس خطر کرد که می‌خواهند از خراسان بیایند مازندران آن‌جا قتل عام کنند. ایشان ترک کرد، وارد ایران شد و در مقابل این‌ها ایستاد و در مازندران این‌ها را قلع و قمع کردند. علما همیشه در مقابل این جریانات انحرافی ایستاده‌اند و الآن وظیفه سنگین‌تر است.

نمونه‌ای از یک جریان انحرافی

من یک نمونه که در عصر خود ما اتّفاق افتاد که یک مقدار نزدیک‌تر شویم، محسوس‌تر خدمت شما عرض کنم. فردی است، یکی از نوه‌های مرحوم آیت الله عظمی آقا سیّد هادی میلانی که در نجف بود، آقای سیّد محمّد حسین، ایشان متأسّفانه به طرف بابیّت گرایش پیدا می‌کند و چهره‌ی بسیار زیبا که بنده از علمای نجف پرسیدم آن‌ها گفتند، چون من در آن‌جا نبودم، فرمودند:‌ به ایشان می‌گفتند طاووس العلماء. چهره‌ی بسیار زیبا و قیافه‌ی جذّابی داشت. ایشان گرایش پیدا می‌کنند به بابیّت و مطرح کردن خود که من با امام زمان ارتباط دارم. سال ۵۵ به ایران می‌آید. در این‌جا در مشهد فلکه‌ی زید یک حسینیه‌ای است، حسینیه‌ی کوچکی است، در آن‌جا پاتوقی درست می‌کند و شروع می‌کند سوء استفاده کردن از نام امام زمان (علیه السّلام) که من رفتم در مسجد سهله و سر سپردم و چلّه گرفتم و مکاشفه داشتم و خواب و این‌ها. بعد آرام آرام این‌جا ادّعا می‌کند که من حضرت را مشاهده می‌کنم، با حضرت دیدار دارم و من سیّد خراسانی هستم.

ایشان دو هیئت مذهبی شهرری، جوان‌های خوب را در مشهد شکار می‌کند و می‌رود در پوست این‌‌ها و می‌گوید: من می‌توانم شما را خدمت امام زمان (علیه السّلام) تشرّف بدهم. ایشان یک راننده‌ی وانت، کارمند بازنشسته‌ی شهرداری را به عنوان امام زمان معرّفی می‌کند، ایشان هم چهره‌ی عجیبی داشت، و تشرّف می‌داده است. بعد آرام آرام می‌گوید که از حضرت دستور دارد، به من مأموریّت داده است من بروم کربلا را فتح کنم و زمینه‌ی ظهور حضرت را فراهم کنم و مستلزم این است که من صدّام را بکشم و چون ما می‌خواهیم که سیصد هزار نیرو آماده کنیم، براساس برخی از روایات که سیّد خراسانی با سیصد هزار نیرو از خراسان حرکت می‌کند می‌رود، همه‌ی این‌ها را کامل القاء می‌کند و آن‌ها باور می‌کنند که چنین چیزی باید توسّط ایشان اجرا بشود. پرچم داده بود، بعضی از بازاری‌ها پول هنگفتی داده بودند، پرچم‌های فاخر، پارچه‌های بسیار زیبا که من الآن نمونه‌های این‌ها را دارم.

بعد گفته بود: سیصد هزار اسلحه نیاز است. اگر به یاد داشته باشید سال ۷۶ در آن اوج آغاز مسائل اصلاحات ایشان دستور داد که اسلحه آماده کنید. این‌ها شش پایگاه بسیج تهران را هم ظرف یک هفته تخلیه کردند،‌ خلع سلاح کردند. در ایّام ترور شهید صیّاد شیرازی و شهید لاجوردی، آقای رازینی را به دستور همین آقای میلانی ترور کردند. بعد آقای هاشمی را رفتند ترور کنند موفّق نشدند. رفتند ماشین خریدند، دو ماشین را به صورت مثلّث قرار بدهد، به وسیله‌ی کنترل از راه دو و ریموت از بالا که ایشان از جماران می‌آید ماشین‌ها را منفجر کنند که در این مرحله دستگیر شدند، دیگر موفّق نشدند. ما یکی از ماشین‌ها را کشف کردیم.

ائمّه‌ی جمعه‌ی اهل سنّت را گفته بود: موقعی که ما می‌خواهیم کربلا برویم این‌ها مانع می‌شوند، این‌ها هم باید از سر راه برداشته شوند. ده امام جمعه‌ی اهل سنّت را از طریق شناسایی کروکی منزل، سه نفر را هم اقدام کردند برای ترور، رفتند و موفّق نشدند. دو، سه بار عمل کردند موفّق نشدند. قبر ابا حنیفه را فرستاد منفجر کنند، شخص ترسید برود. کارهای فراوانی. حالا این کارهای آن‌ها ناقص ماند، مثلاً آقای رازینی هم که به شهادت نرسید رفتند ایشان دیابت داشت، انگشت شست پای او را قطع کردند.

آسیب‌های اعتقادی داخل حوزه

حالا آسیب‌هایی که وارد حوزه‌ها می‌شود به خصوص بیوت. نوه‌ی مرحوم آیت الله العظمی میلانی، پسر آقا سیّد عبّاس بود. من از پدر او شناخت نداشتم و ندارم ولی افرادی که می‌شناختند از فضل او تعریف می‌کردند. در هر صورت این آقایان می‌گویند اگر حضرت مأموریّت داده است چرا هیچ کدام این‌ها انجام نمی‌شود، همه‌ی این‌ها ابتر می‌ماند؟ بازی کردن با عقاید افراد توسّط این قشری که در روحانیّت، در حوزه‌های نفوذ کردند. جواب می‌دهد: شما جریان حضرت ابراهیم و ذبح اسماعیل را شنیدید، مأموریّت حضرت ابراهیم تا آن مرحله بود، مأموریّت شما هم تا این مرحله هم تا این مرحله بود که بروید برای ترور امام جمعه‌ی سنندج اقدام کنید. به همین مقدار دیگر مأموریّت شما انجام شده است.

مسئله‌ی بسیار عجیبی که ایشان مطرح کرد و در دادگاه هم ما ۷۵ ساعت محاکمه -من رئیس دادگاه پرونده‌ی ایشان بودم- گذاشتیم غیر از آن جلسات همیشگی که بود. ما هفته‌ای یک جلسه محاکمه می‌گذاشتیم و آقای رازینی هم سه جلسه آمدند آن‌جا، سه ساعت، در هر جلسه یک ساعت صحبت کردند و از شکایت خود دفاع کردند. ایشان می‌گفت: من رفتم محافظین صدّام را از بین ببرم که راه را باز کنم یکی از ما… چون در علوم غریبه هم یک مقدار کار کرده بود،‌ یک کارهایی هم می‌کرد،‌ تا حدودی کارهای عادی هم نبود. می‌گوید: من همه را کشتم و یکی از محافظین صدّام را که از اجنّه هستند اژدها شد و به انگشت شست من نیش زد. حالا مریدها را می‌خواهد برود سمت دیگری که این‌ها نروند سمت دیابت و این‌ها. آن‌ها هم باور کرده بودند. بعد از ترور آقای رازینی رفتند بیمارستان امام رضا (علیه السّلام) گزارش کردند که آقای رازینی را زدیم، چرا نمرد؟ اگر دستور حضرت بود چرا نمرد؟ همان جواب ماجرای حضرت ابراهیم را می‌گوید.

بعد ایشان می‌گوید: این‌طور شد و این اژدها نیش زد. من در دادگاه به آقای زندی که معاون دادگستری استان بود و مطّلع آن پرونده، قبل از دادگاه گفتم: آقای زندی، جلسه‌ی بعدی خانواده ایشان هم این‌جا می‌آیند؛ برادر او بود، خانواده و فرزندان او بودند این‌جا آمده بودند؛ گفتم: شما یک سؤال مطرح کن که ما این مطلب را باز کنیم، هنوز مریدها اعتقاد دارند؛ بگو ما اجازه بدهیم آقای میلانی بیاید راجع به قطع انگشت خود توضیح بدهد. ایشان هم درخواست کردند ما هم گفتیم: بسیار خوب. آقای میلانی آمد، گفتیم: توضیح بده. گفت: این‌طور شد و اژدها نیش زده است. آقای زندی برگشت گفت: ما پرونده‌ی شما را از بیمارستان امام رضا (علیه السّلام) گرفتیم، پزشکان می‌گویند دیابت دارید. ایشان عصبانی شد و پشت تریبون هم بود، داد زد گفت: پزشکان بیش از این نمی‌فهمند، که شاید افراد مجرّد هم در این جلسه حتماً هستند من دیگر حرف ایشان را نمی‌زنم. گفت: نه، کسی که دیابت دارد بعضی از قوا کار نمی‌کنند. من دو خانم دارم، شما می‌توانید در هر صورت… خلاصه نفی کرد گفت من دیابت ندارم و این مسئله صحّت دارد. بعد من خدمت آیت الله شاهرودی رسیدم ایشان فرمود: ایشان چه می‌گوید؟ عرض کردم: ایشان باب است. فرمود: مگر می‌شود؟ عرض کردم: من ده‌ها دلیل برای شما از پرونده می‌آورم دقیقاً حرف‌های علی محمّد باب را می‌زند. کاری که ایشان کرده است این آقا دارد انجام می‌دهد.

خلاصه یکی از آسیب‌های عمده‌ای که متوجّه حوزه‌ها است مباحث اعتقادی است. ما نباید تصوّر کنیم که بریتانیا فقط آن موقع جاسوس فرستاد. بعضی از اظهار نظرهایی که گاهی از اوقات از هم‌لباسی‌های ما، بعضاً موقعیّت‌هایی هم دارند، اظهار می‌شود ما باید یک مقدار مشکوک شویم که گاه بر خلاف بعضی از مسلّمات اظهار نظرهای عجیب علیه رهبری، علیه مراجع، نفوذ روحانیّت، این‌ها عادی نیست. فرصت نیست من مصادیقی را خدمت شما عرض کنم.

آسیب‌های اخلاقی حوزه

یکی دیگر از آسیب‌ها آسیب‌های اخلاقی است که سعی می‌کنند یک طلبه‌ای را، یک امام جماعتی را، یک مسئولی را که در این لباس است به نحوی لکّه‌دار کنند.

فیوضات مدرسه

من خدمت حاج آقا عرض کردم: ما خیلی به این مدرسه امید داریم. به لحاظ این اهدافی که استاد محترم ترسیم فرمودند و با آن تشخیص دقیق و ظریفی که در معرفی امام زمان (علیه السّلام) دارند که محصّلین این‌جا و این سنگر مهّمی که درست شده است و روز به روز دارد تقویت می‌شود، ما امیدوار هستیم این مدرسه، حتماً این اتّفاق خواهد افتاد و الآن آثار آن وجود دارد، الگو خواهد بود برای همه مدارس تهران و إن‌شاءالله بسیاری از مدارس دیگر و سرایت کند به شهرستان‌ها، استان‌ها که نیروهای دارای شناخت عمیق از ولایت و اهل بیت (علیهم السّلام) و با وظایف و رسالت روحانیّت با حفظ شئون روحانیّت در تمام ابعاد إن‌شاءالله و همه ما در آینده از فیوضات این مدرسه بهره‌مند شویم و إن‌شاءالله جامعه‌ی اسلامی ما و مردم به همین کیفیت شما بتوانید با این انحرافات مبارزه کنید.

دغدغه‌ی روحانیّت

امروز شما متوجّه هستید، می‌بینید حجاب را به چه وضع مفتضحی در آوردند. ما طلبه‌ها باید قیام کنیم و من گاهی اوقات واقعاً خیلی متأثّر می‌شوم و باور بفرمایید همین چند روز قبل، در عرض یکی دو هفته‌ی قبل من سر چند مسئله بسیار ناراحت شدم. مسائلی را دیدم، مصادیقی را دیدم که مرد متدیّن، حتّی خانواده‌ی طلبه، یک روحانی می‌بینی که دختر او یک مانتویی آن‌چنانی. حالا بعضی مانتویی‌ها هستند که خیلی مانتوهای مرتّب و مانتوهای غیر چسبان و مقنعه است. حجاب‌های بسیار بد. من اسم نمی‌برم، این صدماتی که می‌خواهند به روحانیّت بزنند؛ عروسی یکی از فرزندان بزرگان بود اخیراً پرونده‌ی آن را نزد ما آوردند. البتّه خارج از ویژه بود چون خود ایشان متهم نیست، علیه او. نزد دختر یا نوه‌ی خود ایستاده است، عروسی او بود، عکس گرفتند، الآن این عکس بیرون رفته است در اینترنت است. فرزند ایشان بدون لباس. اصلاً بنده‌ی خدا حیرت کرده است، دارد سکته می‌کند، چه کار باید بکند؟ از هر مسئله‌ای برای ضربه زدن به روحانیّت. او یکی از علمای بزرگ است، مورد احترام همه است، چنین مسئله‌ای برای او به وجود آوردند.

در هر صورت ما بایستی ابتدا با این ناهنجاری‌ها، آسیب‌هایی که داخل روحانیّت است مبارزه کنیم و آسیب‌هایی که نسبت به اعتقادات جامعه است، این‌ها را برنامه‌ریزی کنیم إن‌شاءالله مبارزه کنیم، ‌مردم را آگاه کنیم، امر به معروف و نهی از منکر را از داخل شروع کنیم و إن‌شاءالله به جامعه تسرّی بدهیم.


 

[۱]– بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۳۲۸٫

[۲]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۲۰۰٫