خجسته میلاد نبی مکرم اسلام صلی الله ‌ ‌علیه ‌و ‌آله ‌و ‌سلم و تولد امام صادق علیه السلام را به محضر امام زمانمان و به شما عزیزان خودم تبریک عرض می کنم. امشب به مناسبت این دو میلاد، بحث دو کتاب پرارزش اخلاقی جامع السعادات و عدۀ الداعی را تبدیل کردیم به این که با نام مبارک پیامبرمان صلی الله ‌و ‌علیه ‌و ‌آله ‌و ‌سلم و امام صادق مان علیه السلام دل ها را انشاالله خدا روشن کند.

***

اوصاف نبی خاتم صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله

وجود مبارک حضرت خاتم صلی الله ‌و ‌علیه ‌و ‌آله ‌و ‌سلم در عالم گوهر یگانه است. هیچ پیامبری، هیچ ولی اللهی، هیچ خلیفه اللهی، هیچ حجت اللهی، هیچ عابدی، هیچ عارفی مثل پیغمبر ما نیست. این آیات کریمه ای که می فرماید: أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى‏۶ وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدى۷‏ وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنى۸ سوره ضحی. * آیا جز این بود که تو را یتیم یافت و سپس پناه داد؟ (۶) و تو را که راه به جایی نمی بردی ، هدایت کرد؟(۷) و تهی دستت یافت ، پس بی نیازت نمود؟(۸)

بعضی ها «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً» را چنین معنا کرده اند که یتیم گوهر یگانست. بعضی گوهرها شبیه دارند بعضی گوهرها هم تنها در یک خزانه است و هیچ خزانه دیگری آن گوهر را ندارد. وجود مبارک پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله دُر یتیم است. یعنی دُری است که فقط یک دانه از این نوعش در عالم هست. لذا اگر پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله را خدا برای ما معرفی نمی‌کرد؛ و خود رسول الله در عمل و بیانشان در حد فهم ما، خودشان را نشان نمی دادند؛ ما نمی توانستیم پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله را بشناسیم. ما کجا و شناخت پیامبر کجا!؟ قطره کجا و دریا کجا!؟ ذره کجا و آفتاب کجا!؟ وجود نازنین پیغمبر خدا صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله در آیینه ی پیغمبر، در آیینه ی قرآن، در آیینه ی وحی اوصافی دارد.

* « إِنّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً – وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً». احزاب؛ ۴۵-۴۶٫ / ما تو را به سمت گواه و بشارتگر وهشدار دهنده فرستادیم، و دعوت کننده به سوى خدا و فرمان او و چراغى تابناک. پیغمبر ما! تو را فرستادیم و با این عناوین تو را متصف کردیم:

 . مقام شهود مطلق

یکی شاهد بودن پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله است؛ یعنی پیغمبر ما الگوست، پیغمبر ما گواه است. پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله باید نسبت به پرونده اعمال امت و اعمال انبیا گواهی بدهد تا قبول شود. شاهداً یعنی کسی که وجود منبسط دارد، وجود عالم گیردارد، روح عالم است، جان عالم است.

همین طوری که جان در تمامی بدن حضور دارد. انسان جان را نمی بیند، اما جان مایه زندگی اوست. اگر ما جان نداشتیم؛ چشم ما، گوش ما، دست و زبان ما هیچ ارزشی نداشت. جان نامرئی است ولی هست، جان نامرئی هست ولی محیط است. وجود نازنین پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله ما هم غیر از وجود جسمانی اش- که در چنین شبی قدم به عالم گذاشتند و عالم را روشن کردنند و در بیست و هشتم صفر در سن شصت سالگی به جانان پیوستند- دارای حقیقت وجودی هستند که کائنات به وجود او قائم اند. همان گونه که روح بدن را نگه می دارد، پیغمبر ما صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله عالم را نگه می دارد؛ چون در باطن عالم، در ظاهر عالم، در اول عالم، در آخر عالم حضور دارد؛ لذا شاهد مطلق است. وجود نازنین پیغمبر خدا صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله آیینه تمام نمای اسماء الهی و آفریده های خداست. در وجود نازنین او تمام عوالم گنجانده شد است. این معنی شاهد است.

***

. مقام مبشر بودن

پیغمبر ما مبشر است. آمده تربیت کند. در تربیت تشویق سهم به سزایی دارد. پیغمبر مؤمنین را نوازش می کند، مؤمنین را تشویق می کند.

***

. اُمی بودن

خداوند در قرآن دوصفت پیامبر را خاص مؤمنین معرفی می کند. فرمود: «یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالإِنْجِیلِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ.» اعراف؛ ۱۵۷- [آنان که از این رسول،] این پیامبر امی که نامش را در تورات و انجیل ، خود نوشته می یابند، پیروی می کنند. و چیزهای پاکیزه را بر آنها حلال می کند و چیزهای ناپاک را حرام و بار گرانشان را از دوششان بر می دارد و بند و زنجیرشان را می گشاید. 

این در اوصاف پیغمبر است. خداوند به اهل کتاب فرمود: تبعیت کنید از پیغمبری که امی بود.

«نگار من که به مکتب نرفت و درس نخواند  /   به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد»

پیغمبر امی بود؛ یعنی همان گونه که اشخاص از مادر متولد می شوند مکتب ندیده اند، آموزگار ندیده اند، پیغمبر ما هیچ آموزگاری ندید، هیچ  مکتبی نرفت، هیچ کتابی نخواند، ولی ناخوانده کتاب، کتابِ تمام آفرینش و کتب انبیاء و این قرآن عظیم در قلب مبارک او جا گرفت.

حضرت به ما کان، ما یکون و ما کائن عالِم بود. این روح پیغمبر است که قرآن عظیم، -تجلی کامل خدا- را تحمل کرد. هیچ پیغمبری طاقت تحمل قرآن کریم را نداشت. «لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَهِ اللَّهِ» حشر؛ ۲۱ – اگر این قرآن را بر کوه نازل می کردیم ، از خوف خدا آن را ترسیده و شکاف خورده می دیدی. اگر کوه فرودگاه وحی الهی می شد، کوه متلاشی می گردید، طاقت نمی آورد؛ و هیچ شخص و شخصیتی جز نبی مکرم اسلام صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله -و ائمه ما علیهم السلام که در حقیقت نبوی مشترک هستند. گوهر پیامبر اکرم با ائمه و امیرالمؤمنین علیهم السلام اشتراک دارد. غیر از این چهارده عنصر پاک علیهم السلام – هیچ کسی نمی تواند قرآن را تحمل کند. چرا؟ برای این که قرآن «مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلیمٍ» قرآن از ذات احدیّت ناشی شده است. کسی که به فنا ذاتی نرسیده باشد، نمی تواند قرآن را تلقی کند. وَإنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلیمٍ. نمل؛ ۶ – حقیقتاً بر تو آیات قرآن، از جانب خداوند حکیم و علیم، إلقآء می‌شود! از خود خدا گرفته است. اگر جبرئیل علیه السلام واسطه است، از خود پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله می گیرد و به خود پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله تحویل می دهد؛ و الا پیغمبر ما صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله به ذات احدیّت از همه ملائکه نزدیک تر است.

  «الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالإِنْجِیلِ» اعراف؛ ۱۵۷- [آنان که از این رسول،] این پیامبر امی که نامش را در تورات و انجیل ، خود نوشته می یابند، پیروی می کنند. او آمده چه کار کند؟ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ. اعراف؛ ۱۵۷- و چیزهای پاکیزه را بر آنها حلال می کند و چیزهای ناپاک را حرام و بار گرانشان را از دوششان بر می دارد و بند و زنجیرشان را می گشاید. 

او آمده است تا هم چیز های پاکیزه را برای شما آزاد کند، از زندگی تمیز و پاکیزه بهره ببرید؛ و هم خبائث را، چیزهایی که خبیث و پلید هستند -مثل شراب، مثل گوشت سگ، مثل مردار، مثل حیوانات غیر مأکول اللحم –  به شما نشان دهد و شما را آگاه سازد که اینها خبیث هستند، پلید هستند، درخور این نیستند که جان و فکر انسان شوند.

 

نکته دیگر این است که اگر پیغمبر نیامده بود و دینی نیاورده بود تا زندگی را آسان کند، شما زیر بار زندگی عسرت بار  کمرتان می شکست. این قانون است که راه را برای زندگی باز می کند. جمعیتی که قانون ندارد، هرج و مرج است؛ و در جامعه هرج و مرج کسی نمی تواند رشد کند، کسی نمی تواند احساس آرامش و آسایش کند. این پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله بود که آمد بار گناه شما را، بار رذائل شما را، بار بی قانونی شما را، بار قدرت طلبی و منازعات شما را برداشت. «یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ» آنقدر اوضاع آشفته بود؛شفتهآااا؛؛ و برای بشر زندگی کردن کمر شکن بود که اگر خدا پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله را نمی فرستاد، بشر به صورت گرگی درآمده بود که خودشان خودشان را نابود می‌کردند. پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله آمد این بار را از روی دوش شما برداشت تا بتوانید در مسیر، با آرامش طی طریق بکنید و به مقصد برسید.

پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله آمد این وابستگی های خرافی را از پرو بال فکر شما باز کرد. زندگی شما با بت ها عجین شده بود، بت پرستی جز جان شما شده بود، در برابر مخلوق دست ساز خودتان خضوع می کردید، خشوع می کردید، تقدیس می کردید. داشتن دختر برایتان ننگ بود. وجدان و عاطفه تان لگد مال جهالتتان شده بود. پاره تنتان را زنده زنده درون قبر می گذاشتید و خاک روی او می ریختید. این همه جهالت ها، این همه رذالت ها، این همه خشونت ها، این همه پستی ها، این پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله بود که آمد عقال و زنجیر را از پر وبال فکر شما، احساس شما، رفتار شما باز کرد. به شما پر و بال داد تا پرواز کنید. پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله در قفس نفس را باز کرد که روحتان از حبس آزاد بشود؛ و به عشق الهی پرواز کند تا به جانان برسد.

بنگر که تا چه حدست مکان آدمیت

 

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند

به در آی تا ببینی طیران آدمیت

 

طیران مرغ دیدی تو ز پای‌بند شهوت

***

. رأفت و رحیمیت با مومنان

در آیه ای هم فرمود: «[جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ] بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ». توبه؛ ۱۲۸٫ این دو صفت، از صفات ممتازیه خداوند است. خدا نسبت به مؤمنین رئوف رحیم است، اما در مورد پیغمبرش می گوید: او در رأفت جانشین من است. پیغمبر مهربانی هاست، پیغمبر عشق هاست، پیغمبررحم هاست، پیغمبر عواطف است، پیغمبر احساسات است، پاک است. او آمد دل شما را که صخره های گناه آنرا سنگ کرده بود، این صخره ها را شکست و وجدان اخلاقی شما را بیدار کرد؛ و عواطف و مهربانی های شما را آن چنان جوشان ساخت، -که شما آدم هایی که از هیچی نمی گذشتید، به بهانه های مختلف خون همدیگر را می ریختید،- کارتان به جایی رسید که ایثار می کردید، خودتان گرسنگی می کشیدید اما نمی گذاشتید گرسنگی به همسایه تان فشار بیاورد! در جنگ ها شما داوطلب بودید تا خودتان را قربان نجات بشریت بکنید! آن کجا و این کجا؟؟ آنقدر بی عاطفه شده بودید که بچه خودتان را می کشتید. الان اینقدر عاطفه پیدا کردید که خودتان را سپر بلای دیگران قرار می دهید.

پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله دریای رحمت الهی بود. هر کس رئوف است، رأفت دارد، این شخص مهمان پیغمبر است. این شبیه به پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله است؛ و هر کسی نا مهربان است، خشن است، کج اندیشه، سخت گیر است، این شخص ضد صفت پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله است و با پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله خیلی فاصله دارد. پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله به مؤمنین رئوف بود. پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله مهربانی آورده، چه سوغاتی قشنگی است! اگر مهربانی نباشد به آدم نان بدهند، آب بدهند، ولی با آدم قهر باشند چقدر سخت می گذرد؟ این مرد هایی که زود رنج هستن یا زود قهر می کنند، خدا می داند [انجام چنین افعالی] در خانه ظلم است و چوب ظلم خودشان را خواهند خورد. بعضی از خانم ها بدون مناسبت قهر می کنند، حرف نمی زنند، خشونت نشان می دهند، بی عاطفگی نشان می دهند، دلشان به حال بچه هایشان نمی سوزد که دارند پرپر می شوند.

پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله برای ما مهربانی را به ارمغان آورده است. کسانی که از همسایه خود خبر ندارند و آنهایی که چندین خانه دارند و قیمت خانه ها را در بحران های اقتصادی بی حساب کتاب بالا می برند، اینها رأفت ندارند، اینها مهربانی ندارند، اینها بویی از صفات پیغمبر در وجودشان نیست. این قساوت ها ضد پیغمبر صلی ‌الله ‌و علیه و ‌آله است. رأفت و مهربانی، جوشش چشمه وجود نبی مکرم اسلام صلی ‌الله ‌و علیه و ‌آله است. -که تشنگان ارزش های اسلامی، از چشمه جوشان پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله، جرعه ها نوشیده اند؛ و رحمت و مهربانی نسبت به خانواده، نسبت به همسایه، نسبت به جامعه پیدا کردند.- منشأ تمام گناهان و تمام تعدی ها و همه تجاوز ها و همه تنه زدن ها و گیر دادن ها قساوت است.