- ثقلین - http://thaqalain.ir -

جلسه هشتم – اتصال دل با خدا
بیست و چهارم مهرماه 1391

بسم الله الرحمن الرحیم

اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً، بِرَحْمَتِکَ‏ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.

ایام مبارک دهه کرامت است.مهمان حضرت امام رئوف، علی ابن موسی الرضا علیه‌ السلام، هستیم. تقدیم به روح مبارک حضرت رضا علیه‌ السلام و کریمه اهل بیت، فاطمه معصومه سلام ‌الله‌ علیها و امام زاده های جلیل القدر، صلوات ختم بفرمایید.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی. (طه،۲۵-۲۸)

 

متن کتاب شریف عده الداعی و نجاح الساعی

العاشر البکاء حاله الدعاء

و أما ثالثا فلموافقته أمر الحق سبحانه و تعالى فی وصایاه لأنبیائه-

حَیْثُ یَقُولُ لِعِیسَى علیه‌السلام: یَا عِیسَى هَبْ لِی مِنْ عَیْنَیْکَ الدُّمُوعَ وَ مِنْ قَلْبِکَ الْخَشْیَهَ وَ قُمْ عَلَى قُبُورِ الْأَمْوَاتِ فَنَادِهِمْ بِالصَّوْتِ الرَّفِیعِ فَلَعَلَّکَ تَأْخُذُ مَوْعِظَتَکَ مِنْهُمْ- وَ قُلْ إِنِّی لَاحِقٌ فِی اللَّاحِقِینَ صُبَّ لِی مِنْ عَیْنَیْکَ الدُّمُوعَ وَ اخْشَعْ لِی بِقَلْبِکَ- یَا عِیسَى اسْتَغِثْ بِی فِی حَالاتِ الشِّدَّهِ فَإِنِّی أُغِیثُ الْمَکْرُوبِینَ وَ أُجِیبُ الْمُضْطَرِّینَ وَ أَنَا أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ.

وَ فِیمَا أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى علیه‌السلام: یَا مُوسَى کُنْ إِذَا دَعَوْتَنِی خَائِفاً مُشْفِقاً وَ وَجِلًا وَ عَفِّرْ وَجْهَکَ فِی التُّرَابِ وَ اسْجُدْ لِی بِمَکَارِمِ بَدَنِکَ- وَ اقْنُتْ بَیْنَ یَدَیَّ فِی الْقِیَامِ وَ نَاجِنِی حَیْثُ نَاجَیْتَنِی بِخَشْیَهٍ مِنْ قَلْبٍ وَجِلٍ- وَ أَحْیِ بِتَوْرَاتِی أَیَّامَ الْحَیَاهِ وَ عَلِّمِ الْجُهَّالَ مَحَامِدِی وَ ذَکِّرْهُمْ آلَائِی وَ نِعَمِی- وَ قُلْ لَهُمْ لَا یَتَمَادَوْنَ فِی غَیِّ مَا هُمْ فِیهِ فَإِنَّ أَخْذِی أَلِیمٌ شَدِیدٌ یَا مُوسَى لَا تُطَوِّلْ فِی الدُّنْیَا أَمَلَکَ فَیَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ قَاسِی الْقَلْبِ مِنِّی بَعِیدٌ وَ أَمِتْ قَلْبَکَ بِالْخَشْیَهِ وَ کُنْ خَلَقَ‏ الثِّیَابِ جَدِیدَ الْقَلْبِ تَخْفَى عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ وَ تُعْرَفُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ جَلِیسَ [جَلَسَ‏] [حِلْسَ‏] الْبُیُوتِ مِصْبَاحَ اللَّیْلِ وَ اقْنُتْ بَیْنَ یَدَیَّ قُنُوتَ الصَّابِرِینَ وَ صِحْ إِلَیَّ مِنْ کَثْرَهِ الذُّنُوبِ صِیَاحَ الْهَارِبِ مِنْ عَدُوِّهِ وَ اسْتَعِنْ بِی عَلَى ذَلِکَ فَإِنِّی نِعْمَ الْعَوْنُ وَ نِعْمَ الْمُسْتَعَانُ.

وَ مِنْهُ یَا مُوسَى اجْعَلْنِی حِرْزَکَ وَ ضَعْ عِنْدِی کَنْزَکَ مِنَ الْبَاقِیَاتِ الصَّالِحَاتِ.

 

 

متن سخنان استاد

          مرحوم ابن فهد حلی، علامه، عارف، و عالم کامل، برای ایجاد زمینه اتصال دل با خدا، و فراهم کردن مقدمات استجابت دعا، کتاب عده الداعی را به رشته تحریر در آورده اند و مطالب بسیار با ارزش، سازنده، و موجب تنبه ما را، در این کتاب آورده اند.

دهمین رمزی که فرد محتاج به خدا، انسانی که نیاز دارد، از خدا تقاضا دارد، باید رعایت کند تا در به رویش باز شود و خداوند منان او را تحویل بگیرد و حاجتش را برآورده کند، گریه است. دل شکسته جای خدا است، دل شکسته محل جوشش چشمه رحمت است، دل شکسته نشانه برقراری ارتباط با خدا است.(۴:۲۲)

چند روایت در این زمینه، در جلسه گذشته به خدمت شما تقدیم شد و فرمودند: اینکه باید شخص دعا کننده، حالت بکاء و گریه داشته باشد، جهاتی دارد. جهت اولش این بود که گریه دلالت می کند که قلب رقیق شده است، انسانی که گریه اش نمی آید، دلش سخت است، سنگ است؛ باران که می آید در سنگ نفوذ ندارد، اما خاک چون نرم است، باران را جذب می کند، رویش دارد. دلی که سنگ است، بارش رحمت خدا در آن دل نفوذ نمی کند، باید دل نرم شود تا رحمت خدا را جذب کند.(۵:۳۰)

جهت دوم؛ گریه دلیل بر این است که انسان از همه جا بریده است، دیگر جز خدا کسی را ندارد، تا آدم به اینجا و آنجا چشم دارد، این حالت برایش پیش نمی آید. اما وقتی از همه جا مأیوس شد، دلش می شکند، می گوید: خدایا! فقط تو را دارم، من جز تو پناهی ندارم.

و أما ثالثا فلموافقته أمر الحق سبحانه و تعالى فی وصایاه لأنبیائه- سومین جهتی که می گوییم لازم است شخص دعا کننده با چشم اشک بار و دل شکسته پیش خدا برود، برای این است که نسخه اشک را خود خدا پیچیده است، خود خدا به گرفتارها می فرماید: اگر درد دارید، می خواهید من برای دردهایتان درمان بدهم، باید این نسخه را اجرا کنید! یکی از آن فرمایشات خدا به پیغمبر اولی العظمش حضرت عیسی مسیح علیه‌السلام، این است که خدا فرمود: حَیْثُ یَقُولُ لِعِیسَى علیه‌السلام: یَا عِیسَى هَبْ لِی مِنْ عَیْنَیْکَ الدُّمُوعَ وَ مِنْ قَلْبِکَ الْخَشْیَهَ وَ قُمْ عَلَى قُبُورِ الْأَمْوَاتِ فَنَادِهِمْ بِالصَّوْتِ الرَّفِیعِ فَلَعَلَّکَ تَأْخُذُ مَوْعِظَتَکَ مِنْهُمْ- وَ قُلْ إِنِّی لَاحِقٌ فِی اللَّاحِقِینَ

ای عیسی! از چشمهای تو، از دو چشمت، اشک به من بده و از دلت خشیت و خوف و ترس از خدا را به من هدیه کن! بر سر قبرها برو، عبرتی بگیر و این مردگان را با صدای بلند صدایشان بزن! شاید آنها تو را موعظه کنند، فَلَعَلَّکَ تَأْخُذُ مَوْعِظَتَکَ مِنْهُمْ.

بهترین واعظ مرگ است، هیچ واعظی مثل مرگ آدم را از دنیا نمی کند، آدم به یاد مرگ که بیافتد، حرص دنیایش کم می شود، آدمی که به فکر مرگ است، ظلم به این و آن نمی کند، پرخاش نمی کند، دل کسی را نمی شکند، می داند فردا پاسخی برای اینها ندارد، فَلَعَلَّکَ تَأْخُذُ مَوْعِظَتَکَ مِنْهُمْ شاید سر قبرها بروی، مرده ها را صدا بزنی؛ و پند آنها را دریافت کنی!

به اینها بگو بروند سر قبرها بایستند، و با صدای بلند بگویند: وَ قُلْ إِنِّی لَاحِقٌ فِی اللَّاحِقِینَ شما رفتید، ما هم به دنبالتان داریم می آییم! ما هم به شما ملحق می شویم! ما اینجا ماندنی نیستیم، سفر ما هم به پایان می رسد و به شما می رسیم! صُبَّ لِی مِنْ عَیْنَیْکَ الدُّمُوعَ باز دوباره خدا به عیسی علیه‌السلام می گوید: این ابر چشمت باران رحمت را ببارد، چشمت گریه کند، وَ اخْشَعْ لِی بِقَلْبِکَ دلت را نرم کن برای من، عِیسَى اسْتَغِثْ بِی فِی حَالاتِ الشِّدَّهِ، ای عیسی! وقتی گرفتار می شوی، به من پناه بیاور، در سختی های زندگی، به من پناه بیاور، فَإِنِّی أُغِیثُ الْمَکْرُوبِینَ من به گرفتارها پناه می دهم. فَإِنِّی أُغِیثُ الْمَکْرُوبِینَ وَ أُجِیبُ الْمُضْطَرِّینَ هر کس مضطر شد، بیچاره شد کسی جواب بیچاره ها را نمی دهد، خودم جواب بیچاره ها را می دهم، وَ أُجِیبُ الْمُضْطَرِّینَ من هستم که به درمانده ها جواب می دهم. وَ أَنَا أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ، خدا خودش را به ما معرفی می کند، می گوید، من ارحم الراحمینم، یعنی هیچ کسی به اندازه من رحم ندارد، رحم کننده ترین رحم کنندگان عالم هستم، مادر خیلی مهربان است، رحمش نسبت به بچه اش خیلی بالا است، ولی من از مادر هم به شما مهربان تر هستم. وَ أَنَا أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ.

وَ فِیمَا أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى علیه‌السلام: یَا مُوسَى کُنْ إِذَا دَعَوْتَنِی خَائِفاً مُشْفِقاً وَ وَجِلًا وَ عَفِّرْ وَجْهَکَ فِی التُّرَابِ وَ اسْجُدْ لِی بِمَکَارِمِ بَدَنِکَ- وَ اقْنُتْ بَیْنَ یَدَیَّ فِی الْقِیَامِ وَ نَاجِنِی حَیْثُ نَاجَیْتَنِی بِخَشْیَهٍ مِنْ قَلْبٍ وَجِلٍ- وَ أَحْیِ بِتَوْرَاتِی أَیَّامَ الْحَیَاهِ وَ عَلِّمِ الْجُهَّالَ مَحَامِدِی وَ ذَکِّرْهُمْ آلَائِی وَ نِعَمِی- وَ قُلْ لَهُمْ لَا یَتَمَادَوْنَ فِی غَیِّ مَا هُمْ فِیهِ فَإِنَّ أَخْذِی أَلِیمٌ شَدِیدٌ یَا مُوسَى لَا تُطَوِّلْ فِی الدُّنْیَا أَمَلَکَ فَیَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ قَاسِی الْقَلْبِ مِنِّی بَعِیدٌ وَ أَمِتْ قَلْبَکَ بِالْخَشْیَهِ وَ کُنْ خَلَقَ‏ الثِّیَابِ جَدِیدَ الْقَلْبِ تَخْفَى عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ وَ تُعْرَفُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ جَلِیسَ [جَلَسَ‏] [حِلْسَ‏] الْبُیُوتِ مِصْبَاحَ اللَّیْلِ وَ اقْنُتْ بَیْنَ یَدَیَّ قُنُوتَ الصَّابِرِینَ وَ صِحْ إِلَیَّ مِنْ کَثْرَهِ الذُّنُوبِ صِیَاحَ الْهَارِبِ مِنْ عَدُوِّهِ وَ اسْتَعِنْ بِی عَلَى ذَلِکَ فَإِنِّی نِعْمَ الْعَوْنُ وَ نِعْمَ الْمُسْتَعَانُ. وَ مِنْهُ یَا مُوسَى اجْعَلْنِی حِرْزَکَ وَ ضَعْ عِنْدِی کَنْزَکَ مِنَ الْبَاقِیَاتِ الصَّالِحَاتِ.

خدای متعال به موسی وحی کرد: موسی! وقتی که به پیشگاه من می آیی، با من کار داری، من را صدا می زنی، خائف باش! مثل کسی که در برابر قدرتی می لرزد، جرأت حرف زدن ندارد، بدان در برابر چه کسی ایستاده ای؟ با چه کسی داری صحبت می کنی؟ خَائِفاً مُشْفِقاً، هم خائف باش، هم حالت اشفاق(دلسوزی به خودت) داشته باش، به خودت رحمت بیاور، وَ وَجِلًا و از خدا حساب ببر! اگر کسی خدا را خیلی قدرتمند و بزرگ و دارای عنایت های خاص ببیند، باید صورتش را در برابر او به خاک بمالد وَ عَفِّرْ وَجْهَکَ فِی التُّرَابِ خم شو، صورت به خاک بگذار، صورتت را خاکی کن!

وَ اسْجُدْ لِی بِمَکَارِمِ بَدَنِکَ، بهترین، با ارزش ترین، اعضای بدن عبارت است از پیشانی، ناصیه آدم، بهترین موضع بدنش است، این دو کف دست، جزء جاهای مهم و با کرامت بدن است، زانوها و نوک انگشتان، این مکارم بدنت را بیانداز، روی خاک تو که شق و رق بودی، خیلی روی خودت حساب می کردی، حالا که مقابل من آمده ای، خودت را بشکن و با مکارم بدنت سجده کن! وَ اقْنُتْ بَیْنَ یَدَیَّ فِی الْقِیَامِ، وقتی مقابل من می ایستی؛ حالت قنوت و خضوع داشته باش، مثل گدایی که در برابر یک کریم قرار می گیرد، چطور خودش را کوچک می بیند و خودش را در برابر او کوچک می کند، یک همچین حالتی داشته باش!

وَ عَلِّمِ الْجُهَّالَ مَحَامِدِی به افراد جاهل هم محامد مرا یاد بده، اینها غرق در نعمت های من هستند، اینها سر سفره من هستند، من نیازهای اینها را برطرف می کنم، به ایشان بگو که همه چیز مال خدا است، هر چه دارید از خدا دارید، محامد من را به نادانها یاد بده، وَ ذَکِّرْهُمْ آلَائِی وَ نِعَمِی به آنها بگو چه دارید که مال خدا نیست، نعمت های من را، آلاء و جلوه های عطای من را به ایشان نشان بده، هر چه دارید مال من است، شما چیزی ندارید، همه چیزتان را من داده ام، مال من است!

علاوه بر این بشناسید با چه کسی طرف هستید؟! وَ قُلْ لَهُمْ به اینها بگو که لَا یَتَمَادَوْنَ فِی غَیِّ بس است دیگر، دست از ظلم به یکدیگر بردارید، اینقدر به هم بدی نکنید، مَا هُمْ فِیهِ، این ظلمی که همیشه با یک دیگر دارید، افرادی که در خانه به هم ظلم می کنند، در فامیل هم که می روند ظلم می کنند، در غیر گمراهی هستند، بگو مگر بس نیست؟ نمی خواهید در خط بیایید؟ همیشه می خواهید به بی راهه بروید؟!

فَإِنَّ أَخْذِی أَلِیمٌ شَدِیدٌ، اگر بیدار نشدید من می گیرمتان، خدا نکند کسی از خدا دور شود، أَخْذِی، خدا می خواهد کسی را بگیرد خیلی سخت است، خدا کسی را خدا گیر کند، احدی نمی تواند نجاتش بدهد. هر کسی انسان را تعقیب کند، گرفتار کند، آدم خدایی دارد، امیدی دارد، خدا نجاتم بده، اما اگر خدا خودش انسان را بگیرد، چه کسی می تواند نجاتش دهد؟ فَإِنَّ أَخْذِی، خدایا بندگان ضعیفی هستیم، ما که طاقت اخذ تو را نداریم.


Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir

URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%ac%d9%84%d8%b3%d9%87-%d9%87%d8%b4%d8%aa%d9%85-3/

تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.