اعوذُ بِالله مِن الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

رَبِّ اشْرَحْ لىِ صَدْرِى وَ یَسِّرْ لىِ أَمْرِى وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانىِ یَفْقَهُواْ قَوْلىِ. طه؛ آیات ۲۵ تا ۲۸

الحمد لله و الصلاۀ علی خاتم الانبیاء، حبیب قلوبنا، طبیب نفوسنا، ابی القاسم محمد و آله المعصومین، و لا سیَما مولانا کهف الحصین، و غیاث المضطرِ المستکین. و ملجأ الهاربین و بقیۀ الله فی العالمین ارواحنا فداه و عجلّ الله فرجه، و سهل الله ظهوره، و رزقنا الله رویته و خدمته و صحبته و نصرته، و رضاه و رغبۀ؛ و اللعن علی اعداهم اجمعین اِلی یوم الدین

مقدمه

   مناجات اول از مناجات خمسه عشر امام سجاد علیه السلام تحت عنوان مناجات التائبین را در محضر مبارک شما بررسی می کردیم؛ و میهمان سفره پذیرایی دلهای شما بودیم. قرار شد که راجع به توبه یک بحث فشرده ای را تقدیم حضورتان کنیم. اینکه توبه ضرورت دارد و واجب شرعی و عقلی است؛ و آثار شوم گناه و تأخیر در پاکسازی آن چه مضراتی دارند، به لطف خدا، مطالبی به محضر شریفتان تقدیم شد. حال می خواهیم به بررسی این پرسش بپردازیم که توبه چه آثار و برکاتی دارد؟ آیات و روایات در این رابطه هم مطالب قابل توجهی را برای سالکان راه ارائه فرموده است. یکی از این موارد عبارت است از:

  1. کسب محبوبیت پیش خداوند متعال

خداوند در قرآن می فرماید: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ. بقره؛ ۲۲۲٫

در مقاماتی که انسان می تواند در حرکت تکاملی خود، به آن مقامات برسد، بالاتر از کسب محبوبیت پیش خداوند متعال، ما چیزی نداریم. بهشت خودش درجات دارد و هر درجه ای تا درجه بالاتر، حد غیر قابل تصوری برای ماست؛ و درجات کمال برای بشر با درجاتی که می توان در این جهان اندازه کرد و شاخص برایش معین کرد، قابل مقایسه نیست. پرواز انسان تا بی نهایت است، اما مقام محبوبیت که مقام خاص، خاص است، فوق همه درجات بهشت است! خدا کسی را دوست داشته باشد، خودش همه کاره او می شود! خدا وقتی بنده ای را پسندید و بنده ای را مشمول محبت خودش قرار داد، در این حدیث قدسی می فرماید: «خداوند گوش آن بنده می شود، چشم آن بنده می شود و دست آن بنده می شود.» گویا انسانی که محبوب خداست، دیدش دید الهی، گوشش گوش الهی، دستش دست الهی می شود؛ لذا چیزی که دیگران نمی بینند، می بیند؛ لذا آنچه را که اغیار از شنیدن آن محرومند می شنود، و کارهایی را می تواند انجام دهد که دیگران عاجزند. خدای متعال دست که ندارد، دست خدا، قدرت خداست! وقتی خدا می گوید: «من دست تو می شوم» معنی آن این است که تو در جایگاه مشیت الهی هستی؛ و موقعیتی پیدا می کنی که هر چه بخواهی بشود، می شود. فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُون. بقره؛ ۱۱۷٫

خدای متعال مثل ندارد، اما خودش فرموده در چه جهت. از دست دادن مقام محبوبیت برای اهل دل، بالاترین مصیبت است. لذا در دعای کمیل امیر عارفان امیرالمومنین علی علیه ‌الصلاه‌ و ‌السلام می فرماید: وَ رَبّی صَبَرْتُ عَلی عَذابِکَ فَکَیْفَ اَصْبِرُ عَلی فِراقِکَ. در میان عاشق و معشوق، دلبر و دلداده، رابطه ای برقرار است که بودنش همه چیز است و نبودنش هم از دست دادن همه چیز است.

اگر به کسی که همه کاره اش خداوند عالم است، بگوییم خداوند تو را دوست ندارد، نابود می شود. وقتی خدا کسی را دوست ندارد چه فایده ای دارد، همه چیز هم داشته باشد، آدمی که اعتبار ندارد، آدمی که آبرو ندارد، آدمی که وجاهت ندارد، آدمی که مقبولیت ندارد، فرض تمام امکانات زندگی حیوانی را داشته باشد؛ به درد نخواهد خورد! کسب وجاهت در پیش خداوند متعال حرف اول است. کسب وجاهت پیش انسانها صاحب معرفت و اهل دل مطلوب است.

***

  1. قرار گرفتن در میسر پاکی ها

خداوند سبحان در قرآن قول می دهد که اگر توبه، توبه واقعی باشد خداوند تائب خودش را دوست دارد و با او دوست می شود؛ و در رتبه محبوب های خودش قرار می دهد. إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرین. بقره؛ ۲۲۲٫ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرین نشان می دهد که کسی اهل توبه شد، در مسیر پاکی ها، قرار می گیرد و خداوند متطهرین و پاکیزگان را دوست دارد. خداوند سبحان هم خود توبه -که نقطه عطف زندگی و منشأ پاکیزگی هاست- را دوست می دارد و هم تائب را دوست دارد.

***

  1. توبه نصوح

در آیه ای از سوره تحریم می فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً. تحریم؛ ۸٫ توبه باید نصوح باشد. در روایاتی آمده است که کسی از پیامبر اکرم صلی الله ‌و ‌علیه ‌و ‌آله ‌و ‌سلم سوأل کرد: منظور از توبه نصوح چیست؟ حضرت فرمودند: توبه ای است که وقتی گنهکار با خدا پیمان می بندد که گناه نمی کنم، دیگر به سمت گناه بر نگردد و توبه را نشکند. کسی که توبه می کند و سر قولش با خدا می ماند، این توبه، توبه نصوح است. «نصح» به معنی خیر خواهی و دلسوزی است، کسی که گناه می کند به خودش خیانت می کند و به خودش زیان وارد می کند.

در بخشی از دعاهای امام حسین علیه السلام چنین آمده است: یَا رَبِّ إِنَّ ذُنُوبِی لَا تَضُرُّکَ وَ إِنَ‏ مَغْفِرَتَکَ‏ لِی لَا تَنْقُصُکَ فَأَعْطِنِی مَا لَا یَنْقُصُکَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَضُرُّک‏. إقبال الأعمال (ط – القدیمه)، ج‏۱، ص ۴۲۰، دعاء آخر فی عشیه عرفه. الهی گناهم به تو صدمه نزده است و مغفرت تو چیزی از تو کم نمی کند، خدای مهربانی که گناه من به تو صدمه نزد و بخشش تو هم چیزی از تو کم نکرد، بیا به من چیزی را که به تو صدمه نزده است را ببخش و در مورد من که چیزی از تو کم نمی کند را اعمال کن.

آدم گنهکار اولین ضربه را به خودش وارد کرده است؛ و دومین آسیب گناه آن است که برای جامعه تیرگی، ظلمت و اختلال می آورد. گناه یک شخص باعث می شود که جمعی از نزول رحمت و برکات الهی محروم و غائب شوند. این مضرات و ضربه ها را مخصوص بنی بشر است، اما به دستگاه خداوند، ذره ای لطمه وارد نمی شود.

گر جمله کائنات کانی گردند          بر دامن کبریا ئیش ننشیند گرد

حالا که گناه برای انسان زیان، کاهش، سقوط دارای عوارض و نکبت بار است؛ انسانی که خیر خواه خودش است، این آفت را دور می کند. پس توبه نصوح یعنی توبه آگاهانه ای که دریافته ای آلودگی گناه به تو زیان وارد کرده است و حالا می خواهی زیان را بر طرف کنی و منفعت را به جای مضرت قرار دهی. توبه نصوح، توبه ای است که توبه شخص تائب، برای دیگران نصیحت و دلسوزی است، وقتی مردم عملکرد «حر» را می بینید، بررسی می کنند که با توبه و برگشتن به چه مقامی رسیده است، دچار نوعی نصیحت و عبرت می شوند و درصدد برطرف کردن گناه و بازگشت به سوی حق تعالی بر می آیند. لذا طوری توبه کنید که دیگران را متنبه کنید و در دیگران هم اثر مثبت داشته باشید، برای آن ها هم انگیزه ایجاد کنید که آن ها هم توبه کنند!

***

  1. چشم پوشی از گناهان گذشته

خوب حالا که توبه کردیم چه می شود؟ خداوند متعال می فرماید: نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ. نساء؛ ۳۱٫ خداوند گناهان شما را تکفیر می کند. یعنی پاداش توبه و پرهیز از گناه جدید، بخشودگی و تکفیر گناهان سابق است! کفران نعمت، پوشاندن نعمت است. شخصی نعمت را می بیند و نعمت را جلا می دهد؛ و برای اینکه بگوید من قدر دان نعمت هستم، می گوید خدا را شکر که من سالم هستم. تا مریض می بیند، سلامتی خودش را یاد می کند. از خداوند به جهت اینکه سلامتی را از وی نگرفته است، قدر دانی می کند. وقتی می شنود که فلان کشور به هم ریخته است و آنجا هرج و مرج ایجاد شده است، می گوید: من امنیت دارم، خدا را شکر چه نعمتی داریم. بنابراین همه اشیا به ضد خویش شناخته می شوند؛ اگر ظلمت نبود، نور را نمی شناختیم، اما چون ظلمت و تاریکی هست، آدم نور و روشنایی را تشخیص می دهد و قدر دان آن هم هست. وقتی آدم نا امنی ها، هرج و مرج ها را و بحران ها را و به هم ریختگی های بعضی جوامع را می بیند، تازه متوجه نعمت امنیت می گردد.

امنیت نعمت است، آرامش نعمت است، عدم وابستگی نعمت است. علت وابستگی بعضی از کشورها به قدرت های بزرگ این است که نمی توانند هیچ تصمیمی برای روابط و قوانین داخلی بگیرند؛ و حتی برای روابط خارجی هم نمی توانند تصمیم بگیرند. واقعیت این است که در کشور ما، خود مردم انتخاب می کنند، آزادند و رأی شان اثر دارد، خواسته هایشان اثر دارد. وقتی انسان وابستگی کشورهای دیگر و استقلال کشور خود را در نظر می آورد، تازه می فهمد آزاد و مستقل بودن چه نعمتی است!؟ این شکر در برابر کفر است که گویا پرده ای آمده است و سلامتی خودش را نمی بیند، امنیت را نمی بیند، استقلال را نمی بیند.

رفیقی داریم که با هم به حرم حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام می رفتیم، در دوران طلبگی مان استاد زبانی داشتیم که ساکن آمریکا بود؛ ولی لبنانی الاصل و شیعه بسیار خالصی بود، ایشان می گفتند: بنده این توریست هایی که به مشهد می آمدند را برای دیدن عشق بازی شیعیان با امام رضا علیه السلام می بردم. می گفت: وقتی مسیحی ها را آنجا می بردم، اثر این منظره و حالاتی که مردم کنار ضریح حضرت امام رضا علیه السلام دارند را ملاحضه می کردند، این حالات از دهها کنفرانس و سمینار و مقاله بیشتر در جان اینها اثر می گذاشت. دکتری آورده بودند که تازه شیعه شده بود و می گفت: آخرین تکان خودش را در حرم امام رضا علیه السلام خورد!

این حالاتی که در توسل به امام رضا علیه السلام  و در مجلس امام حسین علیه السلام دارید، اشکهایی که می ریزید،
عقده هایی که گشوده می شود، گناهایی که ریخته می شود، دلهایی که شستشو می شود، حالات خوشی که به انسان دست می دهد؛ مخصوص ما محبان آل الله
علیهم السلام است. این اعتکافها، نیایش ها و مناجاتها را کسی ندارد، پناهگاهی در زندگی ندارند، ولی ما پناهگاه داریم.

امروزه روانشناسان تحت عنوان گفتار درمانی، بیمارهایشان را تخلیه می کنند؛ بیمار را مجبور می کنند اسرار نهانش را بازگو کند، که گاهی همین تخلیه موجب نا امنی مریض می شود و اسرارش پیش دیگران فاش می گردد، اما خدا به ما فضایی داده است که تمام خلاء هایمان را پُر می کند. خدا به ما بندگانش فرموده است: ای بنده ام! بیا و اسرارت را به خودم بگو. من راز دار تو هستم؛ بیا سفره دلت را برای خودم باز کن، من مشکل و حرف تو را می شنوم. تمام اینها نعمت هایی است که انسان تا توجه نکند در پس پرده است و گوئی تکفیر کرده است. کم لطفی است که نعمت به این بزرگی را رها کنیم و کم به سراغ خداوند برویم.

***

  1. اصلاح گر ارتباط گنه کار با مردم

إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً. فتح؛ ۱٫ در شأن نزول این آیه کریمه می فرماید: مادامی که حضرت رسول اکرم صلی ‌الله ‌و ‌علیه و آله دعوت به رسالت نفرموده بودند، مشرکین هیچ موجودیتی را برای وجود مبارک ایشان نمی پذیرفتند. لذا انواع تهمت ها را می زدند و می گفتند: او شاعر است، دیوانه است، و از این قبیل حرف ها را می زدند و حاضر نبودند حرف پیغمبر صلی الله ‌و ‌علیه و ‌آله را گوش کنند. اما وقتی پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله در موضع قدرت قرار گرفتند، حرفهای پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله را گوش دادند و حاضر شدند با پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله قرار داد امضاء کنند، مراوده داشته باشند.

خداوند این کارها را در توان دارد، اگر کسی اهل توبه باشد و با خدای خودش ارتباطش را درست کند، خدای متعال ارتباط ما را با دیگران درست می کند. حضرت امیر المومنین علیه السلام می فرماید: هر کس رابطه خود را با خدا درست کند، خداوند رابطه او با دیگران را درست می کند؛ و این با تکفیر انجام می شود. یعنی آن ابهاماتی که در دلها بود و گوارا نبود، آنها را برطرف می کند و ذهن مردم نسبت به شما پاک می شود.

خدای متعال می فرماید: به وسیله توبه، گناهی که سر زبان ها افتاده، همه با تو قطع رابطه کرده اند، تو را آدم خوبی نمی دانند، یک مرتبه ورق برمی گردد. خدا مقلب القلوب است، آنهایی که دیروز با ما قهر بوده اند، حالا می خواهند با ما رفیق شوند، همه بدی ها، رنجش ها که مردم از ما دارند، خداوند از ذهن ها پاک می کند. به وسیله توبه، گناهانی که می رفت در جامعه ثابت شود و آبرویتان را ببرد، نه تنها محو می شوند، بلکه خداوند به شما مقبولیتی می دهد که همه دور شما بچرخند.

***

در سوره مبارک نوح، آیاتی است که آیت حق، آیت الله بهجت، برای وسعت رزق هم خواندن این آیات موثر است. در این آیات بسیار به امور دنیا توجه داده شده است، از جمله به این نکته اشاره شده است که مشکلات مادی شما با توبه و استغفار قابل حل است. با عنایت الهی، نوح پیغمبر علیه السلام به قوم خود فرمود: اگر استغفار کنید، مسلماً خداوند متعال عذر پذیر است؛ بلکه اگر دریایی از گناه در زندگیتان موج بزند و شما در دریای گناهان غوطه بخورید، اگر دستتان را دراز کنید که خدایا مرا نجات بده! اگر به اندازه تمام ذرات عالم گناه کنید، خداوند شما را می بخشد، خداوند بخل ندارد، محدودیتی در عفو و گذشت ندارد و غفار است!

***

از کجا بفهمیم خدا ما را بخشیده است؟ توسط این برکاتی که به شما عنایت می شود. خداوند متعال آسمان را به وفور بر شما می باراند. یعنی باران در فصل مناسب، زمین های شما را سرسبز می کند، مزرعه های شما رویش پیدا می کنند، چشمه های شما جاری می شوند. خدا می گوید: به شما ثروت می دهم، نمی گوید که به شما فرزند می دهم، شما توسط فرزندانتان مدد می شوید، خیلی ها مال دارند اما بلای جانشان می باشد، خیلی ها با پول به زندان رفته اند، با پول به قتل رسیده اند، خیلی ها با پول برای خودشان جبهه دشمن درست کرده اند، خیلی ها با پول بی آبرو شده اند.

این مال و ثروت به چه دردی می خورد؟ خداوند می فرماید: مالی به شما می دهم که هم مال باشد و هم درد سر نباشد، مالی که در زندگی شما را کمک کند و آسایش بیاورد و آبرویتان را خدشه دار نکند، مالی که پرونده سنگین برایتان درست نکند، اگر ثروت چنین نباشد، به چه دردتان می خورد؟ حالا اگر اهل توبه بودی، خداوند پولی به شما می دهد که کمک شما باشد. فرزندی می دهد که صالح و سالم باشد. فرزندان نمی دهد که وقتی ازدواج کردند، بروند و مدتها سراغی از مادرشان نگیرند؛ بلکه فرزندانی به شما می دهد که در زندگی رونق باشند، عصای دستتان باشند، چراغ زندگیتان باشند. خداوند در همین دنیا، به کسانی که بعد از گناهانشان توبه می کنند، زندگی خوب، باغ و بستان، نهرهای جاری وعده داده است.

شرط بهره مندی از این همه نعمت، آن است که انسان از گناه توبه کند و نگذارد گناه مزمن و کهنه شود. اجازه ندهد گناه روی گناه بیاید و محبوس شود. با خدا ارتباط داشته باشند. اگر در اثر جهالت، گناهی از او سر زد، سریعا توبه کند و به دامان خدا برگردد. خداوند گناهان آن ها را به نیکی و حسنات تبدیل می کند. گناه باطن آدمی را زشت می کند، گناه آدم را کریه می کند. ملائکه وقتی می بینند انسان کریه شده، از او نفرت می کنند و دیگر به خانه دلش قدم نمی گذارند. گناه باطن انسان را نا مرغوب می کند؛ و توبه لکه های ننگ را از دل انسان بیرون می کند و دل انسان را شستشو می دهد. افرادی که گناه می کنند طولی نمی کشد که پشیمان می شوند و خودشان را با توبه شستشو می دهند، خدای متعال نه تنها اینها را می بخشد، بلکه زشتی ها و سیئات این افراد را به زیبایی و خوبی تبدیل می کند.

**

مرحوم علامه طباطبایی در این رابطه بیانی دارند، می فرمایند: «منشأء گناه آن رذائلی است که درون انسان است. خصلت های بد است که انسان را وادار به گناه می کند، اگر انسان ریشه گناه را با توبه بخشکاند، صفتش عوض می شود.» رذیلتی که انسان را دنیا پرست، جاه طلب کرده است، در کربلا نمود پیدا کرد که مقابل امام حسین علیه السلام ایستادند و کمر به قتل امام حسین علیه السلام بستند. ولی افرادی بودند که در وجودشان تحول ایجاد شد، دنیا را رها کردند و تا مرز شهادت پیش رفتند، به عبارتی باطن فردی که بد بود و متحول نشد، به همان صورت باقی ماند؛ ولی محصول باطنی که با توبه متحول شد، حاصلش بندگانی شدند که خداوند گناهان آن ها را به نیکی ها تبدیل کرد.

 بنده ای که توبه می کند خداوند متعال اول کاری که می کند، بر روی گناهان او پرده می کشد، بدی ها را می پوشاند و پس پرده نگاه می دارد، کسی نمی بیند که آبرویش برود. سپس خداوند دو ملکی که – هر دو رقیب هم هستند. نه خوابشان می برد و نه مشغول لهو و لعب می شوند. امکان ندارد کاری انجام دهیم که آنها از نوشتنش غافل باشند. این دو ملک کارهای ما را زیر نظر گرفته اند و حرفهای ما را ثبت می کنند. گناهان و ثواب های ما را نگه می دارند.- برای ما قرار داده است را نسبت به گناهانمان دچار فراموشی می کند؛ و هر چه یاداشت کرده بودند را پاک می کند.

بعد هم به اعضاء و جوارح ما دستور می دهد که گناهان مارا بپوشانند، لذا روز قیامت هیچ شاهد و شاکی علیه ما وجود ندارد، ملائکی که می بایست می آمدند و اقرار می کردند که ما شاهدیم، گناهانمان از ذهنشان پاک شده و ملائک مأمور شده اند که گناهان را بازگو نکنند؛ روزی که قرار است اعضاء و جوارح مان بر علیه ما شهادت بدهند، اگر توبه کرده باشیم خداوند اجازه نمی دهد در خصوص گناهان ما اعلام شهادت کنند.

**

بنابراین توبه یک نوع آبروداری است و انسان تائب پیش خدا آبرو پیدا می کند؛ و نزد بندگان خدا نیز آبرومند می شود. این درجات توبه است که در مرحله اول کسب محبوبیت است، رسیدن به قله است و شخص مورد توجه خدا قرار می گیرد، خداوند او را می پسندد و دوستش می دارد، در مرحله دوم گناهانش بخشیده می شود؛ و در مرحله سوم مالی که مفید باشد، فرزندی که مفید باشد، به بنده تائبش عنایت می کند. در مرحله چهارم گذشته های منفی اش همه به مثبت تبدیل می شود.

**

توبه؛ تولد دوباره

مبدل شدن سیئات به حسنات، یعنی اگر کسی در مدت ۱۰ سال، هزار عدد گناه در پرونده اش ثبت شده باشد، خداوند این هزار گناه را نه تنها محو می کند، بلکه هزار حسنه بجای آن قرار می دهد. لذا یک چهره تمام معنا و زیبا از او ترسیم می شود که زشتی های گذشته در طالع آن نیامده است. این نقشه جدید را خداوند برای او طرح می کند؛ به عبارتی می شود گفت: توبه، تولد جدیدی است. کسی که تائب است پرونده جدید برایش گشوده می شود، پس امروز شخصیت جدیدی متولد شده است و خداوند متعال با این تولد جدید، عمری جدید به این شخص عنایت فرموده است. لذا باید مراقبت کنیم که ناپاکی در زندگی مان تولد پیدا نکند.

 

***

بررسی ابعاد زندگی حضرت امام سجاد علیه السلام

این ایام، ایام عزای سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام است. روزی که گذشت روز شهادت حضرت سجاد علیه السلام بود و راجع به حضرت امام سجاد علیه السلام که در سر سفره اش قرار داریم؛ و با هم دعایی از صحیفه سجادیه را مرور می کنیم و درسی  می گیریم،- لازم چند نکته ای را از زندگی پر برکت ایشان تقدیم محضرتان بنمایم. امید دارم ان شاء الله تکرار مکررات نباشد و توفیقی هم برایمان حاصل شود.

از مهمترین خصوصیت های اخلاقی حضرت امام سجاد علیه السلام این بود که خودشان را در سنگری قرار دادند، که شرعاً جهاد از ایشان برداشته شد و اگر آن حالت بیماری را نداشتند، باید مثل بقیه شهید می شدند؛ اما نکته اساسی این است که امام سجاد علیه السلام بیماری را پذیرفتند تا جهاد از ایشان برداشته شود و ایشان به عنوان پیام آور شهیدان کربلا برای تاریخ، ماجرا را نمایند. امام سجاد علیه السلام مهندسی بود که هندسه و طرح منظور شده با خون شهیدان را مهندسی کرد و به جهانیان اعلام فرمود. شریعت در حال مرگ بود و خون می خواست که به این پیکر تزریق شود، خون امام حسین علیه السلام ریخت، اما وسیله تزریقش امام سجاد علیه السلام بود. ایشان با سخنرانی هایی که در مدت اسارت در بازار کوفه، در مسجد جامع دمشق، در پیش یزید ایراد فرمودند، دقیق ترین حرفها را به جامعه آن روز ارائه کردند که کانون فکری و حرکتی جامعه را دگرگون ساخت؛ و بدین وسیله توانستند، خون مبارک سید الشهدا علیه السلام را به کالبد بی جان شریعت تزریق کنند.

**

شام مرکز تبلیغات علیه امیرالمومنین علیه السلام بود، معاویه لعنۀ الله علیه بر علیه امیر المومنین علیه السلام سم پاشی کرده بود، آقای بهجت فرمودند که آیت الله طباطبائی فرموده است: من بعد از هر نماز به معاویه لعنت می کنم، زیرا آنهائی که قبل از او بودند، حکومت حضرت علی علیه السلام را غصب نمودند، خانه اش را آتش زدند و همسر و بچه اش را کشتند، ولی افکار عمومی مردم را نسبت به حضرت علی علیه السلام خدشه دار نکردند. این مظلومیت امیر المومنین علیه السلام یک رابطه عاطفی در بین مردم ایجاد کرد، اما معاویه آمد و با جنگ نرم، با تبلیغات فرهنگی، اوضاع شام را علیه امیر المومنین علیه السلام آنچنان تیره کرد، که مردم به عنوان عبادت به حضرت علی علیه السلام لعن می فرستادند و علی علیه السلام را مسلمان نمی دانستند!!؟ وقتی حضرت علی علیه السلام در مسجد کوفه به شهادت رسید، قبل از اینکه خبر به شام برسد، مردم کوفه ماتشان برده بود که حضرت علی علیه السلام در مسجد چه کار داشته است! علی علیه السلام چگونه در محراب کشته شده است؟ مگر علی علیه السلام نماز هم می خوانده است؟! در چنین شرایطی امام سجاد علیه السلام فرصت را مغتنم شمرده و آن خطبه ای که شامل چهل خصلت از خصوصیات امیر المومنین علیه السلام بود را برای مردم خواندند؛ و علی علیه السلام را زنده کردند. در محیطی که حضرت علی علیه السلام را فراموش کرده بودند، در خصوص مظلومیت حضرت علی علیه السلام و حق حضرت زهرا سلام ‌الله علیها خطبه ایراد فرمودند.

**

شاهکار حضرت سجاد علیه السلام

آنچه تفاوت داشت و شاهکاری بود که حضرت سجاد علیه السلام انجام داد، این بود که جو فکری جامعه را نسبت به قاتلین سید الشهدا علیه السلام شوراند و قاتلین کربلا در بین مردم منفور شدند. کاری کرد که همان یزیدی که تا دیروز وحی را مسخره می کرد، طلب استغفار کرد و اعلام برائت از ابن زیاد نمود، گفت من دستور قتل نداده بودم! یعنی امام سجاد علیه السلام کاری انجام داد که یزید گفت این کار بر خلاف رضای من بوده و اعلام کرد کار زشتی است.

**

دانشگاه عصمت

گریه های امام سجاد علیه السلام به نوعی کلام است، قدر گریه را بدانید! در روایات آمده است وقتی که شما نیاز دارید و گرفتارید، اگر گریه تان گرفت علامت استجابت دعاست، دلی که می شکند علامت رقت قلب است. قلب را قلب می گویند، به خاطر اینکه تحول پذیر است، منقلب و متحول می شود. قلبی که منقلب نشود و سخت ترین حادثه ها را ببیند و تکان نخورد، این قلب رحم ندارد، قساوت آنرا گرفته است؛ گریه نشانه این است که قلب، منقلب می شود، قلب عاطفه، محبت و عشق دارد، گریه های امام سجاد علیه السلام دانشگاه عصمت است، دانشگاه تبدیل تهدید ها به فرصت هاست.

در حالت عادی، برای افراد عادی، زندان یک تهدید است؛ ولی برای حضرت یوسف علیه السلام آن محیط، محیط آموزشی است. مدیری که سعه صدر و گذشت ندارد، مدیری که می خواهد از زیر مجموعه اش انتقام بگیرد، مدیر جالبی نیست. مدیر لایق، فردی است که افراد جفا دیده را بازسازی می کند و معاندین را به مخالفین و مخالفین را به دوستان خود تبدیل می کند. حضرت یوسف علیه السلام این درس ها را در مدیریت به ما داده است. آنقدر رموز زندگی در سوره یوسف وجود دارد که حد ندارد. راز داری از خصوصیات آشکار حضرت یوسف علیه السلام بود. وقتی حضرت را در چاه انداخته بودند و اهل قافله از حضرت پرسیدند اهل کجایی؟ پسر چه کسی هستی؟ اصلاً بازگو نکرد؛ و یوسف را بردند و به عنوان برده فروختند. در صورتی که مصریان حضرت یعقوب علیه السلام را می شناختند، و اگر او بازگو می کرد همه چیز تمام می شد. شروع راه با بردگی آغاز شد، بعد هم ورود به دربار و آزار و اذیت های زلیخا؛ و افتادن در زندان؛ اما در طول چهل سال یک مورد نگفت که من پیغمبر و پیغمبر زاده می باشم.

امام سجاد علیه السلام بعد امام حسین علیه السلام، رهبر قافله و حضرت زینب سلام ‌الله علیها تمام قوای بعد از شهادت آن حرکت است. پوشش رهبری برای حضرت زینب سلام ‌الله علیها بود. همه کارهای نهضت بعد از شهادت امام حسین علیه السلام به عهده حضرت زینب سلام ‌الله علیها بوده و امام سجاد علیه السلام هیچ اسمی از این که امام مسلمانان و محبوب خداوند متعال هستند، و رهبری برعهده ایشان می باشد و نهضتی بعد از شهادت شهدای کربلا وجود دارد، بروز نداده اند. تمامی کارها با حضرت زینب سلام ‌الله علیها است، ولی باطن نهضت با امام زین العابدین علیه السلام است. این راز داری و این تحفظ و اینکه انسان بتواند خودش را در پوششی قرار دهد تا این سرمایه را سالم به مقصد برساند؛ جزو مهمترین دستاورد های امام سجاد علیه السلام بود که هم خون شهدای کربلا و هم امام حسین علیه السلام را سالم به مقصد تاریخی برساند؛ و امروز آموزگاری امام حسین علیه السلام و اسوه مجاهدان ورزمندگان بودن، اسوه حماسه آفرینان بودن امام حسین علیه السلام به برکت آن تبلیغات و بیدارگری های امام سجاد علیه السلام است. عبارت «هیهات من الذله» امام حسین علیه السلام در تمامی دنیا طنین دارد؛ و امام سجاد علیه السلام بود که این مسیر را طی کرد تا صدای خودش را به اقصی نقاط تاریخ برساند؛ و محصول این نهضت را سالم به مقصد رساند.

**

عرض مصیبت

بنده می خواهم در محضر شما عزیزان عرض مصیبت داشته باشم، در این ایام که ایام مصیبت آل الله علیهم السلام است. حضرت سجاد علیه السلام سختی زیاد کشیدند. در شب یازدهم امام سجاد علیه السلام در میان خیمه سوخته ای بود که شعله از اطرافش را فرا گرفته بود؛ و تنها کسی که از امام حفاظت می کرد حضرت زینب سلام ‌الله علیها بود. گاهی خودشان را به آتش می زدند. حمید بن مسلم می گوید: رفتم و عرض داشتم، خانم می بینید که آتش است، چرا فرار نمی کنید؟ گفت: چه کنم؟ یادگار برادرم اینجاست! امانت الهی در آتش مانده است! امام سجاد علیه السلام بیمار بود، لاغر و نحیف شده بود، اما غارتگرها آمدند و سجاده را از زیرپای مبارکشان کشیدند و بردند؛ و امام را روی زمین انداختند. او را سوار شتر برهنه اش کردند و دست مبارکشان را از گردن بسته بودند و پای ایشان را به زیر شکم شتر بستند. به گونه ای تحت فشار بودند که راوی می گوید: از ساق پای ایشان خون جریان داشت!

با چنین وضعی حضرت را از کنار گودی قتلگاه عبورشان دادند و حضرت وقتی بدن های بی کفن را دیدند، نزدیک بود که جان مبارکشان را از دست بدهند. اینجا حضرت زینب سلام ‌الله علیها به داد امام سجاد علیه السلام رسید و ایشان را تسلی دادند، حضرت فرمودند: بی صبری بنده از این است که اینها ما را مسلمان نمی دانند، خامس آل عبا، امام حسین علیه السلام را کشته اند، اگر او را مسلمان می دانستند، کفن و دفنشان می کردند. حضرت این سختی ها را کشید، ولی وقتی از ایشان پرسیدند: کجا به شما بد گذشت؟ نگفتند: شب یازدهم که سجاده از زیر پای ایشان کشیدند، نگفتند: غل و زنجیر ایشان را آزار داد، نگفتند بدن برهنه پدرم مصیبت بود، بلکه فرمودند شام! شام! شام! شام خیلی سخت گذشت و علتش این بود که شامی ها عناد عقیدتی داشتند؛ و وقتی فهمیدند اینها دختران امیر المومنین علیه السلام هستند سنگ بارانشان کردند، حتی پیر زن های قد خمیده، خم می شدند و سنگ بر می داشتند و به اسراء و سر های بریده سنگ می زدند، از اینها بالاتر رذالت اراذلی بود که دور این خانم ها را گرفته بودند، اینها خانم های پرده نشین بودند؛ و هرگز در حضور آدم های بد دیده نشده بودند؛ به قدری برای امام سجاد علیه السلام سنگین بود که به سهل ساجدی فرمود، سهل پولی پیشت هست، عرض کرد: آقا پول به چه دردتان می خورد؟ فرمودند: اگر پولی همراهتان هست، به این نیزه دارها پولی بدهید که این سرهای بریده را از زن ها جدا کنند و جلو ببرند، نمی بینید این بی حیاها دور بانوان را گرفته اند و با چه نگاههای بدی اینها را زیر نظر گرفتند!؟

لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

استغفر الله ربی من جمیع الذنبی و ظلمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه

دعا و نیایش

خدایا به حق فاطمه زهرا سلام ‌الله علیها تمامی مشکلات این کشور را برطرف بفرما!

خدایا نسل جوان ما را به ساحل سامان و نجات  برسان!

خدایا رشته نیاز به بیگانگان و رشته وابستگی به اجانب را به دست پُر توان جوانان این کشور و به دست فرهیختگان این کشور، سنگر نشینان علم و دانش، سنگر نشینان تحفص و تعهد قطع بفرما!

خدایا عزت ما را نهادینه بگردان! استقلال این مملکت را حفظ بفرما!

خدایا امنیت و سلامتی که گوهرهایی است که به ما دادی، به لطف و کرمت از ما زوال مفرما!

خدایا رهبری خوب و با کفایتی را که به ما اهدا کردی، این رهبر نورانی و حکیم را تا ظهور امام زمان عج ‌الله ‌تعالی‌ فرجه ‌الشریف با کفایت و درایت مستدام بفرما!

خدایا حاجات این جمع برآورده به خیر بفرما!

خدایا شر دشمنان ما را به خوشان برگردان!

خدایا سوریه را در برابر آتشی که برای این کشور روشن کرده اند مصون و محفوظ بفرما!

خدایا آتش افروزان را در این آتش بسوزان، صهیونیست ها را نابود بگردان، سلفی های بی رحم را، کودک کش معاند شیعه را، خدایا ریشه کن بفرما، حکومت عربستان و آل خلیفه بحرین را به سزای عملشان برسان!

خدایا مردم عراق را به امنیت کامل نائل بگردان!

خدایا امت اسلامی را به صورت امت واحده قرار بده! با رهبر اسلامی به عزت اسلامی نائل بگردان!

خداوندا مریض ها عموماً حاج آقا مجتبی تهرانی را و مریضان جمع حاضر را شفای عاجل عنایت بفرما!

خدایا امام و شهدای را از ما راضی بگردان!

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.