- ثقلین - http://thaqalain.ir -

جلسه ششم – خیر و شر
دهم مهرماه 1391

بسم الله الرحمن الرحیم

پاداش انسان در عالم معنا، به صورت حکومت مجسم می‌شود. جامعه‌ای که رفتارشان با یکدیگر، رفتار خوبی نباشد، افراد جامعه وقتی به هم ظلم می‌کنند، در حق هم کم می‌گذارند، کلاه سر هم می‌گذارند، خدای متعال مأمور بد بر آن‌ها مسلط می‌کند. در ادارات هم آنچه که خودشان در حق خودشان عمل می‌کنند، مسئولین حکومتیشان، همان را بر می‌گردانند به خود آدم. بنابراین اگر کسی در جامعه‌ای ظلمی می‌بیند، جفایی می‌بیند، کم کاری می‌بیند، این حقیقت عمل خود او است. عمل و عکس العمل است. آدم هر کاری که می‌کند، این کار بازتاب دارد. (۲:۳۷)

در ارتباط با این مسئله روایات، آیات، مشاهدات، مکاشفات الی ما شا الله وجود دارد. مرحوم علامه ملا مهدی نراقی اعلی الله مقامه شریف، علاوه بر روایات و آیاتی که در جلسات قبل، به محضر شما قرائت شد، مطلبی را از فیساغورث حکیم، نقل می‌کند.(۳:۱۵)

متن کتاب جامع السعادات

و قال فیثاغورس الحکیم: ستعارض لک فی أفعالک و أقوالک و أفکارک‏ «۳» و سیظهر لک من کل حرکه فکریه أو قولیه أو عملیه صوره روحانیه، فان کانت الحرکه غضبیه أو شهویه صارت ماده لشیطان یؤذیک فی حیاتک و یحجبک عن ملاقاه النور بعد وفاتک، و إن کانت الحرکه عقلیه صارت ملکا تلتذ بمنادمته فی دنیاک و تهتدى به فی أخراک إلى جواز اللّه و کرامته انتهى.

متن سخنان استاد

خیلی مطلب دقیق و درستی است. به ایشان الهام شده است یا از پیغمبر زمانش گرفته است، می‌گوید: در کار‌هایت، گفتارت، افکارت، -در این سه مرحله،آدم فکری دارد، قولی دارد و فعلی دارد.- هر فکری که در باطن انسان است، تصورات و خطوراتی دارد؛ این خطورات و تصورات برای انسان بازدهی دارد. این برای انسان چیزی را پیش می‌آورد که به انسان عرضه می‌شود. انسان به نتیجه آن فکرش برخورد می‌کند.

فکر گناه

در روایات داریم که فکر گناه، مثل دودی است که در خانه ای منتشر می شود و آن خانه را سیاه می‌کند. آدم وقتی فکر گناه می‌کند، گناه نمی‌کند، گناه خودش آتش است، اما فکر گناه دود آن آتش است. همان طوری که در یک خانه تمیز، سفیدکاری شده، اگر دودی منعکس شود، دیوار‌های خانه را سیاه می‌کند، دود آلود می‌کند، خانه دل هم همین طور است. کسی فکر گناه کند، فکر، همین طوری نمی‌ماند، اثر خودش را می‌گذارد و فضای جان انسان، ظلمت می‌گیرد، دود می‌گیرد.(۵:۳۰)

قول انسان هم همین طور است. آدم حرفی می‌زند، خیال نکند حرفی بود و تمام شد. نه تمام نشده است. این بازتاب دارد. این برای تو چیزی را بوجود آورد. منتظر باش ببین که به چه می‌رسی. و همین طور کاری که انسان انجام می‌دهد. چشمکی که آدم به عنوان مسخره در مورد کسی می‌زند، قرآن می‌فرماید: وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ همزه؛ ۱ آدم با اشاره، دستی تکان می‌دهد، ابرویی تکان می دهد، چشمی تکان می‌دهد و کاری انجام می‌دهد، همه این‌ها یک حقیقت ملکوتی دارد. این صورت ملکی فکر یا قول یا عمل، یک حقیقت ملکوتی دارد که دیر یا زود آدم به آن می‌رسد، در مسیر به آن می‌رسد. انسان با فکر خودش یا با قول و گفتار خودش یا با رفتار خودش، بذر‌هایی را پاشیده است، باید منتظر باشد ببیند چه چیزی برایش می‌روید. خار می‌روید، چیز تلخ می‌روید، یا میوه‌ای شیرین، کام جانش را در طول، زمان شیرین خواهد کرد. هر کسی مهمان تصورات،  اقوال یا افعال خودش هست. (۷:۰۷)

 

بعد توضیح می‌دهند، می‌گویند: و سیظهر لک من کل حرکه فکریه أو قولیه أو عملیه صوره روحانیه، این امور باطنی برای تو ظهور پیدا می‌کند. از هر حرکت فکری، قولی، عملی، یک صورت روحانی، و غیر مادی، به وجود خواهد آمد. رفتار و گفتار ما موج است، عمل فیزیکی است، اما در ورای این چیز، روحی هم هست. فان کانت الحرکه غضبیه أو شهویه، اگر انسان آن تصوراتش، تصورات حیوانی و سبوعی بوده، غضب بوده، شهوت بوده، صارت ماده لشیطان یؤذیک، منجر می شود تا از فکر بد، شیطانی ایجاد می‌شود. آن شیطان برای انسان نامرئی است. شیطان، هم به ابلیس گفته می‌شود که موجودی است از جن و خدای متعال به او قدرت فوق العاده و عمر طولانی داده است؛ و هم برخی انسان ها شیطانند. شیطان انسی هستند.

از عجایب قدرت نمایی خدا، طول عمر شیطان است. او قبل از خلقت آدم بوده، شش هزار سال قبل از خلقت آدم بوده، با آدم هم بوده، آدم را هم از بهشت بیرون کرده، خودش هم بیرون شده است. صد و بیست و چهار هزار پیغمبر آمدند و رفتند. این با همه پیغمبر‌ها در افتاده است، مقابله کرده است. هنوز هم با مؤمنین مقابله می‌کند. در جبهه مقابل حق است و تمام اهل باطل از رهنمود‌های بد شیطان، به گمراهی و خطا کشیده می‌شوند، به لجاجت کشیده می‌شوند، تا حضرت مهدی علیه‌الصلاه‌و‌السلام ظهور می‌کند، به دست ایشان این موجود از بین می رود. او از خدا خواسته است که تا قیامت زنده باشد، ولی خدا به او وعده تا قیامت را نداد، مبهم گذاشت. فرمود: إِلى‏ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ حجر؛ ۳۸ تا روز وقت معلوم، از مهلت داده شدگان هستی.(۹:۳۷)

این موجود که به او ابلیس می‌گویند، شیطان هم به او می‌گویند، اسمش هم اسم خاصی است، اسمش نه شیطان است و نه ابلیس، لکن این‌ها عناوینش است. ابلیس از این جهت که تلبیس می‌کند، یعنی امر را مشتبه می‌کند، حقیقت را منحرف می‌کند و به خورد آدم می‌دهد. شیطان هم هست از باب اینکه در زندگی ما اثر می‌گذارد. مثل همین ویروس‌ها، شیاطین هم موجودات نامرئی مضر هستند. انسان فکر خطایی که می‌کند، شیطانی را تولید می‌کند و این شیطان در طول زندگی، در انحراف او، در زیان او، موثر خواهد بود.

بنابراین فکر غضبیه، فکر شهویه یا حرفی که ناشی از غضب باشد، آدم فحش می‌دهد، نیش زبان می‌زند، حرف درشت و زننده‌ای از زبانش صادر می‌شود، این حرفی که مرجعش غضب هست یا حرفهایی می‌زند که یک جنس مخالفی را وسوسه می‌کند. حرفی که منشأ‌ش غضب یا شهوت است، فکری که غضبی هست یا شهوی هست، کار غضبی و کار شهوی، این‌ها به صورت ماده شیطان در می‌آیند. این ماده‌ای است که شیطان از آن رویش می‌کند، یعنی یک موجود نامرئی در وجود انسان، در زندگی انسان خلق می‌شود و او برای انسان مشکل ساز خواهد بود.(۱۱:۳۴)

تمام فکر‌های بد، کار‌های بد، حرف‌های بد، تولید شیطان می‌کند، تولید موجودات نامرئی می‌کند که در طول زندگی انسان را گرفتار می‌نماید. یؤذیک فی حیاتک، در زندگی این عالم اذیت می‌شوی، گرفتاری برایت تولید می‌شود، در عالم آخرت هم از ملاقات نور محجوب می‌شوی. انسان که در عالم برزخ، در عالم قبر به نور، نیاز دارد، آن نور در وجودت بوده است، کار‌های خوبی که کردی نور داشته است، اما کار‌های بد، پرده شده است، نمی‌گذارد آن نور فضای قبر شما را روشن کند یا جلوی پای شما را در قیامت به سوی بهشت باز کند، این حجاب می‌شود. پناه به خدا می‌بریم. (۱۲:۲۹)

          و یحجبک عن ملاقاه النور بعد وفاتک، و إن کانت الحرکه عقلیه. اما اگر انسان حرکت فکری‌اش، عقلانی باشد، منطقی فکر کند یا قولش، قول عقلانی باشد. حرف که می‌زند منشأ‌ش غضب یا شهوت نیست، منشأ‌ش عقل است. با مبادی عقلی سخن می‌گوید، فکر می‌کند، تولیدات علمی دارد، فر‌آورده‌های معنوی دارد، اگر عقلانی بود، صارت ملکا، در مقابل شیطان این برای انسان ملک می‌سازد. فکر خوب تولید ملک می‌کند. شیطان کارش خذلان است. ملک کارش الهام است. انسان که نفس ملهمه پیدا می‌کند، یعنی امداد‌های غیبی در درونش، مرتب جهش دارد، برق می‌زند؛ در ذهنش می‌آید که مثلا امروز یک جزء قرآن هدیه کنم به حضرت زهرا(سلام الله علیها). این که در ذهن انسان القاء می‌شود، چه کسی الهام می‌کند؟ آن کار خوبی که کرده بودی نتیجه داد، یک ملکی خدا در درونت قرار داد، آن ملک در ذهن شما مواد خیر می‌شود.

کار خیر، کار علمی، رشد اخلاقی، کار معرفتی، گره گشایی، دادن امید، در مسیر تقوا جامعه را پیش بردن، این‌ها به کمک آن نیرو‌های غیبی است که شما نمی‌بینید. اما آن‌ها با شما هستند که در قرآن کریم هم دارد، که انسان‌هایی که در طول زندگی در سنگر توحید مقاومت کردند و در راستای رضای خدا زندگی کردند، دم مرگشان فوجی از ملائکه را می‌بینند. این‌ها با او بودند، ولی تا زنده بود آنها را نمی‌دید. آن‌ها می‌گویند: نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَهِ فصلت؛ ۳۱ ما اولیای شما بودیم، شما را در زندگی دنیا همراهی کردیم. تمام موفقیت‌هایی که شما داشتید، پیروزی‌های اخلاقی، پیروزی‌های علمی، پیروزی‌های سیاسی که نصیبتان شد، برای این بود که شما تنها نبودید، ما در کنار شما بودیم، مرتب شما را راهنمایی می‌کردیم. از اینجا نرو دشمن تو را می‌زند. از اینجا برو که دشمن را می‌زنی. اینکه مسیر برایت باز می‌شد، کار‌ها را خوب انجام می‌دادی، این به کمک ما بود. نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا. (۱۵:۳۷)

بنابراین حرف بد، فکر بد، کار بد، تولید شیطان می‌کند. موجودات نامرئی برای انسان وسوسه خواهد کرد. ایذائات ایشان در طول زندگی مادی برای انسان درد سر درست می‌کند. آدم از دنیا هم رفت، می‌بیند بین ما و خدا، بین ما و ائمه اطهار، بین ما و کار‌های خوبمان، پرده‌ها و دیوار‌های ضخیمی است. کار‌های خوب ما که باید چراغ راه ما باشند؛ سویی ندارد. چرا سو(نور) ندارد؟ برای اینکه این کار بد، جلوی آن را گرفته و نمی‌گذارد نفوذ خودش را و اثر خودش را داشته باشد.(۱۶:۱۹)

صارت ملکا تلتذ بمنادمته فی دنیاک. پادشاهان ندیم داشتند، اشخاصی را به عنوان ندیم انتخاب می‌کردند که جلسات این‌ها را شاد نگه دارند، موجب سرور جلسات پادشاهان می‌شدند. شما هم پیش خدا، صاحب ملکی می شوید که با منادمه خودش موجب التذاذ شما می‌گردد. این ندیم همان عمل خیر شماست که به صورت ملکی در می‌آمده و  خدا آنرا برای شما خلق کرده است. لذا شما همیشه نشاط روحی دارید، همیشه خودتان را پیروز می‌بینید، موفق می‌بینید. شاداب هستید و روح شما همیشه ابتهاج دارد. همان طوری که نسیم بهاری می‌وزد، جان آدم رمق می‌گیرد، آدم احساس شادابی می‌کند؛ آن ملک هم در باطن شما، این نسیم‌های روحی را ایجاد می کند تا شما احساس التذاذ و ابتهاج کنید.(۱۷:۴۱)

          تهتدى به فی أخراک. در عالم قبر، در عالم برزخ هم شما باید یک مسیری را طی کنید، تا به بهشت خودتان برسید. شما که نرفته بودید، بلد که نیستید، این ملک که عمل خیر شماست، آنجا رفیق راهنما می‌شود و شما را به سوی بهشت فرا می خواند، مسیر را برای شما صاف می‌کند. «إلى جواز اللّه و کرامته»، تا مجاورت خدا و تا رسیدن سر سفره خدا، شما را همراهی می‌کند.(۱۸:۱۷)

از این مطلبی که از فیثاغورس حکیم، مرحوم علامه نراقی نقل کردند، منتقل می‌شویم به آیات قرآن. در مورد کار‌های خوب، خداوند می فرماید: إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُونَفصلت؛ ۳۰ ، ما که خلق نمی‌کنیم، ولی ما استعداد پیدا می‌کنیم تا خدا مخلوق جدیدی را قرین ما کند. روح القدس یا جبرئیل یا ملائکه، چیزی جدای از وجود پیغمبر نبودند. پیغمبر اشراف داد در وجود خودش، تمام این‌ها در ظرف وجودی پیغمبر فعال بودند، معلوم بودند. ما هم اگر این نورانیت و پاکیزگی را پیدا کنیم، در وجودمان خداوند متعال، ملائکه را جا می‌دهد و این‌ها سپر ما می‌شوند. این‌ها مدافع ما می‌شوند. این‌ها در‌های بسته را برای ما باز می‌کنند و بن بست‌های ما را رفع می‌کنند. پس، إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا با نظر عقلی، قابل تطبیق است.(۱۹:۳۱)

در آن طرف که در جلسه قبل هم حدیثی را مرحوم علامه نراقی نقل کرده بودند، برای شما خواندیم که وقتی مؤمن کار بد می‌کند، کافری از کار او خلق می‌شود. آیا این منشأ قرآنی دارد؟ بله. قرآن کریم می‌فرماید: وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ‏ زخرف؛ ۳۶ هر کسی با خدا فاصله پیدا کند. شما را به خدا، بترسید از این که از خدا جدا بشوید. اگر خدا ما را ول بکند، خدا همراه ما نباشد، می‌دانید چه کسی همراهمان می‌شود؟ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ‏ خدا انسان فاسقی را، انسان بدی را، انسان وسوسه گری را مأمور می‌کند، تا قرین و همراه ما باشد. این‌ها نیرو‌های نامرئی هستند.

شیاطین چیز‌های نامرئی هستند که ما نمی‌بینیم ولی در وجود ما ماده پیدا کرده اند. این شیطان در وجود ما تخم گذاری کرده است. یواش یواش فکر‌های بد که همان شیاطین هستند، در وجود ما رشد می‌کند و ما موجود خبیثی می‌شویم، تمام وجودمان را شر می‌گیرد. دیده‌اید بعضی‌ها هیچ حرف خوب نمی‌زنند؛ (مثلا) تا نشسته ایجاد یأس می‌کند، مرتب می گوید: فلان مسئول بد است یا خوب است، حالا هیچ ربطی هم ندارد، این سخن باعث می‌شود، دیگران دلسرد شوند، نتوانند زندگی کنند، وحشت می‌کنند، ما با این گرگ‌ها چطور می‌خواهیم پیش برویم؟ این که همه را گرگ بدانیم، دور و بر خودمان را پر از آدم‌های بد بدانیم، محیط برای ما جهنم می شود. مدام خیال می کند در اطراف او آدم خوب یافت نمی شود، همه بد شده اند.

این که همه را بد می بینیم، عکس العمل درونی خودمان است. فضای درون بد شده است، که بد می‌بینیم. وقتی اندیشیدی که در این مجموعه آدم خوبی پیدا نمی شود، ثمره اش آن است که مأیوس می شوی و چون مأیوس شده ای، دست به کار‌های بد می‌زنی، و محیط را نیز مأیوس می‌کنی. این‌ها شیطنت است. این‌ها همان، الَّذی یُوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النَّاسِناس؛ ۵ است که قرآن کریم می‌گوید، این شیاطین در صدور ما هستند. صدر یعنی سینه. این در وجود من است، در داخل فکر من، در داخل احساس من، در داخل مغز من، این تخم شیطان رویش می‌کند. جوجه‌های شیطان در وجود من هستند. خودم یواش یواش می‌شوم از جنود شیطان و فضای وجودی من، تخمدان شیطان است. مرتب شیطنت می‌روید. اصلا حرف هدایتگر ندارد، حرف نورانی ندارد، کار پاکیزه ندارد. زندگی‌اش مجموعه‌اش شرّ است، حرفش هم شرّ است، فکرش هم مرتب فکر بد است. اصلا دیگر فکر خوب در وجودش نمی‌ماند.(۲۲:۳۰)

این‌ها هشدار‌هایی است که اگر از فکرمان، از تصوراتمان، خطورات ذهنیمان، حرف‌هایمان مراقبت نکنیم، دچار خذلان و تباهی می شویم. تبدیل به جنود شیطان می شویم. لذا باید حرف نامناسب و حرف بی جا نزنیم و کار بد نکنیم، تنها این ظواهر را نبینیم، این(کار بد) تولید دارد و تولید بد هم دارد. مثل ذرات خانه‌ها می‌ماند که این مرتب سلاح‌های اتمی تولید می‌کند، مرتب برای نابودی بشر فعالیت می کند. آدم برای نابودی خودش، اهل و عیالش، جامعه‌اش، مرتب فکر بد تولید می‌کند، کار بد می‌کند، آن وقت تمام وجودش غرق در بدی‌ها می‌شود. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ النَّاسِ(۱) مَلِکِ النَّاسِ(۲) إِلَهِ النَّاسِ(۳) مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخَْنَّاسِ(۴) الَّذِى یُوَسْوِسُ فىِ صُدُورِ النَّاسِ(۵) مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ(۶) سوره الناس این نتیجه عمل خود آدم است، حرف خود آدم است. نتیجه فکر خود آدم است. چیز جدیدی نیست، این باطن، آن ظاهری است که رعایت نکردیم.

در ادامه روضه


Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir

URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%ac%d9%84%d8%b3%d9%87-%d8%b4%d8%b4%d9%85-3/

تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.