اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

رَبِّ اشْرَحْ لىِ صَدْرِى وَ یَسِّرْ لىِ أَمْرِى وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانىِ یَفْقَهُواْ قَوْلىِ

الحمدلله ربّ العالمین والصلاه والسلام علی افضل السفراء المقربین، طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد و آله المعصومین، سیما مولانا کهف الحصین و غیاث المضطر المستکین و ملجأ الهاربین بقیهالله فی العالمین، ارواحنا فداه و عجل الله فرجه و جعلنا الله من انصاره و اعوانه و سهل الله ظهوره واللعن علی اعدائهم اجمعین.

مقدمه

ترجمه عباراتی چند را جلسه گذشته خدمتان عرض نمودیم، ولی چند نکته باقی مانده است که به حول و قوه الهی به محضر شما عزیزان تقدیم می گردد!

اِلهى‏ وَقَدْ خَضَعْتُ بِالْإِنابَهِ اِلَیْکَ، وَعَنَوْتُ‏ بِالْاِسْتِکانَهِ لَدَیْکَ،

خداوندا! من بوسیله آه و ناله کردن بسوى تو، بدرگاهت خاضع گشته و با زارى کردن‏ در برابرت، خود را به خوارى کشاندم!

فَاِنْ طَرَدْتَنى‏ مِنْ بابِکَ فَبِمَنْ اَلوُذُ،

پس اگر توام از درگاه خویش برانى در آن ‏حال به که روآورم؟

وَاِنْ رَدَدْتَنى‏ عَنْ جَنابِکَ فَبِمَنْ اَعُوذُ،

و اگر توام‏ از نزد خویش بازگردانى به که پناه برم؟

***

تفاوت خضوع و تواضع

خضوع همان حالت درونی است که انسان در برابر کسی که شکسته می شود، از درون احساس کوچکی می کند. تواضع از جهت ظاهری است، ولی خضوع و خشوع حالت باطنی هستند.

انابه بازگشتن به سوی خدا، توام با حالت سوال و درخواست است.

اناه از حالت معنی، معانی مختلفی دارد که تناسبش با تواضع بیشتر است، یعنی افتادگی و به عبارتی با این حالت افتادگی، استکانت داشتن و از بارگاه خداوند طلب جایگاه نمودن، که جائی برای بنده نمانده است.

***

– پروردگارا! حال بنده ات را مشاهده کن که با حالت خضوع و خشوع، خود را در مقابل تو به خاک انداخته؛ و خاضعانه در پیشگاه تو جائی طلب می کند! – خداوندا! اگر این بنده را ترد کنی و از درب خود برانی و راهم ندهی، بعد از تو ای خداوند متعال، این بنده چه کسی را دارد، که به او پناه ببرد!

هنگامی که بنده با این فروتنی درونی، خود را در برابر خالق کوچک می بیند، با انابه به سوی خداوند متعال رو می کند و تقاضا می نماید: بی کسم، ردم نکن! رهایم نکن! بی پناهم نکن!

***

عبارت «رد» در برابر «قبول» می باشد. یعنی ای پروردگار من! تو گاهی این تقاضا و اصرار مرا در گدائی می پذیری؛ و در بعضی موارد هم قبول نمی کنی، بلکه رد می نمایی. خداوندا! اگر در پیشگاهت، بنده مردود باشم؟ قبول نشوم و اگر در این مراجعه ای که به تو کردم، قبولم نفرمائی؟ پس پناهگاه ما بندگان رو سیاه کجاست؟ دیگر چه کسی را داریم؟!

 خدایا نباید این کارها را می کردم که سر افکنده بشوم، چقدر مایه تاسف است، صد افسوس! هم شرمسار هستم و هم خجل شده ام؛ و خودم می دانم که چه کسی هستم و چه سوابقی پیش تو (خدای جلیل) ثبت کرده ام، حالا دارم تاسف می خورم و داد می زنم که افسوس از این همه خجالت و افتضاح!! ای دریغا از عمل بد خودم!  ای فغان از این گستاخی!

***

در این فراز از دعا، نکاتی وجود دارد که توبه کننده باید متوجه آنها باشد و رعایت بکند:

  1. حالت انکسار و ذلت

یکی آن حالت شکستگی و ذلتی است که گناه برای انسان پیش می آورد. انسان زمانی که کار خوبی انجام داده است، سرش را بالا می گیرد و توقع تشویق دارد؛ اما اگر کار نادرستی انجام دهد، خود را مستحق عقاب و عذاب می بیند. ما بنده خدایی هستیم که به ما احسان کرده است و همه وجود ما از اوست! هر چه داریم، او به ما عطا کرده است! با این حال، ما بندگان در پیشگاه او، کارهای بد بسیاری را انجام داده ایم، لذا انسان باید این حالت طلب کاری را به کنار بنهد؛ و در مقابل خالق و ولی نعمت خود، – که مالک اوست، که دارای این همه عظمت و قدرت می باشد،- خود را ذلیل و خوار بیابد!

وقتی تائب غفلت هائی را پشت سر گذاشته است، باید از درون احساس نرمش و شکستگی داشته باشد! باید بداند اگر رحمی از طرف خداوند متعال نباشد، جایگاهی نزد ولی نعمت خود ندارد، پیش مولای خود، مدیر خود جایگاهی ندارد!! در برابر مدیر خود کارهائی انجام داده است و آنهم نه یک بار، نه دو بار، بلکه بارها نمک خورده و نمکدان شکسته است! حالا می بیند عجب، به مانند این است که تمامی اعمالش ضبط گردیده و مدیر از همه چیز مطلع است!؟ به عبارتی این شخص هیچ جایگاهی نزد این مدیر ندارد، می آید و درخواست می کند که می دانم جایگاهم را از دست داده ام، اما تو لطفی کن و مرا ببخش! به عبارتی در درونش یا در خفی می گوید: من فرصت را از دست داده ام، تو بزرگی! بیا و یک نگاهی به من بینداز!! جائی هم برای من منظور بفرما!!

  1. بزرگ دیدن عیوب خود

در باب آداب توبه صحیح، ابتدا بنده باید مسئله فقر، فضاحت، نادانی و فلاکتی که در خودش سراغ دارد را بزرگ ببیند!

 

  1. طلب عفو کردن از رحیم

پس از انکه بنده عیب خود را بزرگ دید؛ باید کرم، رحم و عظمت طرف مقابل را بزرگ تر ببیند؛ و از او تقلضای عفو و گذشت نماید! طلب رحم کردن چند جنبه دارد:

  1. خودم را قابل رحم می بینم، لذا بیچاره و بی آبرو شده ام؛ و پرده کنار رفته است!
  2. چیزی برایم باقی نمانده است. وضعم خراب شده است! به جهت آن خرابی، بدبختی و نکبتی که گناه در طول مدت زمان در من پدید آورده است.
  3. خدا را خیلی با گذشت و بزرگ می بیند!

 

  1. لحن عاجزانه

باید در انابه، لحن فرد عاجزانه باشد، لحن سائلانه باشد. اگر لحن طلب کارانه داشته باشد، راه به جایی نخواهد برد!

 

  1. انقطاع الی الله

انسان تا به جائی دلش بند است، با تمامی وجود از خداوند متعال خواهان عشق نیست! خواسته هایش نیز خواسته های واقعی نیست. تا انسان پولی دارد، دکتری دارد، می تواند داروئی بخرد، درب بیمارستانی به رویش باز است، وقتی دعا می کند، دعایش جدی نیست؛ اما وای به روزی که نه پولی باشد و نه درب مطبی به رویش باز باشد!! آنجا اگر رفت و به خدا روی آورد، رو آوردنش خالص است، صادقانه است. از همه بریده تا به خدا بپیوندد.

انسان اگر به این نکته برسد که جزء خدا دادرسی ندارد، می فهمد که جز خدا، چه کسی می تواند برگناهان من رحم کند؟ گناه در لایه های وجود من رسوب کرده است و دستم به لایه های وجودی خودم که گذرانده ام نمی رسد! این رسوب ها و این آلودگی ها و این لکه های گناه، این غده هایی که در جان و روح انسان با گناه ایجاد می شود، دست نیافتنی است! آن چیزی که گذشته، گذشته است! آدمی که دستش به گذشته نمی رسد. خدایا گذشته من خراب شده است، به گذشته نمی توانم برگردم تا آن را آباد کنم و هیچ کسی جز تو (خدا) نمی تواند به گذشته دست پیدا کند. خدایا پل ها را پشت سرم خراب کرده ام و پلی برای بازگشت برایم باقی نمانده است که برگردم و آنچه را ذایل کرده ام دوباره آباد کنم، هیچ دربی به رویم باز نیست جز درب خانه تو!

خدای مهربان! نسبت به گذشته راهی برایم باقی نمانده است. تنها راه، راه قبول توست، اگر خداوند هم درب را روی من ببندد دیگر راهی برایم باقی نمی ماند. دیگر کجا را دارم؟ دیگر چه کسی را دارم؟

تا گنهکار به مرز انقطاع الی الله نرسیده است، – که خودش را بیچاره محض ببیند و او را تنها چاره ساز خودش ببیند.- خواسته اش حقیقی نیست. اما وقتی دانست هیچ کس جز او چاره ساز نیست، دعایش رنگ و بو پیدا می کند.

***

جمع بندی نکاتی که توبه کننده باید متوجه آنها باشد و رعایت بکند:

یکی ذلت ناداری و ناچارگی خود، دوم توجه به گستره بی انتهای رحمت پروردگار، سوم اینکه دریابد همه درها به رویش بسته شده است، چهارم اینکه بفهمد تنها دربی که به رویش گشوده است و می تواند برای او پناه باشد، درب خانه خداست؛ و جزء این چیز دیگری برای من باقی نمانده است، و این نیز به نوعی معرفت است.

**

معرفت نسبت به منظر الهی

آدمی گاه پیش حقوق بگیر خودش کار زشتی مرتکب شده است و پیش کسی که به ما احتیاج دارد بی رعایتی کرده است . جای تأمل دارد و گاهی کاری کرده ایم که فرد بالادست ما اطلاع ندارد و یک وقتی اطلاع پیدا کرده، اما وقتی من آن کار را انجام داده ام جلوی چشم او که این کار انجام نشده است به عبارتی اگر می دانستم جلوی چشم اوست که این کار را انجام نمی دادم! اما انسان که گناه می کند، در محضر خداوند است و خداوند متعال او را می دیده است. اگر بچه ای کار بسیار زشتی انجام دهد و بعد به او بگویند والدین شما مشاهده کرده اند، این کودک چه راه گریزی خواهد داشت؟ اگر دربانی که بسیار توان معیشتی ضعیفی دارد مرتکب تخلفی گردد و به او بگویند که مدیر شما را در حین تخلف دیده است، چه راه گریزی خواهید داشت؟ احتمال سکته وجود دارد و اگر حال و عرضه ای داشته باشد، جهت عذرخواهی و جبران اقدام خواهد نمود و می گوید وای بر من که جلوی چشم مدیر این کار را انجام داده ام. هنگامی که انسان مرتکب خطا می شود، هر جا که برود خداوند بر اعمال او ناظر بوده و هست؛ و خداوند بر گناهانش آگاه است.

***

چاه گناه

شبی دزدی از دیواری بالا می رفته تا هم دزدی کند و هم هوس بازی، همین که از دیوار بالا می رفته از دل یکی از خانه های مجاور، کسی در حال تلاوت قرآن کریم بوده است. – بعضی از این آیات را آدمی هزاران بار خوانده است اما چون با جان و دل گوش فرا نداده است، این آیات فرد را تحت تاثیر قرار نداده اند. گاهی گویا به تازگی این آیه را می شنود.- قاری قرآن این آیه را می خوانده است: أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ. حدید؛ ۱۶٫ آیا بس نیست؟ تا کی می خواهید گناه روی گناه اضافه کنید؟ تا کی می خواهید گودال خودتان را مقعّر کنید؟ تا کی می خواهید چاه خودتان را عمیق تر کنید؟ گناه چاه شماست. آیا با این همه گناه وقت آن نشده است که دلتان نرم گردد؟

تا این آیه را شنید برخودش لرزید، هم دزد بود و هم بد سابقه بود و برای گناهی می رفت، از دیوار پائین آمد و با تضرع گفت: الهی، آیا وقت آن شده است که من هم به سوی تو برگردم!؟ برگشت و توبه کرد، توبه واقعی، گناهانش را کنار گذاشت اما آرامش نمی گرفت، دائماً اشکش جاری می شد.

گفته بودند که توبه نبودی، حج رفتی، در حد امکانات حقوق مردم را پرداخت کردی، پس چرا این همه به حالت سوز و گداز می ‌افتی؟ گفته بود: وقتی به یاد می آورم که خدا مرا می ‌دیده و من این کارها را انجام می‌داده ‌ام خجالت مرا می‌کشد! می‌دانم که خداوند می ‌آمرزد و از من می‌ گذرد، می ‌دانم که خداوند توبه را قبول می‌کند، ولی آخر من پیش چه مقامی این کارهای گناه آلوده را انجام می‌ داده‌ام؟ هر وقت یادم می‌آید از عمق جانم آتش می‌گیرم و از خجالت می ‌میرم.

***

مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی

ایشان هم فقیه و هم عارف است. از استاد حضرت امام راحل بوده است و جزء تک ستاره های آسمان عرفان و عبودیت خالص خدا می باشد. سه کتاب دارد که هر سه از گنجینه های گرانبها هستند:

  1. کتاب شریف «اسرار الصلاه»؛ در این کتاب نکات بسیار بدیعی از اسرار و رموز نماز را بیان فرموده اند.
  2. «المراقبات»؛ این کتاب برای کسانی است که اهل مراقبه هستند و حواسشان به خودشان می باشد. می خواهند برای شبانه روزشان برنامه داشته باشند و اعمال نهفته در دل روزها و شبها و ماههای سال را جا نگذارند و این اعمال را ره توشه خودشان ببرند.
  3. به عنوان «لقاء الله»؛ این کتاب مختص کسانی مناسب است که اگر اهل راه باشند و بخواهند با این آدرسی که در این کتاب است طی طریق کنند، با سیر کتاب همراه شوند و با هم بروند. این کتاب خواندنی نیست، رفتنی و یافتنی است! شهود با حجاب انجام نمی شود. درس خواندن آگاهی در اختیار می گذارد ولی حجاب را بر طرف نمی سازد، غبار دل در حرکت به سوی خدا آرام آرام از دل زدوده می شود. با انابه، با ذکر کثیر، با جهاد؛ و با مراقبه انسان می تواند حجاب دل را مرتفع  کند و آینه دل را شفاف کند و جمال خدا را  در دل خودش مشاهده نماید.

***

 در این کتاب «لقاءالله» بیان می گردد که کسی را برای توبه پیش استادم بردم. مرحوم ملا حسین قلی همدانی ایشان را توبه داد و آن شخص به مدت شش ساعت گریه‌ی مداوم داشت. وقتی آمد دیدیم سرخ شده و آب شده است.

***

دلِ شکسته، منزلگاه خدا

حالا با این حالی که برای انسان پیش می‌آید، همیشه این (خجالت آدمی از این جهت که گناه در حضور خداوند واقع شده است) حال برای انسان رخ نمی‌دهد، همیشه دل آدم نمی ‌شکند، همیشه آدمی اشکش سرازیر نمی‌ شود و همیشه آدمی سوز ندارد. لذا باید از فرصت ها به نیکویی بهره جست و در آن حالی که رخ می ‌دهد، باید دست گدایی را باز کرد.

خداوند می ‌فرماید: هرگاه که دلت شکست من درون آن دل هستم. دل شکسته جای خداست. ظرف وقتی بشکند، بی ‌قیمت می‌شود، ولی دل وقتی بشکند قیمتی می ‌شود! پس حالا وقتی دلت شکست، خدا خریدار دلت هست و حالا که خداوند خریدار هست، دست نیاز به سوی او باز کن و از وی مطالبه کن!

خدایا این حال خجالت به من دست داده، دلم شکسته، اشکم می‌ریزد، سوزی به من داده ای و نشانه‌ این است که سفره‌ ی کرم باز کردی و می‌ خواهی ببخشی!

**

تناسب حواجت خواهی از خدا، با اسماء الهی

هر اسمی به مناسبت در خواست آدم باید تناسب داشته باشد؛ آدمی که فقیر است و می‌خواهد که خداوند به او ثروت دهد باید با نام «یا غنی» خداوند را صدا زند، اصلاً یکی از نکاتی که اهل سیر و سلوک برای مزاج خاصی ارایه می ‌دهند، ذکر «یا حی و یا غنی» می‌ باشد. خداوند بی‌ نیاز است و هر کسی نیاز دارد، باید به سراغ بی‌نیاز برود.

اگر کسی آلوده گناه است و می‌ خواهد پاک شود، این فرد باید با چه اسمی خدا را صدا بزند؟ حضرت سجاد علیه السلام پاسخ این پرسش را به ما ارائه فرموده است:

یا غافِرَ الذَّنْبِ الْکَبیرِ، وَ یا جابِرَ الْعَظْمِ الْکَسیرِ،

اى آمرزنده گناه بزرگ و اى شکسته ‏بند استخوان شکسته

خداوند بزرگ اسم غافر دارد، یا غافِرَ الذَّنْبِ الْکَبیرِ ای کسی که اسم مبارکش غافر الذنب است. و این ‌که تو گناه را می ‌بخشی نه این که گناه کوچک را، اینقدر بزرگی که بنده‌ات هر چقدر گناه بزرگ هم مرتکب شده باشد، ‌وقتی بیاید و عذرخواهی کند، از سر تقصیراتش می گذری. افرادی که بچه‌شان، شاگردانشان، همسایگانشان به آنها بدی می ‌کنند، یا رفیقش بی‌ وفایی و جفا می ‌کند، بی ‌معرفتی می‌کند و دیگر دلشان صاف نمی‌شود، آدم‌ های بزرگی نیستند، این‌ها آدم‌های کوچکی هستند.

آدم کوچک زودرنج است، رفیقش را رها می‌کند، زود با فامیل قطع رابطه می‌کند و و قتی که رنجید از دلش بیرون نمی‌رود. ولی خداوند چون بزرگ است، چون عظمت دارد، چون وسعت رحمت دارد، چون جلوه کرمش درخشش دارد، هر گناه عظیمی که از کوه‌ ها هم بزرگ ‌تر باشد را می بخشد. بدانیم که گذشت خداوند، بزرگ‌تر از گناهان ماست، لذا با اسماء مبارکش او را یاد کنیم: یا غافِرَ الذَّنْبِ الْکَبیرِ.

ای خداوند بزرگی که خودت این اسم را بر ما عطا کردی، ما که نمی ‌دانستیم که خداوند این‌ گونه اسمی دارد، خودت از ما دستگیری کن. ای کسی که مداوا می‌ کنی، استخوان ایمانم شکسته، کمرم را گناه شکسته است و این تو هستی که می توانی مرا ترمیم ‌کنی، این تو هستی که خلأها را پر می ‌کنی. با توبه من بی‌آبرو، آبرو می‌دهی، تو پرده استتارت را استمرار می‌ دهی که کسی با بی‌آبرویی من آشنا نشود.

خوب از خداوند متعال دو اسم یاد کردیم یکی غافِرَ الذَّنْبِ الْکَبیرِ و دیگری جابِرَ الْعَظْمِ الْکَسیرِ می ‌باشد. یعنی چه چیز از خدا می‌خواهیم؟ ببخش، هبه کن، تو که بزرگی، تو که دارایی، تو که خزینه ات پر هست، بر من ببخشی، گناهان من مهلک بوده است، یکی از گناهانم را به مردم نشان بدهی همه با من دشمن می شوند، زن و بچه‌ام اعتمادشان را از من قطع می‌کنند و دیگر به من رو نمی‌کنند، گناهان بنده خیلی مهلک و خطرناک هستند. همان‌ گونه که دست شکسته و بال گردن است، و خداوندا تو استخوان شکسته را ترمیم می‌کنی، من هم کمر شکسته‌ام، ستون فقراتم در پیش تو شکسته است به‌ گونه‌ای که نمی‌توانم بلند شوم. بیا و جرایم مهلک مرا ببخشای!

 

دعا و نیایش

خداوندا به حق حضرت زین ‌العابدین علیه السلام که اهل تضرع بوده، در مناجات سوز لازم را داشته، به بزرگی خودت گناهان ما را ببخش و بیامرز!

الهی پروردگارا ما را رسوا مکن! خدایا پرده‌های پوشش خطایا را کنار مزن!

الهی پروردگارا باطن ما را بهتر از ظاهرمان قرار بده!

الهی پروردگارا توفیق ترک گناه در مابقی عمر به ما عنایت بفرما!

الهی پروردگارا زندگی ما، عمل ما، درآمد ما را پاکیزه قرار بده! از هر فساد و گناه و جرمی ما را دور نگه دار!

الهی پروردگارا کشور ما را از خطرات، آفات، بلیات و آشوب‌ ها، بحران ‌ها و فتنه ‌ها دور نگه دار.

الهی به حق پیغمبراکرم صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله نعمت ‌هایی که به ما عطا فرمودی، از جمله نعمت سلامتی و نعمت دین و نعمت توبه، ارتباط با خودت و نعمت آشنایی با این گنجیمه‌های معارف در دعاهای اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، استقلال و امنیت و نعمت یک پارچگی کشور و نعمت خالی بودن کشور از تروریست ‌ها و دشمنان خطرناکی که در کشورهای مختلف شیعیان را نابود می‌کنند؛ نعمت ولایت، نعمت رهبری عادل وعالم، خداوندا این نعمت‌ ها و موهبات شماست، این نعمت ‌ها را از ما مگیر!

الهی پروردگارا حوائج این جمع و عزیزانی که التماس دعا کردند، خدایا مردم که با دلی به این‌جا می‌آیند به حق پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله هر کسی هر گره ‌ای در زندگی دارد و هر قفلی برایش پیش آمده و کلید ندارد، درهای بسته را به رویش باز بگردان!

خدایا دختران و پسران ما را به حقیقت حضرت زهرا سلام ‌الله علیها به سامان برسان. ازدواجی سالم نصیب‌شان بگردان، به حق محمد صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله و آل پاکش زندگی‌ها را با صفا و پاکیزه قرار بده!

خدایا شر اشرار و کید کفار نسبت به این انقلاب و نسبت به این مملکت خنثی بگردان!

الهی پروردگارا شیعیان گرفتار پاکستان، عراق، بحرین، اندونزی، عربستان سعودی و جای جای دنیا که دست سلفی‌های قاتل گرفتار هستند را نجات بده.

السلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته.