انشاالله که مولا و سیدمان امام عصر عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف  نظر عنایت شان شامل حال ما شود؛ و موجبات عاقبت بخیری برای ما فراهم شود، صلواتی ختم بفرمائید!

اعوذُ بِالله مِن الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

رَبّ‏ِ اشْرَحْ لىِ صَدْرِى وَ یَسِّرْ لىِ أَمْرِى وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانىِ یَفْقَهُواْ قَوْلىِ

الحمد لله و الصلاۀ علی خاتم الانبیاء، حبیب قلوبنا، طبیب نفوسنا، ابی القاسم محمد و آله المعصومین، و لا سیَما مولانا کهف الحصین، و غیاث المضطرِ المستکین. و ملجأ الحاربین و بقیۀ الله فی العالمین ارواحنا فداه و عجل الله فرجه، و سهل الله ظهوره، و رزقنا الله رویته و خدمته و صحبته و نصرته، و رضاه و رغبۀ؛ و اللعن علی اعداهم اجمعین اِلی یوم الدین

یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا تَعْمَلُونَ(۱۸) وَ لَا تَکُونُواْ کاَلَّذِینَ نَسُواْ اللَّهَ فَأَنسَئهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ(۱۹)

مصادیق ذکر

اولین مصداق ذکر؛ قرآن است. قرآن ذکر است و آموزنده! اگر کسی می خواهد انیس خدا، همدم خدا باشد، قرآن بخواند. در روایت شریفه کافی نقل شده است: اگر می خواهید خدا با شما سخن بگوید، قرآن بخوانید. تلاوت قرآن اگر با توجه به این حقیقت باشد، که آدم وقتی قرآن می خواند با خدا حرف می زند و با زبان من با من حرف می زند، موجب می شود آدمی با خدای خودش انس گیرد. این آیاتی که من می خوانم حرف من نیست، حرف خداست. ولی چه افتخاری به من داده است که او در دهان من می گذارد که من حرف بزنم.

دومین مصداق ذکر؛ نماز است. وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری. طه؛ ۱۴٫ اگر خواستید که شما با خدا حرف بزنید، نماز بخوانید. هر وقت دل تان برای خدا تنگ شد، زندگی به شما فشار آورد، گناه شما را بیچاره کرد، نماز بخوانید. وقتی شروع به نماز خواندن می کنید، دارید با خدای خودتان صحبت می کنید.

 سومین مصداق ذکر؛ وجود نازنین پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم و ائمه اطهار علیهم‌السلام است. ایشان هم ذکرند؛ و هم اهل ذکر هستند. و هم صاحب ذکر هستند!

مراقبت از ذکر

مراقبت از ذکر، توجه است. توجه دو بُعد دارد. یکی غفلت است، و دیگری نسیان. هر دو بسیار خطرناک هستند! خداوند می فرماید: وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ. اعراف؛ ۱۷۹٫ خیلی آیه گویا و روشن است. کسانی که می خواهند واقعا مطلب را پیدا کنند و به خود بیایند، کافی است فقط همین آیه را مورد تأمل قرار دهند. خداوند متعال نهاد زندگی عده ای را، جهنم معرفی می کند. وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ یعنی سنت ما و فرمول هایی که ما قرار داده ایم، این است که گروهی که مسیر ما را نروند، عاقبت آن ها جهنم است!

نفوس ناریه

هیچ کسی را مجبورا به بهشت نمی بریم؛ آن هایی که راه جهنمی ها را در پیش بگیرند، ما هم آن ها را برای جهنم خلق کرده ایم. وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مبتلایان به جهنم هم کم نیستند. کثیری از آدم ها و جن ها جهنمی هستند! این ها موجودات ناری هستند. مرحوم آیت الله بهاءالدینی فرمودند: ما از نفوس ناریه رنج می بریم. یعنی ایشان جهنمی ها را می شناخت. افرادی هستند که اگر پرده کنار برود، درونشان شعله های آتش جهنم قرار دارد.

در بیرون خودشان می یابند. این آیه کریمه لَقَدْ کُنْتَ فی‏ غَفْلَهٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ. ق؛ ۲۲٫ این که بعد از دفن، قبر هر کسی، روضه یا باغی از باغ های بهشت، یا گودالی از گودال های جهنم است. این گودال در آن حفره ای نیست که بدن ما را در آن گذاشته اند، این گودال را انسان خودش در وجود خودش، برای خود ساخته است!!

خود عمل آتش است، اعمال ما به آتش تبدیل می شود: إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیراً. نساء؛ ۱۰٫ این صریح قرآن است؛ کسی که مال یتیم را بخورد، آتش می خورد! در دنیا آتش پشت پرده است. بیچاره ها خودشان را گم کرده اند و نمی دانند کجا می سوزند و چه طور می سوزند!؟ در واقع مال یتیم خورها آتش می خورند. غذا نیست که مصرف می کنند، آتش است که برای خودشان مصرف می کنند!

در مورد غیبت هم خداوند متعال فرموده اند: أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ. حجرات؛ ۱۲٫ این ها مثال نیست، انسان برای عدول از حقیقت مجوز می خواهد. کسانی که غیبت می کنند، گوشت مرده ای را که حضور ندارد تا از خودش دفاع کند، به وجود خودشان اضافه می کنند. انسان غیبت کننده مرده خوری می کند. امام حسین علیه‌ السلام فرمودند: إِیَّاکُمْ وَ الْغِیبَهَ فَإِنَّهَا إِدَامُ کِلَابِ‏ النَّارِ. صحیفه الإمام الرضا علیه السلام، ص ۸۸، باب الزیادات. انسان اگر چشم برزخی داشت، در حال غیبت خودش را به صورت سگ می دید. براداشتی که از این روایت می شود، این است که خوراک و خورشت سگ جهنم همان است. إِدَامُ به معنی خورشت است. کِلَابِ‏ که سگ و النَّارِ هم آتش است.

اولیاء الهی افرادی را که اهل غیبت هستند، به صورت برزخی می بینند؛ و خواراک آن ها، خوراک سگ های جهنم است! این ها حقایقی است که در قرآن کریم به وضوح به ما گفته شده است. ولی بعضی از ما چقدر مست شده ایم، حاضر نیستیم که باور کنیم، خودمان را کنترل کنیم. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ. مائده؛ ۱۰۵٫  مومنین حواستان به خودتان باشد. آدم اگر خودش را یافت، خودش را موجودی رفتنی دید، فقر محض خودش را دید. یک هم چنین حالتی که انسان در وجود حقیر، فقر خودش را بیابد، این به کجا تکیه کرده است؟ این که هیچ است، الان هست به کجا تکیه کرده است؟! لذا خدا را می یابد. این که فرمود: مَنْ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه‏. مصباح الشریعه، ص ۱۳، الباب الخامس فی العلم. بدین معناست که خود انسان از آیات پروردگار متعال است.

آدمی در مقابل خودش، خدا را فراموش می کند، اما اگر انسان ضعف، فقر، ذلت خودش را بیابد، توجه خدا برای او همیشگی می شود. فقر وجود خودش، معرف خداست. انسان از فقر خودش خداوند را می یابد. انسان هیچ وقت، هیچ ندارد. هر لحظه خداوند متعال نخواهد که نَفَسمان بالا نیاید، دیگر نمی آید! آن هایی که سکته می کنند و سابقه ای هم ندارند، دیروز چکاب کرده است و هیچ مشکلی هم نداشته، امروز خبر می آید که سکته کرده است؛ یک لحظه رگ می گیرد، ایست قلبی برای انسان پیش می آید، همین است که خدا خواسته است. انسان مالک سود و زیانش نیست. خدای متعال، ضارّ و نافع است. یا ضارّ و یا نافع.

وجود نازنین پیغمبر خدا صلی‌ الله ‌و ‌علیه ‌و ‌آله ‌و ‌سلم این را یافته بودند؛ و قرآن هم دستور داده بود که این حقیقت را به مردم بگوید: قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی‏ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّه. اعراف؛ ۱۸۸٫ این که من حرف می زنم، با حول و قوه چه کسی حرف می زنم؟! حرف، نَفَس، را چه کسی به من می دهد؟ نیروی بالا آمدن را چه کسی به من داده است؟ این ها همه از خداست. هیچ کس از خودش هیچ ندارد. (۱۳:۵۰)

اگر انسان واقعیت خودش را بیابد، عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ، خودت را پیدا کن، اگر خودت را پیدا کردی خدای خودت را پیدا کردی. خودت جز فقر، ذلت، وابستگی، نادانی، جهالت، هیچ نیستی! در این آیه کریمه که در همه نماز ها متفخر هستیم و می خوانیم، اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ. حمد؛ ۶٫ خدایا ما را به صراط مستقیم هدایت کن! اولا خدا به ما آموخته است که ما فکر نجات دیگران هم باشیم، بی تفاوت نباشیم؛ [ثانیا هدایت را از خدا بخواهیم؛ بفهمیم که خود هیچیم و همه چیز حتی هدایت به دستان اوست!]

تجسم عمل

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ. تحریم؛ ۶٫ مومنین مواظب باشید که در آتش نسوزید، مواظب بچه هایتان هم باشید، آن ها هم نسوزند! خودتان و اهلتان را از آتش نگه دارید. ناراً یک تمرین است، تمرین تفخیم است. این آتش از این آتش هایی نیست که شما دیده اید. ناراً آتشی است که ویژگی هایی دارد. چه ویژگی هایی دارد؟!

یکی از آیاتی که گویای تجسم عمل است همین آیه است: وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ. می فرماید جهنم چیزی است که خود آدم جهنم می شود. آن چیزی که آتش جهنم را برافروخته می کند، هیزم جهنم می شود، ناس هستند. آن جا نفت و بنزین نمی ریزند؛ بلکه آتش گیر خودت هستی! و وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ. چنین آتشی ترس دارد! وحشتناک است! قُوا أَنْفُسَکُمْ، هم خودتان، مواظب باشید که از این آتش خلاص شوید، وَ أَهْلیکُمْ؛ و هم مراقب اهلتان باشید! برخی با وجود اینکه وجودشان آتش دارد، پل تقوا زده اند و از روی پل تقوا، سالم عبور می کنند و دامن شان نمی سوزد. اما همه این طور نیستند! (۱۶:۳۲)

ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها جِثِیًّا. مریم؛ ۷۲٫ اگر کسی ظلم کند، ظلم انسان را می اندازد. وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ. هود؛ ۱۱۳٫ ظالم، آتش است. انسان یک میل مختصری که به ظالم پیدا میکند، خم شدن همان افتادن است!! کسی که روی دیوار باریکی در ارتفاع زیاد کار می کند، یک لحظه غفلت کند، می افتد! آدمی از همین جا خط خودش را برای پل صراط مشخص می کند. اگر وجودش جهنم شد؛ هنگامی که می خواهد از صراط عبور کند، آتش جهنم او را می کشد و می افتید؛ و آتش راحت او را می سوزاند.

قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ. چه چیزی حفاظ ما است؟ یاد خدا، پناه بردن به خدا. من که نفسم اژدهای جهنمی است، من را از درون خودم از شر خودم چه کسی باید حفظ کند؟ جز خدا پناه گاهی دارید؟ انسان گاهی از دشمن بیرونی، سنگر، سپری حفاظت کند، چون دشمن بیرون است. در خانه اش که کار می کند، خانه هایی می سازند که این خانه امن باشد.

تنها پناهگاه

در دوران دفاع مقدس، معمولا در شهر ها پناه گاه ساخته بودند. چون آتش از بیرون می آید و آن ها آتش را می بینند. و می گویند: توجه! توجه! وضعیت قرمز است و به پناه گاه بروید. آدم به پناهگاهی می رود. اما این آتشی که درون انسان، نفس اماره انسان را روشن کرده است، و طمع، آز، تکبر و حسد وجودش را از همه سعادت ها بی نصیب کرده است؛ این آتش هایی که با این وضع ما به قبر می رویم، و عاقبت آن را در گودال جهنم می بینیم، از این آتش، ما می خواهیم به کجا پناه ببریم!!؟ به چه کسی می خواهیم پناه ببریم؟ پدر یا برادرم می توانند مرا پناه دهند؟ این طور چیزی نیست! پناه گاه فقط خداست! هم از بلاهای ظاهری و هم از بلاهای نفسانی، تنها پناهگاه فقط خداست.

پهن کردن سفره برای قبر و قیامت خود

بنابراین خود مراقبتی، ذکر است. باید عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُم. مائده؛ ۱۰۵٫ را در کنار آیه یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُون. حشر؛ ۱۸٫ گذاشت. تقوای الهی داشته باشید! حواستان به خدا، به این بارگاه باشد. می دانی پیش چه کسی هستی؟ می دانی چه کسی تو را نگاه می کند؟ می دانی چه کسی مراقبت تو است؟ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ اولا حریم خود خدا را نگه بدارید. اگر جهنمی هم نبود، شما ملک خدا هستید، در ارض خدا هستید. چطور جرات می کنید مخالفت خدا را کنید، و حرمت خدا را نگه ندارید!!؟

وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ؛ ترجمه: هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده است. در میان شما حداقل یک نفر پیدا شود و ببیند برای فردایش چه می فرستد؟! یعنی کارهایی که شما در این جا انجام می دهید، این کارهایتان در قبر به شما داده می شود! تمام کارها، این پیش تامین شما است. شما پیشاپیش خودتان آن جا را پر می کنید. ببینید قبرتان را با آتش، یا گُل پر می کنید. به آن جا چه می فرستید؟ نگاه هایتان، حرف هایتان، ذخیره های شماست! چنین چیزی وجود ندارد که کاری کرده باشید که این کار تمام شده باشد، و آن کار پیشاپیش منتظرتان نباشد!

پس حالا که تمام کارهایتان به جایی می رود، که شما باید به آن جا بروید، قبل از شما اعمالتان برای شما آن جا سفره می شود. ببینید در سفره ای است که برای خودتان مهیا می کنید، چه چیز قرار داده اید: مار، عقرب یا این که غذاهای شیرین تامین نموده اید و می فرستید!؟؟ دقتی کنید! نظر به معنای دقت و تماشاست. شما به پیش فروش های خودتان هیچ نگاه نمی کنید؟ نمی بینید که برای خودتان چه می فرستید؟ تمام کارهای شما پیشاپیش برای خودتان تامین می شود. ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ برای فردای بعد از مرگ تان چه چیز پیش فرستاده اید؟!

وَ اتَّقُوا اللَّهَ بار دوم خدا مهربانی می کند. بس است، حیا کن! وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُون. خدا می داند تو چه کار می کنی! اگر در دسترس خدا نبودی، در محضر خدا نبودی، اگر جایی می رفتی، کاری می کردی که خدا تو را نمی دید، خُب جا داشت که ول باشی؛ اما تو که خودت را رها کردی، إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُون، خدا خبیر است، از عملکرد شما با خبر است!

خود فراموشی

دنبال این هشدار -های تقوای الهی و توجه به این که اعمال مان پیشاپیش خودمان، در قبر به ما می رسد. هر کار کنیم بنا بر این است که به خودمان برسد،- خدا می فرماید: وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون. حشر؛ ۱۹٫ مانند آن هایی که الله را از یاد بردند،  نباشید! کسی که خدا را فراموش کرد، می دانی که گرفتار چه بلاهایی می شود؟ گرفتار خود فراموشی می شود! مصالح خودش را در نظر نمی گیرد. خیر خودش را نمی فهمد. مثل آدم مست لا یعقلی می شود که عربده می کشد و آبروی خودش را ملاحظه نمی کند!

بیابان پر از خطر، پر از مین است، پر از مار و عقرب است؛ و در چنین شرایطی این شخص خودش را فراموش کرده و حواسش به خودش نیست. به کجا نگاه می کنی؟ از کنار دره عبور می کنی، حواست را چیز دیگری پرت کرده است، نمی گویی می افتی و داغون می شوی؟! این آیه فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ می فرماید؛ اگر آدم وقتی حواسش به خوش نبود، در چاله می افتد، در کمین دزد قرار می گیرد، آتش دامن او را می گیرد، به صخره ای بر می خورد و نابود می شود!!

ذکر عملی، هوشیاری نسبت به خود

آدمی که خودش را فراموش کرده است، لحظه به لحظه، تمامی خطرها، او را تهدید می کنند! این است که مهم ترین ذکر، ذکر عملی است، به خود بودن است. آدم از خودش بی خود نباشد. حواسش به خودش باشد. وقتی حرف می زند، باید بداند که ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ. ق؛ ۱۸٫ شماها از این جا می روید، حرف می زنید، اما بدانید رقیب عتید دارید. آدم حواسش به خودش باشد، این نوع عالی ذکر است! لذا در روایتی فرمود: مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ فَقَدْ ذَکَرَ اللَّهَ وَ إِنْ قَلَّتْ صَلَاتُهُ‏ وَ صِیَامُهُ‏ وَ تِلَاوَتُهُ‏ لِلْقُرْآنِ. عده الداعی و نجاح الساعی، ص۳۰۲، فصل فی خواص متفرقه.

این بیان که فرمود: مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ فَقَدْ ذَکَرَ اللَّهَ، یعنی ذکر، این ذکر زبانی نیست؛ بلکه اطاعت خدا ذکرالله است. همین که دروغ نمی گویی، نگاه بد نمی کنی، عصبانیت بی خود پیدا نمی کنی، این ذکرالله است. وَ إِنْ قَلَّتْ؛ ما امر نشده ایم که روزی یک جز قرآن بخوانیم، درست است که زیاد نمازهای مستحبی نمی خوانیم، [اما مهم این است که مطیع باشیم، خلاف خواست خداوند کاری نکنیم.] روز به شب می رسد و شب به صبح می رسد، در حالی که شیطان در حسرت این است که یک گناه از او بنویسد. این ذکر است! وقتی انسان حواسش به این است که تیر شیطان، چشم دلش را کور نکند، این ذکر الله است. این گناهانی که انسان مرتکب می شود، تیر شیطان است، مخصوصا نگاه به نامحرم!

تیر شیطان

روایت این را به صورت برزخی به ما گفته است. فرموده اند: النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ‏ إِبْلِیسَ‏ مَسْمُومٌ. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۵، ص۵۵۹، باب نوادر. این نظر، تیری از تیرهای شیطان است. ما نمی بینیم، این تیر، تیر برزخی است. اگر این تیر به چشم سر می خورد، آدم دیگر نمی توانست گناه کند، باز هم برایش خیر بود؛ اما به چشم دل می خورد! و گاهی، این تیرهایی که به چشم دل می خورد، باعث می شود دل انسان برای همیشه کور شود! (۲۶:۴۰)

 

انواع ذکر

باز امام علی علیه‌ السلام فرموده اند: وَ الذِّکْرُ ذِکْرَانِ‏ ذِکْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الْمُصِیبَهِ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِکَ ذِکْرُ اللَّهِ عِنْدَ مَا حَرَّمَ عَلَیْکَ فَیَکُونُ حَاجِزاً. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص۹۰، باب الصبر.

الذِّکْرُ ذِکْرَانِ‏ ما دو نوع ذکر داریم. ذِکْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الْمُصِیبَهِ. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون. بقره؛ ۱۵۶٫ هنگام نزول مصیبت، اگر انسان بداند – که مُلک خداست و این مصیبتی که پیش آمده هم مُلک خداست؛ و آنچه خدا اراده می کند، خوب و نیکو است؛ و عمر ما در دنیا موقت است و این مصیبت ها گذرا است و باید پیش خدا برویم،- به آرامش می رسد. بننابراین اگر آدم موقع مصیبت یاد خدا کند، خودش را نبازد، جزع و فزع نکند، نابود نشود، حواس پرتی پیدا نکند، این در سنگر ذکر می نشیند و مصیبت او را نابود نمی کند.

دومین نوع ذکر، که افضل است، – یعنی از ذکر هنگام مصیبت، فضیلتش بالاتر و برتر است، وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِکَ،- این است که فرمود: وقتی که گناه پیش می آید، حواسش باشد و زیر بار گناه نرود! این ذکر اللهی است که برای انسان سنگر نجات است. (۲۸:۲۳)

و به همین لحاظ، آفات اعراض از ذکر، آفات کمی نیست! انسانی که خدا را از یاد برد، غافل بود؛ بی هوا گناه می کند و وقتی گناه کرد، بدبخت می شود! چه چیزهایی باعث می شود که انسان خدا را از یاد ببرد؟ و در باتلاق گناه پای او گیر کند، و به لجن کشیده شود، آخرت خودش را بسوزاند؟!

 

بررسی عوامل ایجاد نسیان و غفلت نسبت به خداوند

در آیه کریمه سوره مائده فرمود: إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَهَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاهِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ. مائده؛ ۹۱٫ شیطان با ایجاد اداوت و بغضا در خمر و میسر، آدم این ها را تنقیح مناط می کند. خمر باعث می شود که انسان عقلش کار نکند. مَیْسِرِ یعنی چیزی که آدم بدون زحمت بدست می آورد. قمار را مَیْسِرِ می گویند. آدم کاری، تلاشی نمی کند، اما برد و باخت دارد. این مَیْسِرِ است. این هم برای انسان حواس پرتی می آورد. این که شیطان دام می گستراند، افراد جامعه را به خمر یا برد و باخت می کشاند، چرا این کار را می کند؟ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ، برای این است که شما را از یاد خدا غافل کند! منشأ این سرگرمی ها، از یاد بردن خداوند متعال است.

وَ عَنِ الصَّلاهِ، از یاد خدا و از نماز شما را باز می دارد. فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ. بنابراین صریح قرآن خمر و میسر است، اما ملاک آن حواس پرتی است. کارهایی که حواس آدم را پرت می کند، و باعث می شود انسان قبح گناه را کوچک بشمارد و حضور خدا را نادیده بگیرد و بد شود، این کارها و سرگرمی ها برای انسان مانع ذکر است.

رها بودن چشم، مجاری غفلت از خدا

امام علی علیه‌ السلام می فرماید: لَیْسَ‏ فِی‏ الْجَوَارِحِ‏ أَقَلُّ شُکْراً مِنَ الْعَیْنِ فَلَا تُعْطُوهَا سُؤْلَهَا فَیَشْغَلَکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ. غرر الحکم و درر الکلم، ص۵۶۰، ۶۸٫ هر آنچه دیده بیند دل کند یاد! غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ. مصباح الشریعه، ص ۹، الباب الثالث فی غض البصر. چشم تان را به همه جا نفرستید. در این حدیث حضرت امیر چه نکته لطیفی را می فرماید. می فرمایند: در جوارحی که انسان دارد؛ دست، پا، گوش، زبان؛ هیچ عضوی مثل چشم مبتلا به قلت شکر نیست! یعنی آدم هر عضوش را در جایی به کار می برد که برای او منفعت داشته باشد؛ ولی چشم همین طوری می رود؛ به همه چیز نگاه می کند. می گویند کجا را نگاه می کنی؟ تازه به خودش می آید!

          چشم گویا از حیطه اختیار ما خارج است! همین طوری بی اختیار نگاه می کند. هر ماشینی، هر قصری، هر لباسی، هر صورتی را، همین طوری نگاه می کند. این نگاه کردن ها دل آدم را از یاد خدا منصرف می کند. نگاه مجرای دل است. با این نگاه ها دل هایتان را مشغول می کنید. به همه چیز نگاه نکنید. به جاهای شلوغی که چیزهای بد دارد که باید ببینی نرو! نگاه به قرآن بکن! أَنَّ النَّظَرَ فِی الْمُصْحَفِ‏ عِبَادَهٌ. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص۶۱۴ ، باب قراءه القرآن فی المصحف. نگاه به والدین عبادت است. نگاه به عالم عبادت است. وَ النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ‏ الْعَالِمِ عِبَادَه. من لا یحضره الفقیه، ج‏۲، ص ۲۰۵،  باب فضائل الحج. به امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف  نگاه کنید، راهی پیدا کنید که بتوانید به او نگاه کنید. نگاه کردن به ایشان، نگاه کردن به خداست! او وجه الله است. او جمال الله است!

وقتی چشم را همه جا رها کردی، همه چیز را می بینی، و در نتیجه دل تو به زرق و برق دنیا می رود و حسرت برای تو درست می کند، آرزوهای جدید برای تو پیش می آید، دنبال آرزوها می دوی و از طاعت خدا باز می مانی.

بنابراین یکی از مجاری غفلت، رها بودن چشم است!

منظور از رها بودن چشم، این نیست که بعضی ها خدایی ناخواسته فقط به نوامیس مردم مبتلا هستند؛ نه، منظور این است که نسبت به دنیا چشم رها نباشد! اگر غیور باشید، این ها همه برای شما نامحرم هستند. امیرالمومنین علیه‌ السلام دنیا را برای همیشه طلاق داد، او را نامحرم کرد تا به آن نگاه نکند! نباید اجازه دهید زرق برق دنیا چشم شما را خیره کند!

کنترل چشم، رمز دست یابی به تمرکز و حضور!

امیرالمومنین علیه‌ السلام نکته بسیار ظریف و اخلاقی، و در حین حال روانشناسی را برای ما مطرح فرمودند. کسانی که به دنبال تمرکز، حال و حضور هستند، باید چشمشان را کنترل کنند! کسانی که چشم شان رها است، مرتب هر چیز جلو چشمشان بیاید نگاه می کنند، این ها باید بدانند که خانه دل شان را شلوغ کرده اند! به درون خود  آشغال ریخته اند و به این زودی جارو نمی شود، که حالت حضور در نماز را پیدا کنند.

بعضی از طلبه هایمان امتحان کرده بودند، مدتی به نامحرم نگاه نکرده بودند، و مواظب چشم هایشان بودند، می گفتند که نمازهایشان تغییر پیدا کرده است! آن خشوعی که در نماز لازم است خدا به ما داد؛ لذا مراقبت از چشم، امری است که ذکر را برای انسان به ارمغان می آورد. و رها بودن چشم، دل انسان را به بیراهه می برد، و حالت نسیان و غفلت از خدا را برای انسان پیش می آورد.

امیرالمومنین علیه‌ السلام می فرماید: فَلَا تُعْطُوهَا سُؤْلَهَا؛ چشمت را آزاد نگذار، خواسته چشم را به آن نده. فَیَشْغَلَکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ؛ که اگر چنین کنی تو را بدبخت می کند، تو را با خدا نامحرم می کند! اگر دنیا را نامحرم دیدی و به نامحرم نگاه نکردی، با خدا محرم می شوی؛ اما اگر با چیزی که علی علیه‌ السلام او را نامحرم کرده است، طرح دوستی ریختید و او را تماشا کردی، خدا اجازه دیدن جمال خودش را به تو نمی دهد. خدا توفیق دیدن جمال امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را به شما نمی دهد. غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ‏ تَرَوُا الْعَجَائِب‏. مصباح الشریعه، ص ۹، الباب الثالث فی غض البصر.

بوالهوسی

حدیث دیگری از وجود نازنین حضرت امیرالمومنین علیه‌ السلام در غررالحکم هست که ایشان فرمودند: لَیْسَ فِی الْمَعَاصِی أَشَدُّ مِنِ اتِّبَاعِ الشَّهْوَهِ فَلَا تُطِیعُوهَا فَیَشْغَلَکُمْ‏ عَنْ‏ ذِکْرِ اللَّه‏. غرر الحکم و درر الکلم‏؛ ۸۸/ ۵٫ در معصیت ها چیزی شدیدتر از بوالهوسی نیست! اینکه انسان محکوم به حکومت هوای نفسش باشد، دلش هر جا خواست برود، برای تمایلاتش افساری درست نکند، در میان معصیت ها چیزی بالاتر از این رها بودن دل نیست. یک وقت انسان معصیت موردی می کند. یک وقت دل را رها کرده و کشیک دل را نمی کشد. این که دل آدم هرزه باشد، انسان بدبخت دنیا و آخرت می گردد؛ و روی آرامش را نخواهد دید! حضرت فرمودند: فَلَا تُطِیعُوهَا، اطاعت هوس را نکن؛ که اگر چنین نمایی، فَیَشْغَلَکُمْ‏ عَنْ‏ ذِکْرِ اللَّه‏، شما را از خدا دور می کند!